غفلت انسان را زمین می زند

پیامبر بزرگوار اسلام، آمده‌اند تا رفتار انسان ها را از بدی ها پالایش کنند و به نیکی ها بیارایند، وقتی غایت و هدف بعثت آخرین پیامبر خداوند، اخلاق و اکمال آ ن است، می فهمیم برای …

پیامبر بزرگوار اسلام، آمده‌اند تا رفتار انسان ها را از بدی ها پالایش کنند و به نیکی ها بیارایند، وقتی غایت و هدف بعثت آخرین پیامبر خداوند، اخلاق و اکمال آ ن است، می فهمیم برای رشد و توسعه در همه زمینه ها نیازمند اخلاق کمال یافته هستیم. برای رسیدن به این نیز باید جزءجزء زندگی خود را براساس زندگی بزرگواری معنا کنیم که خداوند از او به عنوان اسوه حسنه یاد می کند. اسوه ای که همه رفتارش، همه وجودش نیکوترین است و خداوند او را فرادید ما قرار داده است تا چون او شدن را تمرین کنیم، نه یک بار و دوبار و ده بار بلکه همیشه، چون همیشه تمرین زیبایی کردن، معنای تقواست. چیزی که اصل و اساس اخلاق است. استاد بزرگوار، آیت ا... امجد در این باره معتقد است: اصل و اساس اخلاق، تقواست حالا اگر کسی می خواهد که در این کار ممارست کند و تقوی در وجودش پیاده شود خطبه همام را از خطبه های معروف امام علی (ع) در نهج البلاغه که به خطبه متقین هم معروف است زیاد بخواند. این همان خطبه ای است که امام علی (ع) خواند و همام پس از شنیدن عاشقانه جان داد.

کتب زیادی هم در مورد آن نوشته شده است. در این خطبه می گوید آدم با تقوی زبان خودش را نگه می دارد، خودش را متهم می داند، دیگران را تخطئه نمی کند. یکی می گفت خطبه متقین را وقتی می خوانم می بینم که هیچ چیزش علائم و نشانه های اهل تقوا که می گوید در من نیست این نشان شناخت و صداقت است اما منافق وقتی می خواند می گوید همه اش در من است برای رسیدن به تقوا نیز باید نفس را مهار کرد و مدام هم مراقب بود تا مهار پاره نکند و بیچاره مان نسازد. این که از زبان پیامبر اکرم (ص) در دعا می خوانیم «الهی لاتکلنی علی نفسی طرفهٔ عین ابدا» نشان از این دارد که چشم به هم زدنی غفلت آدمی را از اوج به حضیض می کشاند و کم هم نبودند آنانی که به دمی غفلت، دنیایی از عبادت را از دست دادند و از پله های بالای نردبان فرو افتادند و در هم شکستند. عجیب این که این آدم های بزرگ شده که در طوفان غفلت در هم می شکنند و کوچک می شوند در همه زمان ها هستند گویا خدا از آنان آینه عبرت می سازد تا همگان عبرت بگیرند و دریغا که ما کمتر اهل عبرت هستیم والا اگر درصد عبرت آموزی ما بالا بود، در هر عصر از بزرگان کوچک شده کمتر سراغ می گرفتیم. اما دریغ... دریغ که غفلت ها شکارگاه ما می شود و تیر صیاد شیطان را به هدف می نشاند.

استاد امجد در ادامه بحث می فرمایند: نفس یک سر ندارد، هزارها سر دارد! اگر نفس مهار شود شیطان کاری از دستش بر نمی آید. یکی از بزرگان با تضرع خدمت امیرالمومنین علیه السلام عرض می کرده است که کنترل نفس من با شما، آن وقت کنترل شیطان با خودم!... مهار نفس فقط کار خداست. باید عاجزانه از او خواست نفس ما را مهار کند و این هم تنها با عشق ممکن است، چه هر کس بر عشق خود غیور است و خداوند غیورتر است. پس دست به دعا برداریم و از خدا بخواهیم ما را به خود وانگذارد. این فرهنگ را هم در خانه و خانواده، در شهر و در جامعه بپراکنیم تا همگان به خداوند دخیل ببندند و جامعه خدایی شود.