سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

فرهنگ عاشورا در سیره معصومین علیهم السلام


فرهنگ عاشورا در سیره معصومین علیهم السلام

آداب و عادات و اندیشه ها و اوضاعی كه گروهی در آن شركت دارند, فرهنگ نامیده می شود كه از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد زبان و وسیله های نمادین دیگر عوامل اصلی انتقال فرهنگ است در عین حال ممكن است بسیاری از رفتارها و عادات و رسوم تنها از طریق تجربه حاصل گردد

●معنی فرهنگ

آداب و عادات و اندیشه‏ها و اوضاعی كه گروهی در آن شركت دارند، فرهنگ نامیده می‏شود كه از نسلی به نسل دیگر انتقال می‏یابد. زبان و وسیله‏های نمادین دیگر عوامل اصلی انتقال فرهنگ است؛ در عین حال ممكن است ‏بسیاری از رفتارها و عادات و رسوم تنها از طریق تجربه حاصل گردد.

اصولا هر جامعه‏ای برای خود روش و اسوه ویژه‏ای از كلیات فرهنگی و رفتاری دارد كه امور ضرور انسانی مانند سازمان اجتماعی، دین، حقیقت‏جویی، ساختمان سیاسی، نحوه تفكر، مؤسسات اقتصادی و فرهنگ مادی آن را به وجود می‏آورد.

از آغاز پیدایش بشر "فرهنگ"، مایه تمایز هر گروه از گروه دیگر بوده است. درجه پیچیدگی سازمان‌های فرهنگی یكی از ابزارهای تشخیص جامعه‏های متمدن از جوامع ابتدایی است. «فرهنگ‏» به معنی تعلیم و تربیت نیز به كار رفته، چنانچه در شعر فردوسی آمده است:

تو دادی مرا فر و فرهنگ و رای

تو باشی به هر نیك و بد رهنمای

عاشورا كدام روز است؟

در كتاب‌های لغت چنین آمده است: عاشورا با (الف مقصوره) و عاشوراء با (الف ممدوده) را روز دهم و بعضی روز نهم دانسته‏اند. زهری گفته است جز در چند مورد، اسمی كه بر وزن فاعولاء باشد شنیده نشده است. (۱)

از ابن‏بزرج نقل است كه: «ضاروراء» به معنی «ضرا» (سختی) و «ساروراء» به معنی «سرا» (گشایش و شادمانی) و «دالولا» به معنی «دلال‏» به كار رفته است.

صاحب مجمع‏البحرین در این ‏باره گفته است: «عاشورا یك نام اسلامی است و آن روز دهم محرم است و گاهی الف بعد از عین حذف می‏گردد و "عشورا" تلفظ می‏شود». (۲)

و نیز گفته‏اند كه عاشورا كلمه‏ای است عبری و معرب «عاشور» كه دهم تشری یهود باشد كه روزه آن روز «گپور» [كفاره] است و چون آن روز را به ماه‌های عربی انتقال دادند، روز دهم اولین ماه تازیان شد.

چنانچه در ماه‌های یهود هم در اولین ماه و روز دهم است. (۳)

قتل حسین بن علی بن ابی‏طالب‏ علیه‏السلام در این روز اتفاق افتاد. و او و یارانش را از راه بستن آب بر آنان، گذراندن از دم شمشیر، انداختن آتش در خیام حرم، بر نیزه كردن سرها، اسب دوانیدن بر اجساد كه در هیچ امتی حتی با اشرار خلق چنین نكرده‏اند، از میان بردند و از این تاریخ، مسلمانان، عاشورا را شوم دانستند. اما بنی‏امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور كردند و سرمه به چشم خود كشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال نمودند و مهمانی‌ها و ولیمه‏ها دادند.

روایات جعلی در مورد عاشورا

از امور مسلم تردید ناپذیر و مورد اتفاق تمام فرق اسلامی این است كه حضرت امام حسین‏علیه‏السلام بی‏نهایت مورد علاقه و محبت ‏خاص جد بزرگوارش پیامبر اكرم ‏صلی الله علیه و آله بوده است و اظهار این موضوع از روایات فراوانی كه تواتر معنوی دارد ثابت می شود. (۴)

گروه كثیری از محدثان اسلامی نقل كرده‏اند كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«حسین از من و من از حسینم. خداوند دوست دارد كسی را كه حسین را دوست ‏بدارد.» (۵)

در محاوره عرب‌ها این چنین است كه وقتی می‏خواهند بین خود و دیگری كمال الفت و یگانگی و شدت ارتباط و دوستی را بفهمانند آن تعبیر را به كار می‏برند و می‏گویند:« فلان كس از من و من از اویم‏» چنانکه وقتی می‏خواهند نفرت و بیزاری خود را نسبت ‏به دیگری اظهار كنند، می‏گویند:«من از او نیستم و او از من نیست‏» شاعر گفته است:

ایها السائل عنهم و عنی لست من قیس ولا قیس منی

پس تعبیر« حسین منی و انا من حسین‏» یا شبه آن تعبیر مانند «حسین منی و انا منه‏» بر محبت‏ شدید و اتصال و علاقه تام بین پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزند گرامی‏اش دلالت می‏كند. و نیز قسمت اول حدیث «حسین منی‏» ارتباط و اتصال جسمی و قسمت دوم آن « و انا من حسین‏» ارتباط معنوی را می‏رساند. توضیح آن كه «حسین منی‏» می‏فهماند كه امام، پاره تن پیامبر است و به لحاظ مادی به آن حضرت انتساب دارد و «انا من حسین‏» می‏فهماند كه اگر فداكاری و ایثار و از خودگذشتگی آن جناب نبود، زحمات پیامبر صلی الله علیه و آله به هدر می‏رفت و اثری از اسلام باقی نمی‏ماند.

در روایات فراوانی آمده است كه پیامبر صلی الله علیه و آله آن حضرت را می‏بوسید و هر وقت او و برادرش امام حسن‏علیهماالسلام را می‏دید و مناسبت اقتضا می‏كرد، با آنان به مداعبه و ملاعبه( شوخی و بازی) می‏پرداخت. عده‏ای از راویان نقل كرده‏اند كه رسول خدا یك دست را بر قفا و دست دیگر را بر زنخ فرزندش حسین‏علیه‏السلام قرار می‏داد و دهان بر دهانش می‏گذاشت. (۶) و در برخی از روایات است كه پیامبر صلی الله علیه و آله درباره امام حسین‏علیه‏السلام فرمود: «فدای كسی بشوم كه فرزندم ابراهیم را فدای او كردم‏.» (۷)

از آنچه به اختصار در عظمت و فضیلت‏ سرور شهیدان حسین بن علی‏علیه‏السلام بیان داشتیم و نیز از آنچه رسول اكرم ‏صلی الله علیه و آله در شدت علاقه و محبت ‏به فرزند بزرگوارش ابراز داشته، به خوبی در می‏یابیم كه اخبار حاكی از عید بودن روز عاشورا و تبرك جستن در آن روز از قول پیامبر صلی الله علیه و آله دروغ و افترای محض است. چگونه ممكن است قبول كرد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله روز شهادت ریحانه‏اش(۸) را كه مكرر بر مكرر از آن خبر داده (۹) روز جشن و عید اعلام كند. در صورتی كه آن حضرت به یاد آن روز گریه می‏كرد.

روایات صحیح كه در كتب اهل سنت نیز نقل شده بر گریستن رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر شهادت فرزند فداكارش دلالت دارد.

از ام‏الفضل بنت‏حارث روایت كرده‏اند كه او گفت: ... من حسین‏علیه‏السلام را در دامن پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشتم. لحظه‏ای گذشت كه ناگهان اشك از چشمانش فرو ریخت. گفتم یا نبی‏الله پدر و مادرم قربانت گردد، چه شده؟! فرمود: جبرئیل آمد و خبر داد كه امتم این پسرم را به زودی می‏كشند! گفتم همین پسر را؟! گفت: آری. (۱۰)

لازم است مسلمین از دسایس بنی‏امیه برحذر باشند، و به رسول خدا صلی الله علیه و آله اقتدا كنند (۱۱) و او را اسوه و مقتدای خویش قرار دهند. از اعمال و رفتار و گفتار آن پیشوای عظیم‏الشان پیروی نمایند و بر اثر روایاتی كه درباریان در زمان سلطنت ‏بنی‏امیه جعل نموده بودند(۱۲) نباید از روش آن حضرت منحرف شوند كه سالروز شهادت فرزند دلبندش را جشن بگیرند و آن روز را روز عید و شادی و مبارك قرار دهند.(۱۳)

