چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سیره پیامبر ص در برخورد با غیرخودی ها


سیره پیامبر ص در برخورد با غیرخودی ها

پیامبر ص به عنوان انسان متاله و ربانی, از سوی خداوند به عنوان اسوه حسنه و سرمشق و نمونه کامل و نیکو برای پیروی معرفی شده است تا کسانی که خواهان رسیدن به مظهریت در الوهیت و ربوبیت هستند, سرمشقی عملی و عینی داشته باشند که از جنس بشر است, ولی توانسته متاله و ربانی شود و این به ظاهر محال را ممکن و بلکه عملاً تحقق بخشد

پیامبر(ص) به عنوان انسان متاله و ربانی، از سوی خداوند به عنوان اسوه حسنه و سرمشق و نمونه کامل و نیکو برای پیروی معرفی شده است تا کسانی که خواهان رسیدن به مظهریت در الوهیت و ربوبیت هستند، سرمشقی عملی و عینی داشته باشند که از جنس بشر است، ولی توانسته متاله و ربانی شود و این به ظاهر محال را ممکن و بلکه عملاً تحقق بخشد.

بازخوانی سیره آن حضرت(ص) چنان که قرآن گزارش کرده بی گمان مهمترین منبع و اصیل ترین آن برای بهره مندی و پیروی است؛ زیرا هیچ شک و تردیدی در صحت سیره منقول از سوی خداوند در قرآن نیست و نیازی نیست تا در صحت و سقم آن از علومی چون رجال و سندشناسی بهره گرفت، بلکه حتی نیاز به علم درایه الحدیث به یک معنا نیست، زیرا گزارش های قرآنی درباره سیره محمد(ص) چنان روشن است که با تدبر و دقت اجمالی می توان حقیقت این سیره را دریافت و براساس آن عمل کرد. بی گمان سیره آن حضرت(ص) که خداوند به خلق عظیم تعبیر کرده، همان قرآن مجسم است؛ چنان که قرآن به یک معنا همان حقیقت مکتوب و کلامی آن حضرت(ص) می باشد.

نویسنده در مطلب حاضر بر آن شد تا به بخشی از سیره آن حضرت(ص) درخصوص برخورد با بیگانگان و غیرخودی ها در میان امت اسلام براساس گزارش های قرآنی اشاره کند؛ زیرا نیاز جامعه اسلامی در وضعیت کنونی بیداری، بهره گیری از این سیره برای تبیین مرزهای خودی و غیرخودی و چگونگی برخورد با آن است.

● از اتمام حجت تا حذف فیزیکی

بیگانه، واژه ای دارای گستره مفهومی و مصداقی وسیعی است. بیگانه در عرصه سیاسی به عناصر خارج از ملیت گفته می شود که دارای تابعیت ملی نیست. بیگانه در مفهوم قرآنی، به معنای هرکسی است که از دایره امت بیرون است و به عنوان شهروند به شمار نمی رود. مفهوم شهروندی در تفسیر اسلامی و قرآنی، شامل عناصر عقیدتی می شود که بیرون از دایره اسلام می باشند ولی به عللی در دایره حکومتی اسلام قرار گرفته و مجوز زندگی به عنوان شهروندی را دارا هستند. این افراد شامل اهل کتاب از یهود، نصاری و مجوسی می شوند که به عنوان شهروندان امت اسلامی از تابعیت برخوردارند و در برابر پرداخت مالیات و جزیه از امنیت کامل و حقوق شهروندی برخوردار می شوند. (توبه، آیه۲۹)

البته در یک تعریف از شهروندی در فقه سیاسی اسلام می توان دایره را وسیعتر از این گروه های عقیدتی قرار داد و کسانی دیگر چون منافقان و حتی مشرکان و کافران اهل پیمان و قراردادهائی چون عدم تعرض را نیز جزو شهروندان امت اسلام قرار داد؛ ولی به دلایلی این حکم پس از دوره ای نقض شد و مشرکانی که دارای پیمان با دولت اسلامی بودند، از دایره شهروندی بیرون رانده شدند و تنها منافقان که اسلام ظاهری دارند، همراه با اهل کتاب به عنوان شهروندان امت اسلام پذیرفته شدند.

