جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سیاست های اوپك در بازار نفت


مردم دنیا در طول تاریخ همواره در تشخیص واقعیت از وهم و گمان دچار مشكل شده اند واقعیت, چیزی است كه اتفاق افتاده است, اما وهم و گمان, چیزی است كه ما دوست داریم اتفاق بیفتد دنیا هم اكنون با استمرار شواهد تاریخی روبه رو است

آنچه اكنون در بازار انرژی شاهد آن هستیم، قیمت سربه فلك كشیده نفت و به تبع آن تنش در بازار نفت است. شاید این روزها نفت و فرآورده های آن از مهم ترین دغدغه های دنیای اقتصاد باشد؛ اقتصادی كه خواسته یا ناخواسته پیشرفت و توسعه خود را در گرو انرژی و به ویژه نفت می داند.

واقعیت این است كه وابستگی انسان به نفت روبه افزایش است و با روند روبه رشد اقتصاد جهانی، به ویژه در كشورهای در حال توسعه مانند چین، شكاف میان عرضه و تقاضا روزبه روز فراخ تر می شود. با توجه به نقش محوری نفت در اقتصاد جهانی، كاهش در عرضه نفت می تواند خطرهایی جدی برای توسعه اقتصاد جهانی داشته باشد. هر روز قیمت نفت افزایش می یابد و سقف بالاتری را به خود اختصاص می دهد. وهم و گمان در اینجا آن است كه تصور شود با جوسازی می توان مسئولیت افزایش قیمت نفت را كه برمبنای واقعیت های بازار انرژی بالا رفته است، متوجه كشورهای تولیدكننده و به ویژه اوپك كرد. مركز مطالعات انرژی جهان (CGES) درآخرین گزارش ماهیانه نفت خود در21 ژوئن سال جاری، پیش بینی كرده كه ممكن است اقتصاد جهانی در سال 2004، 4/6 درصد رشد داشته باشد و میزان رشد تقاضای نفت در جهان روزانه به 25/2 میلیون بشكه افزایش یابد.

آژانس بین المللی انرژی هم برآورد كرده كه میزان رشد تقاضای جهانی نفت در سال 2004، 1/81 میلیون بشكه در روز باشد، اما اوپك میزان افزایش تقاضای جهانی نفت در سال 2004 را كمتر از 2 میلیون بشكه برآورد كرده است. هنگامی كه قیمت نفت به بشكه ای 42 دلار رسید، همه نگاه ها به اوپك جلب شد و بیشتر كشورهای مصرف كننده بزرگ جهان، وضع آینده بازار نفت را به سیاست های نادرست اوپك نسبت دادند و از نظام سهمیه بندی تولید اوپك انتقاد كردند. هرچند در این میان مسائلی مانند تنش های سیاسی خاورمیانه، درگیری های عراق، بحران های سیاسی عربستان، كمبود ظرفیت پالایش در آمریكا و افزایش ناگهانی تقاضای جهان نفت مطرح شد، اما فشار اصلی بر اوپك وارد شد تا این كه علی النعیمی، وزیر نفت عربستان سعودی، اعلام كرد كه كشورش قصد دارد تولید نفت خود را تا سقف 9 میلیون بشكه در روز افزایش دهد. اوپك هم در جلسه اخیر خود تصویب كرد كه تولید نفت خود را در دو مرحله تا 5/25 میلیون بشكه در روز افزایش می دهد.

هم اكنون از اوپك انتقادهای زیادی می شود، اما این انتقادها چیست و آیا نظریه منتقدان اصالت دارد؟ اولین انتقاد به نام این سازمان؛ «سازمان كشورهای تولیدكننده نفت» وارد است. اما چرا گفته می شود كشور نه شركت؟ تفاوت میان این دو كلمه این است كه كشورهای تولیدكننده هركدام مجری سیاست های دولت متبوع خود هستند؛ یعنی تعامل و تقابل سیاسی در حیطه تجاری وارد می شود و این برخلاف نظام و قوانین سازمان تجارت جهانی است. منتقدان براین باورند كه كشورهای عضو اوپك در یك بازار رقابتی سالم با دیگر كشورهای تولیدكننده شركت نمی كنند. اوپك با سیاست های اشتباه خود رقیبان را حذف می كند، اما در بازار تجاری درست و سالم، گروه های سرمایه داری جویای منفعت، به دنبال غلبه بر رقیبان خود هستند نه حذف آنها.

