یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
پیدایش سكولاریزم
سكولاریزم۱ پدیدهای غربی مربوط به دورهٔ گذر از مقطع كهنه به نو میباشد كه در رفرماسیون یا نهضت اصلاح دینی به صورت «ایمان به اصالت عقل» تجلی یافت. مقالهٔ حاضر تلاشی است در جهت اثبات و تحقق بُعد سیاسی سكولاریزم كه پاسخی طبیعی به شرائط حاكمیت كلیسا در قرون وسطی بود و باعث شد تا اندیشهٔ خدا محوری divinism به انسانمحوریhumanism تبدیل گردد.
اندیشهٔ سیاسی در دو بستر، موضوعات خود را پیدا مینماید.
▪ این دو بستر عبارتنداز:
۱) مسائل مقطعی و مشخص در هر زمان.
۲) مسائل پایدارPermanent questions كه در هرزمان پیوسته خود رانشان میدهند و اندیشمند سیاسی از مواجهه با آنها، خود را ناگزیر مییابد. درهر دو بستراندیشهٔ سیاسی میتواند سه جلوه داشته باشد كه عبارتند از:
الف) تفسیر و تبیین واقعیتهای سیاسی
ب) تغییر واقعیات نامطلوب
ج) تأمین خوشبختی فرد و جامعه
از واقعیتهای موجود در دورهٔ سوم اندیشهٔ سیاسی كه نتایج آن به تدریج در دنیا خود را نمایان میسازد سكولاریزم میباشد. تفاسیر مختلف از این واقعیت باعث گردیده تا تعاریفی متنوع و بعضاً غیرمنسجم عرضه گردد تا حدی كه آن را به معنای خاص عقلاییشدن دین۲ درنظر بگیرند و بدینترتیب فروعاتی بدیع را بتوان برآن مترتب نمود، درحالیكه این پدیده به دورهٔ سوم مربوط میشود و عكسالعملی طبیعی دربرابر شرایط دوران دوم اندیشه سیاسی است و به معنای خاص «ایمان به اصالت عقل» در مقابل «ایمان به اصالت اعتقادات آبأ كلیسا» بكار میرود. به عبارت رساتر، با سكولاریزم رضایت آبأ كلیسا به رضایت انسانها تحویل میگردد.
● شرایط دوران دوم اندیشهٔ سیاسی
قبل از توضیح شرایط دوران دوم لازم است در مورد ادوار اندیشهٔ سیاسی به طوراجمال توضیح داده شود. معمولاً دو معیار برای تقسیمبندی وجود دارد:
الف) معیار اهتمام به محتوای سیاست و نه زمان
ب) معیار اهتمام به زمان و نه محتوای سیاسی
الف) براساس معیاراهتمام به سیاست چهار دوره قابل تصور است:
۱) دورهای كه حكومتها براساس دولت - شهرcity state اداره میشدند. این دوره تا زمانی كه یونان توسط امپراطوری روم فتح گردید استمرار داشت. دراین دوره اجتماعات خیلی كوچك بودند و مسائل سیاسی از پیچیدگی خاصی برخوردار نبود و لذا راهحلها هم سادهتر به نظر میرسید.
۲) دورهٔ جهانگرایی كه با امپراطوری اسكندر به وجود آمد و تا پایان قرون وسطی ادامه یافت. دراین دوران كه فاصل بین كشورها توسط ادیان باز كه داعیهٔ جهانی دارند تبیین میگردید، اكثر كشورهای دنیاتوسط دین مسیحیت اداره میشد و امت مسیح وجود داشت و طبعاً مشكلات هم پیچیدهتر از دورهٔ قبل بود.
۳) دورهای كه امت مسیح به ملت مسیح تبدیل شد و كشورهای جدید بر ویرانههای نظام فئودالی كلیسا تأسیس گردید.
۴) دوره بازگشت به جهانگرائی .Cosmopolitanism درایندوره واحدهای كشور - ملتNation - state قادر به حل تمام مشكلات بشر نبودند. لذا رویكرد افراد به سمت جهانگرایی در چهارچوب سازمانها و حاكمیت بینالمللی شروع گردید.
ب) بر اساس معیار اهتمام به زمان، چهار دورهٔ تحول اندیشه سیاسی عبارتند از:
۱) اندیشهٔ سیاسی دوران باستان تا قرن پنجم میلادی.
۲) اندیشهٔ سیاسی دوران قرون وسطی تا قرن پانزدهم میلادی كه قریب یكهزار سال طول كشید. در این دوره همهٔ جوانب زندگی انسان در قالب مذهب توجیه می گردید.
۳) دورهٔ معاصر كه از قرن پانزدهم شروع و به قرن بیستم میرسد.
۴) اندیشهٔ سیاسی دورهٔ جدید از قرن بیستم به بعد.
