شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

تماشاگه زندگی در گذشته نزدیک


تماشاگه زندگی در گذشته نزدیک

نگاهی به موزه روستایی گیلان

در شرایطی که بسیاری از چشم‌اندازهای زیبای گیلان براثر تخریب محیط زیست، توسعه شهری و ساخت و سازهای غیراصولی از میان رفته، یک رخداد تازه الگوی جدیدی را فراروی متولیان نوین سازی قرار داده است. این الگوی تازه که با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران، استانداری گیلان و دانشگاه تهران و با مشاوره مؤسساتی از چند دانشگاه اروپایی، زیر نظر سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در حال انجام است، چیزی نیست مگر موزه روستایی گیلان، جایی در۱۸ کیلومتری جاده رشت – تهران و در عمق جنگل‌های سراوان.

● فرزند زلزله

موزه روستایی گیلان با رخدادی مصیبت بار شکل گرفت: زلزله خرداد ماه ۱۳۶۹ خورشیدی در رودبار و منجیل. پس از این زمین لرزه که تلفات جانی و مالی سنگینی داشت، روند تخریب بناهای سنتی گیلان شدت یافت و ساخت و سازهای بی رویه آخرین نشانه‌های معماری و فرهنگ بومی گیلان را هدف گرفت. در این اوضاع و احوال، فکر بنیاد موزه روستایی گیلان و گردآوردن یادگارهای گذشته در آن نضج گرفت و

رفته رفته جدی شد.

گرچه تا آن زمان، موزه روستایی در ایران نه ساخته و نه چندان شناخته شده بود، اما در اروپا پیشینه‌ای دیرینه داشت. نخستین موزه‌های روستایی بیش از صد سال پیش در سوئد ساخته شدند و سایر کشورهای اروپای غربی و مرکزی پس از جنگ جهانی دوم به این کار پرداختند. در واقع، با پایان جنگ و اجرای طرح مارشال برای بازسازی اروپا، این نگرانی وجود داشت که مقدار زیادی از ساختارهای فرهنگی و سنتی و معماری و میراث روستایی از بین برود. از سوی دیگر، در اروپای شرقی، ساخت موزه‌های روستایی به سبب وجود سیستم‌های سوسیالیستی و کمونیستی و با شعار طرفداری از میراث مردمی و توجه به قشرهای فرودست دنبال شد و کشورهایی مانند لهستان، رومانی و مجارستان در این زمینه پیشرفت های زیادی داشتند.

دکتر «محمود طالقانی» استاد دانشگاه تهران که سال‌های زیادی را در فرانسه به تحصیل و تحقیق و تدریس جامعه شناسی گذرانده بود، با این تجربه از نزدیک آشنا بود و مقام های محلی گیلان را به برپایی موزه روستایی تشویق کرد. ایده او از همان ابتدا پذیرفته و مطالعات اولیه آغاز شد.

● ۹ فرهنگ در یک استان

استان گیلان در یک محدوده جغرافیایی نه چندان بزرگ، تنوع فرهنگی بالایی را به نمایش می گذارد؛ چندان که پنج گروه فرهنگی گیلک، طالش، گالش، ترک و کرد در این محدوده قابل تشخیص اند. از این گذشته، سفید رود سرزمین گیلان را به سه بخش شرقی، غربی و مرکزی تقسیم کرده است و چون در هر بخش، جلگه و کوه و کوهپایه مقتضیات خاصی را برای زندگی رقم زده‌اند، ۹ حوزه فرهنگی را می‌توان از یکدیگر متمایز کرد.

بدین ترتیب، روشن شد که موزه روستایی گیلان باید در ۹ فاز سامان بگیرد و هر فاز به یکی از حوزه های فرهنگی اختصاص پیدا کند. وقتی تکلیف معلوم شد، گردآوری اسناد فرهنگی در دستور کار قرار گرفت. این اسناد گاه یک آفتابه لگن قدیمی و لباسی متعلق به مادربزرگ بود و گاه خانه‌ای روستایی با ۲۲ متر ارتفاع.

وقتی دست اندرکاران موزه، روستاهای گیلان را یک به یک زیر پا نهادند و خانه‌های قدیمی و ارزشمند را نشان کردند، تازه به دنبال آموختن فن واچینی و دوباره چینی بناهای قدیمی رفتند. آنگاه تجربه ای را که از اروپا گرفته بودند، بومی ساخته و به کار بستند. خانه ها از مناطق مختلف گیلان به محل موزه که زمینی به وسعت ۲۶۰ هکتار در جنگل های سراوان بود، منتقل شدند.

این خانه ها برای شناخت فرهنگ و معماری گیلان از اهمیت به سزایی برخوردارند و نشان از پیشرفت الگوی معماری در این ناحیه از ایران دارند. برای مثال، در موزه روستایی گیلان خانه‌ای به نام خانه پرمهر وجود دارد که قدمتش به ۱۸۰ سال می‌رسد. با این که ارتفاع این خانه ۲۲ متر و سازه اصلی اش از چوب است، اما در چفت و بست‌های اصلی خانه هیچ میخی به کار نرفته است. اما جالب تر اینکه این خانه در ۱۸۰ سال گذشته دست کم سه یا چهار زلزله بزرگ را از سرگذرانده و فرو نریخته است.

● زندگی به شیوه پدربزرگ‌ها

موزه روستایی گیلان به گونه ای طراحی شده که خانه های سنتی پذیرای اسباب و ابزار سنتی باشند و آدم‌ها لباس‌های اجدادی را به تن کنند و فضا را مثل روزگار اجدادی سر و صورت دهند؛ شیوه پدران خود در کشاورزی و باغداری و دامداری و نوغانداری و خوردن و پوشیدن و راه رفتن و بازی کردن و جشن گرفتن و... را نمایش دهند و خلاصه چنان کنند که آمدن به موزه روستایی قدم گذاردن از جایی به جای دیگر نباشد، سفر از روزگاری به روزگار دیگر باشد. با این وجود، فرهنگ و سنت هایی که در موزه روستایی گیلان به نمایش گذارده شده، مربوط به روزگاران بسیار دور نیست، بلکه مربوط به یکصد سال اخیر است. یعنی زمانی که جامعه ایران در برخورد با تمدن غرب و در روند ناقص مدرنیزاسیون بسیاری از مظاهر فرهنگ اصیل خود را از دست داد و نسل جدید را از پدران و مادران خویش جدا انداخت.

اکنون گردشگرانی که به موزه روستایی می‌روند، به چشم خود می بینند که دو نسل قبل تر از آنها در گیلان چه لباس‌هایی را می پوشیده اند، چه غذاهایی را می خورده اند، در چه خانه هایی زندگی می کرده اند، زنان و مردان هریک به چه کارهایی اشتغال داشته اند و اوقات فراغت خود را چگونه و با چه تفریحاتی به سر می آورده‌اند.

● آغاز یک راه

در حال حاضر ۳ فاز از فازهای نه گانه موزه روستایی به بهره برداری رسیده اند. فاز اول با ۶ مجموعه مسکونی شامل ۲۷ سازه معماری، مربوط به حوزه فرهنگی و معماری جلگه شرقی سفید رود است و فاز دوم با

۴ مجموعه مسکونی شامل ۱۴ سازه معماری، فرهنگ و معماری جلگه مرکزی گیلان را نمایش می دهد. این فازها به ترتیب در اردیبهشت سال ۱۳۸۵و فروردین ۱۳۸۷ به بهره برداری رسیدند. فاز سوم نیز در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ به بهره برداری رسید.

الگوی موزه روستایی گیلان علاوه بر آن که متولیان پروژه‌های نوین سازی را متوجه اهمیت و ارزش فرهنگ و معماری بومی گیلان می‌سازد وآنان را به استفاده از تجربه گذشتگان توجه می دهد، مدلی است برای تأسیس موزه‌های مشابه در سایر استان‌ها. روستاهایی که در قلب کویر ایران یا در حاشیه‌اش جای دارند، روستاهای غرب کشور که در دل کوهستان شکل گرفته‌اند و نیز روستاهایی که در کرانه‌ها و جزایر خلیج فارس و دریای عمان قرار دارند، هر یک می‌توانند مانند موزه روستایی گیلان تنوع اقلیمی و فرهنگی سرزمین کهن ایران را به نمایش گذارند.