معنای دیگری که برای بیگانه مطرح می شود، به معنای غیرخودی است. خودی به اهل ایمانی گفته می شود که از هر جهت براساس اعتقاد اسلام عمل می کنند و در سیره و سنت بر حکم خداوند و پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) می باشند؛ زیرا هرکسی به هر عنوانی به برخی از آموزه های قرآنی ایمان داشته و به برخی دیگر کافر باشد، از دایره خودی بیرون است؛ بلکه حتی در برخی از تعابیر، خودی به مؤمنان و غیرخودی به مسلمان گفته می شود که می تواند شامل سست ایمان ها و کسانی باشد که هنوز ایمان در جان و دلشان مستقر نشده، (حجرات، آیه۱۴) چنانکه می تواند شامل منافقان اهل دورویی نیز باشد.

براین اساس، می توان بیگانه را به معنای غیرخودی از مسلمانان و منافقان دانست که از حقوق شهروندی همانند هر مومنی بهره مندند، ولی در اسلام خویش به تمامیت نرسیده و در همه امور، مطیع خدا و پیامبر(ص) نیستند. (بقره، آیه ۱۵۰)

براساس آموزه های قرآنی، مومنان در مسیر متاله و ربانی شدن گام های بلندی برداشته اند. اینان رنگ خدایی گرفته اند و ایمان در د ل هایشان جا گرفته است. (بقره، آیه ۱۳۸)

آنچه مراد و مقصود ما از غیرخودی هاست، کسانی هستند که از حقوق شهروندی برخوردارند، ولی در مسیر اهداف و فلسفه اسلام و دولت اسلامی گام برنمی دارند، بلکه حتی مانع و سد راه آن می شوند.

برخورد پیامبر(ص) با این گروه از شهروندان، برخوردهای متفاوتی است که با توجه به موقعیت دولت و شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و فعالیت های این گروه تنظیم می شود.

این برخوردها از اتمام حجت تا حذف فیزیکی افراد غیرخودی ادامه می یابد و شهروندی موجب نمی شود تا با آنان به حکم کافر حربی برخورد نشود؛ زیرا کنش ها و واکنش های این شهروندان غیرخودی تعیین کننده چگونگی برخورد با آنان است.

● نگاهی گذرا به کنش ها و واکنش های پیامبر(ص)

برای درک سیره محمدی(ص) درباره چگونگی برخورد با افراد اصطلاحا غیرخودی باید به آیات قرآنی مراجعه کرد که مهم ترین و اصیل ترین منبع در شناخت سیره آن حضرت(ص) است. دراینجا به برخی از کنش ها و واکنش های آن حضرت(ص) اشاره می شود.

۱- اتمام حجت: پیامبر(ص) از سوی خداوند مامور است تا همگان را به اسلام دعوت کرده و حجت الهی را بر ایشان تمام کند. (آل عمران، آیه ۲۰؛ مائده، آیات ۱۹ و ۹۲؛ توبه، آیه ۱۲۸) بنابراین، حضرت فراتر از توجهی که به کافران دارد، به کسانی توجه و اهتمام می ورزد که به عنوان شهروندان امت اسلام تلقی می شوند. پس با تمام رافت و رحمت اسلامی با آنان مواجه می شود چنانکه به حکم رحمه للعالمین بودن (انبیاء، آیه ۱۰۷) نسبت به همگان مهر و رحمت می ورزد. این مهر و رافت به حدی بود که پیامبر(ص) سختی بسیاری را تحمل می کرد و خود را به رنج می افکند. (شعراء، آیه ۳؛ کهف، آیه ۶)

به گونه ای که حتی منافقان، پیامبر(ص) را به سبب مماشات و مدارا با خودشان، به عنوان اذن (توبه، آیه ۱۶) به تمسخر می گرفتند و می گفتند که او انسان حرف شنو و ساده لوح است به گونه ای که هر حرف و توجیهات ما را می پذیرد.

این درحالی بود که آن حضرت(ص) به حکم رحمت برای جهانیان بودن و اتمام حجت برهمگان، با آنکه از باطن سخنان و قلوب ایشان آگاه بود، با آنان مدارا و مماشات می کرد تا به خود آیند و مسیر متاله و ربانی شدن را با اطاعت از خدا و پیامبرش، درپیش گیرند؛ چون آن حضرت دارای قلبی بسیار رئوف و مهربان بود و براسلام آوری و نجات و رهایی آنان از آتش دوزخ حریص بود. (توبه، آیه ۱۲۸)

آن حضرت(ص) برای این که حتی مشرکان و دشمنان دین اسلام از حقیقت آگاه شوند و ایمان بر آنان عرضه شده و اتمام حجت شود، با اعطای پناهندگی و فراهم آوری همه امکانات برای سفر و حضور در مرکز اسلام و آشنایی با حقیقت دین اسلام، تلاش می کرد تا این کار انجام گیرد و اسلام بر همگان چنان که هست عرضه شود. (توبه، آیه ۶)

