چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اراده به دانستن


اراده به دانستن

سرگذشت دانشنامه معاصر در شهر کتاب

چهاردهم آبان‌ماه سال‌جاری، مصادف شد با برگزاری جلسه نقد و بررسی «مجموعه دانش معاصر» در شهر کتاب مرکزی. هنگامی‌که حسین معصومی همدانی از انتشار کتب علمی‌ای خبر داد که به تازگی انتشار یافته‌اند، ناخودآگاه به یاد کتب درسی دبستان، راهنمایی و دبیرستان افتادم. به یاد تمام آن آزمایش‌های بی‌سرانجام؛ آن لوبیاهای قرمزرنگی که هفته‌ها درون بشقاب گرد کوچکی، کنار پنجره در مقابل نور آفتاب می‌ماندند، تا سبز شوند. به یاد زنگ‌های آزمایشگاه فیزیک و شیمی و ماده‌هایی که باهم مخلوط‌شان می‌کردیم و از به‌دست آمدن ماده تازه به وجد می‌آمدیم. یاد آینه‌ها و آتشفشان‌هایی که با گوگرد می‌ساختیم‌شان!‌ همه‌وهمه به یک‌باره به ذهنم ریختند، چه سوال‌های بی‌جوابی در چشمان ما موج می‌زد و معلم‌ها چه بی‌توجه از کنار این سوال‌ها و چشمان ما می‌گذشتند. انگار تنها می‌خواستند هشت ساعت کار روزانه‌شان تمام شود. روزگاری سپری شد و ما علم را در حد کتاب‌های کم‌جان دبستان و راهنمایی فرا گرفتیم. هر کسی رشته‌ای را برگزید و انتخاب کرد که عالم علوم ریاضی یا تجربی بشود یا فلسفه دشوار انسان‌شناسی را بیاموزد. اما انگار زمانه‌ فراگیری علوم ریاضی و تجربی، در سطح کتاب‌های دبستان و راهنمایی به سر آمده. زمانه‌ای که در آن، معلمان و کتاب‌های درسی پاسخ سوالات پیچیده‌ ما باشند.

باید گامی بیشتر از مدرسه برداشت و برای دانستن فیزیک ذرات، فلسفه علم و پیچیدگی‌های نظریه نسبیت و کوانتوم، بهای بیشتری پرداخت کرد. انتشار «مجموعه دانش معاصر» بهانه خوبی است. مترجمان این مجموعه- حسین معصومی‌همدانی، محمدرضا خواجه‌پور، هومن پناهنده و رضا رضایی- بر این باورند که مجموعه فوق به زبانی نوشته شده است که همگان آن را درک خواهند کرد. پس با این اوصاف، می‌توان چشم امید برای پاسخ گرفتن بخشی از سوالاتی داشته باشیم که در تمام دوران تحصیلات‌مان، پاسخ‌های نصفه و نیمه داشتند. چرا این مجموعه منتشر شد؟!

«مجموعه دانش معاصر» مشتمل بر هشت جلد کتاب در زمینه علم برای عموم است. «نرم و نازک، سرگذشت فیزیک‌نوین، فیزیک اندیشه‌ها و یافته‌ها، آگاهی، فلسفه علم، نقشی بر سنگ، فیزیک ذرات، نظریه کوانتومی» عناوینی هستند که محتوای علمی این مجموعه را راهبری می‌کنند. معصومی‌همدانی- مترجم کتاب نظریه کوانتومی- هدف از انتشار این مجموعه را عدم آگاهی علمی دانشجویان می‌داند: «ما متوجه آن شدیم که در بازار گرم مطالعه کتب ادبیات، فلسفه، جامعه‌شناسی و هنر، علم هیچ جایگاهی ندارد. به عبارتی رساتر، هنگامی‌که از دانشجویان علوم انسانی درخصوص مباحث علمی سوال می‌شد، گویی در مورد یک پدیده عجیب صحبت کرده باشیم، هیچ تصوری از آن نداشتند.

برای‌مان سوال ایجاد شد که چرا علم تا به این حد در میان دانشجویان مهجور مانده است؛‌ علمی که امروز بیشتر از هر زمانی در گستره زندگی روزمره ما به چشم می‌خورد و ما هرکدام، به نحوی از انحا درگیرش هستیم؟! بنابراین به فکر انتشار مجموعه‌ای افتادیم که مباحث علمی را نه در سطح حرفه‌ای آن، اما به زبان ساده‌تر، بازگو کند. نتیجه‌اش شد هشت جلدی که مشاهده می‌کنید که البته انتشار مابقی آنها کماکان ادامه خواهد داشت. این مجموعه برای تمام آنهایی که به نوعی تفکر جست‌وجوگرانه دارند، کارآمد است.»

«علم به صورت بخشی از فرهنگ عمومی در نیامده است.» این‌بار محمدرضا خواجه‌پور است که دانشجویان را مورد انتقاد قرار می‌دهد: «دانشجویان پزشکی فلسفه می‌خوانند، از مباحث جامعه‌شناسی مسائلی را می‌دانند، اما علم برای دانشجویان غیر از گرایش‌های فنی، هراس‌‌آور شده است. اما وقتی با دقت می‌نگریم متوجه آن می‌شویم که علم تا آن حد هم که فکرش می‌رود، هراس‌آور نیست. علم از طریق ابزار تکنولوژیک خود را به ما تحمیل می‌کند و سهم قابل ملاحظه‌ای در زندگی ما دارد. تصور ما آن بود که در دورانی که سرعت پیشروی ابزار تکنولوژیک‌اش، روزبه‌روز فزونی می‌گیرد، جامعه نباید از مواضع علمی بی‌‌اطلاع باشد. برای مثال کتاب «سرگذشت فیزیک نوین» یا «فیزیک اندیشه‌ها و یافته‌ها» تاریخچه فیزیک قرن ۲۰ و ۲۱ و نظریه نسبیت و کوانتوم را بررسی می‌کند که قرابت با آنچه در پیشروی ابزار تکنولوژیک رخ می‌دهد، دارد. بنابراین به نظر می‌رسد که زمان آن فرا رسیده است که در کنار مطالعه تاریخ، فلسفه، جامعه‌شناسی و... مطالعه کتب علمی را نیز در برنامه کاری خود بگنجانیم.»‌

● دانش ما از مواضع علمی یک‌‌شبه علم است

منطق به ما آموخته است هنگامی‌که در عین ندانستن تصور دانستن داشته باشیم، مرتکب جهل مرکب شده‌ایم. ما در اکثر مواقع می‌پنداریم که در مورد مواضع علمی، آگاهی داریم. در حالی‌که ما در چنین مواضعی دارای نوعی شبه‌علم هستیم. هومن پناهنده - مترجم کتاب فلسفه علم- معتقد است که امروز وقت آن رسیده است که از علم آشنایی‌زدایی بشود: «علم تجربی برجسته‌ترین علم عصر مدرن است. تکنولوژی اساسا فرزند این علوم است. در نظام آموزشی غربی نیز علم تجربی، برتر از سایر نظام‌های اندیشگی است. اما آنچه اهمیت دارد سوالات ریشه‌ای و اساسی است که ما باید درخصوص علم پاسخ دهیم. برای مثال: آیا علم واقعا برای ما شناخت می‌آورد و معرفت‌‌آموز است (به معنی علم افلاطونی) یا اینکه چرا نظریات علمی تغییر می‌کنند؟ آیا این تغییر حساب‌شده است یا غیرتعمدی صورت می‌گیرد؟ آیا همه علم‌ها را می‌توان به یک نظام مادر تقلیل داد؟ آیا می‌توان فارغ از تئوری و نظریه پیشرفت کرد؟! و بسیاری دیگر از پرسش‌های بنیادین. برای پیشرفت علم باید به چنین سوالاتی پاسخ گفت. چراکه اگر علم پیشرفت نداشته باشد، افسانه‌ای است در حد و مرز افسانه‌های دیگر.

● آگاهی چیست؟

برای آنکه نسبت به مواضع علمی آگاهی داشته باشیم، باید از همان ابتدا تکلیف‌مان را با مسئله آگاهی روشن کنیم. رضا رضایی- مترجم کتاب آگاهی- به روشن شدن این مواضع کمک می‌کند. او انشعابات فلسفه را اینگونه برمی‌شمارد: «فلسفه پخش می‌شود به شناخت، متافیزیک، اخلاق ذهن، دین و فلسفه سیاسی. در فلسفه ذهن است که باید به دنبال مسئله‌ آگاهی بگردیم. در بطن فلسفه ذهن این سوال مطرح است که ذهن چیست؟ متفکران بسیاری سعی کردند به این پرسش پیچیده پاسخ بگویند. آنها در حین بررسی ذهن متوجه مسئله‌ای مانند آگاهی شدند و سعی خود را بر آن گذاشتند تا ماهیت آن را بشناسند. آنها با پرسش‌های بی‌شماری در این راه روبه‌رو شدند. اینکه رابطه‌ جهان مادی و آگاهی در چیست؟ یا فکر چگونه می‌تواند در مورد چیزی که خارج از خود وجود دارد، بیندیشد؟ ادراک ما از ابژه‌های اطراف بی‌واسطه است؟ چه مسئله‌ای موجه احساس هویت فردی در ماست؟ حافظه چیست و چه ارتباطی با پیوستار درک ما از هویت‌مان دارد؟

بنابراین وقتی با چنین پرسش‌هایی روبه‌رو می‌شویم، می‌خواهیم بدانیم ذهن مشتمل بر چیست. آگاهی هم یکی از این مشمولات است. تک‌تک ما با آگاهی خود از جهان بیرون است که زندگی‌مان را سامان می‌بخشیم. اما تعریف و تحدید موضوعی مانند آگاهی به سادگی صورت نمی‌پذیرد. مکاتب متعددی حول تعریف این مفهوم شکل گرفته است. برای مثال، به عقیده «دوآلیست‌ها»‌ذهن مستقل از هر امر مادی وجود دارد. یا «ماتریالیست‌ها»‌ ذهن را وابسته به جوهر مادی اطراف خود می‌دانند. به عقیده آنها ذهن اضافه و خارج از ارگانیسم مادی وجود ندارد. به نظر آنها هیچ بعید نیست که روزی به امری خارج از ذهنیات دست یابیم. امری که به کل خارج از چارچوب ذهن باشد. بنابراین مسئله آگاهی، مانند بسیاری دیگر از مسائل عصر ما، یک مسئله بین‌رشته‌ای است. باید همه‌جانبه به آن نگریست تا بتوان در زمینه‌های متعدد، سود جست.

هاله میرمیری



همچنین مشاهده کنید