سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

شهید آیت الله اشرفی اصفهانی و امام خمینی


شهید آیت الله اشرفی اصفهانی و امام خمینی

آیت الله اشرفی اصفهانی پس از سالها تلاش علمی در سن چهل سالگی به درجهٔ اجتهاد نایل آمد حضور ایشان در كرمانشاه و سرپرستی حوزه علمیه این استان, زمینه را برای گسترش فرهنگ اسلامی در منطقه فراهم آورد

عروج به قله‌های بزرگ معرفت، و دست‌یازیدن به حقیقت، هدف همه خداباوران و تزكیه‌كنندگان نفس است، چه بسیار سالكانی كه در تلاش برای رسیدن به حقیقت مطلق عزم و اراده خود را بكار می‌گیرند، ولی در پایان راه معدودی از آنها به قلهٔ عبودیت و ملاقات محبوب نائل می‌آیند، «چه سعادتمند و پیروزند آنان كه در نشیب و فرازها و پست و بلندیهای حیات خویش به دامهای شیطانی و وسوسه‌های نفسانی نیفتاده، آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدین فی‌سبیل‌الله راه یافتند.»[۱] و عبد واقعی خداوند شدند.

روزگاری كه زندگی بشریت به جولانگاه شیاطین تبدیل شده، تیرگی و ظلمت بر همه‌جا سایه افكنده، ستارگانی در آسمان معرفت و هدایت بدرخشیدند و انسانهای سرگردان زیادی را نجات دادند، شناخت زندگی این ستارگان در عصر بحران فرهنگی پاسخی است به پویندگان راه حقیقت و تلاشی برای حفاظت از ارزشها و خط اسلام ناب محمّدی. یكی از این اسوه‌های معرفت و هدایت شهید محراب آیت‌الله اشرفی اصفهانی است كه حیات و مماتش سراسر عزت و افتخار در راه اسلام بود.

شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ شمسی در خمینی شهر اصفهان (سده) در خانواده‌ای اهل علم و دانش متولد شد. پدر، پدربزرگ و اجدادش همه از سلسله روحانیت بودند، ایشان پس از تحصیل مقدماتی در مكتب‌خانه‌های سده برای ادامه تحصیل راهی حوزه اصفهان گردید، و از اساتید بارز آن زمان، آیت‌الله بشارتی، درچه‌ای و سایر علما بهره گرفت و در سن ۲۰ سالگی برای ادامه تحصیل وارد شهر قم شد، و چند ماهی از درس آیت‌الله حائری استفاده نمود و بعد از فوت آیت‌الله حائری، شهید اشرفی در درس علمای ثلاث حضرات آیات عظام حاج محمّدتقی خوانساری، آیت‌الله حجت و آیت‌الله صدر حضور یافت و بیشترین بهره را از درس اصول آیت‌الله حجت گرفت.

پس از ورود آیت‌الله بروجردی به شهر قم، شهید اشرفی در درس ایشان حاضر شد و مدت ۱۲ تا ۱۵ سال در محضر وی به تلمذ پرداخت. شهید اشرفی با یادداشت درس فقهی استاد به خصوص تقریرات فقهی مورد لطف و تقدیر استاد قرار گرفت و از نزدیكان ایشان گردید و با این شایستگی و تبحر علمی آیت‌الله بروجردی ایشان را به عنوان ممتحن درس رسائل و مكاسب قرار دادند.

آیت‌الله اشرفی با سالها تلاش در راه كسب معرفت در سن چهل سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. تحولات سیاسی ایران بعد از مشروطه و تلاش رضاخان در دو دهه برای اسلام‌زدایی، باعث تضعیف و كندی رشد فرهنگ اسلام در جامعه گردید. عواقب جنگ دوم جهانی همچون ناامنی، فقر، جدال احزاب و گروهها سیاسی در دهه ۱۳۲۰ ش، مانع جدی برای جبران خلأ فرهنگ اسلامی بود. در دهه ۱۳۳۰ آیت‌الله بروجردی با درك مشكلات بر سر راه ترویج فرهنگ اسلامی، تلاش‌های زیادی را در جهت نشر و تبلیغ برای جبران عقب‌ماندگی آن نمود. یكی از فعالیت‌های ماندگار آن مرد بزرگ ایجاد مدارس و حوزه‌های دینی در بعضی از استانها و شهرها بود. به همین منظور حوزه علمیه‌ای را در سال ۱۳۳۵ در كرمانشاه تأسیس نمود تا با تربیت طلاب و مبلغین، فرهنگ اسلام را در منطقه غرب كشور تقویت نماید. لذا اداره آن حوزه را كه دارای حساسیت ویژه‌ای بود به آیت‌الله اشرفی اصفهانی محول كرد و ایشان با تبعیت از فرمان استاد در سال ۱۳۳۵ راهی منطقه غرب كشور شد و با استقبال گرم مردم مسلمان كرمانشاه رحل اقامت در این شهر گسترانید.

●كرمانشاه در مسیر انقلاب

بررسی تاریخ معاصر نشان می‌دهد كه كرمانشاه به دلیل موقعیت سوق‌الجیشی همیشه موردتوجه سیاستمداران و فعالان سیاسی و كانون مناقشات داخلی و خارجی و بزرگترین دروازه برای تهاجم مختلف از جمله فرهنگی بوده است. با توجه به چنین موقعیتی آیت‌الله بروجردی توجه خاصی به آن نمود. تأسیس حوزه علمیه و تربیت طلاب راهی بود كه می‌توانست خلأ فرهنگی چند دهه اسلام‌زدایی را جبران نماید، لذا برای اداره حوزه نیاز به شخصیتی با توانمندی بالا در علم، اراده و مدیریت قوی صبر و تعامل در ایجاد همدلی و وفاق مذهبی در منطقه بود. همه این خصائل در شخص آیت‌الله اشرفی وجود داشت. حضور ایشان در كرمانشاه و سرپرستی حوزه علمیه این استان زمینه را برای گسترش فرهنگ اسلامی در منطقه فراهم آورد، شخصیتی كه همه همه آموزه‌های خود را در جهت تقویت مبانی دین اسلام و ایجاد فرهنگ پایدار بكار گرفت و تا آخر عمر آیت‌الله بروجردی بر تعهد خویش در اداره حوزه، ثابت و استوار باقی ماند.

شهید اشرفی در این چند سال توانست با تلاش و پشتكار باورهای مردم خون‌گرم منطقه را به اسلام تقویت نمایند و با ایجاد همدلی میان اهل تسنن و تشیع تلاش دشمنان اسلام را ناكام بگذارد. بعد از فوت آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله اشرفی قصد بازگشت از كرمانشاه را داشت كه امام خمینی ایشان را بر ادامه راه و خدمت در همان استان، تشویق و تكلیف نمود.

در ساحل دوست

من سر نمی‌نهم، مگر اندر قدوم یار

من جان نمی‌دهم، مگر اندر هوای دوست[۲]

رفتن به كوی دوست بدون معرفت، جستجو برای حقیقت بدون عشق میسر نیست، دوست جلوه معرفت انسان است و سفینه‌ای است كه انسان را از طوفان سرگردانی می‌رهاند و سراجی است كه در شب ظلمانی به سبیل هدایت می‌رساند. شهید اشرفی سالها از محضر امام خوشه‌های معرفت چیده بود و به خوبی با اندیشه ایشان آشنایی داشت، لذا بعد از فوت آیت‌الله بروجردی، امام را به عنوان مرجع اعلم تشخیص داد و جهت معرفی افكار، اندیشه و مرجعیت ایشان در منطقه كرمانشاه تلاش زیادی بعمل آورد. رابطه آیت‌الله اشرفی با امام به یك رابطه شاگرد و استاد خلاصه نمی‌شود بلكه رابطه مدیر و مراد، عاشق و معشوق و رابطه دو عارف حق‌بین در مسیر سیر الی‌الله بود كه با زبان گفتاری نمی‌توان آن را با نظم كلمات مشخص كرد، رابطه‌ای فراتر از بیان و نگاه است، رابطه‌ای از جنس جان و قلب كه در آسمان عشق و معرفت می‌گنجد.

شناخت ارتباط میان امام و شهید اشرفی با توجه به پیام امام كه در شهادت ایشان صادر شد به ابتدای ورود آیت‌الله اشرفی به حوزه قم برمی‌گردد و بر اساس آن رابطه امام با آیت‌الله اشرفی را می‌توان به دو دوره تقسیم نمود:

۱ـ دوره اول از ابتدای ورود به حوزه قم تا فوت آیت‌الله بروجردی

۲ـ دوره دوم از ابتدای فوت آیت‌الله بروجردی تا شهادت آیت‌الله اشرفی اصفهانی. دوره اول به دلیل فقدان اسناد، اطلاعات جامع و كافی وجود ندارد فقط بر اساس خاطرات می‌توان به تحلیل پرداخت و ریشه این ارتباط را می‌توان در هدفهای واحدی جستجو كرد كه هر دو شخصیت برای رسیدن به آن تلاش می‌كردند و آنها را به هم نزدیك می‌ساخت. شهید اشرفی از بدو ورود به حوزه علمیه قم به دلیل صفات پسندیده‌ای همچون تقوا و مجاهدتهای علمی و عملی موردتوجه امام امت قرار گرفت و تا زمان شهادت این علاقه ادامه یافت كه در این زمینه امام می‌فرمایند: «شهید عزیز محراب این جمعه ما از آن شخصیتهایی بود كه اینجانب یكی از ارادتمندان این شخص والامقام بوده و هستم. این وجود پربركت متعهد را قریب شصت سال است كه می‌شناسم.»[۳

مطلب مهم زمینه و منظر این شناخت است كه از چه منظری و نگاهی امام به این شهید علاقه‌مند بود و به آن عشق می‌ورزید. اگرچه این رابطه شصت ساله هرگز به خوبی تبیین نشده است ولی با بررسی پیام امام كه در شهادت این شهید صادر شده است به خوبی افق این رابطه مشخص می‌شود:

«مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا عطاءالله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارك هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می‌شناسم در عین حال مجاهد و متعهد و قوی‌النفس بود.»[۴]

شناخت امام از اشرفی شناخت عرفانی است؛ خصایصی كه یك سالك راه دوست از خود متجلی می‌نماید، تا به حضرت حق برسد. سالكان راه دوست با خصایص منحصر به فرد به همدیگر نزدیك می‌شوند، امام شخصیتی نیست كه به آسانی با كسی رابطه آشنایی برقرار كند، این راز را باید در زندگی شهید اشرفی و عمل او جستجو كرد كه تا این حد مورد علاقه امام قرار می‌گیرد. چنین چیزی ممكن نبود مگر با صفای نفس كه او سالها قبل و بعد از ورود به حوزه علمیه قم با مجاهده آن را به دست آورده بود، و با تلاش قلهٔ بزرگ اطمینان را فتح و در راه اطاعت مطیع امر مولا گردید و هرگز زخارف دنیا او را از حق و كوی دوست جدا نساخت. عشق بین آیت‌الله اشرفی و امام خمینی یك طرفه نیست بلكه شهید اشرفی هم با تمام وجود به امام عشق می‌ورزید و در لحظه لحظه حیاتش می‌توان تجلی این عشق را مشاهده كرد. و بر اثر این عشق است كه درباره امام می‌گوید:

«مقام علم، تقوا و زهد و مقام بی‌هوایی امام، انصافاً در زمان ما بی‌نظیر است...[۵] كسی در تمام عمرش یك ترك اولایی از او صادر نشده است، این كلمه را بارها گفته‌ایم كه دیگران را با امام نمی‌شود مقایسه كرد و ما آنچه كه در تاریخ می‌خوانیم خیال نمی‌كنیم كه در زمان غیبت كسی را مـانند امام امت دیده باشیم در زمان غیبت كبرای امام زمان(عج) امام امت نظیر ندارد.»[۶]

