جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

« بله گفتن» جلو دوربین


« بله گفتن» جلو دوربین

چرا ازدواج سوژه مورد علاقه سازندگان سریال های تلویزیونی است

مقوله‌ای به نام ازدواج و مسائل پیرامون آن از‌جمله سوژه‌های مورد علاقه برنامه‌سازان سیما در ۳۰ سال اخیر بوده که بیش از همه به ملودرام‌پسند بودن مخاطبان تلویزیون کشورمان بازمی‌گردد و بخش مهمی از تولیدات سه دهه اخیر سیما را شامل می‌شود.

در دهه ۱۳۶۰ که ایران درگیر جنگی تحمیلی بود، ملودرام‌های بسیار با محوریت ازدواج و مسائل ناشی از آن تولید می‌شد که شاخص‌ترین آن آینه به کارگردانی غلامحسین لطفی بود؛ مجموعه‌ای بشدت ساده اما محبوب که در کمبود برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیونی آن سال‌ها، مخاطبان میلیونی را به خود اختصاص داده بود. لطفی در آینه موضوعات مختلف مربوط به خانواده را دستمایه فیلمنامه‌اش قرار داده و در این میان، به مشکلات زوج‌های جوان و مساله ازدواج بیش از دیگران پرداخته است. از اختلاف‌های ساده‌ای که گاه به‌معضلی لاینحل تبدیل شده و پایه‌های زندگی مشترک را سست می‌کرد، گرفته تا بگومگوهای تاریخی عروس و مادرشوهر یا بالعکس که در نهایت با یک فاصله‌گذاری ساده به «زندگی شیرین می‌شود» می‌رسید. آینه با وجود سادگی و هزینه تولید پایین به واسطه قصه‌های خوب نوشته شده‌اش توانست به یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی دهه ۱۳۶۰ تبدیل شود و کارکرد آموزشی هم داشته باشد. در کنار آن می‌توان از «پاییز صحرا» ساخته اسدالله نیک‌نژاد که هم اینک روی آنتن شبکه آی‌فیلم رفته یاد کرد که بحث فاصله طبقاتی دو خانواده را محور قصه خویش قرار داده و تقابل این دو را به تصویر کشیده است.

توفیق مجموعه تلویزیونی آینه در جذب مخاطب، بدعتی را پایه‌گذاری کرد که بعدها به تکرار مکررات ختم شده و جذابیت‌های خود را از دست داد. در مجموعه‌های یاد شده به شکل اتوماتیک‌وار بحث خواستگاری و ازدواج گنجانده شده و لااقل دو نفر از شخصیت‌های مرکزی خود را با این مقوله پیوند می‌دادند. خیل مجموعه‌هایی از این دست در سال‌های پایانی دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰ به چشم می‌خورد که بخش مهمی از آنها بسرعت از ذهن مخاطب رفته و کمتر اثری از آنها برجای مانده بی‌آن‌که تاثیری از جنس آینه بر مخاطبان خویش داشته باشد. مجموعه تلویزیونی آپارتمان ساخته اصغر هاشمی از جمله نمونه‌های موفق در این رابطه است که داستان خود را با ازدواج دکتری نه چندان جوان با پرستار همکارش آغاز کرده که حادثه‌ای تلخ، زندگی مشترکشان را در همان ابتدا با مشکل مواجه می‌کند. در حقیقت هاشمی با قراردادن معضلی بزرگ بر سرراه آنها علاوه بر افزایش میزان تنش در فیلمنامه، راه غلبه بر مشکل را به مخاطب خود نشان داده است؛ کاری که اغلب در مجموعه‌هایی از این جنس صورت نگرفته و تنها به طرح مساله اکتفا شده است.

در همین ایام اکبر خواجویی مجموعه پرطرفدار پدرسالار را براساس فیلمنامه‌ای از علی‌اکبر محلوجیان جلوی دوربین برد که به شکلی کاملا سنتی به خانواده پرداخته و اساس داستان خود را برپایه ازدواج ناصر (پسر اسدالله) با آذر (دخترعمویش) بنا نهاده است. ازدواجی بشدت سنتی که از باورهای قدیمی در رابطه با ازدواج فامیلی نشأت گرفته که در نهایت با مقاومت آذر به‌عنوان نماینده نسل جدید به بحرانی بزرگ ختم می‌شود. محلوجیان به خوبی این فضای خاص و تا حدود زیادی منقرض شده را ترسیم کرده و شخصیت‌های فیلمنامه‌اش را با وجود تکیه بر کلیشه‌های رایج، خوب از کار درآورده است. اسدالله به عنوان پدر خانواده شخصیت مقتدر و در عین حال لجبازی است که شباهت‌هایی با پدر مستبد قهرمان فیلم پدرسالار برادران تاویانی دارد. با این تفاوت که اسدالله ریشه در تهران قدیم داشته و در عین اقتدار مهربانی‌های مخصوص به خود را دارد؛ محلوجیان در پرداخت این شخصیت روی ترس او از، از‌هم پاشیدگی خانواده که ریشه در گذشته‌اش دارد، تاکید بسیار کرده و مخاطب را به او نزدیک‌تر کرده است. در پدرسالار روی مراسم ازدواج و جزئیات مراسم عقد تاکید زیادی صورت گرفته و شکل سنتی بردن جهیزیه آن هم با بهره‌گیری از طبق که سال‌هاست منسوخ شده، به تصویر کشیده شده است.در اینجا دعوای قدیمی و ازلی عروس و مادرشوهر جای خود را به عروس و پدرشوهر داده و مشکلی شخصی جای خود را به تضاد میان دو نسل داده است.

در دهه ۸۰ و پس از فروکش کردن تب تولید کمدی‌های روتین ۹۰ قسمتی، شبکه سوم سیما ساخت ملودرام‌هایی برمبنای خانواده را در دستور کار خویش قرار داده و آن را جایگزین کمدی‌های شبانه خویش کرد.

ترانه مادری ساخته حسین سهیلی‌زاده از جمله این مجموعه‌هاست که با توفیق عمومی نیز هنگام پخش خود مواجه شد. در اینجا با دانشجوی جوان ترم اولی مواجهیم که به همکلاس خود علاقه‌مند شده و برای ازدواج با او خانواده‌اش را دچار بحران می‌کند. سهیلی‌زاده در ترانه مادری دست روی عشق‌های نوجوانانه زودگذر گذاشته و آن را به چالش کشیده است. در این میان آنچه که به کار لطمه زده، غلتیدن در ورطه احساسات‌گرایی کارگردان است که میزان تاثیرگذاری‌اش را کاهش داده و بیان نهایی‌اش را به شکلی کمرنگ به مخاطب منتقل کرده است.

سهیلی‌زاده در دو مجموعه بعدی‌اش که سه‌گانه ملودرام‌های عاشقانه‌اش را تکمیل کرده، بحث مطرح شده در ترانه مادری را تکرار کرده و با گسترش بخشیدن آن کیفیت متمایزتری را به آن بخشیده است. دلنوازان را می‌توان بهترین نمونه از کارهایی از این دست که شکل سنتی ازدواج را کنار گذاشته و نگاهی مدرن به‌این مقوله دارند، دانست که مخاطبان بسیاری را مجذوب خویش کرد. مرد جوان موفقی که اداره یک آژانس مسافرتی را برعهده دارد، در آستانه ازدواجی سنتی با خواهرزاده ناپدری‌اش با دختری به نام یلدا آشنا شده و با او ازدواج می‌کند؛ ازدواجی کاملا اشتباه بدون شناخت کافی طرفین از یکدیگر که به شکلی ظریف بر به‌حق بودن ازدواج سنتی صحه گذاشته و بر آن تاکید می‌ورزد. ساخت حرفه‌ای‌تر دلنوازان در کنار گروه بازیگران خوب این مجموعه که بازی غافلگیرکننده سحر قریشی را نیز با خود دارد، در انتقال پیام این مجموعه به مخاطب تاثیر بسیار داشته است.

مجموعه تلویزیونی تکیه بر باد یکی از نمونه‌های موفق تلویزیونی یک‌ساله اخیر است که دست روی موضوع ازدواج گذاشته و شخصیت‌های خود را با آن درگیر ساخته است.در اینجا با دختری بلندپرواز و عجول به نام عاطفه مواجهیم که با وجود بهره‌مندی از خانواده‌ای شایسته، برای رسیدن به قله‌های موفقیت با خلافکاری باهوش به نام نادر محسنیان ازدواج می‌کند. نویسندگان فیلمنامه مجموعه یاد شده هردو شکل ازدواج (سنتی و مدرن) را به چالش کشیده و ضعف‌های آن را برشمرده‌اند. عاطفه از یک‌سو و خواهرش از سوی دیگر هریک با ازدواج‌هایی کاملا متفاوت به شکلی به مشکل برخورده‌اند که با ظرافت به آن پرداخته شده است. عباس رنجبر هم در مجموعه بال‌های خیس به‌شکلی خالی از نوآوری به این موضوع پرداخته و کمتر ظرافتی در روایت آن به کار برده است. در حقیقت کلیشه‌ها جلوی هرگونه نوآوری در این مورد را گرفته و مخاطب را خسته و دلزده می‌کند.

محمد جلیلوند