پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فریب دشمن یا گمراه کردن دوست


فریب دشمن یا گمراه کردن دوست

آقای احمدی نژاد رئیس جمهور در یکی از آخرین سخنرانی های خود به نکته ای اشاره کرده است که قبلا نیز توسط او و همکارانش بیان می شد وی ضمن افتخارآمیز دانستن نتیجه تحریم ها برای ملت ایران گفت کسانی که با غرور شبکه بانکی ایران را تحریم کردند فکر می کردند که شریان ایران را بستند ولی اینچنین نشد در این بین افرادی از داخل کشور با اطلاعات غلط آنان را به اشتباه انداختند و هم اکنون نیز چنین افرادی وجود دارند

آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور در یکی از آخرین سخنرانی‌های خود به نکته‌ای اشاره کرده است که قبلا نیز توسط او و همکارانش بیان می‌شد. وی ضمن افتخارآمیز دانستن نتیجه تحریم‌ها برای ملت ایران گفت: <کسانی که با غرور شبکه بانکی ایران را تحریم کردند فکر می‌کردند که شریان ایران را بستند ولی اینچنین نشد. در این بین افرادی از داخل کشور با اطلاعات غلط آنان را به اشتباه انداختند و هم اکنون نیز چنین افرادی وجود دارند.> تردیدی وجود ندارد که صبوری و نجابت ملت ایران و نیز خصلت ایستادگی آنها در برابر زورگویان، مهم‌ترین عاملی بوده است که تحریم‌کنندگان ایران را از رسیدن به همه اهداف خود محروم کرده است که سابقه این موضوع تقریبا ده برابر عمر دولت نهم می‌باشد.

به عبارت دیگر، اگر عاملان تحریم‌ ایران به همه اهداف خود نرسیده‌اند این موضوع نه هنر دولت نهم است و نه ناشی از ویژگی‌های استثنایی که بعضی طرفداران دولت نهم برای رئیس آن قائل می‌شوند. البته در مورد تحریم‌ها بایستی در فرصت مناسب به دو سوال پاسخ داده شود. نخست آنکه آیا تحریم‌ها تنها برای ملت ایران افتخارآمیز بوده و آنها را با هیچ مشکلی مواجه نکرده است؟ پرسش دوم نیز آن است که آیا دولتمردان فعلی نمی‌توانستند با برخی اقدامات تاکتیکی یا خودداری از بعضی اقدامات و اظهارات، مانع تحریم‌ها شوند؟ اما آنچه که این یادداشت به آن می پردازد تکرار اتهام – و شاید تمجید– نسبت به کسانی است که طبق گفته رئیس‌جمهور، به دشمنان <اطلاعات غلط> می‌دهند و همین اطلاعات، موجب تحریم‌هایی می‌شود که آقای احمدی‌نژاد نتایج آنها را برای ملت ایران افتخارآمیز می‌داند.

لابد رئیس‌جمهور و مشاورانی که برخی اطلاعات را در اختیار ایشان می‌گذارند در این مورد با نگارنده هم عقیده هستند که اگر کسی، خادم دشمن باشد تلاش می‌کند که اطلاعات صحیح در اختیار او بگذارد. پس اگر فرد یا افرادی در داخل کشور هستند که اطلاعات غلط در اختیار دشمن می‌گذارند اقدام آنها از دو حال خارج نیست. یا می‌دانند که درحال انتقال اطلاعات غلط به دشمن هستند و می‌خواهند دشمن را در چاله‌ای بیندازند که نتیجه آن، تحریم‌های افتخارآمیز برای ملت ایران است. در این صورت باید دست این افراد را بوسید که آگاهانه، دشمن را فریب می‌دهند.

این گروه <دشمن فریب> قطعا در تاریخ، خوش‌نام‌تر از کسانی خواهند بود که مشاوره‌ها و اطلاعات غلط در اختیار مسئولان کشوری می‌گذارند و آنها را به تصمیم‌گیری‌هایی وادار می‌کنند که نتیجه آن برای ملت ایران، نه افتخارآمیز است و نه قابل تحمل! اگر هم این گروه از سر جهل و نادانی اطلاعات غلط به دشمنان می‌دهند در خوش‌بینانه‌ترین شرایط می‌توان آنها را معادل کسانی دانست که اطلاع‌رسانی غلط و گاه آغشته به انگیزه‌های سیاسی آنان، راهکارهای غلطی را پیش روی تصمیم‌گیران کشوری می‌گذارد؛ اگرچه نتایج رفتار این دو گروه با هم متفاوت است: گروه اول که رئیس‌جمهور و همکاران او تاکنون بارها در مورد آنها سخن گفته‌اند دشمن را فریب می‌دهند و گروه دوم دوستان را! واضح‌تر سخن بگوئیم: امروز دولت و منتقدان آن در تریبون‌های علنی، دو گروه را به <اطلاع‌رسانی غلط> متهم می‌کنند. دولتمردان مدعی هستند که عده‌ای در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی – از جمله موضوع هسته‌ای– اطلاعات غلط به دشمنان ایران می‌دهند. عده‌ای دیگر هم تاکنون بارها ادعا کرده‌اند که بخشی از اطلاعات و مشاوره‌هایی که در اختیار تصمیم‌گیران دولتی از جمله رئیس‌جمهور قرار می‌گیرد، غلط است و لازم است در کانال‌های خبرگیری رئیس‌جمهور و دولت، اصلاحاتی انجام شود.

کسانی که ادعای اخیر را مطرح می‌کنند شامل طیف گسترده‌ای از صاحب نظران دانشگاهی و حوزوی، تعداد زیادی از نمایندگان مجلس، عده‌ای از صاحب‌منصبان دولت‌های قبلی و تعدادی از همراهان اولیه دولت نهم هستند. این عده در اظهارات خود به نمونه‌هایی نیز اشاره کرده و می‌کنند که نشان می‌دهد برخی تصمیم‌گیری‌ها متاثر از اطلاعات غلط یا عدم صلاحیت و اهلیت مشورت دهندگان بوده است. مردم هم با گوشت و پوست خود نتایج برخی مشاوره‌های غیردقیق را لمس کرده‌اند. اکنون می‌توان سوال کرد که زیان کدام دسته از افراد برای کشور بیشتر است: کسانی که به تعبیر رئیس جمهور اطلاعات غلط به دشمن می‌دهند یا کسانی که اطلاعات و آمار غلط آنها در اختیار مسئولان کشوری قرار می‌گیرد و هزینه تصمیم‌سازی غلط آنان، مستقیما از جیب نسل فعلی و نسل‌های آینده پرداخت خواهد شد؟ اگر کسی به دنبال شناسایی <اطلاعات غلط> ارائه شده به دوستان باشد نمونه فراوان است:

-‌ ‌اطلاعات غلط در مورد عملکرد یک بانک خصوصی که منجر به فشار برای برکناری مدیرعامل آن شد اما همان مدیرعامل در یک مجمع مهم اقتصادی دولتی، مسئولیت پذیرفت، درحالی که پیامدهای اعمال فشار برای برکناری مدیر یک بانک خصوصی، به هیچ وجه به صورت فوری قابل رفع و رجوع نیست

-‌ اطلاعات غلط که منجر به صدور دستور برکناری کلیه اعضای هیئت مدیره یک تشکل مهم اقتصادی گردید که البته این دستور پس از چند روز تعدیل شد اما قطعا تزلزل مدیریتی ناشی از اقدام اولیه، تا مدت‌ها تداوم خواهد داشت

-‌ اطلاعات غلط که منجر به برخی اظهارنظرهای غیرضروری درخصوص بورس گردید

-‌ ‌اطلاعات غلط که موجب تکذیب مکرر گرانی توسط رئیس‌جمهور و همکاران او شد

-‌ ‌اطلاعات غلط که باعث استقبال مسئولان عالی رتبه دولتی از روند تصاعدی قیمت نفت گردید اما پس از مدتی، همان مسئولان ناچار شدند افزایش قیمت نفت را یکی از عوامل تورم و گرانی در داخل کشور بدانند!‌

-‌ ‌اطلاعاتی که منجر به تصمیم ناگهانی برای تغییر مبنای معاملات خارجی ایران از دلار به یورو گردید و اثر منفی آن، هم اکنون با تقویت دلار در برابر یورو قابل مشاهده است

-‌ اطلاعات غلط در مورد حادثه ۱۱ سپتامبر که باعث شد، یک مقام عالی‌رتبه ایرانی در یک سخنرانی عمومی اعلام کند <دولت آمریکا تاکنون هیچ آماری از کشته‌شدگان آن حادثه اعلام نکرده است>

-‌ ...‌

ای کاش آقای رئیس‌جمهور با همان صراحتی که در مورد مخالفان و منتقدان خود سخن می‌گویند به پرسش مندرج در این یادداشت نیز جواب دهند تا در واقع پاسخ به انتقادات مکرری باشد که برخی صاحب منصبان و کارشناسان درخصوص اطلاع‌رسانی‌های غلط به دولت مطرح می‌کنند!