با این نگاه می‌توان دریافت كه نگاه مرید به مرادش چگونه است و با این نگاه در طول دو دهه در غربت به فراق یار می‌نشیند، و در عصری كه همه حركتها و سلاح‌ها و قدرت‌ها علیه اندیشه امام بسیج می‌شود، شهید اشرفی بسان یاری فداكار و عاشقی منتظر به تبلیغ و حراست اندیشه مراد خویش می‌پردازد و از هیچ قدرتی نمی‌هراسد و همه مشكلات این راه را به جان می‌خرد و ثابت و استوار در كوی دوست تا آخرین قدم باقی می‌ماند و لحظه‌ای نادم نیست و از این آرمانگرایی عقب‌نشینی نمی‌كند. شهید اشرفی امام را تجسم اسلام عملی و مصداق حدیث شریف (صائناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً عَلَی هَواهُ، مُطیعاً لِأمْرِ مَوْلاهُ) می‌دانست.

همین نگاه ژرف باعث می‌شود كه در طول زندگی عملی و مبارزاتی پیرو امام باشد. از دهه ۱۳۴۰ با شروع مبارزات انقلاب اسلامی همچون یك سرباز فداكار و مریدی عاشق در جهت تثبیت انقلاب و گسترش افكار و اندیشه حضرت امام در منطقه كرمانشاه تلاش می‌نماید. بازشناسی این تلاشها ما را در شناخت رابطه امام و شهید اشرفی كمك می‌كند.

من درهوای دوست گذشتم زجان خویش

دل از وطن بریدم از خاندان خویش

در شهر خویش بود مرا دوستان ـ بسی

كردم جُدا هوای تو از دوستان خویش

من داشتم به گلشن خود آشیانه‌ای

آواره كرد عشق توام ز آشیان خویش[۷]

بهای عاشقی دفاع از معشوق است. بدون حیات معشوق حیات عاشق معنا ندارد. امام مرادی بود كه عشقش را در خداخواهی خلاصه نمود. ایجاد جامعه الهی و حكومت اسلامی كه با انقلاب متجلی شد، طریقتی بود برای رسیدن حقیقت، و حضور مریدان در عرصه عاشقی، دفاع از طریقت است.

●دفاع از انقلاب و رهبری

انقلاب اسلامی حاصل تغییر و دگرگونی در نفس انسانها به بركت پیام الهی بود كه پیروزی مادی همچون (دگرگونی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی) را به همراه داشت ولی با انقلاب‌های دیگر از نظر ماهیت، انگیزه، محتوا و هدف فرق اساسی دارد. بر اساس همین ویژگی برای شناخت آن باید از ابزارهای متناسب خودش استفاده كرد. نمی‌توان با تئوری‌های مادی رایج انقلاب‌شناسی در علوم جامعه‌شناسی، سیاسی و روانشناسی به تجزیه و تحلیل انقلاب اسلامی پرداخت.

سید محمد هاشمی تروجنی

پی‌نوشت‌ها:

[۱] . امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۴۹.

[۲] . امام خمینی، دیوان امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران ۱۳۷۴، ص ۶۳.

[۳] . امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۵۰.

[۴] . امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۵۰.

[۵] . مجله شاهد، شماره ۲۴۲، خرداد ۱۳۷۴.

[۶] . روزنامه كیهان، شماره ۱۱۹۸۹ ـ ۲۱/۷/۱۳۶۲.

[۷] . امام خمینی، دیوان امام، ص ۱۳۳.

[۸] . كیهان، شماره ۱۵۷۶۲ ـ ۲۲/۷/۱۳۵۷.

[۹] . غروب خورشید در محراب باختران، انتشارات شركت سهامی چاپخانه (وزارت ارشاد اسلامی)، تهران ۱۳۶۲، ص ۳۹۶،

[۱۰]. غروب آفتاب در محراب جمعه ۱۱۲.

[۱۱]. امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۵۰.

[۱۲]. غروب آفتاب در محراب جمعه، ص ۲۱۹.

[۱۳]. غروب آفتاب در محراب جمعه، ص ۲۱۹.

[۱۴]. غروب آفتاب در محراب جمعه ص ۱۷۰.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.