۲- مدارا و مماشات: آن حضرت(ص) چنان که گفته شد با همگان با چنان مهربانی و رحمتی برخورد می کرد که برخی ها از رفتار کریمانه و بزرگوارانه آن حضرت(ص) سوء استفاده می کردند و او را با عناوین زشت به تمسخر و استهزا می گرفتند. آن حضرت(ص) وقتی دستوری می داد بر آن بود تا با هرکسی با توجه به شعور و فهم و استطاعت او برخورد کند، اما منافقان همواره سوءاستفاده می کردند و از مدارا و مماشات آن حضرت(ص) برای پیشبرد کارهای خود بهره برداری بد می نمودند، با این همه سعه صدر پیامبر اجازه نمی داد با آنکه نسبت به این شیوه منافقان کاملا علم و آگاهی دارد، برخوردهای تندی با آنان داشته باشد؛ زیرا هدف آن حضرت(ص) ضمن ایجاد فرصتی برای استقرار اسلام و دولت اسلامی، امکان توبه و بازگشت منافقان به سوی حقیقت بود. (نساء آیه۱۸، مجمع البیان، ج۳ و ۴، ص۱۲۴)

۳. مصلحت اندیشی: از نوع مدارا و مماشات آن حضرت(ص) با منافقان می توان دریافت که برخی از رفتارهای آن حضرت(ص) مبتنی بر مصلحت اندیشی و رعایت مصالح عالی اسلام و دولت اسلامی بوده است. (نور، آیه ۲۶) گاه آن حضرت(ص) حتی به نام افراد و گروه های اجتماعی غیرخودی اشاره نمی کرد و با بیان عناوین کلی چون آنان (اعرض عنهم) می کوشید تا حساسیتی را ایجاد نکند و ضمن پرهیز از مطرح شدن نام و نشانشان معروفیت ازطریق این حساسیت و نام بردن، امکان ایجاد اختلال در استقراریافتن دولت اسلامی به آنان ندهد؛ زیرا با آنکه پیامبر(ص) با نام و نشان، منافقان و توطئه گر و مرتبط با دشمنان را می شناخت، ولی برای اینکه دولت اسلامی مستقر شود و قدرت یابد، با آنان مدارا و مماشات می کرد و با این همه هشدارهای لازم را در شکل کلی بیان می نمود تا منافقان بدانند که ایشان از همه حرکات و تحرکات آنان آگاه است و رصد و پیگیری می کند. (نساء، آیه ۱۸؛ مجمع البیان، ج۳و۴، ص۱۲۴)

۴. موعظه و پند هشدارگونه: یکی از واکنش های آن حضرت(ص) نسبت به رفتارهای منافقان غیرخودی این بود که به آنان هشدارهای لازم را در قالب پند و نصیحت و اندرز می داد. به عنوان نمونه هنگامی که منافقان برای اموری چون قضاوت و حکمیت به طاغوت و نهادهای کافران و مشرکان مراجعه می کردند، آن حضرت(ص) به آنان هشدار می داد که این گونه رفتارها موجبات پشیمانی و ندامت آنان خواهدشد. (نساء، آیات ۰۶ تا ۳۶) اگر بخواهیم امروزی به این مسئله نگاه کنیم، مثل این است که کسانی از مراجع جهانی بخواهند تا برای مشکلات داخلی، ناظرانی را بفرستند یا برای کنترل و مدیریت انتخابات کسانی را به عنوان ناظر معرفی کنند یا برای اموری چون تقلب و صحت و عدم صحت انتخابات و مانند آن مراجع بیگانه را به عنوان حکم و قاضی معرفی کنند و از آنان برای قضاوت دعوت نمایند و یا پرونده را به مراجع بیگانه ارجاع دهند؛ زیرا از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص) این گونه ارجاعات، از قبیل مراجعه به طاغوت است و تحاکم به آنان حرام و گناه می باشد. از این رو پیامبر(ص) خود را موظف می دانست که به این مسائل توجه داده و هشدارهای لازم را در قالب نصیحت بیان کند تا مردم در مسیر سلطه بیگانگان جامعه را به سوی ناکجاآباد نبرند و استقلال و امنیت جامعه را با این مراجعه و ارجاع پرونده ها مختل نکنند؛ زیرا ارجاع و تحاکم به طاغوت، زمینه ساز تسلط بیگانگان بر جامعه اسلامی و اسباب فقدان امنیت و استقلال واقعی جامعه و دولت خواهدبود. نمونه ای از این را ما در منافقان جدید بارها در مشکلات و مسایل داخلی دیده ایم و در مسئله لبنان نیز این مشکل حتی بحران های عظیمی را به دنبال داشته و دارد و استقلال آن کشور را با خطر جدی مواجه ساخته است.

۵. نظارت: بی گمان اجرای قوانین، نیازمند نظارت دقیق هیئت حاکم است. البته اسلام برای اینکه نظارت مشارکتی در همه سطوح مراعات شود، همگان را نسبت به یکدیگر موظف کرده تا نظارت داشته باشند. از این رو هریک از امت نسبت به دیگری، دارای ولایت نظارتی است که درشکل امر به معروف و نهی از منکر نهادینه و قانونی شده است. اما پیامبر(ص) و رهبری جامعه به عنوان مسئول اصلی می بایست این نظارت را به شکل کامل مورد توجه و اجرا قرار دهد و درآن کوتاهی نکند. نظارت رهبری نسبت به اجرای احکام، مختص به امور اجتماعی و سیاسی و نظامی یا عرصه عمومی نیست. بلکه عرصه هایی را که جزو حریم خصوصی نیزقلمداد می شود، دربر می گیرد لذا پیامبر (ص) مامور می شود تا حتی برحسن اجرای طلاق با نگهداشت عده به همراه شرایط آن نظارت مستقیم باشد (طلاق، آیه۱) بطوری که دراین حکم عام خداوند پیامبر (ص) را مخاطب قرارمی دهد تا مسئولیت نظارت حتی درحوزه خصوصی و اجرای کامل احکام را بیان کند.

بنابراین، پیامبر(ص) موظف شده تا نسبت به کارهای امت و شهروندان نظارت دقیق و کاملی داشته باشد وبراساس رفتارهای شهروندان با آنان تعامل کند. از این رو رفتارهای منافقان به عنوان گروه های اجتماعی خطرناک مورد توجه ویژه قرار گرفته و همه امور زندگی آنان از سوی دولت اسلامی رصد و کنترل می شود تا جامعه از آسیب های آنان در امان باشد. براین اساس، نظارت دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی بر زندگی اجتماعی و حتی خصوصی منافقان و غیر خودی ها، امری لازم و ضروری است و نمی توان به صرف حقوق شهروندی از این مهم چشم پوشید، زیرا مصالح جامعه مهم تر از مصلحت افراد است.

۶- تهدید به افشاگری: چنان که گفته شد، واکنش های پیامبر (ص) و رهبری براساس رفتارهای منافقان شکل می گیرد.بنابراین با توجه به نوع عملکرد منافقان، درجه نرمی و مدارایی و سخت گیری تغییر می کند هرگاه توطئه ها و فعالیت های جریان های انحرافی و غیرخودی درجامعه به شکلی باشد که می تواند تاثیرات آن، جامعه را با خطر جدی مواجه سازد و مصلحت این است که نسبت به آنان هشدارهایی داده شود و حتی اسامی و نام ها و نوع فعالیت های خرابکارانه آنان افشا شود، لازم است که این اقدام از سوی رهبری انجام گیرد. پیامبر (ص) از سوی خداوند در موقعیت هایی مامور می شود که در برابر منافقان موضع گیری کرده و آنان را به افشای اسرار و فعالیت های مخفیانه و خرابکارانه شان تهدید کند. (توبه، آیه ۴۶).

۷-توبیخ و سرزنش: گاه لازم است که منافقان و افراد غیر خودی به سبب رفتارهای ضد اجتماعی و ضد ارزشی توبیخ شوند و به سبب فعالیت های بچه گانه خودشان که موجب اذیت و آزار مسئولان و امت می شود، سرزنش شوند. از این رو پیامبر (ص) مامور می شود، منافقانی را که دین را بازیچه خود کرده و ارزش های اجتماعی و دینی را به تمسخر و استهزا می گیرند، سرزنش و توبیخ نماید. (توبه، آیه ۵۶).

۸- طرد اجتماعی: همان گونه که طرد مومنان جایز نیست (انعام، آیه ۲۵) و رهبری می بایست همواره متوجه خودی ها باشد و ایشان را برای کارها به مشارکت و مشورت بگیرد. (آل عمران، آیه ۱۵۹) در مقابل، لازم است که غیر خودی ها و منافقان را از دستگاه رهبری و مدیریتی جامعه طرد کند و اجازه ندهد که مسئولیت های مهم و کلیدی کشور را دراختیار گیرند. پیامبر(ص) مامور می شود تا با متخلفان ازجهاد به عنوان غیر خودی برخورد نماید و آنان را از جامعه طرد کند تا تنبیه شوند و از کارهای خود پشیمان شده و مسیر خود را به سوی مشارکت و همکاری با امت درپیش گیرند. (توبه، آیه ۴۹) درحقیقت طرد اجتماعی می تواند فرصتی برای منافقان و غیر خودی ها و همچنین برای امت برای شناخت خودی از غیرخودی باشد تا با شناخت آنان، در تعامل با آنها مراقبت کرده و در دام فریبشان نیفتند.

