سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مرد همچنان لجباز و یکدنده تیم ملی


مرد همچنان لجباز و یکدنده تیم ملی

علی سامره فوتبال مثل عروسی است

علی سامره کلاً آدم جالبی است. او اولین بازیکن ایرانی بود که بازی در لیگ ایتالیا را تجربه کرد، اما معلوم نشد چه اتفاقی افتاد که پروجیا خیلی زود دل سامره را زد تا او دوباره به ایران برگردد. اما سامره در استقلال هم بعد از مدتی با امیر قلعه‌نویی دچار مشکل شد تا آخر سر فوتبال خود را در امارات ادامه بدهد. می‌گویند اگر سامره با عده‌ای لجبازی نمی‌کرد، هم‌‌اکنون آمار بازی‌های ملی او خیلی بیشتر از اینها بود. با این همه مسائل زیادی دست به دست هم داد تا فوتبالیستی که علاوه بر لجباز و خاص بودن، باهوش هم هست، کمتر به ترکیب تیم ملی راه پیدا کند، حالا او دوباره به تیم ملی برگشته و امیدوار است که بتواند این بار سابقه‌ای خوب از خود را به جا بگذارد.

▪ فکر نمی‌کردیم حاضر به گفت‌وگو شوی، چون آمار مصاحبه‌هایت طی سال‌های اخیر خیلی کم بوده.

ـ دلیل خاصی ندارد که زیاد صحبت کنم. من بیشتر سعی می‌کنم که عمل کنم تا حرف بزنم. البته منظورم این نیست که با خبرنگاران رابطه خوبی ندارم. با اکثر آنها مثل برادر هستم، منتها بیشتر به فکر انجام دادن کار و بازی‌ام هستم تا بحث‌های متفرقه و مصاحبه کردن.

▪ فرقی هم نمی‌کند که در کدام کشور فوتبال بازی کنی کلاً علاقه‌ای به حرف زدن نداری.

ـ آره دیگه البته بعضی مواقع هم وارد حاشیه شده‌ام.

▪ اما انگار دیگر دوره «بعضی مواقع» گذشته، چون حاضر نیستی درباره گذشته صحبت کنی.

ـ چون هیچ دلیلی برای این کار نمی‌بینم. به نظرم فقط وقت تلف کردن است.

▪ شاید همین از نظر تو وقت تلف کردن باعث شده که آمار بازی‌های ملی تو چندان بالا نباشد.

ـ من فوتبال را فقط به خاطر عشقی که به فوتبال دارم بازی می‌کنم. حالا شاید این‌که بازی ملی زیادی ندارم چندان برایم مهم نباشد.

اما بازی در تیم ملی برای خیلی‌ها مهم و حتی افتخار است. قبول دارم که همه از خدایشان است که در تیم ملی باشند، اما برای من این جوری نیست که بگویم با بازی نکردن در تیم ملی یک جای کارم لنگ می‌زند. سه سال در تیم ملی نبودم، اما در عوض در باشگاهم بد کار نکردم.

▪ قبول داری که همین قضیه تو را نسبت به سابق، کم خبرتر کرد؟

ـ وقتی در ایران نباشی این طوری می‌شود. نبودن در تیم ملی هم تأثیر‌گذار است.

▪ از این شرایط راضی بودی؟

ـ به هر حال... بگذریم، قسمت بود دیگر.

▪ کنار کشیدن از تیم ملی قسمت بود؟

ـ چه کسی این حرف را زده؟ من اصلاً از تیم ملی کنار نکشیدم.

▪ اما خیلی جاها از قول تو نقل شد که تا وقتی که امیر قلعه‌نویی سرمربی تیم ملی باشد حاضر به بازی در تیم ملی نیستی؟

ـ این مسائل فقط حاشیه است. نمی‌‌دانم شما چه هدفی از پرسیدن این سؤالات دارید، اما بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ چون در مورد گذشته از من هیچ چیز درنخواهید آورد.

▪ یعنی با امیر قلعه‌نویی مشکلی نداری؟

ـاصلاً.