بر مسلمانان است كه به خود آیند، بیدار شوند، به حقیقت اسلام توجه كنند و بیندیشند تا آنچه را كه دشمنان پیامبر و اسلام داخل دین كرده‏اند كنار بزنند و بفهمند كه اسلام واقعی كدام است و بر چه محور دور می‏زند. در هر امری از امور به دیده انتقاد و تحقیق بنگرند و سرسری و تقلیدی آن را نپذیرند. (۱۴)

بنی‏امیه با بنی‏هاشم كینه دیرینه داشتند. (۱۵) از طرف دیگر چون منصب شامخ نبوت در خاندان بنی‏هاشم بود و آنان این موهبت و افتخار را برنمی‏تافتند، تا توانستند با اسلام به ضدیت و معاندت پرداختند.

فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله با خون خویش درخت اسلام را كه رو به خشكیدگی گذاشته بود، آبیاری كرد و در تاریكی ظلم و فساد بنی‏امیه درخششی به وجود آورد كه آن محیط ظلمانی را نور و روشنایی بخشید و بزرگراه سعادت را نمایان كرد و ابرهای تیره و تار از آسمان جوامع اسلامی بلكه جوامع انسانی پراكنده شد و چهره اسلام را چنان كه هست ‏بر جهانیان آشكار ساخت؛ به همین جهت است كه سوره«الفجر» سوره «الحسین‏» نامگذاری شده است.

آنها در اصل به اسلام هیچ‏گونه اعتقادی نداشتند. عقاد نویسنده و متفكر شهیر مصری می‏گوید: ابوسفیان پس از آن كه اسلام آورد غلبه اسلام را غلبه بر خود تلقی می‏كرد. (۱۶)

هند، مادر معاویه پس از اسلام آوردنش فریاد می‏زد: چرا جنگ نكردید و از خود و سرزمینتان دفاع ننمودید؟!

ابوسفیان و پسرش معاویه پس از فتح مكه اسلام آوردند. ابوسفیان و خانواده‏اش با دشواری تمام اسلام را گردن نهادند. بدین معنی كه در ظاهر اسلام آوردند و در واقع اسلام را قبول نداشتند.(۱۷) ابوسفیان بر قبر حضرت حمزه‏ علیه‏السلام ایستاد و گفت: ای اباعماره بر امارت و فرمانروایی با ما جنگیدی كه آن به ما انتقال یافت.(۱۸)

به نظر می‏رسد معاویه به نبوت پیامبر اسلام ‏صلی الله علیه و آله اعتقاد نداشت ‏به دلیل آن كه عده‏ای از مصریان بر وی وارد شدند و گفتند: «السلام علیك یا رسول‏الله‏» ولی او آنان را از این گفتار منع نكرد. (۱۹)

محققان اهل سنت‏ به سندهای متعدد در تفسیر آیه شریفه «الم تر الی الذین بدلوا نعمت‏الله كفرا»،(۲۰) ذكر نموده‏اند كه مقصود دو طایفه تبهكار بنی‏امیه و بنی‏المغیرهٔ است. (۲۱)

●سیاست ‏بنی‏امیه در جهت محو آثار نهضت عاشورا

معلوم است كه بنی‏امیه با این پیشینه سیاه و خباثت(۲۲) چون اسلام را با منش و خواسته‏های مادی خود موافق نمی‏دیدند به انحا و وسائل گوناگون، در تضعیف اسلام و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله كه نگهبان و بیان‏ كنندگان دستورهای اسلام و قرآن بودند، كوشیدند؛ از جمله آن كه برای پاشیدن گرد فراموشی به واقعه كربلا و آثار آن، به روحانی‏نمایان درباری دستور دادند كه روز عاشورا را، روز جشن و عید و روز بسیار مبارك معرفی كنند! و در این‏باره حدیث جعل نمایند. این حدیث‌ها به گونه‏ای است كه هر كس اندكی به آنها توجه كند آشكارا مجعول بودن آنها را می‏فهمد، مثلا روایت كرده‏اند كه چون پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، دید كه یهود روز عاشورا روزه می‏گیرند. آن حضرت از آنان پرسید: چرا این روز را روزه دارید؟ گفتند: چون خداوند فرعون و پیروانش را در این روز غرق كرد و موسی و یارانش را نجات داد. آنگاه پیغمبر فرمود: ما از یهود به موسی سزاوارتریم. و به اصحاب خود دستور داد كه آن روز را روزه بدارند.

پی‏نوشت‌ها و مآخذ

۱- رك: دائرهٔ‏ المعارف مصاحب و لغتنامه دهخدا ماده «فرهنگ‏».

۲- رك: لسان‏العرب و مجمع‏البحرین، ماده «عشر».

۳- الآثار الباقیه عن القرون الخالیه باب «القول علی ما یستعمله اهل الاسلام‏».

۴- فضایل الخمسه من الصحاح الستهٔ‏۳/۲۶۰ و ۲۶۲ ط سال ۱۳۸۴ مطبعهٔ النجف و بحارالانوار ۴۴/۲۵.

۵- همان ماخذ. «احب الله من احب حسینا حسین سبط من الاسباط‏» و فهارس مسند ابن حنبل ماده «احب‏».

۶- فضایل الخمسه‏۳/۲۶۱. عن جابر: كنا مع رسول‌الله ‏صلی الله علیه و آله فدعینا الی طعام فاذا لحسین ‏علیه‏السلام یلعب فی‏الطریق مع‏ الصبیان فاسرع‏ النبی امام ‏القوم ثم ‏بسط یده فجعل حسین یفر هاهنا و هاهنا...

۷- ... فدیت من فدیته بابنی ابراهیم. اشاره به این موضوع است كه خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله وحی نمود كه یكی از دو فرزندت (حسین‏ علیه‏السلام یا ابراهیم ‏علیه‏السلام) را فدای دیگری كن و این چنین نیست كه بخواهم هر دو برای تو بمانند. آنگاه پیامبر گریه كرد و این چنین مصلحت دید كه ابراهیم ‏علیه‏السلام را به خاطر فرزندش امام حسین ‏علیه‏السلام (كه فرزند علی و زهرا علیهماالسلام نیز می‏باشند) فدا كند. رك. فضایل الخمسه‏۳/۲۵۷ به نقل از تاریخ بغداد.

۸- وسائل الشیعه، ۱۵/۹۷ ط اسلامیه: ریحانتی من الدنیا الحسن و الحسین...

۹- فضائل الخمسه،۳/۲۷۰ و ما بعد و بحارالانوار ۴۴/۲۵۰.

۱۰- ... فوضعته فی حجره ثم حانت منی التفاتهٔ فاذا عینا رسول‏الله تهریقان من الدموع. قالت قلت‏یا نبی‏الله... رك: فضایل الخمسه‏۳/۲۷۰. این روایت از مستدرك حاكم نقل شده او گفته است این روایت‏ بنابر شرط شیخین صحیح است.

۱۱- لقد كان لكم فی رسول الله اسوهٔ حسنهٔ. سوره احزاب آیه ۲۱.

۱۲- «اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ و دفاع عن الحدیث‏» تالیف محمود ابوریه ط ۵ صفحه‏۱۲۶ به بعد.

۱۳- دائرهٔ المعارف بستانی و مصاحب ماده «عشر» و در زیارت عاشورا آمده است. «هذا یوم تبركت‏ به بنوامیهٔ...»

۱۴- فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه، سوره زمر آیه‏ ۱۷ و ۱۸.

۱۵- الحسین ابوالشهدا عباس محمود العقاد، ص‏۳۳-۳۲، ط. دارالهلال.

۱۶- همان ماخذ، ص‏۲۱.

۱۷- همان ماخذ، ص‏۲۱.

۱۸- سموالمعنی فی سمو الذات ط ۲، ص‏۵۷، تالیف عبدالله علائلی.

۱۹- تاریخ طبری، ط دارالمعارف مصر، ۵/۳۳۱.

۲۰- تفسیر روح‌البیان، اسماعیل حقی بروسوی، ۴/۴۱۸ ذیل آیه ۲۸ سوره ابراهیم؛ و نیز تفسیر قرطبی، ۹/۳۶۴، ذیل همان آیه، فضائل الخمسه‏۳/۳۰۳ باب‏۲۶.

