یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چهره های خبرساز سال ۹۲


چهره های خبرساز سال ۹۲

نه تنها نگاه ملت ایران به اوست بلکه زیر ذره بین تمام دنیا قرار گرفته است او که همیشه لبخند بر لب دارد, مسیر پرونده هسته ای ایران را که به بن بست رسیده بود در مسیر برد برد قرار داد او کسی نیست جز دشمن قابل احترام کیسینجر, مشاور اسبق امنیت ملی ایالات متحده آمریکا, محمد جواد ظریف

لبخندهای دیپلماتیک؛ بران‌تر از زبان نقد

نه تنها نگاه ملت ایران به اوست بلکه زیر ذره‌بین تمام دنیا قرار گرفته است. او که همیشه لبخند بر لب دارد، مسیر پرونده هسته‌ای ایران را که به بن‌بست رسیده بود در مسیر برد- برد قرار داد. او کسی نیست جز دشمن قابل احترام کیسینجر، مشاور اسبق امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، محمد جواد ظریف. وزیر امور خارجه‌ای که در سخنوری کسی به گرد پای او نمی‌رسد، توانست در فضایی که مجلسی‌‌ها برای عدم اعتماد به وزرای پیشنهادی روحانی، راه انداخته بودند، خانه ملتی‌ها را قانع کند توانایی مسئولیت یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌ها را دارد. ظریف با وجود اینکه در آمریکا درس خوانده بود و نمایندگان روی آن حساس شده بودند، رای اعتماد ۸۲.۵ درصد را کسب کرد.

با این حال نتوانست از تیغ بران قوه مقننه فاصله بگیرد چرا که بعد از موفقیت در مذاکرات هسته‌ای سه بار تا مرز استیضاح و عزل رفت، که حمایت‌های مقام معظم رهبری از تیم دیپلماسی، بهارستان‌نشینان را از عزل مردی که ایران چشم به او دوخته است، وادار به عقب‌نشینی کرد.

شاید نگرانی نمایندگان مجلس از حضور ظریف در کابینه دولت اعتدال، به شخصیت او برمی‌گردد که حتی جان کری را وادار کرد بعد از اولین نشست اعتراف کند لحن ظریف حقیقتا متفاوت است، در حالی که برخی نمایندگان این تفاوت را نمی‌خواهند. اولین موفقیت دیپلماتیک تیم ظریف طی توافقی در ژنو در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ حاصل شد؛ توافقی که بر طبق آن ایران و گروه ۱+۵ توافق کردند در مقابل کاهش برخی تحریم‌های علیه ایران، غنی‌سازی بالای پنج درصدی اورانیوم در ایران متوقف شود. جان کری از این توافق با عنوان «گام نخست در جهت یافتن راه‌حلی جامع» یاد کرده است. توافق هسته‌ای بعد از ۱۰ سال برد خبری خاص خود را داشت اما اینکه این خبر از سوی شخص ظریف در توئیترش منتشر شد، اتفاق دیگری را به دنبال داشت.

توئیتر و فیس‌بوک که همچنان در ایران فیلتر است، به تریبونی برای ارتباط مردم با وزیر امور خارجه کشور تبدیل شده است. این اتفاق برای آحاد مردم جالب و رضایت‌بخش است اما مسئولان، به ویژه برخی مجلسی‌ها که دنبال عزل ظریف هستند، بهانه‌ای تازه به‌دست آوردند. ظریف باز هم با لبخند خود توانست از نقد مغرضانه خانه ملتی‌ها عبور کند. پرونده هسته‌ای ایران همچنان در جریان است و هر‌از‌گاهی تندرو‌های داخلی و خارجی، اظهارنظری در این باره می‌کنند که ظریف هیچ توجهی به آن ندارد و دیگر در مقابل این انتقادها واکنش نشان نمی‌دهد اما آخرین حضور ظریف در مذاکرات وین، خوراک تازه‌ای به رسانه‌های افراطی اصولگرا داد.

ریش‌ پروفسوری ظریف، همیشه همراه لبخند‌های او بود که در مذاکرات وین خبری از آن نبود و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرده بود. بسیاری ادعا کردند، تغییر آرایش ظریف حاکی از تغییر سیاست خارجی ایران است. یک رسانه عربی با کنایه در این باره نوشته بود که تغییر چهره ظاهری ظریف پیام‌آور این موضوع است که او و تیم مذاکره‌کننده ایران از نظر میزان توانایی و استقلال رای در مذاکرات در حال انجام، قدرت کمتری پیدا کرده‌اند. حتی یکی از سایت‌های تندروی داخلی تیتر زد «ظریف ریش تراش خود را جا گذاشت». عکس‌العمل ظریف به این جریان سازی رسانه‌ای تنها یادآوری بیتی از سعدی در فیس‌بوک خود بود که نوشت: «به کوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بداندیش بست»

بازگشت بانوی زمین

سال‌ها قبل وقتی سفارت آمریکا در ایران تسخیر شد، دخترکی ریز نقش و رنگ پریده با زبان انگلیسی روان، نقش مترجم را بین گروگان‌ها وگروگانگیران ایفا می‌کرد. او را سیستر ماری صدا می کردند.

سیستر ماری بعدها نخستین زن در کابینه جمهوری اسلامی ایران به عنوان معاون رئیس‌جمهور دولت های هفتم و هشتم، و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست به مدت ۸ سال شد. او معصومه ابتکار نام داشت، فرزند خلف دکتر تقی ابتکار که حالا پس از گذشت سال ها نام او نیز مانند نام پدر به تار و پود محیط زیست ایران گره خورده. «قهرمان زمین» سال ۲۰۰۶ سازمان ملل متحد، تمام طول دوران ریاست احمدی نژاد به دولت را گوشه و کنار شورای شهر سوم به ویرانی محیط زیستی که در گذشته برای حفظ آن تلاش کرده بود چشم دوخت.

با رفتن دولت دهم و روی کار آمدن دولت روحانی اما نام او پس از سال ها بار دیگر از سوی هوادارانش به عنوان یکی از گزینه های اصلی ریاست بر سازمان محیط زیست مطرح شد که چندان هم بی اساس نبود.

ابتکار گرچه دیرتر از روسای دیگر سازمان‌ها برگزیده و معرفی شد، اما تکرار نام او پس از سال‌ها به عنوان رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور، بمبی بود که ناگهان در عرصه خبر و بین دوستداران محیط زیست منفجر شد و همه را واداشت که روز معارفه او در سالن همایش های سازمان محیط زیست فریاد بزنند: ابتکار به خانه خود بازگشت. او بی شک یکی از خبر ساز ترین چهره های سال ۱۳۹۲ در عرصه اجتماعی است که از همان بدو ورود مجدد به سازمان، دست به زنده سازی محیط زیستی زد که اعتقاد داشت باید احیای آن را از صفر شروع کند.

تلاش برای احیای دریاچه ارومیه به عنوان اولویت های اول دولت و محیط زیست، تلاش برای لغو مصوبات شتاب زده دولت سابق، راه‌اندازی مجدد شورای عالی محیط زیست، ارتقای معیشت محیط بانان و تلاش جهت آزاد سازی محیط بانان زندانی، حمایت از سازمان های مردم نهاد و خبرنگارانی که در دوره احمدی‌نژاد، حق انتقاد از محمدی زاده و ناآگاهی اش به محیط زیست را نداشتند و بارها به جرم شفاف سازی هایی که به مذاق دولت خوش نمی‌آمد، با موانع جدی مواجه شده بودند، این ها همه وعده هایی بود که معصومه ابتکار داد و برای عملی کردن آن کوشید.

تلاش برای برخورد با شکارچیان غیر مجاز منجر به کشتن گوزن زرد پارک پردیسان با گلوله، درست زیر گوش سازمان حفاظت از محیط زیست شد.

تهدیدی که ابتکار را در راه برخورد با شکار‌های غیر مجاز جری تر کرد و پیگیری طرح لغو مجوز شکار برای ۲ سال در کشور را در پی داشت.

اعلام نام او به عنوان سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه به مناسبت هفته هوای پاک در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۳۹۲ و لغو آن اندکی پس از اعلام، بار دیگر او را به چهره‌ای خبر ساز تبدیل کرد.

دو روز بعد روابط عمومی سازمان حفاظت از محیط زیست متن سخنرانی او را منتشر کرد. دلیل لغو این سخنرانی اما اعلام نشد.

