شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شهید رمضان


شهید رمضان

ای علی ای پاک تر از سپیده , ای روح بخش تر از نسیم سحری ای خورشید فروزان کمال , که در آسمان تاریک و سپهر شب زده آن روزگار درخشیدی و «رجب » را با ولادتت و «رمضان » را باشهادتت به شادی و غم نشاندی

ای علی ! ای پاک‏تر از سپیده ، ای روح بخش‏تر از نسیم سحری . ای خورشید فروزان کمال ، که در آسمان تاریک و سپهر شب زده آن‏روزگار درخشیدی و «رجب‏» را با ولادتت و «رمضان‏» را باشهادتت‏به شادی و غم نشاندی .

شهادت تو ، تاریخ را عزادار کرده است ، تو خود ، صفابخش روزگاران و چراغ فروزان راه زندگی بودی . با کلامت ، دامان قیرگون تاریخ را ستاره‏باران کردی وگلبوته‏های حکمت را در مزرعه حیات بشری رویاندی .

ای علی ! ای عارف مسلح ای قرآن ناطق ، ای عدل مجسم ، ای حقیقت مسلم ! ای سر خوش از ساغر صفا و مست از جام بلا ! «فانی فی‏الله‏» بودی و جز ذات احدی ، در پیش دیده نداشتی‏و جز «راه بندگی‏» فراراهت نبود و جز بهشت مینوی جاوید وبهشت لقای الهی و جنت‏حضور و بارگاه نور ، در چشم انداز تونمی‏گنجید .

نه دل به غیر خدا سپردی و نه دیده به غیر حق دوختی ،پروانه‏وار ، در آتش عشق خدا سوختی ،تا آنگاه که شمع «فزت و رب الکعبه‏» را در محراب خونین‏کوفه افروختی ، علی جان ! مولای آزادگان ، شرافت‏بخش نجف ! ای مظهر عزت خدا ، ای دشمن کوب و دوست پرور و ضعیف نواز ، ای ستم سوز و عدل ساز ، ای فراتر از تعبیر . . . . ای برتر از تفسیر ! ای نشسته بر تارک زمان ! ای خدایی مرد ، در پهنه زمین ! افتخارات ، به «عبودیت‏خدا» بود و عزتت ، اینکه‏پروردگاری چون «الله‏» داشتی و سربلندی‏ات از این که عمر رابر سر حق نهادی و جان را در راه عدالت دادی .

«ابوتراب‏» ، زیباترین و دوست داشتنی‏ترین کنیه‏هایت‏بود .

اخلاص تو ، رمز و نشانی از پیوند «خاک‏» با «خدا» بود ای همنشین خاک ، ای برتر از افلاک ، ای ابوتراب ، ای عزیز ومحبوب رب الارباب ! تو عصاره هستی ، شراره ایمان ، نمونه بودن ، خلیل حادثه وچراغ بادیه بودی .

خونی که از فرق تو جوشید و محراب عدالت را گلگون ساخت ، فرق‏حق و باطل و مرز حقیقت و فریب را تا ابدیت نشان داد .

ای مظلوم همیشه تاریخ ، یا علی ! حجم وسیع تو ، در زمین و زمان نمی‏گنجید . آسمان ابدیت ، آغوش به روی تو گشود ، تا از «تنگنای زمین‏» نجاتت دهد .

شهادت تو ، هر چند زمینیان را به سوگ نشاند و داغدار ساخت ،اما کروبیان شادمان از آن بودند که نورافشان عالم بالا خواهی شد.

ای جان محمد ! که همچون هاله‏ای برگرد ماه رسالت‏حلقه می‏زدی وروح نبوی را در ضمیر خویش جا داده بودی و چونان پروانه ، باشمع وجود نبوی عشقها داشتی ! ای چشمه کرامت ، ای پیشوای داد ! پس از تو ، چشم تاریخ ، همچنان نگران «حکومت علوی‏» ماندحکومتی بر پایه قسط و عدل ، که ناتوان و توانا ، سیاه و سفید، عرب و عجم ، تهیدست و توانگر و زراندوز ، در نگاه تو و دربرابر ترازوی «حق‏» تو ، یکسان بود . ناخالصان را به دورمی‏افکندی ، زرهای ناب و گهرهای کمیاب را ارج می‏نهادی ومی‏شناساندی و راه می‏نمودی .

برای حقجویان ، روح بودی که راه را نشان می‏دادی .برای ضعیفان ، قوت بازو و فروغ چشم و استقامت گام و برق‏شمشیر بودی و از زبان عدالتخواهان خطبه می‏خواندی و تیغ می‏زدی وحکم می‏دادی و بر می‏آوردی و فرو می‏کشیدی .

ای میزان ، ای معیار ! ای شمشیر خدا ، ای شیر خدا ، ای در همه حال و در همه جا باخدا ! شهادت ، گرامی‏ات باد ، که عمری ، جز برای خدا کار نکردی و یک دم جز برای حق ، دم برنیاوردی و جز برای اسلام ، دم فرو نبستی .

ای خالص بی‏همتا ! کوردلان و شب پرگان و تنگ چشمان و حسودان ، وجود تو را تاب‏نیاوردند و تحمل عدالتت را نداشتند و دل به زمین سپردگان را ،حوصله حکمت آسمان نبود .

نهروانیان و پیروان جمل و فتنه‏گران اهل بغی ، در «نهروان‏» و «بصره‏» و «صفین‏» ، به جنگ تو برخاستند و دربرابرت صف‏آراستند . عنودان و حسودان و کین توزان ، برای خاموش‏ساختن مشعل فضیلت‏هایت ، دست‏به هر کاری زدند ، زبان‏ها رابریدند ، خونها را ریختند ، زندانها را آکندند .

اما .... خورشید کرامت‏بار تو ، همچنان تابید و تابید وهمه جا را در اعصار و قرون فرا گرفت .

زمین و زمان و تاریخ و جهان ، از آوازه عدل تو و فضل و کمالت‏پر شد .

کلامت ، بر بام هستی ، پلی از جاودانگی زد .

خطبه‏هایت ، در زیر طاق و رواق عالم ، طنین افکند ، و نامت ، زینت تاریخ شیعه و اسلام و بشریت گشت . سلام بر تو ، یا علی ! و بر فرق شکافته و سیمای گلگون و محراب خونین و کوفه داغدار و شیعه عزادارت ! ای نخستین شهید محراب ! در راه حق ، نقاب خون به چهره کشیدی و شولای سرخ شهادت به برکردی و تا ابد ، زادگاهت کعبه را «سیه پوش‏» عزای خویش‏ساختی .

هنوز هم غروب‏ها ایمان ، رنگ غم و ماتم دارد . و . . . سحرهای رمضانمان ، عطر یاد تو را می‏دهد . و هر شیعه ، هر جا که باشد ، در روز شهادت تو ، ای مولی ، داغ یتیمی را احساس می‏کند . یتیمی تاریخ را ، درمانی نیست ; یا علی !

رضا ساعی شاهی



همچنین مشاهده کنید