سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مادری نقشی متقارن با پدری نیست


مادری نقشی متقارن با پدری نیست

یکی هفده سال است ازدواج کرده است, دیگری ده سال, آن دیگری سیزده سال و بعدی هشت سال هیچ یک از این زنان فرزندی ندارند و در آینده نیز چنین قصدی ندارند

یکی هفده سال است ازدواج کرده است، دیگری ده سال، آن دیگری سیزده سال و بعدی هشت سال. هیچ یک از این زنان فرزندی ندارند و در آینده نیز چنین قصدی ندارند. وجه مشترک آنها استقلال مالی و آن خصوصیاتی است که به طور کلی به آن «امروزی» بودن اطلاق می شود.

انگشتانش با سرعت روی دکمه های صفحه کلید رایانه فرو می آیند، می گوید؛«به طور کلی محیط کار برای زنان محیط دشواری است؛ برای کارفرمایان ایده آل استخدام زن مجرد است که درگیری و مسوولیت های خانوادگی بر دوش او نیست.

ازدواج که کنی وضع دشوار می شود، اما وقتی مادر می شوی دیگر کوچک ترین تاخیر، اشتباه در کار یا بی حوصلگی تو را به حساب بچه و خانواده می گذارند. » مهسا سی و هفت ساله که خود شاغل است به نکته یی اشاره می کند که یکی از نتایج دوران صنعتی شدن است. در طول تاریخ مرد و زن، با یکدیگر کار کرده و دوره های گوناگون جامعه کشاورزی، برده داری و ارباب و رعیتی، کار تحت نظارت اصناف را ایجاد و طی کرده اند و سپس هر دو به عنوان نیروی کار وارد دوران صنعتی شده اند. ورود به جهان صنعتی تاثیری ژرف تر بر کار زنان داشت.

جدایی میان محل کار و زندگی در این دوران در ابعادی گسترده ظاهر شد و این جدایی مکانی، نقش تازه یی برای زن متاهل-شاغل به وجود آورد. تغییر موقعیت زنان در خانواده به این تبیین تازه وابسته شده و دو نقش مادری و کار را گویا در برابر یکدیگر قرار داده. تا قبل از این دوران، به علت نزدیکی محل کار و زندگی و وجود خانواده گسترده، فعالیت تولیدی و سرپرستی از فرزندان آسان تر بود و به ویژه هنگام ضرورت مراجعت از کار و دیرتر از منزل رفتن برای زن وجود داشت. اما شرایط کار دنیای صنعتی، محیط خصوصی خانوادگی و محیط عمومی کار و فعالیت اقتصادی را کاملاً از یکدیگر جدا کرده و سلسله روابط رسمی نوینی را در محیط کار تعریف کرد که غیبت از محیط کار به منظور رسیدگی به امور فرزند و منزل با اثراتی همچون کاهش دستمزد و در معرض اخراج قرار گرفتن مواجه می شود.

«مردهای ایران که به هرحال کشوری سنتی و درگیر پدرسالاری است، از این فرهنگ تاثیر پذیرفته اند. هراندازه هم که روشنفکر و امروزی باشند، باز این ترس هست که وقتی مادر بشوی در نگهداری و رسیدگی به امور فرزند تو را تنها بگذارند.» آنچه را که مریم بیست و هفت ساله به آن اشاره می کند، الوین تافلر، جامعه شناس پرآوازه با توضیح و تفسیر مفصل تری شرح می دهد؛ مردها از دوران کودکی با دیدی عینیت گرا برای مشاغل بیرونی تربیت می شوند. در حالی که زنان برای فعالیت های خانگی که تا حد زیادی با «انزوای اجتماعی» همراه است، تربیت و آماده می شوند.

«فرزندی نداریم؛ اما هر دو روزی ۹ ساعت کار می کنیم و وقتی به خانه بر می گردیم برای من تازه فعالیت های تمام نشدنی خانه از پخت و پز و شست وشو گرفته تا خرید مایحتاج خانه آغاز می شود. طبیعی است که با چنین وضعیتی قصد ندارم که بچه دار شوم. می دانم که در نگهداری بچه نیز مشارکت و تقسیم کاری نخواهد بود. » تقسیم جنسیتی وظایفی که سحر بیست و نه ساله مطرح می کند، عامل مهمی است که زنان مستقل بسیاری را که می خواهند در جامعه فعالیت اقتصادی داشته باشند وادار می کند که از تمایل خود برای تجربه مادری دست کشند و ناچار به انتخاب شوند.

این در حالی است که در جوامع با مختصات فعلی، تنها وجود یک رابطه و محبت غریزی برای مادر خوب بودن به هیچ وجه کافی نیست، چرا که وظایف، مسوولیت ها و انتظارات جامعه از مادران به حدی افزایش یافته است که صرف وجود پیوند غریزی مادر- فرزند گره گشا نیست. از سوی دیگر هرچند نقش پدر در زندگی کودک مورد تاکید و اهمیت بیشتری قرار گرفته است، اما تحقیقات حاکی از این هستند که مشارکت مردان در امور منزل و نگهداری از فرزند تغییر ویژه یی نکرده است.

«وقتی امنیت شغلی نداری، نمی توانی برای تولد و نگهداری یک انسان دیگر برنامه ریزی کنی. » این جمله آشنا در موارد بسیاری عامل اصلی امتناع از داشتن فرزند است. هنوز در بسیاری از جوامع و از جمله جامعه ایران، اشتغال زنان تهدیدی برای میزان اشتغال و رقابت های شغلی مردان تلقی می شود. طرح هایی از قبیل طرح سهمیه بندی جنسیتی آزمون ورودی دانشگاه ها ناشی از چنین باور مردانه یی است و در مواقع ضروری نیز این زنان هستند که در طرح های تعدیل نیرو سریع کنار گذاشته می شوند.

مهسا می گوید؛ «سیاست های دولت در برخورد با زنان شاغل حمایتی نیست. کارفرمایان بسیاری ترجیح می دهند دیگر زنی را که طبق قانون چند ماه مرخصی زایمان دارد در استخدام خود نگه ندارند و بازار رقابت و کمبود فرصت های شغلی نیز آنقدر جدی است که سریع فرد دیگری را جایگزین زنی می کنند که مادر شده و به مرخصی زایمان رفته است. » دولت از سویی با اعمال طرح هایی همچون سهمیه بندی جنسیتی مانعی در برابر تربیت زنان متخصص قرار می دهد و از سویی دیگر نیز تمهیدات مناسبی برای اشتغال مادران فراهم نمی کند.

کمبود مهدکودک های دولتی مناسب، عدم تصویب قوانین حمایتی از زنانی که در دوران مرخصی زایمان به سر می برند و تبلیغات وسیع در تقدس بخشیدن به نقش مادری و مهم ترین وظیفه زن قلمداد کردن آن از مشکلاتی است که زنان بسیاری را بر سر دوراهی انتخاب قرار می دهد؛ یک سو دست کشیدن از تمایل و علاقه به تجربه مادری و سوی دیگر دست کشیدن از انگیزه ها و خواسته های شخصی، استقلال اقتصادی و تجربه حضور فعال در جامعه.

فرناز سیفی