پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
دختران آن سال
«متولد ۱۳۶۱» درباره دختر یا دختران متولد سال ۱۳۶۱ یا به تعبیر گستردهتر متولدان اوایل دهه ۶۰ است؛ آن نسل از دختران که بعد از سالهای اول انقلاب و شروع جنگ متولد شدهاند؛ نسلی که با انقلاب بزرگ شدهاند و با تغییر شرایط اجتماعی- سیاسی تقریباً سه دهه اخیر ایران زیست کردهاند. دو رویکرد همگون و به هم پیوسته در کنار هم مورد نظر اثر است؛ یکی همان نسل دختران که در طول سالهای مورد نظر چه فرازها و فرودهایی را پشت سر گذاشتهاند و دیگری روایت همان فرازها و فرودها. اثر با انتخاب موضوع متولدان اوایل دهه ۶۰ خود را کاملاً در بستری سیاسی- اجتماعی پیش میبرد. با جنگ و سالهای جنگ آغاز میکند. در نوجوانی به تحول سیاسی و شور اصلاحات میرسد و جوانیاش که به دوران امروز میرسد و پر از تلاطم است.
مولف با انتخاب موضوع دختری متولدشده در این سال و با پیشبرد قصه زندگی او اتفاقات اجتماعی و سیاسی هر دوره را بیان میکند. برشی از آن دوران را بیان کرده و صرفاً تداعیکننده اتفاقات است. چنان که هر جا ارجاعاتی دقیق به هر زمان میدهد. نمایشنامه در هفت قطعه، مقاطع تاریخ سیاسی- اجتماعی سه دهه را روایت میکند. نمایش با «متولد ۱۳۶۱» در شکم مادر آغاز میشود. جنگ هشتساله ایران شروع شده است. کشور در وضعیت اضطرار است؛ همان خاطرات اخبار جنگ، اعلام پیروزیهای سلحشوران، رواج اصطلاح ظفرمندیها، پنهان شدن در پناهگاهها، آژیرهای رنگی و سالهای «شنوندگان عزیز توجه فرمایید». بعدتر سال آمدن رزمندگان در بند و تصاویر تلویزیون، سالهای کوپن و صف. و حالا «متولد ۱۳۶۱» نوزادی متولدشده در سالهای ابتدایی این دوران دارد. که خردسالیاش در پناهگاه و هراس از جنگ گذشته است؛ نسلی که به یاد میآورد مادران زیادی از خانهها رفتهاند. نسلی که به یاد دارد پدران زیادی دیگر به خانه برنگشتهاند. و حالا این نسل در دوران پیچیده خود روایتی در یک نمایشنامهاند.
«متولد ۱۳۶۱» داستان همان دختر تولدیافته در دوران جنگ است که مادرش او را میگذارد و میرود. دختر میماند و پدر. و حالا او با ترسهای کودکیاش و عقدههای فراوان از نامهربانی و ترسها و وحشتش بزرگ میشود. قطعه دوم دوران کودکی اوست؛ دورانی که مادر خانه را رها میکند. او میماند و عروسکی که یادگار اوست و چمدانی که برای رفتن با مادر بسته بوده و حالا و تا دیرتر برای روزی که مادر میآید تا او را با خود ببرد همچنان آماده است. دو قطعه اول نمایش در هر قطعه برههای از تاریخ رشد «متولد ۱۳۶۱» را نشان میدهد. در میان هر قطعه نمایش نیز بخشی به عنوان مقدمه قطعه دیگر با صدای «متولد ۱۳۶۱» شنیده میشود.
نمایشنامه در هر قطعه خود ارجاعاتی آشنا به بخشی از تاریخ سه دهه میدهد. چنان که در قطعه اول جنگ مورد نظر است و در قطعهای دیگر که داستان نوجوانی «متولد ۱۳۶۱» است همان داستانهای صفحات اجتماعی و حوادث روزنامههای آن سالها که مرگ پسر یا دختری در یک مهمانی شبانه است، بیان میشود. در قطعهای دیگر مستقیماً به شروع دوران اصلاحات اشاره میکند و هیجان آن نسل برای انتخاب کسی که اصلاحات سیاسی- اجتماعی را شعار داد و بنیان کرد. در پایان نیز که روایت همان «متولد ۱۳۶۱» در روزهای امروز ماست؛ دختری در آستانه رسیدن به پایان دهه سوم زندگی خود.