مرگ ماندلا پایان زندگی یک دادگر

نسلون ماندلا را به جرات می‌‏توان یکی از خبرساز‌ترین چهره‎های سال ۱۳۹۲ در عرصه بین الملل خواند. فردی که مرگش جهان را تکان داد. این وکیل حقوقی سیاه پوست از‌‌ همان سال‌های جوانی، خود را وقف خدمت‌رسانی به سیاه پوستان آفریقای جنوبی کرد، بیش از ۲۷ سال از دوران زندگی او در حبس و زندان سپری شد؛ در سال ۱۹۹۳ برنده جایزه صلح نوبل شد و در ‌‌نهایت در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فرو بست.

روزنامه لوموند در فقدان این نماد آزادی و مقاومت، به جمله نمادین نلسون ماندلا اشاره کرد: «آزادی یک کالا نیست که قابل خریداری باشد، برای به دست آوردن آزادی انسان باید به مذاکره و گفت‌وگو بنشیند.» نگاهی به زندگی نلسون ماندلا، بدون تردید واژه نماد را در اذهان تداعی می‌کند. قهرمان مبارزه با نژادپرستی که همواره دل‌مشغول مشکلات انسان‌ها بود، آخرین مبارزه در دوران زندگی خود را به مبارزه علیه بیماری ایدز اختصاص داده بود.

کالبد وی هفته‎ها بود به نوعی حیات گیاهی ادامه می‌داد ولی به علت عظمت تاثیرش بر انسان‌های دور و نزدیک هیچ‌کس حاضر نبود دستگاه‌های تنفس و تغذیه مصنوعی را خاموش کند سرانجام اما پنجم دسامبر ۲۰۱۳ میلادی (۱۴ آذر) جیکوب زوما، رئیس جمهور آفریقای جنوبی، با انتشار بیانیه‌ای تلویزیونی اعلام کرد: «آقای ماندلا اکنون ما را ترک کرده است.» روزنامه فیگارو در واکنش به خبر مرگ وی نوشت: «ماندلا، چه در میان ما باشد یا نباشد همواره در اندیشه و احساسات معاصرینش حضور سنگین خواهد داشت و با رفتنش متوجه شدیم که این انسان تا چه حد یگانه و بی‌مانند بوده است.»

پیکر نلسون ماندلا در زادگاهش، روستای قونو، واقع در جنوب آفریقای جنوبی به خاک سپرده شد. آرامگاه وی در کنار آرامگاه پدر و مادرش و همچنین سه فرزندش که در سال‌های ۱۹۴۸، ۱۹۶۹ و ۲۰۰۵ میلادی مرده‌اند، قرار دارد. به شهادت تاریخ معاصر، هیچ‌گاه یک چهرۀ سیاسی این چنین گرامیداشت همه مردمان جهان را به دست نیاورده است. سران اروپا، آمریکای شمالی، آسیا و در یک کلام پنج قاره جهان به همراه مردمان این سرزمین‌ها به گرامیداشت یاد «مادیبا» (به زبان قبیله‌ای ماندلا یعنی پدر ملت) پرداختند.

حدود ۴۵۰۰ تن از مقام‌های سیاسی و نظامی از آفریقای جنوبی و سراسر جهان در مراسم خاکسپاری نلسون ماندلا شرکت داشتند که از انگلیس شاهزاده چارلز، پسر ارشد ملکه الیزابت و از فرانسه دو نخست وزیر پیشین این کشور، یعنی لیونل ژوسپن و آلن ژوپه حضور داشتند. این درحالی است از ایران نماینده‌ای در مراسم خاکسپاری ماندلا حاضر نبود.

به گزارش بی‌بی سی، ماندلا در نطق پذیرش جایزه صلح نوبل خود گفته بود: «بدین‌سان ما سعادتمندانه خواهیم زیست، چرا که جامعه‌ای خلق کرده‌ایم که در آن انسان‌ها برابر به دنیا می‌آیند و از آزادی، کامیابی، حقوق بشر و حکومتگری خوب، سهمی برابر می‌برند. چنین جامعه‌ای هرگز اجازه نخواهد داد که کسی به دلیل پاسخ دادن به ندای وجدان خود، به زندان بیفتد یا حقوق عضوی از اعضای جامعه نقض شود. در این جامعه هرگز نباید راه‌های مسالمت‌آمیز تغییر و تحول توسط غاصبانی مسدود شود که تنها در پی ربودن قدرت از مردمند...»

میلیاردر نفتی؛ از عرش تا اوین

مهم‌ترین مرد اقتصادی سال کسی نیست جز چهره‌ای با زد و بندهای سیاسی ، مردی به نام بابک زنجانی یا همان "ب- ز" معروف، با هشت هزار میلیارد تومان بدهی و ۲۵ هزار میلیارد تومان ثروت. کسی که رضا ضراب، همان جوان ۲۹ ساله‌ای که زیر پای دولت ترکیه را سست کرده است از وی به عنوان کارفرمایش نام برده است .

بابک زنجانی البته شهرتش به پیش از سال ۱۳۹۲ برمی‌گردد. از وقتی که کسی وی را به وزارت نفت معرفی کرد تا در اوج تحریم‌ها، نفت ایران را در بازارهای جهانی بفروشد و پولش را وارد کشور کند ، که نکرد . هنوز دولت عوض نشده بود که ورق برای زنجانی برگشت. وقتی نامش در نواری که محمود احمدی‌نژاد در مجلس شورای اسلامی پخش کرد، برده شد. گفتند انبوهی از شرکت‌های سازمان تامین اجتماعی را خریده است .

بدهی وی به تامین اجتماعی ۱۷ هزار میلیارد تومان اعلام شده است . زنجانی این روزها در اوین است اما زندان برایش تجربه غریبی نیست . خودش ، پیش از آنکه زنگنه پای بدهی نفتی‌اش به وزارت نفت را وسط بکشد در مصاحبه‌هایی گفته بود که بارها زمین خورده وباز از جا بلند شده است .

وی حتی گفته است که در ترکیه نیز به زندان افتاده است. گفته است اولین کار اقتصادی‌اش را در دوره رانندگی برای نوربخش ، رئیس کل فقید بانک مرکزی آغاز کرده است اما بسیاری از همکاران نوربخش در آن زمان تاکید کرده اند که وی راننده ای به اسم زنجانی نداشته است. البته بانک مرکزی در بیانیه‌ای، رسما ادعای زنجانی را کذب خواند.این ادعای وی را نیز باید در کنار همان ادعای دروغینش درباره واریز پول ایران از طریق بانک مرکزی تاجیکستان گذاشت .

خودش معتقد است هیچ زد و بند سیاسی نداشته و تنها خدا برایش خواسته و شانس با وی یاری کرده است ، حالا نیز احتمالا با سر آمدن دوران فعالیت دوستان سیاستمدار ، شانس از وی رو برگردانده است .

مالک بیش از شصت شرکت، از شرکت هواپیمایی گرفته تا تولید لوازم آرایش و باشگاه فوتبال، با ابهامات بزرگ در پرونده‌اش روبه‌روست. هر چند پرونده مالی و بدهی وی زیر سایه پرونده بزرگ‌تر فساد مالی رضا ضراب قرار گرفت و باز شدن پای وزرای دولت ترکیه و شخص اردوغان به پرونده فساد مالی ضراب، ماجرا را با پیچیدگی‌های فراوانی روبرو کرد اما همچنان پرونده بابک زنجانی از مهمترین پرونده‌هایی است که در دستور کار بررسی قوه قضاییه قرار دارد و به گفته برخی از کارشناسان ابعاد این پرونده همچنان روشن نیست .

این روزها هر چند بابک زنجانی خود در زندان است اما نامش نه فقط در محافل اقتصادی و قضایی که در محافل فرهنگی، اجتماعی ، سیاسی و ورزشی نیز به وفور برده می‌شود . از فرو نشست زمین در خیابان ایران‌زمین گرفته تا فیلم‌های روی پرده و فیلم‌های حاضر در جشنواره فجر، همگی یک سرشان به این پرسپولیسی دو آتشه گره می‌خورد . بابک زنجانی هر چند در سال ۱۳۹۲ بسیار خبرساز بود اما گمان می‌رود فصل‌های پرهیجان داستان وی در سال آینده نگاشته شود . اینجاست که قصه سال ۱۳۹۲ به سال ۱۳۹۳ گره می‌خورد .

اصولگرای منتقد اصلاح‌جو

علی مطهری را می‌توان خبرسازترین چهره سال مجلس شورای اسلامی دانست. در هفته‌های ابتدایی سال که طیف‌های مختلف اصولگرایان مجلس، هریک در سودای ریاست جمهوری یک نامزد نزدیک به خود بود و اصلاح‌‌طلبان در اقلیت هم، سکوت را بر هر رفتار و کنش سیاسی ترجیح می‌دادند، این علی مطهری بود که ساز منتقدان وضع موجود را در مجلس کوک می‌کرد و اهداف آنان را نمایندگی. وقتی که مطهری، دست به کار افشای شنود برنامه‌ریزی شده برخی محافل از دفتر کارش شد، مشخص شد که وی تا چه اندازه مورد توجه جریان‌ها و نهادها قرار گرفته است.

زیرا او بر سر اصولی ایستاده بود که کسی را یارای ایراد خدشه بر آن نبود. چنین مشی‌ای بود که از او چهره‌ای انتقادی ساخته بود، چهره‌ای که حتی احمدی‌نژاد و تیم حاشیه‌یاب و جست‌وجوگرش نیز نتوانسته بودند نقطه تاریکی در کارنامه نمایندگی و فعالیت سیاسی مطهری بیابند. وگرنه کیست که نداند آن طیف کذایی، حتی اگر نقطه‌ای خاکستری در کارنامه مطهری می‌دید، آن را پیراهن عثمان می‌کرد، چه رسد به اینکه نقطه‌ای سیاه بیابد.

مطهری در دوره‌ای خود به صدا و خبر تبدیل شد، آن‌هم زمانی که هنوز سایه احمدی‌نژاد بالای سر انتخابات ریاست جمهوری بود و کسی به درستی نمی‌دانست که وی در دوره بعد، بر صدر قدرت باقی خواهد ماند یا خیر. وقتی چنین وضعیت در تعلیقی، اغلب کنشگران سیاسی یا نماینده‌های مجلس را به سکوت واداشته بود، این علی مطهری بود که بار سکوت آنان را به دوش می‌کشید. اکنون، مروری بر اظهارنظرهای او پیش از آغاز ثبت‌نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، نشان می‌دهد که او نسبت به ثبت‌نام هاشمی یقین داشت.

علی مطهری بود که با برخی از نمایندگان راهی مجمع تشخیص شد و پای صحبت‌های آیت‌ا... نشست. پس از آن نشست بود که حضور هاشمی در انتخابات تقریبا قطعی شد و هجمه به آیت‌ا... از سوی طیف‌های افراطی قطعی؛ اما مطهری ظرفیت‌های خبرسازی را وقتی روشن‌تر کرد که هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شد. او در این هنگام به انتقاد از همه طرف‌هایی برخاست که از رد صلاحیت هاشمی خرسند بوده یا زمینه آن را فراهم کرده بودند.

پس از انتخابات، گویا مطهری ماموریت خود را تمام شده نمی‌دانست. اظهارنظر صریح درباره حصر، دفاع از مطبوعات در مجلس شورای اسلامی و در نهایت، دفاع از کابینه پیشنهادی حسن روحانی، نشان‌دهنده ظرفیت‌های روبه رشد مطهری در عرصه سیاست پارلمانی کشور بود. گرچه اکنون با شکایت قضایی از وی، اندکی از لحن تند و انتقادی او کاسته شده است، اما این خاموشی، به معنای ناتوانی مطهری در خبرسازی نیست.

البته خبرساز بودن مطهری به معنای کار ژورنالیستی یا پروپاگاندای او نیست. بلکه مسئله این است که در روزگار سکوت و جایی که بسیاری، بودن با خاموشی را به نبودن همراه با فریاد ترجیح می‌دانند، مطهری ایستاد، حرف‌هایش را زد، صداها و فریادهای انتقادی را به جان خرید و البته لحظه‌ای هم از اصول و مواضع خود عقب‌نشینی نکرد.

بازگشت به صدر شورا

کمتر کسی باور می‌کرد که اصلاح‌طلبان بتوانند یک اقلیت نسبی را در شورای شهر تهران کسب کنند. زیرا روند بررسی صلاحیت‌ها در انتخابات شوراها به ‌گونه‌ای رقم خورد که این جریان تا آخرین لحظات نیز نمی‌دانست که فهرست انتخاباتی خود را باید چگونه تنظیم کند. اما هرچه بود، در نهایت احمد مسجدجامعی در صدر فهرست اصلاح‌طلبان برای انتخابات شورای شهر تهران قرار گرفت.

باوجود همه بیم‌وامیدها، روندها در نهایت به گونه‌ای رقم خورد که این صدرنشین فهرست انتخاباتی، بر صدر شورای شهر تهران بنشیند و پس از سال‌ها، شهروندان تهرانی یک اصلاح‌طلب باسابقه را در کرسی ریاست پارلمان محلی شهر تهران نظاره کنند.

از این رو می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین توفان‌‌های خبری در حوزه مدیریت شهری تهران وقتی رقم خورد که نام مسجدجامعی از صندوق رای‌گیری ریاست شورا بیرون آمد و رئیس ۶ سال گذشته شورای شهر تهران، نتوانسته‌ بود کاری از پیش ببرد. این پیروزی شگرف، زمینه‌ساز امیدهای بعدی بود، امید به کسب کرسی شهرداری تهران که اگر این اتفاق می‌افتاد، می‌شد مدیریت شهری را یکی از خبرساز‌ترین حوزه‌های خبری در سالی که گذشت، نامید.

گرچه این هدف محقق نشد و آه و افسوس‌های بسیاری را نیز برانگیخت، باوجود این به نظر می‌رسد ۶ سال عسرت بابت حضور در شورای شهر و دوری اصلاح‌‌طلبان از حضور موثر در مدیریت شهری کافی بود تا این طیف به بازنگری اساسی در برنامه‌های خود نسبت به این نهاد مدنی بپردازد.

نحوه بررسی صلاحیت‌ها در انتخابات شورای اسلامی شهرها، به‌ویژه در تهران، قدرت و فرصت برنامه‌ریزی موثر را از اصلاح‌طلبان سلب کرده بود. اما این طیف از همه این موانع گذشتند و بار دیگر خود را به صدر این نهاد مدنی رساندند. از این رو، می‌توان بازگشت فاتحانه اصلاح‌طلبان به شورای شهر را به عنوان اتفاق ویژه امسال در حوزه مدیریت شهری درنظر گرفت. اما شکست برنامه‌ها و تلاش‌ها برای انتخاب شهردار نزدیک به اصلاحات باعث ناقص شدن این فتح دموکراتیک شد.

از این رو با کمی اغماض، می‌توان رئیس دوره چهارم شورای شهر تهران را به عنوان چهره خبری مهم مدیریت شهری در سالی که گذشت، البته به نمایندگی از طیف اصلاح‌طلبان در نظر گرفت. چهره‌بودن مسجدجامعی از این رو اهمیت دارد که وی در ۶ سال پیش از این، روزها و ماه‌های دشواری را پشت سرگذاشته بود.

گرچه در دوره چهارم، وی اجر و مزد صبوری خود را گرفت، اما نمی‌توان از کنار این واقعیت گذشت که در ۶ سال گذشته، برخی تلاش داشتند تا از اصلاح‌طلبان عضو شورای شهر، صدا و ندای مخالفی برنخیزد. برصدر نشستن مسجدجامعی در شورای شهر، حاصل تلاشی جمعی بود، تلاشی که وقتی به مسئله انتخاب شهردار تهران رسید، از هم گسیخته شد.

اما همین جمع که اکنون تقریبا بار دیگر اکثریت قاطع خود را بازیافته است، توانسته‌است تاحدودی تک‌روی‌ها در شورای شهر و مدیریت و هدایت بی‌برنامه کارهای شهری را مدیریت کند. هنوز اغلب مدیران شهر تهران اصولگرا هستند و این کلانشهر براساس یک مشی اصولگرایانه مدیریت می‌شود، اما مسجدجامعی به عنوان پیشکسوت اصلاح‌طلبان به همراه یاران خود توانست اصولگرایان را از خودرایی ۶ سال گذشته در اداره شهر تهران بازدارد.



همچنین مشاهده کنید