۹. پرهیز از اطاعت: اطاعت از غیرخودی ها جایز نیست؛ هرچند که غیرخودی ها تلاش می کنند با نامه نگاری و نصیحت به امام المسلمین و عناوین فریبنده دیگر، خود را مشاور امین رهبری قراردهند، ولی باید متوجه بود که این کار روا نیست، و هیچ نمی تواند از منافقان اطاعت کند. و آنان را مشاوران خود گرفته و سخنانشان را مصلحت اندیشانه بداند. خداوند به پیامبر(ص) و رهبری جامعه هشدار می دهد که از منافقان و سخنان مصلحت اندیشانه آنها اطاعت نکند؛ زیرا جز به تباهی و ترس و خوف سفارش نمی دهند و جز به دیگر ترسی به جای خداترسی دعوت نمی کنند. (احزاب، آیات ۱ و ۸۴)

۱۰. بررسی اخبار امنیتی: منافقان به سبب ارتباط با بیگانگان و دشمنان از حربه های گوناگونی بویژه در جنگ نرم و روانی استفاده می کنند، از این رو لازم است که جامعه و دولت اسلامی نسبت به اخبار و پیامک ها و اطلاعات واصله ازسوی ایشان دقت کافی و لازم را داشته باشد و به سادگی در دام اخبار و اطلاعات آنان نیفتد. اخبار بویژه اخبار امنیتی و نظامی که از سوی منابع غیرخودی و منافقان بیان می شود می بایست با حساسیت ویژه ای بررسی شود و آن را جهت تشخیص صحت و سقم ارزیابی نمود. (نساء، آیه ۳۸)

۱۱. مبارزه و حمله به محافل تیمی و مراکز هم اندیشی: یکی از وظایف رهبری و دولت اسلامی، شناسایی محافل غیرخودی و مراکز و خانه های تیمی آنان است که در اشکال گوناگون چون محافل دینی، هیئت های عزاداری، مراسم و مناسبت های ملی و مذهبی و حتی مساجد و حسینیه ها شکل می گیرد. در صورت نیاز می بایست حتی ساختمان های آنان مصادره و گاه تخریب شود؛ چنان که پیامبر(ص) مأمور می شود که مسجد ضرار را به عنوان پایگاه منافقان تخریب کرده و با آن برخورد حذفی نماید . (توبه، آیات ۴۸ و ۱۰۷ و ۱۰۸)

۱۲. ترک تکریم و احترام: در برخی از مواضع و مواقع لازم است که با غیرخودی ها به عنوان انسان های مسخ شده فرهنگی تعامل شود. بر این اساس پیامبر(ص) به عنوان رهبر جامعه موظف می شود تا از حضور بر سر جنازه و قبر منافقان خودداری کرده و حتی برای آنان که به ظاهر مسلمان بودند، نماز نگزارد و آنان را تکریم و احترام نکند؛ زیرا این افراد از منافقانی بودند که پس از افشای نام و نشان، همچنان با دشمنان اسلام همکاری و مراوده داشته و اطلاعات جاسوسی و امنیتی را منتقل می کردند و جامعه اسلامی را با خطرات مختلف مواجه می ساختند. در صورت افشای نام و نشان منافقان و غیرخودی ها ازسوی مراکز تصمیم گیری چون رهبری و مجلس و قوه قضاییه، هرگونه تکریم و احترام از منافقان برداشته می شود و می بایست به شدت طردشده و هرگونه تعامل و همکاری با آنان محدود شود و درفشار روحی و اجتماعی قرارگیرند. (توبه، آیات ۳۸ و ۴۸)

آنچه بیان شد تنها گوشه ای از سیره حضرت پیامبر(ص) در برخورد با غیرخودی ها بود. بررسی سیره آن حضرت(ص) در آیات قرآنی به ما امکان می دهد تا با سیره آن حضرت(ص) چنان که فرمان الهی است حرکت کرده و جامعه اسلامی قرآنی و نورانی داشته باشیم.

علی جواهردهی



همچنین مشاهده کنید