دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
آیین چراغ, خاموشی نیست
درباره علی حاتمی در همه سالهایی که از مرگ او میگذرد، حرفهای بسیاری گفته شده و بسیار نوشته شده است. اگرچه تا زمانی که بود نه تنها قدرش را ندانستیم بلکه ضربههای مهلکی بر او و سینمایش وارد کردیم و به قول امین تارخ، آن چنان او را خُرد و تحقیر کردیم که نتواند سر بلند کند اگرچه او تا آخرین لحظه نیز از تلاش برای فرهنگ و هنرو سینمای کشور دست برنداشت و دست آخر نیز در زمان ساخت یکی از مهمترین دغدغههای زندگیش ساخت فیلمی در باره تختی، جهان خاکی را وداع گفت و به جهان بالا رفت . علی حاتمی ۲۳ مرداد ۱۳۲۳، کارگردان و فیلمنامهنویس، مشهور به شاعر سینمای ایران در جایی متولد شد شبیه همان جایی که رضا خوشنویس در هزاردستان به مفتش آدرس میدهد؛ خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچه اردیبهشت. او دانشآموخته از دانشکده هنرهای دراماتیک بود .
اولین اثر سینمایی حاتمی در سال ۱۳۴۸ با عنوان حسن کچل ساخته شد و آخرین فیلم نیمهتمامش با نام جهان پهلوان تختی که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعه هزاردستان بود، به علت مرگ ناشی از بیماری سرطان نافرجام ماند. پس از مرگش نیز دو فیلم مبتنی بر هزاردستان با تدوین واروژ کریممسیحی (به نامهای کمیته مجازات و طهران، روزگار نو) ساخته شد. علی حاتمی در طول حدود ۵۰ سال زندگیش بیش از پانزده فیلم بلند سینمایی و مجموعه تلویزیونی ساخت.
● نگاهی به دیالوگهای ماندگار آثار او
علی حاتمی همواره در آثار سینمایی خود پیوندی ناگسستنی بااصطلاحات و گویشهای کوچه بازار داشت، به طوریکه کاربرد این دیالوگها به عنوان امضای وی در تقریبا تمامی آثار سینماییش حضور داشته و سینمای حاتمی را یک سینمای منحصر به فرد ساختهاست. برخی ازاین دیالوگهای ماندگار عبارتنداز:
فیلم «مادر» «تلخی با قند شیرین نمیشه، شبرو باید بیچراغ روشن کرد» ، هزار دستان: «آزردمت انگشتک؟ دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مرکب از قلم نئین؟ خون میطلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گران قدرتری، خوشنویس یا تفنگچی؟» و« ابراهیم و اسماعیل، هر دو در یک تن بودند، با من، پس گفتم، ابراهیم، اسماعیلت را قربان کن، که وقت، وقت قربان کردن است. قربانی کردم در این قربانگاه، و جوهر این دفتر، خون اسماعیل است، پسری که نداریم، دریغ که گوسفندی از غیب نرسید برای ذبح، قلم نی، از نیستان میرسید نی در کفم روان، نی خود، نفیر داشت، نفس از من بود، نه نغمه، من میدمیدم چون دم زدن دم به دم».
● حاشیههای ساخت آخرین اثر
آخرین فیلم نیمهتمامش با نام جهان پهلوان تختی که یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی او بعد از مجموعه هزاردستان بود که گفته میشد پس از او نیز بسیاری تلاش برای ساخت آن کرده بودند اما اجل مهلت نداد. احمد بخشی، دستیار اودراین باره تعریف میکند: تقوایی گفت به علی بگو سمت تختی نرود.برای ایفای نقش غلامرضا تختی خیلیها تست دادند. یکی از این اشخاص فرامرز قریبیان بود. حاتمی یک عکس از پوریای ولی با خود داشت که بعد از تست گریم و عکاسی از چهره بازیگر مورد نظر، عکس پوریای ولی را با آن مطابقت میداد. در واقع یک چیزی در ذهنش بود که دوست داشت به آن برسد.قریبیان دو سه بار تست داد، اما نشد. خیلیها به حاتمی گفتند که سمت تختی نرود. بسیاری قبل از او قصد این کار را داشتند، اما هر کدام به نحوی از کار باز مانده بودند. همان روزها ناصر تقوایی من را دید و گفت به علی بگو این کار را نکند. نهایتاً هم دیدیم که نتوانست آن را به سرانجام برساند. بعد از حاتمی تعداد زیادی کاندیدای ساخت این فیلم بودند. من تقوایی را پیشنهاد دادم. آمد صحبت کرد و آن بیست دقیقهای را هم که علی گرفته بود دید. بعد از یک هفته آمد و گفت در صحنهای از فیلم رادیو در قهوهخانه اعلام میکند که در بوئینزهرا زلزله آمده است و من اگر قرار باشد این فیلم را بسازم باید واقعه زلزله را به طور کامل فیلمبرداری کنم؛ اینجا بود که فهمیدیم تقوایی قصد ساخت «تختی» را ندارد.
● ممنوعالکار شدن علی حاتمی
احمد بخشی، دستیار اودراین باره نیز تعریف میکند: درطول سالها تلاش برای فرهنگ کشور نه تنها یک بار از اوتقدیر وتشکر نشد و جایزه ای به ا و اهدا نشد بلکه پس از پایان ساخت «جعفرخان از فرنگ برگشته» وزارت ارشاد ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد و به علی حاتمی گفتند این ۲۰ دقیقه را دوباره بگیر، اما او زیر بار نرفت.داستان از این قرار بود که از ارشاد علی را احضار کرده و برگه دستورالعمل حذف ۲۰ دقیقه از فیلم و فیلمبرداری مجدد را دستش میدهند. علی هم برگه را پاره میکند و از ارشاد خارج میشود. فردای آن روز یدالله صمدی از ارشاد به من زنگ زد و گفت روی دیوار یک برگه زدهاند که رویش نوشته علی حاتمی به دلایل فلان و فلان تا اطلاع ثانوی ممنوعالکار است.
● سرانجام
سرانجام علی حاتمی در تاریخ پانزدهم آذرماه هفتادوپنج به علت بیماری سرطان درحالی که هنوز پروژههای بسیاری برای کار داشت، درگذشت. پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا در قطعه۸۸ به خاک سپرده شد. بر روی سنگ مزار وی که در طرفینش رقیه چهره آزاد( ملقب به مادر سینمای ایران و ایفاگر نقش مادر در فیلم «مادر») و رسام عربزاده(طراح ممتاز فرشهای ایرانی) دفن شدهاند یکی از ماندگارترین دیالوگهای فیلم «حاجی واشنگتن» نقش بسته: «آیین چراغ خاموشی نیست».
نویسنده : صبا رادمان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی قتل هواشناسی تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران شهرداری
خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون مهاجرت مدرسه نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید عبدالله ویسی سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل عکاسی ناسا
ویتامین چای کاهش وزن توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب