چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آیا اثر قرآن بر همه دل ها یکسان است


آیا اثر قرآن بر همه دل ها یکسان است

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الاخسارا این آیه شریفه, هشتاد و دومین آیه سوره مبارکه اسراست در این سوره, خداوند چندین بار راجع به قرآن کریم سخن به میان آورده است

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الاخسارا.این آیه شریفه، هشتاد و دومین آیه سوره مبارکه اسراست. در این سوره، خداوند چندین بار راجع به قرآن کریم سخن به میان آورده است. به عنوان مثال، در آیه ۹ این سوره، قرآن کریم را با این اوصاف به مردم معرفی می‏کند که همانا این قرآن، خلق را به راست‌ترین و استوارترین طریقه هدایت می‏کند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب عظیم بشارت می ‏دهد. در آیات ۸۲ الی ۱۰۰ این سوره خداوند برای بار دوم در این سوره، قرآن کریم را معجزه و آیت پیامبر اکرم‏«صلی الله علیه وآله‏» معرفی می‏کند و همچنین رحمت و برکتش می‏خواند. علاوه بر این، خداوند گفتار کسانی را که معجزه‏ های دیگر از رسول خدا می‏خواهند بیان می‏کند و پاسخ این افراد را می ‏دهد.

● معنای آیه

همانگونه که می‏دانیم کلمه مِن دارای معانی مختلفی است; گاهی برای بیان تبعیض می‏آید و گاهی بیانیه است. علامه طباطبایی کلمه من را در این آیه بیانیه دانسته‏اند زیرا شفا و رحمت مخصوص قسمتی از قرآن نیست‏ بلکه اثر قطعی همه آیات قرآن است. بنابراین اگر این کلمه بیانیه باشد معنای آیه به این صورت خواهد شد: ما نازل می‏کنیم آنچه را که شفا و رحمت است و آن قرآن است و... اما بعضی از مفسران این را احتمال داده‏اند که من در آیه به همان معنای تبعیض است و اشاره به نزول تدریجی قرآن است. (بخصوص اینکه جمله ننزل فعل مضارع است) در این صورت معنای آیه چنین خواهد شد:ما قرآن را نازل می‏کنیم و هر بخشی از آن که نازل می‏شود به تنهایی مایه شفاء و رحمت است و...

● قرآن شفا است

در آیه بالا، خداوند قرآن کریم را شفا نامیده است و اگر خداوند قرآن کریم را شفا نامیده با در نظر داشتن اینکه شفا باید حتما مسبوق به ‏مرضی باشد خود دلالت می‏کند که دلهای بشر احوال و کیفیاتی دارد که اگر قرآن را با آن احوال مقایسه کنیم، خواهیم دید که همان نسبتی را دارد که یک داروی معالج ‏با مرض دارد. و درمان همه ناخوشی‌های روحی و بداخلاقی‌های ناشی از بی‌ایمانی است.پس انسان همانطور که سلامتی و ناسلامتی جسمی دارد یک سلامتی و ناسلامتی روحی هم دارد، و همانطور که اختلال در نظام جسمی او باعث می ‏شود که دچار مرضهایی جسمی شود، اختلال در نظام روحی او نیز باعث می ‏شود به مرضهای روحی مبتلا شود، و همانطور که برای مرضهای جسمیش دوایی است، برای مرضهای روحی نیز درمانی دارد. اما چرا خداوند قرآن را شفای دل مومنین نامیده است؟ قرآن کریم با حجت‏های قاطع و براهین ساطع خود، انواع شک و تردیدها و شبهاتی را که در راه عقاید حق و معارف حقیقیه می‏شود از بین برده با مواعظ شافی خود و داستانهای آموزنده و عبرت‏انگیز، مثلهای دلنشین، وعده و وعید، انذار و تبشیرش و احکام و شرایعش با تمامی آفات دل‌ها مبارزه کرده همه را ریشه‏کن می‏سازد، بدین جهت ‏خداوند قرآن را شفای دل مومنان نامیده است. مسعدة بن صدقة از امام جعفر صادق ‏«علیه‌السلام‏» نقل می‏کند که و انما الشفاء فی علم القرآن.

● قرآن رحمت ‏برای مومنان

چرا خداوند بعد از اینکه قرآن را شفاء برای مومنان معرفی می‏کند آن را رحمت نیز می‏خواند البته باید در نظر داشت که رحمت افاضه‏ای است که به وسیله آن کمبودها جبران و حوایج‏ برآورده می‏شود - دلیلش این است که قرآن دل آدمی را به نور علم و یقین روشن می ‏سازد و تاریکی‌های جهل و شک را از آن دور می‏کند و آن را به زیور ملکات فاضله و حالات شریفه می‏آراید و این‌گونه زیورها را جایگزین پلیدی‌ها و صورت‏های زشت و صفات نکوهیده می‏سازد. استاد مکارم شیرازی در توضیح این مطلب می ‏نویسد: شفاء اشاره به پاکسازی، و رحمت اشاره به نوسازی است یا به تعبیر فلاسفه و عرفا، اولی به مقام تخلیه اشاره می ‏کند و دومی به مقام تحلیه. قرآن برای مردم و اهل قرآن رحمت است و شکی در آن نیست و اهل قرآن کریم، ائمه هدی علیهم السلام هستند که خداوند می‏فرمایند: ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا. (۳۲/فاطر) قرآن برای کسانی رحمت است که به فرایض آن عمل می‏کنند و آنچه را که در قرآن حلال است ‏حلال، و آنچه را که حرام است، حرام می‏دانند. پس اینان مومنان هستند که وارد بهشت می‏شوند و عذاب نمی‏شوند، بلکه از عذاب نجات می‏یابند. همچنین در قرآن، شفا از افراط و تفریط در تفکرات و شعور انسان است. پس این قرآن، عقل را از راههای غیرحقیقی حفظ می‏کند، انسان را در راههایی که مثمر ثمر باشد، آزاد می‏گذارد، او را از استفاده کردن نیرو و توانش در جاهایی که فایده ندارد، باز می‏دارد، به او برنامه سالم دقیق می‏دهد، فعالیت انسان را نتیجه‏دار می‏کند و او را از راههای غیرحقیقی باز می‏دارد. قرآن رحمت است ‏برای کسی که طلب رحمت می‏کند و رحمت را برای خویش می‏خواهد. قرآن شفاء از کفر، شرک، جهل، فساد و هر رذیلتی است البته برای کسی که بخواهد برای خداوند تعالی خالص شود. قرآن کریم از آن جهت که شفاء است، اول صفحه دل را انواع مرضها و انحرافات پاک می‏کند و زمینه را برای جای دادن فضایل آماده می‏سازد، از آن جهت که رحمت است صحت و استقامت اصلی و فطری دل را به او باز می‏گرداند؛ از آن جهت که شفاء است محل دل را از موانعی که ضد سعادت است پاک کرده آماده پذیرش سعادت می‏سازد; از آن جهت که رحمت است هیبت‏سعادت به او داده نعمت استقامت و یقین را در آن جایگزین می‏کند. بنابراین قرآن کریم هم شفاء است‏برای دلها و هم رحمت; همچنانکه هدایت و رحمت‏برای نفوس در معرض ضلالت است.

قرآن برای ستمگران افزونی خسارت

کلمه خسار به معنای ضرر دادن از اصل سرمایه است، کفار مانند همه افراد یک سرمایه اصلی داشتند و آن دین فطریشان بود که هر دل ساده و سالمی به آن ملهم است، ولی ایشان به خاطر کفری که به خدا و آیات او ورزیدند از این سرمایه اصلی کاستند و چون به قرآن کفر ورزیدند و بدون منطق و دلیل بلکه به ستم از آن اعراض کردند، همین خسران ایشان را دوچندان کرده نقصی روی نقص قبلیشان اضافه کرد. البته این در صورتی است که از آن فطرت اصلی چیزی در دلهایشان مانده باشد و گرنه هیچ اثری در آنها نخواهد داشت و لذا به جای اینکه بفرماید: یزید الظالمین خسارا که به معنی در ستمگران خسران را زیادتر می‏کند فرمود: ولا یزیدالظالمین الاخسارا که به معنی در ظالمان اثری جز خسران ندارد یعنی در آن کسانی که از فطرت اصلیشان چیزی نمانده هیچ اثر ندارد و در آن کسانی که هنوز از موهبت فطریشان مختصری مانده این اثر را دارد که کمترش می‏کند. این خسران و نقصان نیز از جهت تکذیب و کفر آنها به قرآن کریم است و همچنین خداوند می‏فرماید: فزادتهم رجسا الی رجسهم. (۱۲۵/توبه) . در حدیثی که منسوب به امام محمد باقر «علیه‌السلام‏» است می‏خوانیم که حضرت می‏فرمایند: جبرئیل بر پیامبر اکرم‏«صلی الله علیه وآله‏» نازل شد و فرمود: و لا یزید الظالمین آل محمد حقهم الاخسارا.

قرآن دارویی بدون عوارض جانبی

با این اوصاف که خداوند قرآن کریم را شفاء و رحمت ‏برای مومنان خوانده در واقع آن را به عنوان یک دارو برای امراض جسمی و روحی معرفی کرده است. همانطور که می‏دانیم داروی دردهای جسمانی غالباً اثرهای نامطلوبی روی ارگانهای بدن می‏گذارند تا آنجا که در حدیث معروفی آمده: هیچ دوایی نیست مگر اینکه خود سرچشمه بیماری دیگری است. اما این داروی شفابخش هیچگونه اثر نامطلوب روی جان و فکر و روح آدمی ندارد، بلکه برعکس تمامی آن خیر و برکت است. در یکی از عبارات نهج البلاغه می‏خوانیم: شفاء لا تخشی اسقامه یعنی اینکه قرآن داروی شفابخشی است که هیچ بیماری از آن بر‌نمی‏خیزد. کوتاه سخن این که قرآن مومنان را صحت و استقامت می‏افزاید و سعادتی بر سعادت و استقامتی بر استقامتشان اضافه می‏کند و اگر در کافران هم چیزی زیاد کند آن چیز عبارت از نقص و خسران خواهد بود.