▪ اگر یک روز او را در خیابان ببینی چه کار می‌کنی؟

ـ خیلی معمولی برخورد خواهم کرد. باهاش دست می‌دهم و روبوسی می‌کنم.

▪ نظرت را در مورد این داستان بگو: می‌گویند یک روز علی سامره، امیر قلعه‌نویی را در خیابان می‌بیند. قلعه‌نویی رویش را آن ور می‌‌کند، اما سامره پیش او می‌رود و به او می‌گوید که از او هیچ کینه‌ای ندارد. قلعه‌نویی هم احساساتی می‌شود و می‌زند زیر گریه و می‌گوید علی جان مرا ببخش، من در حق تو خیلی بدی کردم.

ـ نمی‌دانم چه بگویم. از دید من این داستان به نوعی درست است، البته اگر برای آقای قلعه‌نویی این داستان را تعریف کنید شاید موافق‌ این قضیه‌ نباشد.

▪ فکر کن اینجا یک دادگاه است. متهم، لیگ امارات است و تو هم نقش وکیل مدافع این لیگ را داری. چه دفاعی از موکلت می‌کنی؟

ـ می‌گویم همه از دور دارند قضاوت می‌کنند و بدون شناخت کافی در مورد ضعف لیگ امارات صحبت می‌کنند. اما هیچ‌کس نمی‌آید با مربیان لیگ امارات و بازیکنان خارجی این لیگ صحبت کند. حرف ما را هم که قبول نمی‌کنند.

▪ تو کیفیت لیگ امارات را قبول داری؟

ـ آره. از نظر من که بازی در امارات سخت‌تر از بازی در ایران است، چون آنجا همه نگاه‌ها به طرف بازیکنان خارجی است و همین شرایط ما را سخت می‌کند. اگر تیم ببازد، همه از ما توضیح می‌‌خواهند، اما در ایران به کسی گیر نمی‌‌دهند!

▪ یکی از دلایل انتقاد از لیگ امارات شاید این باشد که بازیکنان ایرانی همه ستاره‌های این لیگ هستند.

ـ ما ۷۰ میلیون نفر جمعیت داریم، اما ۲۵ ستاره نداریم. آن وقت از امارات که همش سه میلیون نفر جمعیت دارد چه انتظاری دارید؟ می‌‌خواهید یک میلیون ستاره داشته باشد؟

▪ با این دفاعی که از لیگ امارات می‌کنی پس حتماً این نظریه را که این لیگ بازیکنان ایرانی را تنبل می‌کند قبول نداری؟

ـ ممکن است آن بازیکنانی که از امارات برگشته باشند شرایط آرمانی نداشته باشند. شما هم البته کمک می‌کنید و می‌روید تو مخ آنها . کافی‌ است یک بازی بد بازی کنند. همه چیز را به بازی کردن آن بیچاره‌ها در امارات ربط می‌دهید.

▪ یعنی ما روزنامه‌نگارها حق انتقاد نداریم؟

ـ چرا، اما نه به شکل مستقیم که روی روحیه بازیکن تأثیر منفی بگذارد.

▪ حالا چرا عده‌ای از بازیکنان ایرانی نمی‌توانند در امارات موفق شوند؟

ـ چون آنجا همه از بازیکنان ایرانی توقع بالا دارند و عده‌‌ای نمی‌توانند خود را با این شرایط وفق دهند. بازیکن باید تفکر حرفه‌ای داشته باشد. عرب‌ها از بازیکن خارجی انتظار دارند که بهتر از بازیکنان خودشان بازی کنند و اگر یک بازیکنی در سطح بازیکنان اماراتی بازی کند طبیعی است که عرب‌ها عذر او را بخواهند.

▪ برای میثم بائو هم چنین شرایطی پیش آمد؟

ـ در پست میثم بازیکنان باسابقه‌ای بازی می‌کردند. متأسفانه باشگاه هم در مورد او خیلی عجله کرد و دیگر کار از کار گذشته بود. البته خود میثم هم کمی مقصر بود.

▪ با توجه به چنین وضعیتی، به نظرت لیگ امارات می‌‌تواند جای خوبی برای فوتبالیست‌های ایرانی باشد؟

ـ اگر بازیکن بتواند با شرایط کنار بیاید، چرا که نه. چون از امارات هم می‌توانند به اروپا بروند.

▪ برای خیلی‌ها البته شرایط مالی مهم‌تر از ترانسفر به اروپاست.

ـ شما می‌خواهید چه چیزی را ثابت کنید؟ اگر فقط پول باشد که خود من در سال اول حضورم در امارات پول خیلی کمی گرفتم. ضمن این‌که همین الان هم خیلی از بازیکنان با قراردادهای ۳۰۰-۴۰۰ هزار دلاری به امارات می‌آیند که معادل همین پول را می‌توانند در لیگ ایران بگیرند. حالا به نظر شما چرا آنها به امارات می‌آیند؟

▪ آرامش بیشتر؟

ـ دقیقاً. آنها از حاشیه فرار می‌کنند.

▪ ببخشید حاشیه چیست؟

ـ این که شما در ایران می‌‌توانید خیلی راحت به بازیکنان گیر بدهید.

▪ ولی نمی‌توان زندگی راحت در امارات را هم جزو ملاک‌ها حساب نکرد.

ـ نمی‌‌دانم این حرف‌ها زاییده کدام تفکر است. والله من که چیز خاصی ندیدم.

▪ یعنی عرب‌ها به بازیکنان خارجی احترام ویژه نمی‌گذارند؟

ـ من منظورتان را متوجه نمی‌شوم. اگر منظورتان این است که ما آنجا پادشاهی می‌کنیم، خب این موضوع به خود بازیکن و تفکر شخصی و طرز خرج کردنش برمی‌گردد، وگرنه این را ‌که می‌گویند فوتبالیست‌های ایران آنجا خیلی راحت محبوب می‌شوند، قبول ندارم.

▪ برای بازیکنی مثل علی سامره که سابقه بازی در لیگ ایتالیا را دارد، بازی در لیگ امارات نوعی پس‌رفت محسوب نمی‌شود؟

ـ نه. اولاً قسمت نبود که من در پروجیا بازی کنم. به حرف راحت بود، اما در عمل فرق می‌کند. فوتبال مثل ازدواج است و همه چیز در آن قسمت است، یعنی جلوی راه تو قرار می‌گیرد. دوماً در فوتبال پس‌رفت معنی ندارد. این تفکر زمانی قابل قبول است که شما همه جا نیمکت‌نشین باشی. برای شمایی که خبرنگار هستی، کارکردن در این روزنامه با آن روزنامه نباید فرق آنچنانی داشته باشد، چون مهم علاقه‌ است و هنرت در این کار است.

▪ اما تو اولین بازیکن ایرانی بود که توانستی به ایتالیا بروی.

ـ آن موقع خیلی جوان بودم، فکر کنم ۲۴ سال بیشتر نداشتم. شاید اگر دو سه سال قبل می‌رفتم همه چیز فرق می‌کرد. من آن موقع تجربه الان را نداشتم. مطمئناً ضعف هم داشتم که نتوانستم آنجا بازی کنم و بازیکنی هم که بازی نکند، مشتری آنچنانی ندارد.

▪ تو فیکس بازی کردن در لیگ امارات را به ذخیره بودن در لیگ ایتالیا ترجیح می‌دهی؟

ـ آره. فکر کردی با ذخیره بودن چه افتخاری نصیب من می‌شود؟ به نظر شما آن بازیکنی که الان در اروپا نیمکت‌نشین است به این قضیه افتخار می‌کند؟‌من اگر ۱۰۰ بار دیگر هم بمیرم و زنده شوم که بخواهم سکو نشینی در ایتالیا را تجربه کنم، دیگر نمی‌خواهم زنده شوم. چون این قضیه اصلاً برایم ارزش ندارد.

▪ این وسط یکی مثل وحید هاشمیان ادعا می‌کند که سال‌‌های آخر بازی‌اش را در لیگ متوسطی مثل لیگ اتریش ادامه خواهد داد، اما حاضر به بازی در امارات نخواهد شد.

ـ مطمئن باشید تمام لژیونرهای ما قبل از این‌که بخواهند دوباره به ایران برگردند، اول سری به امارات خواهند زد. این اماراتی که شما این جوری دارید می‌گویید، نصف جمعیتش یک رگه ایرانی دارند. شما علناً دارید ایرانی‌ها را مسخره می‌‌کنید.

▪ بحث مسخره کردن نیست. بحث این است که خیلی‌ها معتقدند لیگ امارات برای بازیکنی مثل علی سامره لیگ کوچکی است.

ـ اگر لیگ امارات برای شما یک حساب پس‌انداز مادام‌العمر باز کند، حاضرید دیگر به این لیگ گیر ندهید؟ آدم جایی کار می‌کند که آرامش داشته باشد. این قضیه را بسپارید به خود بازیکن. اگر قرار است من آینده‌ام را انتخاب کنم که می‌کنم، فعلاً که در امارات هستم.

▪ پس چرا دوباره دوست داری در اروپا بازی کنی؟

ـ چون آدم تنوع‌طلبی هستم و شرایط جوری شده که می‌‌خواهم دوباره بازی در اروپا را تجربه کنم.

▪ تیم ملی هم که با سوریه مساوی کرد.

ـ از کسی که مریض است چه انتظاری دارید. می‌خواهید مثل روز اول سالم و سرحال باشد؟ شرایط فوتبال ایران را که خودتان می‌دانید. تیم ما تازه دارد شکل می‌گیرد. البته بازی خوبی هم انجام ندادیم، اما به نظرم باید به این تیم زمان داد.

▪ به نظرت یک هوادار احساساتی و عاشق فوتبال با این حرف‌ها آرام می‌شود؟

ـ بالاخره این سختی‌ها هست و باید آن را تحمل کرد.

▪ اکثر بازیکنان بعد از بازی با کاستاریکا همین حرف‌ها را زده بودند، اما قول داده بودند که بازی با سوریه جبران می‌کنند.

ـ وقتی تیم نتیجه نمی‌گیرد، خود بازیکن بیشتر از بقیه ناراحت می‌شود. اما من هیچ‌وقت نگفتم که راحت سوریه را می‌بریم.

▪ روزنامه‌ها این روزها پر شده از انتقاد از لژیونرهای اماراتی تیم ملی.

ـ مطبوعات خودشان را گول می‌زنند. همه را گذاشتند در سیبل. دیوار اماراتی‌ها هم که از همه کوتاه‌تر است و همه کاسه و کوزه‌ها را سر ما شکستند.

▪ یکی از روزنامه‌ها تیتر زده بود «منتخب امارات صفر – سوریه صفر»

ـ همین اماراتی که این همه ازش انتقاد می‌کنید، توی این چند سال در فوتبال حسابی رشد کرده. عیبی ندارد، بگذارید مثل چند سال اخیر کاسه و کوزه‌ها را سر ما بشکنند. فقط می‌توانم بگویم که امید‌وارم در بازی مقابل کویت جبران کنیم.

▪ مهاجمان تیم ملی هشت بازی است که گل نزده‌اند.

ـ مهم گل زدن است که بقیه بازیکنان انجام داده‌اند. مگر در بقیه تیم‌ها فقط مهاجمان گل می‌زنند؟

▪ اما گل زدن وظیفه مهاجم است نه مدافع.

ـ در فوتبال همه باید به هم کمک کنند. شاید این تغییر سیستم هم در این قضیه تأثیرگذار باشد.

▪ تو با این موضوع که تیم ملی بازیکن شماره ۹ ندارد موافقی؟

ـ به نوعی بله، اما چنین بازیکنی را هم بالاخره می‌توانیم پیدا کنیم.

▪ قبول داری که فوتبالیست باهوشی هستی؟

ـ والله نمی‌دانم چه بگویم.

▪ نمی‌خواهی تست ضریب هوشی بدهی؟

ـ نه، چون می‌ترسم ضریب هوشی‌ام کمتر از آن چیزی باشد که انتظارش را دارم.

نویسنده : رامین طبرسی، پویان امیری



همچنین مشاهده کنید