با پذیرفتهشدن مسیحیت توسط كنستانتین امپراطور روم در سال ۳۱۳ میلادی. و اعلام آن به عنوان مذهب رسمی، دوران دوم آغاز شد. شایان ذكر اینكه مسیحیان قبل از این دوره كه تحت تعلیم حواریون و بالاخ-ص سنت پل (saint paul) قرار داشتند، بعدها نسبت به منبع اقتدار ومشروعیت آن دچار نوعی احساس تعلق دوگانه شدند: از یكسو تعلق به حوزهٔ دنیوی و از سوی دیگر تعلق به حوزهٔ اخروی یا دینی. احتمالاً سرچشمهٔ این دوگانگی كه بعدها در نظریهٔ دو شمشیر تجلی یافت عصارهٔ پیام عیسی بود.
عصارهٔ پیام دین مسیح این بود كه دین قبلی تحتالشعاع ملاحظات سیاسی واقع شده و به جای اینكه دین رستگاری باشد بیشتر دین سیاسی بوده و دراختیار حكام و سیاستمداران قرار گرفته است. چنین برداشتی چون در راستای نظریه دولت الهی بود كه یهودیان، حكمرانان خویش را جانشین خداوند۳ و منبعث از مذهب میدانستند، قابلیت ارزشگذاری مثبت را داشت، زیرا دین و سیاست حوزهٔ یكسانی پیدا نموده بود. حضرت عیسی در اعتراض به چنین برداشتی، اعلام نمود كه دین رستگاری دینی است كه از حیطهٔ سیاست بدور باشد و ملاحظات سیاسی برآن تأثیر نگذارد. چنین اعتراضی درآن شرایط منطقی به نظر میرسید چراكه دخالت سیاست در مذهب از درجهٔ خلوص مذهب میكاست واز طرفی، برای اینكه پیام حضرت به عنوان مذهب رستگاری خود را مسلط سازد بسیار اهمیت داشت.
ظاهراً معنای كلام حضرت عیسی كه بین دو حوزهٔ سیاست و مذهب در آن مقطع تمایز قائل بود با دخالت مذهب در سیاست كه بعدها توسط مسیحیان نفی گردید و نهایتاً به زیان عیسی(ع) و مسیحیت تمام شد نباید منافاتی داشته باشد زیرا وقتی عیسی در آن شرایط اعلام كرد كه به قیصر مالیات باید پرداخت و نسبت به كلیسا وفادار باید بود و حساب قیصر و مسیح را از هم جدا دانست، بیشتر منظورش این بود كه مذهب را از قید تسلط سیاسی رهایی بخشد و یك مذهب غیرسیاسی كه در دیدگاه تاریخ دینی، انقلابی به شمار میرفت عرضه نماید.
بههرحال با پذیرش رسمی مذهب مسیح توسط كنستانتین، داعیهای برای هدایت كلیسا توسط امپراطور پیدا شد و از این نقطه به بعد، سیاست كه قبلاً جنبهٔ ایدئالیستی یونان در قالب مدینهٔ فاضلهٔ افلاطون را داشت به جنبهٔ حقوقی تغییر پیدا كرد. منظور از جنبهٔ حقوقی سیاست توجه پیدا نمودن به منشأ حاكمیت به منظور ارائهٔ راه حل برای جدال تفوق كلیسا بر امپراطور و بالعكس است. به عبارت دقیقتر، سؤالاتی از این قبیل كه: «آیا كلیسا باید بر پادشاهان نظارت عالیه داشته باشد؟ آیا پادشاهان مأمور كلیسا تلقی میشوند؟ آیا باید نظریهٔ دو شمشیر را برای ادارهٔ جامعه توسط پادشاه و ادارهٔ مذهب توسط كلیسا را با عنایت به اینكه منبع نهایی اقتدار از آنِ پاپ باشد پذیرفت؟»، همگی محور اصلی سیاست را شكل میدادند. بههر حال چنین جدالهایی از نقطه نظر حقوقی بر سر سیاست وجود داشت و نزاع اصلی هنگامی رخ مینمود كه تفوق امپراطور بر پاپ و بالعكس مورد بحث قرار میگرفت. حل مسأله هنگامی كه امپراطور مقدس روم هر دوجنبهٔ سیاسی و مذهبی حكومت را در دست داشت آسان بهنظر میرسید. لكن نزاع پشت صحنه آن بود كه امپراطور مقدس ادعا كرد كه قدرت و حقوق خود را مستقیماً از سوی خداوند دریافت میدارد. پاپ مدعی بود كه امپراطور قدرت الهی را از طریق وی به دستآورده است. آنچه در تحقیق حاضر اهمیت دارد. این است كه طی این دورهٔ هزار ساله، عنصرِ مذهب، حاكمیت خود را از طریق كلیسا بر تمام افراد گسترانده بود و بههرحال بازیگر اصلی صحنه سیاست كه از دو جهتِ مشروعیت و منابع قانونی پشتوانهٔ حكومت بود، كلیسا و آبأ آن بودند كه ویژگیهایی داشتند كه درنضج گرفتن رفرماسیون به عنوان عكسالعملی طبیعی در برابر شرایط مؤثر واقع شد.