۲۱- فضایل الخمسه‏۳/۳۰۳ و ۳۰۴ و ۳۰۵.

۲۲- الحسین ابوالشهدا، صص ۲۵-۲۳.

۲۳- الآثار الباقیهٔ عن القرون الخالیه، تالیف ابوریحان محمدبن احمد البیرونی باب «القول علی ما یستعمله اهل الاسلام‏». و ترجمه الآثار الباقیه فصل بیستم، ترجمه اكبر دانا سرشت و دائرهٔ‏المعارف بستانی ماده «عشر».

۲۴- الآثار الباقیه باب «القول علی ما یستعمله اهل الاسلام‏» و ترجمه آن فصل بیستم، ترجمه اكبر دانا سرشت.

۲۵- بحارالانوار، ۴۴/۲۷۰.

۲۶- همان، ۴۴/۲۷۱.

۲۷- الكامل فی التاریخ، ذكر احداث سال یازدهم.

۲۸- ... و انی لم اخرج اشرا ولا بطرا ولا مفسدا ولا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امهٔ جدی... رك: بحارالانوار، ۴۴/۳۲۹ و سمو المعنی لسمو الذات، ص‏۱۰۶،۱۳۵۹.

۲۹- ... الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتنهی عنه... تاریخ طبری ۵/۲۲۹ ط - المطبعهٔ الحسینیهٔالمصریه.

۳۰- سبقت العالمین الی المعالی بحسن خلیقه و علو همهٔ و لاح بحكمتی نورالهدی فی لیال فی الضلالهٔ مدلهمهٔ یرید الجاحدون لیطفؤوه و یابی الله الا ان یتمه. رك: بحارالانوار ۴۴/۱۹۴.

۳۱- البرهان فی تفسیر القرآن، سوره فجر.

۳۲- همان.

۳۳- حسین وارث آدم، صفحه ۲۱۲ به بعد.

۳۴- لؤلؤ و مرجان، انتشارات نوین، ص‏۳۸.

۳۵- همان ماخذ.

۳۶- وسائل الشیعه،۳/۵۳ ط اسلامیه.

۳۷- مجله رسالهٔ الاسلام، سال ۱۱، شماره‏۳، ص‏۲۶۴.

۳۸- الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‏الله باموالهم و انفسهم اعظم درجهٔ عندالله، سوره توبه، آیه ۲۰.

۳۹- سیاسهٔ الحسینیه، ص ‏۸ ، و ۵۱ ط زهره.

۴۰- اعیان الشیعه، ۱/۵۸۱... ان الدعی ابن الدعی قد ركز بین اثنتین...

۴۱- تفسیر قرطبی،۹/۳۴۲ ذیل آیه و ذكرهم بایام الله، سوره ابراهیم، آیه ۵۴.

۴۲- كنزالعمال، ۸/۵۷۱، ط بیروت مؤسسهٔ الرسالهٔ، و صحیح مسلم، باب صیام عاشورا، فمن شاء صامه و من شاء تركه.

۴۳- مجمع‏البحرین، ماده «عشر» فی حدیث مناجاهٔ موسی و قد قال یارب لم فضلت امهٔ محمد صلی الله علیه و آله علی سایر الامم...

۴۴- اعیان الشیعه، ۱/۵۸۶ و۵۸۷ / بحارالانوار ۴۴/۲۷۸.

۴۵- ... فجعل طینهٔ شیعتنا من نضح طینتنا فقلوبهم تحن الینا... / بحارالانوار۶۷/۱۲۶.

۴۶- قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونی یحببكم الله، آل عمران، آیه ۳۱.

۴۷- فضائل الخمسه،۳/۲۸۵. روایات در این باره بسیار است ‏به همین ماخذ ص ۲۷۰ رجوع شود.

۴۸- سیاسهٔ الحسینیهٔ، ص‏۵۰، ط سال ۱۳۵۱.

۴۹- اعیان‏الشیعه، ۱/۵۸۶ ط دارالتعارف بیروت.

۵۰- بحارالانوار، ۴۴/۲۸۳.

۵۱- رك: اعیان‏الشیعه، ۱/۵۸۶.

۵۲- برای آگاهی بیشتر رك: بحارالانوار، ۴۴/۲۷۸، باب ۳۴.

۵۳- بحارالانوار ۴۴/۲۷۹.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.