جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تمرد از ساختار نمایشنامه


تمرد از ساختار نمایشنامه

نگاهی به نمایشنامه”بی چاره مکبث” به کارگردانی پیام عزیزی

در طول تاریخ نمایش جهان، همواره با نمایشنامه‌هایی برخورد می‌کنیم که نه تنها خود متون بدون هیچ کم و کاستی اجرا می‌شوند، بلکه می‌توان خوانش‌های متفاوتی نیز از آن در اجراهای مختلف در سرتاسر دنیا دید.

بی‌شک یکی از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسانی که چنین امکانی را برای کارگردانان و بازیگران ایجاد کرده ویلیام شکسپیر است. نمایشنامه‌های او را هم می‌توان وفادار به خود متن اجرا کرد و هم در آن دخل و تصرف کرد در حالی که همچنان ارزش‌های متن شکسپیر را حفظ می‌کنند.

این تغییرات هم می‌تواند در شکل اجرایی و فرم به وجود آمده باشند و هم می‌توانند در متن شکسپیر و کارکرد متن اتفاق بیفتد. "مکبث" بی‌گمان یکی از نمایشنامه‌های برجسته تاریخ تئاتر جهان است که توانسته امکانات زیادی را برای کارگردانان و بازیگران به وجود بیاورد.

"بی چاره مکبث"، برداشتی از نمایشنامه"مکبث" نوشته ‌ویلیام شکسپیر است. این نمایش به نویسندگی و کارگردانی پیام عزیزی در نگارخانه شماره دو فرهنگسرای بهمن از ۱۶ آذر تا ۳ دی اجرا می‌شود. "بی چاره مکبث" را نه می‌توان از متن اصلی نمایشنامه"مکبث" جدا کرد و نه می‌توان آن را تابع نعل به نعل نمایشنامه دانست.

"گروه تئاتر وضعیت" این نمایش را در جشنواره‌های تئاتر عروسکی مبارک و بخش مدرسان تئاتر دانشگاهی ایران اجرا کرده است.

این گروه نمایش"بی چاره مکبث" را در کشور ترکیه در شهرهای آنکارا و استانبول در جشنواره تئاتر تکنیکال خاورمیانه و تئاتر دانشگاهی استانبول اجرا کرده است.

پیام عزیزی در این نمایشنامه چند موضوع را مد نظر قرار داده است. تغییر ساختار اجرایی، تغییر ساختار متن، تغییر تم نمایشنامه و...

مهم‌ترین مساله‌ای که می‌توان در نخستین برخورد با این نمایشنامه به آن اشاره کرد، شیوه اجرای آن ‌است. ساختار اجرایی نمایش و شکل اجرای نمایش به گونه‌ای متفاوت از هر اجرای دیگری از"مکبث" است. صحنه‌ نمایش"بی چاره مکبث" پوشیده از پارچه‌ای سفید است که بازیگران در زیر این پارچه به ایفای نقش می‌پردازند و تماشاگر، بازیگر را با یک حایل پارچه‌ای در طول نمایشنامه می‌بیند. استفاده از پارچه امکاناتی را نیز برای گروه اجرایی به وجود آورده است، بازیگرها قادر به جدا شدن از پارچه نیستند، در حقیقت می‌توان پارچه ‌سفید را محیطی بکر و دست نخورده دید که انسان‌ها بر اساس شرایطی که پارچه برای آن‌ها ایجاد می‌کند دست به عمل می‌زنند. در واقع می‌توان با نگاهی به فرم اجرایی، تحلیلی از"مکبث" را نیز ارائه داد که مکبث محصول اجتماع است و اجتماع و محیط او را وادار به عمل می‌کند. به گمان من این تحلیلی است که پیام عزیزی و گروه اجرایی ارائه می‌دهند. "مکبث" در چنین محیطی دست به جنایت می‌زند. جنایت از نگاه گروه با رنگ قرمز نشان داده می‌شود.