بیشتر كشورهای تولیدكننده نفت از گروه كشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه هستند كه نفت تنها منبع درآمد آنها است و اقتصادشان به شدت به نفت وابسته است. اگر به پیشینه تاریخی صنعت نفت در این كشورها بنگریم، در می یابیم كه كنترل صنعت در بیشتر این كشورها مدتی برعهده شركت های خصوصی بوده و تجربه موفقی نداشته است. با ملی شدن صنعت نفت در این كشورها، دست دلالان نفتی از ذخایر نفتی كوتاه و نفت با قیمت ارزان تری به بازار عرضه شد. از سویی در دنیای نفت امروز اگر عرضه كننده، مشتری را دوست داشته باشد و یا از او متنفر باشد، یا به عكس، هیچ فروشنده ای نمی تواند خریداری را و هیچ خریداری هم نمی تواند عرضه كننده ای را منزوی كند. یكی ازمثال های منتقدان در این باره، تحریم نفتی اعراب علیه آمریكا در سال 1973 است. آنان می گویند كشورهای عضو اوپك (به غیر از صدام حسین) از نفت به منزله سلاحی سیاسی برای نیل به هدف های سیاسی خود استفاده كردند. هنری كسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریكا، درآن هنگام بارها برای پایان دادن به این تحریم مذاكره كرد. حتی در اسناد محرمانه ای كه دولت انگلیس هر 30 سال یك بار چاپ می كند، نوشته شده بود كه برنامه بررسی حمله نظامی به عربستان در دستور كار دولت آمریكا قرار گرفت، اما 10 سال بعد كسینجر در مصاحبه ای اعلام كرد كه این تحریم نفتی، بیشتر تاثیر روانی داشته است تا تاثیر اقتصادی.

انتقاد دیگر به اوپك این است كه این سازمان هنوز نتوانسته است تصمیم بگیرد چه قیمتی و چه میزان تولیدی، می تواند بیشترین سود را برای تولیدكنندگان داشته باشد؟ با آن كه هرچه قیمت ها بیشتر باشد، سود بیشتری به فروشندگان می رسد، اما مشكلاتی را هم به همراه دارد. یكی از این مشكلات این است كه با گران شدن نفت، انگیزه برای تولید انرژی های جانشین مانند انرژی های بادی، آبی و انرژی هسته ای و خورشیدی افزایش می یابد. از سوی دیگر، افزایش قیمت نفت، بر افزایش قیمت دیگر كالاها و خدمات، تاثیر مستقیم دارد و كشورهای تولید كننده نفت كه واردكننده بسیاری از كالاها و خدمات هستند، می باید قیمت بیشتری برای آن بپردازند.

درباره این كه چه قیمتی می تواند سود بیشتری داشته باشد، نظریه های متفاوتی وجود دارد. منتقدان براین باورند كه اوپك معمولاً در تشخیص قیمت ها اشتباه و قیمت نادرستی را اعلام كرده است. اوپك برای كاهش یا افزایش قیمت نفت از نظام سهمیه بندی استفاده می كند. اوپك در سال 1999 تصمیم گرفت با نظام سهمیه بندی برای هركدام از اعضا محدوده مصوب قیمتی 17 تا 21 دلار برای هر بشكه را اعمال كند، پس از مدتی این محدوده مصوب افزایش یافت و به 28-22 دلار در هر بشكه رسید. از سال 2000 به بعد، قیمت ها به ندرت كمتر از حداكثر محدوده مصوب یعنی 28 دلار در هر بشكه بوده و از سال 2003 به بعد، قیمت نفت بیش از 30 دلار در هر بشكه بوده است. مسئله دیگر، سهم اوپك از بازار نفت است. اگر اوپك تنها به افزایش قیمت نفت توجه كند و برای رسیدن به این هدف، میزان تولید خود را كاهش دهد، سهم خود از بازار نفت را از دست می دهد. سهم اوپك از بازار نفت درحال حاضر 35-30 درصد و سهم غیراوپك 65 درصد است. در سال 1996-1986 اوپك به این دلیل كه قیمت نفت، یك سوم قیمت آن در سال 1980 بود، تولید خود را كاهش داد تا قیمت ها افزایش یابد، اما به دنبال آن سهم خود از بازار را از دست داد، زیرا كشورهای صادركننده نفت غیراوپك با همان قیمت نفت، در میدان های جدید سرمایه گذاری كردند و ظرفیت تولید خود را افزایش دادند؛ هرچند شاید اوپك در سال های آتی، گوی سبقت را از كشورهای غیر اوپك در زمینه سهم بازار برباید، زیرا میزان ذخایر نفتی كشورهای غیراوپك محدود شده است و بیشتر این كشورها در حال حاضر با حداكثر ظرفیت خود نفت تولید می كنند. از سویی، ذخایر نفتی آمریكا؛ بزرگ ترین كشور مصرف كننده نفت جهان روبه كاهش و تقاضای نفت جهانی رو به افزایش است؛ حتی این كشورها در پاسخ به درخواست اخیر پورنومویوسگیانتورو، رئیس اوپك، مبنی بر افزایش تولید برای كاهش التهاب بازار نفت پاسخ مثبت ندادند و بیشتر آنها اعلام كردند كه در حال حاضر با حداكثر ظرفیت خود نفت تولید می كنند و ظرفیت تولید بیشتری ندارند.

مسئله دیگر، الگوی سهمیه بندی در میان اعضای اوپك است. بسیاری از كشورهای عضو اوپك بدون توجه به سهمیه ای كه برای سقف تولید آنها در نظر گرفته شده است، معمولاً به علت آن كه قیمت نفت آنها نسبت به قیمت های جهانی پایین تر است، بیش از سهمیه مصوب خود نفت تولید می كنند و هیچ گونه نظام تنبیهی برای تخطی از قوانین مصوب اوپك وجود ندارد. تاثیر روانی سهمیه بندی تولید اوپك بر كشورهای تولیدكننده را نباید از نظر دور داشت. هنگامی كه سهمیه كشور تولیدكننده كمتر از ظرفیت تولید واقعی آن باشد، انگیزه برای ظرفیت سازی كم می شود. این مسئله را به خوبی می توان در كشورهای عضو اوپك دید. به جز عربستان سعودی و امارات متحدعربی كه ظرفیت تولیدی بیشتر از میزان كنونی دارند، دیگر كشورهای عضو در حال حاضر با حداكثر ظرفیت نفت تولید می كنند.

با تمام انتقادهایی كه به نظام سهمیه بندی اوپك و تعیین محدوده قیمتی نفت از سوی اوپك وجود دارد، نباید از نظر دور داشت كه در چند سال اخیر (از سال 1999 به بعد)، با وجود بحران ها و شوك های نفتی موجود در بازار نفت، اوپك به خوبی توانسته است ثبات قیمت نفت را حفظ كند و بازار نفت شاهد كاهش و یا افزایش چندانی در قیمت ها نبوده است. از سویی عرضه و تقاضا همواره در حالت تعادل بوده و به گفته بسیاری ازكارشناسان بازار، آنچه بر افزایش یا كاهش قیمت ها تاثیر گذاشته، عوامل خارج از كنترل اوپك بوده است. به نظر می رسد مازاد تولید تعدادی از اعضای اوپك بیش از سهمیه مصوب خود، برای برآورده كردن نیاز بازار و با توافق كشورهای عضو صورت می گیرد. در زمینه ظرفیت سازی تولید نفت در میان كشورهای اوپك هم باید گفت كه بیشتر این كشورها از جمله عربستان، ایران، قطر و عراق، برنامه های توسعه ای گسترده ای برای افزایش ظرفیت تولید در میدان جدید نفتی و یا توسعه میدان های قدیمی دارند كه هر روز اخبار آن درنشریه های گوناگون نفتی به چاپ می رسد.

نتیجه آن كه به رغم تمام انتقادها، سیاست اوپك در ایجاد ثبات در بازار نفت درچند سال اخیر تقریباً موفق بوده است. البته نمی توان نقص های موجود را هم نادیده گرفت. انسجام بیشتر میان اعضا و كشورهای عضو، پایبندی بیشتر به قوانین و تصمیم های مصوب و دوری از هرگونه اقدام یك سویه در بعد كلان، می تواند به سود همه اعضا باشد. ایجاد قیمت مرجع جدید برای نفت می تواند گام بسیار مهمی در موفقیت سیاست های آتی اوپك باشد. قیمت های مرجع اوپك معمولاً برمبنای قیمت نفت در بازارهای غرب مانند WIT است كه تحت تاثیر عوامل مختلف سیاسی و عوامل خارج كنترل اوپك قرار دارد. شاید ایجاد چنین قیمت های مرجعی در شرایط كنونی بلندپروازی باشد، اما با بررسی و مطالعه و یافتن راه كارهای گوناگون می توان در آینده نه چندان دور، ساخت زیربنای آن را آغاز كرد. مسئله مهم دیگر كه برای كشورهای عضو بسیار بایسته است، استفاده از درآمد نفت برای ساخت زیربنای اقتصادی كشورهای تولیدكننده و كاهش وابستگی اقتصادی به نفت است. افزایش ظرفیت تولید نفت و استفاده بهینه از ذخایر عظیم نفتی موجود در منطقه خلیج فارس هم باید در زمره اولویت های توسعه ای این كشورها قرار گیرد.

ارتباط بیشتر با كشورهای مصرف كننده و كاهش تاثیر عملكرد بورس بازان و دلالان نفتی هم باید در دستور كار اعضای اوپك قرار گیرد. اوپك باید واقعیت های موجود در بازار جهانی نفت و دنیای اقتصاد را بپذیرد. واقعیت این است كه استفاده بهینه از ثروت نفت برای شكوفایی اقتصادی كشورهای تولیدكننده، سیاست گذاری دولت برای بهره وری هرچه بیشتر از نفت است. وهم و گمان این است كه تولیدكنندگان تا ابد دارای ذخایر نفتی هستند و می توانند با درآمد حاصل ازآن گذران عمر كنند.

منابع:

1- Trouble with opec by Gary North

2- The real oil problem by M.A.Adelman

.