● ویژگیهای حكومت مذهبی قرون وسطی
۱) جزمگرایی و علل آن:
اساس تشكیلات قرون وسطی بر جزمگرایی یا دگماتیزم استوار بود، بهاین معنی كه احكامی بدون هیچ دلیل باید مورد اطاعت قرار میگرفت.۴ به عنوان مثال، نخستین و اساسیترین احكام جزمی كلیسا این بود كه كلیسا خطا نمیكند. این حكم جزمی به عنوان مادر جزمهای دیگر تلقی گردید وبه تدریج حوزهٔ آن از قلمرو مذهب به كائنات رسید. برای وضوح بیشتر بحث، به تعدادی از جزمها كه سست شدن آنها نقطهٔ عطفی در اندیشهٔ سیاسی محسوب گردید اشاره میشود.
الف) مركزیت زمین: كلیسا حكم نموده بود كه زمین مركز كائنات است و همهٔ ستارگان عالم به دور زمین در حركت هستند.
ب) مسیر دائرهای شكل ستارگان به دور زمین.
ج) اینكه هر حركتی نیاز به حضور دائمی محرك دارد.
د) اینكه هیچ حقیقت كشف نشدهای وجود ندارد و انسانها از طرق عادی و معمولی به حقایق نمیرسند، بل فقط آدمهای خاص از طریق تزكیه میتوانند به حقایق برسند. درحالیكه نیوتن و كوپرنیك و كپلر كه در زمینهٔ علوم به كشفیاتی نائل شده بودند، از طریق تزكیه به مفهوم كلیسایی وارد نگردیده و از افراد معمولی محسوب میشدند.
و. از عقاید دیگر كلیسا این بود كه هدف سیاست، جلب رضایت خداوند میباشد ومتولی و معیار رضایت خداوند هم كلیسا وآبأ آن هستند.
درپاسخ به این سؤال كه چرا یك قسمت متمدن از مردم جهان حدود هزار سال بر اساس جزمگرایی كلیسا زندگی میكردند سه علت را شاید بتوان ذكر نمود:
۱) علل طبیعی و فطری
۲) علل معرفتشناسانه
۳) فرض وجود اقتدار
احمد بخشایشی اردستانی
منابع:
. Raymand Wiliams PoliticaI Idea, cambridge,۱ .۱۹۶۵
Making Men Modern:On theش. Alex Inkeless ۲ Causes and Consequences of Indivdiual Change in in amitai Etzioni and سSix Developing Countries .۱۹۶۴ioni: social change. N.Y.Basic booo,zEva Et ۳۴۲-۳۶۱pp
. Hobbs Blank, Sociology and the Human۳ Experiences. N.Y.
احمد بخشایی، جزوهٔ درسی مبانی علم سیاست، انتشارات دانشكدهٔ روابط بینالملل، ۱۳۷۴.
۵۸. كلایمرودی، جیمز آندرسون و كریستول، آشنایی با علم سیاست، جلد اول ترجمهٔ بهرام ملكوتی ۱۳۵۱، چاپخانهٔ سپهر.
پروفسور دیلفرید روریش، سیاست به مثابهٔ علم، ترجمهٔ دكتر ملك یحیی صلاحی، تهران ۱۳۲۷، انتشارات سمت.
غلامعلی خوشرو، شناخت انواع اجتماعات، انتشارات اصلاحات، ۱۳۲۷.
حامد كاظمی، ناكامی در تبیین معنا ومبنای سكولاریزم.
مجلهٔ كیان، شمارهٔ ۲۶.
پاورقیها:
۱) باید توجه نمود كه سكولاریزم در معنای جدائی "دولت از كلیسا" بكار میرود. اگرچه شیوع استفاده از آن در بستر جدائی دین از سیاست تجلی یافته استSeparation of church from state .
۲) دكتر عبدالكریم سروش، معنا ومبنای سكولاریزم، مجلهٔ كیان، شمارهٔ ۲۶.
۳) آشنایی با علم سیاست، كلایمردی، جیمز آندرسون و كریستول، ترجمه بهرام ملكوتی، ۱۳۵۱، جلداول صفحهٔ ۲۹.
۴) دگما یعنی پیروی كردن بدون سؤال از علت و چرایی.
۵) اینكه «همهٔ تخممرغهای عالم سفید است و آنچه در جیب من است تخم مرغ میباشد، پس سفید است،» نتیجهٔ جدیدی به دانش ما نمیافزاید.
۶) بدین معنا كه شناخت مبتنی بر منطق ارسطویی كامل بوده و احكام و قضایای آن همواره صادقند و تغییر و تبدیلی نمیپذیرند.
۷) آلمان فعلی شامل بیشتر از دویست دولت بود كه هریك توسط حاكمی اداره میشد.
۸)Raymond Wiliams: Political Ideas, ۶۶۹۱. Watls۸ ۴۸-۶۴Co ltd. Cambridge. PP
۹) دكتر عبدالكریم سروش، معنا و مبنای سكولاریزم، كیان، شماره ۲۶ ص ۱۳۷۴۶.
۱۰) دكتر حسین بشریه، مقاله یكسان انگاری، یكتاانگاری، و یا كلینك تاریخی ومسائل توسعهٔ سیاسی درایران، فرهنگ وتوسعه، شماره ۱۷،۱۳۷۴.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست