دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

عدالت اجتماعی و شهر


پدیده مهاجرت, خود زائیده توزیع ناعادلانه ثروت و امكانات عمومی, عدم بسط یكسان عدالت اجتماعی به نوعی مطلوب در شهرها, روستاها و كلانشهرها و البته تغییر شیوه زندگی از روستایی شهری به شهری است

در این بین در ۳ دهه اخیر و بخصوص در ۲ دهه گذشته، كلانشهرهای ایران میزبان بیشترین مهاجران به پیرامون خود بوده اند. گروهی از مهاجران كه امكان یافتن كار و تطبیق شیوه زندگی در كلانشهرها را دارند یا بلافاصله یا بتدریج جذب مراكز كلانشهرها شدند و گروه دیگر كه امكان تقبل هزینه زندگی در مراكز را ندارند با روی آوردن به سكونت و زندگی در پیرامون شهر، مدیران شهری را با مسئله حاشیه نشینی مواجه كردند. مهاجرت به كلانشهرها اگرچه ساكنان اولیه این شهرها را با مشكلاتی نظیر افزایش ناگهانی جمعیت و به دنبال آن افزایش حجم ترافیك، كم شدن فرصت های شغلی، افزایش قیمت ها به دلیل بالا رفتن تقاضا، كم شدن كیفیت خدمات به دلیل افزایش ناگهانی نیاز به آن و ...روبه رو ساخته و موجب نارضایتی آنها از پدیده مهاجرت می شود، اما از سوی دیگر خود ابزاری است برای دسترسی به امكانات موردنیاز شهروندان دیگر شهرها برای اشتغال، رشد علمی و فرهنگی، تحصیل و بالا بردن سطح زندگی شهری؛ امكانی كه در شهرهای كوچك بنا به هر دلیل از آن شهروندان دریغ شده و حال آنها كه فرصت چند دهه زندگی را كوتاه می دانند، با این احساس نیاز به خود حق می دهند از مهاجرت به عنوان وسیله ای برای دستیابی به امكان زندگی بهتر بهره بگیرند.

تهران، ابرشهر و پایتخت كشور، با مركزیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میزبان بیشترین مهاجران به مركز و پیرامون خود بوده به شكلی كه ظرف كمتر از دو قرن از روستایی در حاشیه ری به كلانشهری با ۷ میلیون جمعیت در دل یك منطقه ۱/۱۱ میلیون نفری بدل شده است. در این بین در نتیجه مهاجرت ساكنان شهر در جست وجوی شرایط زیست محیطی بهتر یا در نتیجه مهاجرت افرادی كه به دلیل بالا بودن هزینه زندگی مجبور به زندگی در حاشیه شهر می شوند، مناطق حومه شهر رشد كرده است. در توصیف وضعیت اجتماعی تهران و تاثیر مهاجرت بر آن باید گفت جمعیت تهران به طور عمده از طریق جذب مهاجران، یعنی جمعیت مازاد شهرستان ها كه در جست وجوی كار و شرایط زندگی بهتر دست به مهاجرت می زنند، رشد كرده است. این وضعیت، افراد و خانواده ها را از متن اجتماعی خود ریشه كن كرده و همراه با كالایی شدن روابط اجتماعی، فردگرایی در مناسبات اقتصادی را تا اندازه ای رواج داده است و از سوی دیگر فردگرایی سیاسی و فرهنگی كه با استقرار یك حوزه عمومی و جامعه مدنی مورد حمایت قرار می گیرد، عقب افتاده است. از این رو هویت فرهنگی شهر غریبه ها درحال تنش است، چراكه شهر ناگزیر از جذب جریان پیوسته مهاجران از اطراف و اكناف كشور و از خارج است.

در این بین مركزیت تصمیم گیری سیاسی و اقتصادی، خود موجب شتاب بخشیدن به روند مهاجرت و افزایش جمعیت پایتخت شده و مدیران شهری را در موقعیتی قرار می دهد كه همواره در ارائه خدمات شهری چند گام عقب بمانند. علاوه بر اینكه وجود تاسیسات، شركت ها و ارگان های دولتی خود موجب حضور مهاجران دائم و موقت در تهران می شود، همان طور كه در ابتدا نیز گفته شد عدم توزیع مناسب امكانات و ثروت های ملی در شهرستان ها كه نبود شغل مناسب را نیز به دنبال دارد، موجب رشد مهاجرت به كلانشهرها بویژه تهران شده است.

بنابراین در پاسخ به این پیشنهاد وزارت مسكن و شهرسازی مبنی بر افزایش هزینه زندگی در كلانشهرها برای جلوگیری از مهاجرت باید گفت كه بر اساس نظام مدیریتی مدرن، نقصان در عدالت اجتماعی را نباید با دامن زدن به بی عدالتی اجتماعی پاسخ گفت. مهاجرت كه خود زائیده عدم توزیع عادلانه امكانات و ثروت است، تنها با رفع این نقصان و یافتن راه هایی برای افزایش رونق شهرهای كوچك و تخصیص امكانات بیشتر به آنها و محول كردن بخشی از تصمیم گیری ها به مسئولان محلی، روندی كند و احتمالا معكوس پیدا می كند نه با افزایش هزینه زندگی در كلانشهرها. ضمن اینكه به نظر می رسد اقدام به افزایش هزینه زندگی در كلانشهرها تنها موجب دامن زدن به تورم اقتصادی و افزایش رشد سالانه آن می شود.