یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جهانی سازی و مسائل آن


جهانی سازی و مسائل آن

راهی كه جهانی سازی در آن افتاده و ازجمله موافقتنامه های تجاری بین المللی كه نقش مهمی در رفع موانع ایفا می كنند و نیز سیاستهایی كه بر كشورهای درحال توسعه در فرایند جهانی سازی تحمیل شده است, باید از اساس موردبازنگری قرار گیرد

● نگاه كلی

امروزه متون علمی بی شمار به روند فعلی جهانی سازی انتقاد دارند، كتاب حاضر نیز در همین زمره است. جوزف استیگلیتز كه جایزه نوبل اقتصاد را در سال ۲۰۰۱ میلادی از آن خود كرد، اقتصاددانی است كه فقط به عقاید آرمانی كلاسهای درس مجهز نیست. وی از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ عضو شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهوری آمریكا (دوره كلینتون) و مدتی هم رئیس این شورا بوده است. او همچنین در دوره ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ مترجم كتاب كه خود آشنا و مسلط به مسایل اقتصادی و پولی و مالی است و در جلسات مختلف هیـــــــأت مدیره صندوق بین المللی پول شركت داشته معتقد است شهرتی كه این كتاب برای استیگلیتز به ارمغان آورده به مراتب فراتراز شهرتی است كه از دریافت جایزه نوبل كسب كرده است.

كتاب جهانی سازی و مسائل آن درمجموع مبتنی بر تجارب نویسنده آن است. به گفته خودش زیرنویسها و نقل قولها برخلاف گزارشهای علمی، چندان زیاد نیست. درعوض كوشش شده است وقایعی را كه شاهد بوده شرح دهد و برخی از روایات را كه شنیده است بازگو كند. وی همچنین تلاش كرده است خلاصه و جوهر آنچه را كه دیده و آموخته است در كتاب ارائه كند.

او از جمله متفكرانی است كه عقایدش را در زمینه مسایل جهانی سازی و فرایند و پیامدهای آن به صراحت و بی پروا بیان كرده است. وی در پیشگفتاری كه بر كتاب نوشته معتقد است كه:

من همواره بــــه مبحث توسعه اقتصادی علاقه مند بوده ام و آنچه دیدم نظرات مرا، هم درباره جهانی سازی و هم درمورد توسعه، اساساً تغییر داد.

من معتقدم كه جهانی سازی، یعنی رفع موانع تجارت آزاد و ادغام هرچه بیشتر اقتصادهای ملی كه می تواند نیروی خیری باشد و به طور بالقوه برای همه در جهان و بویژه تنگدستان منشاء بركت شود.

راهی كه جهانی سازی در آن افتاده و ازجمله موافقتنامه های تجاری بین المللی كه نقش مهمی در رفع موانع ایفا می كنند و نیز سیاستهایی كه بر كشورهای درحال توسعه در فرایند جهانی سازی تحمیل شده است، باید از اساس موردبازنگری قرار گیرد.

در دوره ای كه عضو و سپس رئیس شورای مشاوران اقتصادی كاخ سفید بودم و نیز در بانك جهانی، می دیدم كه غالباً تصمیمات به ایدئولوژی و یا سیاست آلوده اند. درنتیجه اقدامات خبط آمیز بسیاری صورت می گرفت.

من حامی سرسخت سیاستهای تدریج گرایی چینی ها بوده ام، سیاستهایی كه امتیاز خود را طی دو دهه گذشته به اثبات رسانده اند.

من منتقد سرسخت راهبردهای اصلاحی مبتنی بر تندروی مثل «شوك درمانی» هستم كه در روسیه و برخی دیگر از كشورهای اتحاد شوروی سابق با شكستی فلاكت بار روبرو بوده است.

من اعتقاد دارم كه دولتها باید و می توانند سیاستهایی را انتخاب كنند كه كشورشان را رشد بدهد ولی درعین حال منافع این رشد به تساوی میان همه تقسیم شود.

واكنش شدیدی كه دربرابر جهانی سازی وجود دارد، نه فقط به دلیل صدماتی است كه سیاستهای مبتنی بر ایدئولوژی بر كشورهای درحال توسعه وارد آورده، بلكه ناشی از نابرابری های موجود در نظام تجارت جهانی است.

كتاب حاضر از مقدمه مترجم، پیشگفتار مؤلف و ۹ فصل تشكیل شده است. در پایان كتاب نیز بخشی تحت عنوان «یادداشت ها» آمده است كه به توضیحات روشن كننده هر فصل اختصاص دارد.

● محتوا

در فصل نخست كتاب كه وعده سازمانهای جهانی نام دارد ، نویسنده نظرات خود را به صراحت پیرامون وعده های تحقق نیافته سازمانهای جهانی بویژه بانك جهانی و صندوق بین المللی پول بیان كرده است. اظهارات او در این زمینه بیانگر واقعیتهای موجود است: نه فقط آزادسازی تجارت، بلكه در هر زمینه دیگر جهانی سازی، حتی تلاشهایی كه ظاهراً با نیت خوبی صورت می گیرد، نتیجه معكوس داده است. این دو سازمان (صندوق بین المللی پول و بانك جهانی) این امكان را داشته اند كه برای چالشهای توسعه و تحول اقتصاد، راههای مختلفی پیشنهاد و در این زمینه فرایند مردم سالاری را تقویت كنند. اما هر دو سازمان تحت تاثیر خواست جمعی «گروه هفت» و بخصوص وزیران دارایی و خزانه داری این كشورها بودند و غالباً چیزی كه اصلاً به آن تمایل نداشتند بحث زنده مردم سالارانه درباره راهبردهای ممكن دیگر بود.

بسیاری از سیاستهای توصیه شده توسط صندوق، خاصه آزادسازی زودرس بازار سرمایه، به بی ثباتی جهانی كمك كرده اند. صندوق در ایفای وظیفه اولیه خود كه اعتلای ثبات جهانی بود شكست خورده است. آزادسازی سریع بازار سرمایه به ترتیبی كه توسط صندوق بین المللی پول توصیه می شود، مثل رهاكردن آنها روی امواج شدید دریاست پیش از اینكه منافذ آن تعمیر شده باشد... حتی در بهترین شرایط، احتمال زیادی هست كه با یك موج سنگین واژگون شود. صندوق در همه زمینه های فعالیت خود از توسعه گرفته تا مدیریت بحران و نیز در كشورهایی كه از اقتصاد كمـــــونیسم به اقتصاد بازار متحول می شوند، دچار اشتباه شده است.

در فصل دیگری از كتاب، خواننده با خلف وعده های نهادهای پولی جهانی بویژه درمورد كشورهای درحال توسعه آشنا می شود. نظرات استیگلیتز در این زمینه روشن است: صندوق هیچ علاقه ای به شنیدن نظریات «مشتریان» خود درخصوص مباحثی چون راهبردهای توسعه یا ریاضتهای مالی ندارد و در غالب موارد، برخورد صندوق با كشورهای درحال توسعه شبیه برخورد حاكمان استعماری است. عدم توازن قدرت میان صندوق و كشورهای «مشتری» آن به طور غیرقابل اجتنابی باعث تنش میان آنها می شود، ولی رفتار صندوق در مذاكرات هم این تنش را تشدید می كند. تصمیم به وام دهی، تصمیمی سیاسی است و قضاوتهای سیاسی همیشه در توصیه های صندوق ذی مدخل است. شكاف عمیقی میان بانك جهانی و صندوق بین المللی پول، هم در نگرشها و هم در شیوه های كار وجود دارد.

نویسنده در بخش دیگری از كتاب پیرامون خصوصی سازی و آزادسازی می گوید: این حقیقت كه آزادسازی تجاری در بیشتر موارد نتوانسته به وعده های خود جامه عمل بپوشاند و درعوض به بیكاری بیشتر منجر شده است، علت برانگیخته شدن اعتراضات علیه آن است. امروزه كشورهای نوظهور برای گشودن بازارهای خود تحت فشار نظامی نیستند، اما زیرفشار قدرت اقتصادی با تهدید به تحریم یا متوقف كردن كمكهای موردنیاز آنها در مواقع بحران قرار دارند.

چین كه بیشترین سرمایه گذاری خارجی در آن صورت گرفته، به هیچیك از نسخه های غربیان درمورد آزادسازی كامل بازار سرمایه وقعی نگذاشته است. تاریخی طولانی از قراردادهای «غیرعادلانه» وجود دارد كه دولتهای غربی برای اجرای آنها زور به كار برده اند. سرمایه گذاری مستقیم خارجی تنها به بهای تضعیف فرایندهای مردم سالاری به دست می آیند. این مطلب بویژه درمورد سرمایه گذاری در معادن، نفت و دیگر ذخایر طبیعی صحت دارد كه خارجیان انگیزه زیادی برای بهره برداری از آنها با بهای پایینی دارند. اشتباهات مربوط به آزادسـازی تجاری و بـازار سرمایـه و خصوصی سازی حاكی از خطاهای توالی انجام اصلاحات در مقیاسی بزرگند. ترتیب توالی و سرعت اصلاحات چنـــــانچه درست انتخاب شود، می تواند كشور را قادر كند تا به تدریج به منافع كارایی دست یابد، بدون اینكه مجبور به تحمل هزینه های اجتماعی آن باشد.

مؤلف در همین بخش از كتاب ضمن اشاره به اقتصاد تراوایی كه یك نظریه اقتصادی است می گوید: درست است كه كاهش مداوم فقر بدون رشداقتصادی نیرومند میسر نیست، ولی عكس این مطلب درست نیست. رشد لزوماً به نفع همه نیست. اینكه «مد دریا همه قایقها را بالا می برد» در اینجا مصداق ندارد. گاهی، یك مد شدید و ناگهانی بویژه وقتی با توفان همراه است، قایقهای ضعیف تر را به ساحل می كوبد و خرد می كند.

استیگلیتز در بخش چهارم كتاب ضمن اشاره به بحران كشورهای آسیای شرقی در سال ۱۹۹۷، این نكته را موردكنكاش قرار می دهد كه چگونه سیاستهای صندوق بین المللی پول، جهان را به آستانه سقوط عمومی كشاند.

او معتقد است كه آزادسازی حساب سرمایه، مهمترین علت بحران كشورهای آسیای شرقی بود. وی ضمن تایید سیاستهای «ماهاتیرمحمد» نخست وزیر سابق مالزی در جریان این بحران می گوید: ماهاتیرمحمد به خوبی آگاه بود كه اگر به صندوق اجازه داده بود كه سیاستهایش را به او تحمیل و كشورش را گرفتار شورش كند، همه دستاوردهای مربوط به ایجاد جامعه ای چندنژادی به باد می رفت. استیگلیتز می افزاید این اتفاق نیست كه چین به عنوان تنها كشور عمده آسیای شرقی برای رفع بحران، مسیری را درست مخالف آنچه صندوق بین المللی پول حمایت می كرد، انتخاب كرد و اینكه مالزی، كشوری كه كوتاهترین سیر نزولی را داشت، به صراحت راهبرد صندوق بین المللی پول را مردود دانست.

وی تاكید می كند كه سیاستهای صندوق در آسیای شرقی درست همان پیامدهایی را داشته كه جهانی سازی به خاطر آنها مورد سرزنش است. مؤلف در پایان فصل چهارم به یك راهبرد اساسی اشاره دارد: اقتصاد را تا جای ممكن در اشتغال كامل نگهدارید. دست یافتن به این هدف به نوبه خود، مستلزم سیاست پولی و بودجه ای انبساطی (و یا لااقل غیرانقباضی) است كه تركیب آن به مقتضیات كشور موردبحث بستگی دارد.

خواننده در فصل دیگری از كتاب با فرصتها و چالشهای ناشی از گذار اقتصاد روسیه از كمونیسم به بازار آشنا می شود. مؤلف در ارزیابی خود از این مقوله بر این باور است كه: در سال ۱۹۹۸ بحران آسیای شرقی تاثیر خود را بر اقتصاد روسیه گذاشت.

سیاستهای صندوق با اعطای وام به روسیه برای مصرفی كه سرنوشتش مشخص بود باعث شد كه روسیه پیش از پیش در قرض فرو رود، بدون اینكه چیزی در مقابل به دست آورده باشد. روسیه امروزی دارای سطحی از نابرابری است كه مشابه بدترین نابربری ها در سطح جهان است، نابرابری هایی كه تنها در جوامع آمریكای لاتین كه مبتنی بر میــراث نیمه فئودالی هستند دیده می شود. روش گذار اقتصادی در روسیه باعث تضعیف سرمایه اجتماعی شد. یكی ثروتمند می شد نه به این خاطر كه سخت كاركرده یا سرمایه گذاری كرده، بلكه به این دلیل كه از ارتباطهای سیاسی اش برای گرفتن اموال دولتی به بهای ارزان در جریان خصوصی سازی استفاده می كرد.

تالیف: جوزف استیگلیتز

مترجم: حسن گلریز

معرفی: علی كیال


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید