دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

هانا آرنت ایدئولوگ نئولیبرالیسم


هانا آرنت ایدئولوگ نئولیبرالیسم

هانا آرنت یکی از ایدئولوگ های نئولیبرالیسم معاصر است آرنت مدتی شاگرد هایدگر بود و بر خلاف دیگر نظریه پردازان لیبرالی, تمایلات پوزیتیویستی کمتری داشت

هانا آرنت یکی از ایدئولوگ های نئولیبرالیسم معاصر است. آرنت مدتی شاگرد هایدگر بود و بر خلاف دیگر نظریه‌پردازان لیبرالی، تمایلات پوزیتیویستی کمتری داشت. آرنت اساساً در قلمرو تفکر سیاسی قلم زده و سردمداران نظام سرمایه داری غرب از او به عنوان یک ایدئولوگ در جنگ سرد بهره می گرفتند.‏

کانون توجه آرنت به لحاظ فکری مسئله خشونت سیاسی و نسبت آن با انقلاب و توتالیتاریسم است. آرنت در مقام یک لیبرال شدیداً با انقلاب مخالف است. او معتقد است که انقلاب‌ها در صورت پیروزی به توتالیتاریسم و خشونت می انجامند و چون در نفس خود انقلاب هم به کار بردن خشونت علیه وضع موجود نهفته است، پس تحمل وضع موجود هر چقدر ظالمانه و سلطه گرانه که باشد بهتر از در افتادن با آن از طریق انقلاب است. ‏

آشکارا روشن است که آرنت به عنوان یک ایدئولوگ نئولیبرال مدافع وضع کنونی (وضع سلطه ظالمانه و فراگیر غرب بر سیاره زمین) است و هیچ نوع دگرگونی در این وضع را بر نمی تابد. آرنت که دغدغه حفظ آزادی های لیبرالی (آزادی برای غارت محرومان توسط سرمایه سالاران، آزادی سیطره حیوانیت بر وجود آدمی) هسته مرکزی نگرانی های فکری او را تشکیل می دهد، در کتاب "انقلاب" خود می نویسد: ‏

‏"با نهایت تأسف می دانیم که در کشورهایی که هرگز انقلابی رخ نداده است، هر قدر هم که قدرت های فائق خشن و متجاوز باشند، باز آزادی بهتر حفظ شده است. حتی در سرزمین هایی که انقلاب با شکست روبه‌رو گشته هنوز آزادی های مدنی بیش از ممالکی است که در آنها به پیروزی رسیده است." آرنت در ادامه استدلال های خود ضمن برشمردن آفاتی که انقلاب های اومانیستی بدان گرفتار آمده اند، می کوشد تا نفس انقلاب را محکوم نماید. ‏

معایبی که آرنت درباره انقلاب بر می شمارد در واقع به قلمرو انقلاب های اومانیستی تعلق دارد و از روی مدل انقلاب فرانسه به عنوان یک انقلاب کلاسیک اومانیستی برداشت شده و تعمیم آن درباره دیگر انقلاب ها بخصوص انقلابهای دینی و اعتقادی غلط و نابجا است. سردرگمی و عدم درک محافل سیاسی و مطبوعاتی و خبری غرب نسبت به طیف نیروهای متشکل و وقایع و رخدادها و سمت گیری های انقلاب دینی کشور ما در پانزده سال گذشته نیز دقیقاً از ماهیت کاملاً متفاوت و سنخ الهی انقلاب ایران بر می خیزد که با مدل های دیگر قابل مقایسه نیست.‏

آرنت در یکی از آثار خود به درستی رژیم های استالینی و هیتلری را به عنوان نظام های توتالیتر مطرح می کند، اما به غلط مدعی می شود که هر نظامی که از الگوی لیبرالیستی تبعیت ننماید، خواه ناخواه اوتاریتارین یا توتالیتر خواهد بود. آنچه آرنت درباره تقابل الگوهای لیبرالیستی و توتالیتاریستی می گوید تماماً به قلمرو فرهنگ اومانیستی و نظام مدرنیته تعلق دارد و اطلاق آن به قلمرویی که ماهیتاً و سنخاً متفاوت است، یک مغلطه آشکار است. ضمن آنکه باید توجه داشت که بسیاری از استدلال های آرنت درباره نسبت توتالیتاریسم و دموکراسی به لحاظ مبنایی خطا است.

آرنت این نکته را در نمی یابد که توتالیتاریسم فرزند دموکراسی غربی و یکی از جلوات و شاخه های آن است و فلسفه سیاسی غرب و تمدن جدید غربی ازآغاز ماهیتی توتال داشته است و آنچه که در نظام های انگلی و عریض و طویل تکنوکراسی و بوروکراسی کشورهای لیبرال غربی محقق شده است نیز از جهاتی و به لحاظ ذاتی توتالیتر است. ازاین رو استدلال های آرنت و نئولیبرال های دیگری چون ریمون آرون در خصوص توتالیتاریسم کاملاً خدشه پذیر است. پیوند ذاتی دموکراسی غربی با توتالیتاریسم را فردی چون راسل نیز دریافته است. او در "تاریخ فلسفه غرب" خود به حضور باورهای توتالیتر در دل اندیشه دموکراسی عصر روشنگری اشاره می کند.

با توجه به مطالب فوق و نظریات بسیاری از نویسندگان، هانا آرنت را از جهات مختلف می توان تجسم زنده نئولیبرالیسم معاصر دانست. او چونان آیینه ای دغدغه ها، غایات و جوهر تفکر سیاسی لیبرال های معاصر را منعکس می کند.‏

نسرین علویان راد

منابع:

آرنت، هانا (۱۳۶۱)، انقلاب، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران: خوارزمی.

قادری، حاتم (۱۳۸۹)، اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، انتشارات سمت، تهران.

زرشناس، شهریار(۱۳۷۷)، اشاراتی درباره لیبرالیسم، تهران: کیهان.

‏Leostrauss and joseph cropsey (۱۹۷۳) history of political philosophy Chicago.

Crespigny Anthony de and Kenneth mingue (۱۹۷۵) contemporary political philosophers Methuen & colondon.‎