«متولد ۱۳۶۱» به لحاظ رویکرد روایت چند دهه یادآور اثری دیگر است؛ «یک دقیقه سکوت» اثر محمد یعقوبی. آنجا نیز نمایش تاریخ دهههای اخیر را در بستری اجتماعی روایت میکند. آنجا داستان کسی است که به خوابهای طولانی میرود و در هر بار از خواب بیدار شدنهایش با اتفاقاتی دیگر مواجه میشود. آنجا نویسنده با هوشیاری خواب را وارد داستانش میکند و سربسته گذر تاریخی ما را آنگونه روایت میکند. انگار که هر اتفاقی چنان ناگهانی، هر موجی چنان ناگهانی به راه میافتد که گویی خواب بودهایم و از خواب برخاستهایم. چنین است که «یک دقیقه سکوت» به دور از نوستالژی و در عین ارائه تصاویر رئالیستی میتواند راوی صادق تاریخ باشد. در کنار روایت، تحلیلی دقیق از اوضاع اجتماعی- سیاسی بدهد و خود را ثبت کند.
اما «متولد ۱۳۶۱» نیز کارکردی چنین دارد؟ مسلماً نه به اندازه «یک دقیقه سکوت». اما رویکرد این دو متفاوت است. نمیتوان قیاس بین دو اثر را نشانه خوب بودن یکی و خوب نبودن دیگری دانست. اینجا قیاس در مورد تحلیل و نوع نگاه مولف به ماجراست. «متولد ۱۳۶۱» برخلاف اثر مورد اشاره کلاژی از آدمها و تاریخها و داستانهاست.
قصه به همان میزان که مربوط به یک دختر متولد آن سال است، به همان میزان هم گستردگی یک نسل را دارد. اما آن چیزی که اثر را در مسیر موفقیت با چالشی بزرگ مواجه میکند نگاه نوستالژیک مولف به ماجراست. «متولد ۱۳۶۱» با اینکه متوجه مساله نسل است اما تحلیلش و نوع نگاهش به تاریخ این نسل نگاهی نوستالژیک از طرف نسل خود است. نمایشنامه نگاه نسلی دیگر به دختران دهه ۶۰ است. آنقدر نشانهگرا میشود که میتوان آن را نه یک تئاتر که یک بسته خاطرهای دانست و آفتش آنجا بروز میکند که نگاه مخاطب به اثر نگاهی همراه با اخطار به اوضاع دختران در دهههای اخیر میشود. به جایی میرسد که در جایی تماشای این نمایش را به مسوولان و مدیران نظام توصیه میکنند. (اشاره به مطلب یکی از سایتهای اینترنتی است که تماشای این نمایش را به مسوولان توصیه کرده تا در جریان مشکلات دختران جوان قرار بگیرند.) حالا نه به استناد حرفی در جایی که به استناد همان نکته اشاره شده درباره نوستالژیک بودن نگاه مولف به داستان و مواردی در تاریخ ۳۰ساله اخیر میتوان گفت که «متولد ۱۳۶۱» در همان بیان خاطرات و نوستالژیبازی باقی میماند. در این رویکرد البته کاملاً موفق است. در هفت قطعه از سه دهه گذر میکند.
با اینکه هر قطعه نمایش چونان یک متن رئالیستی دیده میشود اما اثر در کلیت خود نمایشنامهای رئالیستی با معیارهای رئالیسم نیست. «متولد ۱۳۶۱» آنجایی نمایشنامهای خوب است که بخواهیم خاطراتمان را مرور کنیم و آنجایی خوب نیست که بخواهیم به اثر دقیق شویم و آن را نه به عنوان بستهای نوستالژیک و هدیهای تاریخی مورد بررسی قرار دهیم.
نمایشنامه «متولد ۱۳۶۱» به دلیل ساختار متنیاش خود را در اولویت قرار میدهد. کارگردانی به جز لحظات اولیه و لحظات پایانی ایدهای را دنبال نمیکند. تنها خواننده متن است. متن متشکل از هفت مونولوگ است (به جز قطعه آخر که پایانبندی نمایش است و همه قطعات قبلی نمایش را کنار هم قرار میدهد). مشخصاً به جز قطعه اول کارگردانی دیگر نور چشمگیری ندارد. نمایش با جلوهای تصویری آغاز میشود؛ بازیگری که در هوا معلق است. پس از آن و تا قبل از رسیدن به قطعه پایانی کارگردانی نمایش جلوه خاصی ندارد. البته میتوان این را به بازیگر نیز نسبت داد. در مونولوگ و هنگامی که متنی قصهگو در حال اجراست، بازیگر نقش عمدهای در نحوه ارائه آن ایفا میکند. بازیگر میتواند قطعهای جذاب را ارائه کند و در عین حال میتواند موجب شود لحظات برای مخاطب به سختی بگذرند. در «متولد ۱۳۶۱» لحظاتی اینگونه است. ایده کارگردان در نحوه اجرا در پنج قطعه میانی اثر یکسان است و به گونهای است که بازیگر باید صحنه را به پیش ببرد، قصهاش را تعریف کند و مخاطب را با خود همراه کرده و به قطعه بعدی بسپارد. اما این امر در اجرای «متولد ۱۳۶۱» محقق نمیشود. میتوان گفت اگر جذابیت نوستالژیبازی متن و شکل اجرای قطعه اول را به کناری بگذاریم، اجرا بستهای از ملال است.
حسین ذوقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست