شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

صدق و کذب در گزاره های عرفانی


صدق و کذب در گزاره های عرفانی

یکی از مباحث مهم در معرفت عرفانی بررسی میزان چگونگی راه یابی به معرفت های واقعی عرفانی است بدین معنا که عارف چگونه می تواند مکاشفات, مشهودات و معاینات خود را یقینی بداند, گرچه ممکن است برخی در بدو امر, چنین رویکردهایی را معما بپندارند

یکی از مباحث مهم در معرفت عرفانی بررسی میزان چگونگی راه یابی به معرفت های واقعی عرفانی است بدین معنا که عارف چگونه می تواند مکاشفات، مشهودات و معاینات خود را یقینی بداند، گرچه ممکن است برخی در بدو امر،‌چنین رویکردهایی را معما بپندارند. زیرا عارف وقتی عین حقیقت را مشاهده و مکاشفه کند، دیگر خطایی نخواهد ماند. به بیان دیگر، خطا و تردید در حضور و شهود مشاهده منتفی است. از این رو با چنین رویکردی، بی معنایی معیار شناسی و ملاک یابی در معرفت عرفانی و شهودی، روشن خواهد بود. البته به این نکته باید التفات جدی داشت زیرا در مقام ثبوت، چنین سخنی حق خواهد بود. امام در مقام اثبات حتی معرفت عرفانی نیز از ضابطة کلی معیارشناسی و ملاک یابی بی نیاز نخواهد بود. زیرا اولاً بسیاری از کشف های عارفان دربارة همدیگر چه بسا همدیگر را نفی کنند. همانگونه که در اندیشه های حصولی، چنین آفتی یافت می شود و به همان دلیل در قضایای منطقی برای دستیابی به اندیشه های درست، طرح چنین بحثی ضرورت دارد. بنابراین در کشف شهودی و عرفانی نیز اگر ضرورت آن به سبب حسّاسیّت و ظرافت و لطافت معرفتهای عرفانی بیشتر احساس نشود، بی شک کم تر نخواهد بود. به تعبیر دیگر، پاسخ این پرسش یا پندار که چگونه کشفیّات و مشاهدات نیز از آسیب و آفت خطا مصون نیست، این است که قلب، مرکز مشاهدات، مکشوفات و مشهودات است. امّا القائات شیطان در این مرحله نیز راه می یابد و تلقیّات پنداری و تخیّلات در آن نیز رخنه می کند. از این رو به خوبی روشن می شود که این بستر نیز از آفات مصون نیست، مگر در صورتی که سالک و عارف به کشف و شهود تام برسد و قلب او به همة حقایق راه یابد. و آن هم فقط قلب معصوم(ع) و انسان کامل است که از هر کم و زیادی مصون است. این که چرا در شناخت شهودی و معرفت عرفانی امکان بروز خطا وجود دارد، سؤالیست قابل تأمل و عوامل مختلفی می تواند داشته باشد. ‏

برخی از عارفان بزرگ با تأکید بیشتر بر معرفت عرفانی بر این باورند که با توجه به برتری علم بودن عرفان بر دیگر علوم، شناخت موازین، معیارها و اصول وضوابط دراین علم باید بیشتر باشد. امّا اینکه گفته اند عرفان در برابر منطق و علم میزان، سر فرود نمی آورد بدین معنا نیست که معرفت عرفانی علمی بدون معیار و میزان وضابطه است،‌ بلکه این معرفت به سبب منزلتی که از موضوع و نیز روش خود گرفته،‌ در قالب و حیطة قانون منطقی نمی گنجد. در اینکه چه معیارها و ملاکهایی می تواند میزان صدق کشفیات و مشاهدات باشد، نظرات مختلفی از سوی بزرگان اهل معرفت ارائه شده است که به طور خلاصه می توان به این موارد اشاره کرد:

۱) علوم برهانی و نظری. گرچه برهان و استدلال،‌ برای همة کشفیات میزان نخواهد بود، در مقایسه با بسیاری از کشفیات می تواند میزان باشد. البته سالک در مقام شهود شیء هیچگاه احتمال خلاف نمی دهد ولی زمانی که تنزّل می یابد و در وادی فکر و اندیشه قرار می گیرد، این احتمال را می دهد که آنچه شهود کرده است در واقع و نفس الامر تحقق نداشته و خیالی بیش نبوده است. بنابراین با حکمت متعالیه و علوم برهانی و نظری تا حدی این توان برای او خواهد بود که بتواند کشف درست را از نادرست تمیز دهد.

۲) ملاک و میزان دیگری که برای سنجش میزان حقانیت گزاره های عرفانی می توان در نظر گرفت مطابقت با قرآن و حدیث است. قیصری ضمن تقسیم مشاهدات به مشاهداتی که به حوادث و پدیده های این جهانی تعلّق می گیرد مانند آمدن مسافر از سفر و مشاهداتی که از همت های بلند صاحبان آن سرچشمه می گیرد،‌در بیان صدق این مکاشفات می گوید: دسته اول مشاهدات در صورتی که با واقع تطابق داشته باشد صادق خواهد بود اما ملاک حقانیت دسته دوم را مطابقت با قرآن و حدیث می داند. ‏‏

۳)گروهی نیز ضمن صحه گذاردن بر مفید بودن کلام معصوم و قرآن در ارائه سره از ناسره در مکاشفات و مشاهدات عرفانی، با توجه به سهل الوصول نبودن چنین ملاکی برای همگان، قوانین منطقی و حکمت متعالیه را نیز معرفی می کنند و آنرا بهترین راه می دانند. از عبارتهای سید حیدر آملی چنین بر می آید که وی مقام انسان کامل را که همان شهود معصوم به شمار می رود،‌ ملاک و میزان برای شهودات عرفانی معرفی می کند. چرا که او به مسائل و مقامات شریعت احاطه کامل دارد و از همة آفات نفوس و درد درمان آنها آگاهی دارد و و می تواند همة ابعاد این مقامات را تشخیص دهد.

محمد کریمی حسین آبادی