پیام عزیزی در نمایش"بی چاره مکبث" تنها از صحنه‌های کلیدی نمایشنامه"مکبث" استفاده کرده و در واقع می‌توان گفت به نوعی نمایش را فشرده کرده و از صحنه‌های اصلی نمایشنامه بهره گرفته است. این اتفاق باعث شده ‌نمایش به ساختار اتفاقات نمایشنامه"مکبث" وفادار بماند، در عین این که بسیاری از صحنه‌های نمایش را نمی‌بینیم و نمایشی در حدود دو ساعت و با مدت زمان ۴۵ دقیقه به نمایش در می‌آید. اما با این همه نمایش به"مکث" اصلی وفادار مانده ‌و سعی می‌کند خط اصلی نمایش را نیز به تماشاگرش نشان دهد. اما این وجهی از نمایش"بی چاره مکبث" است، وجه دیگر نمایش تمرد از ساختار نمایشنامه"مکبث" است، به گونه‌ای که تماشاگر نمایشنامه‌"مکبث" را نخواهد دید، بلکه مکبثی سفید را مشاهده می‌کند که آرام آرام همه سفیدی‌های دیگر اجتماع‌اش را نابود می‌کند و در نهایت همان جامعه پوشیده شده در سفیدی نیز او را از پارچه طرد ‌‌کرده و ‌بیرون می‌اندازد.

اجرای نمایش‌"بی چاره مکبث" تنها بردوش بازیگرانش نیست، چه این که ما بازیگری هم در صحنه مشاهده نمی‌کنیم و تنها شبح‌های سفیدی می‌بینیم که سر از پارچه بیرون می‌آورند و دوباره در پارچه فرو می‌روند و محو می‌شوند. این نمایش متکی به بازیگرانش نیست، بلکه می‌توان حضور عناصر دیگری را نیز در آن مشاهده کرد. عناصری که به اندازه‌ بازیگران‌ در اجرای نمایش تاثیر گذار است عبارتند است از نور. استفاده از نور تا جایی است که می‌توان گفت تکلیف بسیاری از صحنه‌ها را روشن می‌کند. با نورهای آبی‌ای که بر صحنه می‌تابد و یا نورهای قرمزی که نماد خون در این نمایشنامه است. خنجرهای این نمایش نورانی و قرمز هستند و خنجر نورانی قرمز تنها برای ضربه زدن و جنایت در نمایشنامه به کار برده می‌شود. نور یکی از پررنگ‌ترین بازیگران این نمایش است.

عنصر دیگری که به یاری ‌نمایش آمده ‌موسیقی است. موسیقی نیز همچون یکی از بازیگران این نمایشنامه اجرای نقش می‌کند و حذف آن به مثابه حذف یکی از شخصیت‌های کلیدی نمایشنامه"مکبث" است. موسیقی تنها برای فضاسازی به کار گرفته نشده‌ بلکه خود در صحنه گاهی به عنوان عامل جنایت، مهر، خیانت، جنگ، شادی و... حضور می‌یابد.

"بی چاره مکبث" را می‌توان یک نمایش متکی به فرم دانست که در هماهنگی بازیگر، نور، موسیقی، دکور شکل گرفته ‌و همه ‌این عناصر به صورتی جدا نشدنی از یکدیگر در هم تنیده شده‌اند.

ضمن این که‌‌"بی چاره مکبث" نمایشی است که به شدت متکی بر نشانه‌هاست. حضور گسترده ‌پارچه ‌سفید از مهمترین نشانه‌های این نمایش است. پارچه‌ای که زمینه‌ ظهور و سقوط مکبث را فراهم می‌کند. خنجرهای نورانی قرمز، استفاده از سربندهای سیاه، عروسک‌های جادوگر، رنگ قرمز، دستکش‌های قرمز و... همه و همه نشانه‌هایی است که ما را در درک بهتر منظور کارگردان و گروه اجرایی یاری می‌کنند.

پیام عزیزی با استفاده کردن از این نشانه‌ها گویی در تلاش برای یافتن راهی است تا نمایشنامه"‌مکبث" را بهتر و از زوایای دیگری به تماشاگرش نشان دهد. او کدهای ذهنی خود از "مکبث" شکسپیر را به تماشاگرش می‌دهد و او را به تحلیل نزدیک می‌کند. تحلیلی که در ظاهر نمایشنامه‌"مکبث" است؛ اما در لایه‌های دیگر تمی دیگر را پی‌گیری می‌کند. خیانت در این نمایش یکی از تم‌های مهم است.

این‌ها و دیگر نکاتی که در نمایشنامه است از ویژگی‌های این اجرا است. ویژگی‌هایی که اجرای پیام عزیزی را از این نمایشنامه قابل توجه کرده است.

بهاءالدین مرشدی