سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

فضاهای فراغت و گفت وگو گم شده در میان آهن و دود


فضاهای فراغت و گفت وگو گم شده در میان آهن و دود

مطالعات شهری نشان می دهد که با پیدایش کانون های جمعیتی بزرگ یا کلان شهرها, نیازهای فراغتی انسان همچون گذشته به شکل طبیعی برآورده نمی شود و کارهای ساده ای چون قدم زدن, گپ و گفت وگو در قهوه خانه, پهن کردن سفره در کنار رودخانه و مانند اینها دیگر به سادگی در دسترس شهروندان نیست

سرآغاز بیشتر سخنان دربارهٔ فراغت، این جملهٔ معروف ”برتراندراسل“، فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی است که می‌گوید: ”آخرین دست‌آورد تمدن، توانائی انسان در پر کردن هوشمندانهٔ اوقات فراغت است“.

به‌جز موضوع فراغت که معنی و جنبه‌های قابل بررسی بسیاری دارد، ظرف مکانی، زمینه‌ها و فضاهای مورد برای فعالیت‌های فراغتی نیز از اهمیت ویژه برخوردار است. امروزه شیوه‌های جدید زندگی، گسترش بی‌حساب و کتاب شهرها، آپارتمان‌نشینی، اشغال سوداگرانه فضاهای باز و تفریحی به‌وسیله کاربری‌هی اداری و تجاری، افزایش سطح رفاه و درآمد جامعه، مسائل مربوط به ماشینیسم و رشد جمعیت جوان جامعه موجب شده تا موضوع فضاهای فراغتی اهمیت ویژه‌ای پیدا کند و در واقع در زمرهٔ ملاحظات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی مدیران کشوری نیز قرار گیرد. به همین دلیل در این گزارش کوشیده‌ایم تا به ابعاد مختلف اهمیت فضاهای فراغتی یا نگرش به آنچه در گذشته داشته‌ایم و آنچه در حال و آینده به آن نیازمندیم بپردازیم.

● ایجاد فضای فراغت وظیفهٔ کیست؟

مطالعات شهری نشان می‌دهد که با پیدایش کانون‌های جمعیتی بزرگ یا کلان شهرها، نیازهای فراغتی انسان همچون گذشته به شکل طبیعی برآورده نمی‌شود و کارهای ساده‌ای چون قدم زدن، گپ و گفت‌وگو در قهوه‌خانه، پهن کردن سفره در کنار رودخانه و مانند اینها دیگر به سادگی در دسترس شهروندان نیست. چنین وضعی اندیشیدن تدبیرهائی آگاهانه را در مورد پدید آوردن فضاهای فراغتی بیش از بیش ضروری می‌نماید. این موضوع (لزوم ایجاد آگاهانهٔ فضاهای فراغتی) نه تنها به لحاظ مسائل اجتماعی، که به‌دلیل‌های گوناگون اقتصادی و امنیتی، باید مورد توجه برنامه‌ریزان شهری قرار گیرد.

هر چه گسترهٔ شهرنشینی افزایش می‌یابد، فاصله میان محل کار و زندگی انسان و محیط طبیعی نیز زیادتر می‌شود که بی‌شک، تنش و ناآرامی را در پی خواهد داشت. انسان شهرنشین پس از انجام کارهای روزمره در محیط‌هائی نه چندان آرام و جذاب پا به خیابان‌هائی پرازدحام می‌گذارد و چنانچه از نبرد نابرابر با ترافیک و آلودگی جان سالم به در برد به فضای غیراستاندارد دیگری به نام خانه وارد می‌شود که نوعاً از حداقل شرایط لازم برای استراحت بی‌بهره است. به این ترتیب ضرورت وجود فضاهائی مصنوعی برای فعالیت آزاد، استراحت و رفع خستگی در شهرها به شدت احساس می‌شود.

در کشور ما سازمان‌های متعددی از جمله وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تربیت بدنی، صدا و سیما و شهرداری‌ها، هر یک وظیفهٔ پوشش دادن و فراهم کردن بخش‌هائی از اوقات و فضاهای فراغتی را به‌عهده دارند، اما از آنجا که قانونگذار، شهرداری‌ها را به لحاظ قانونی در تمام زمینه‌های مرتبط فراغتی، مأمور کرده و مردم نیز با پرداخت مستقیم عوارض، شهرداری‌ها را دم دست‌ترین، متولی این موضوع می‌دانند. به قانون شهرداری‌ها (مصوب سال ۱۳۲۴) اشاره می‌کنیم.

در بند ۶ از ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها آمده است: ”تأسیس مؤسسه‌های فرهنگی، بهداشتی و تعاونی، مانند بنگاه حمایت مادران، توان خانه، کتابخانه، پرورشگاه، درمانگاه، شیرخوارگاه، تیمارستان، کلاس‌های مبارزه با بیسوادی، کودکستان، باغ کودکان و امثال آن در حدود اعتبارات مصوب بر عهدهٔ شهرداری است. از سوی دیگر براساس بند ۲۱ از مادهٔ ۵۵ قانون شهرداری‌ها، شهرداری موظف به ایجاد باغ کودکان است. به‌طوری که یکی از اجزاء جدانشدنی باغ و پارک کودکان، زمین ‌بازی است و این بند به‌طور ضمنی، وظیفهٔ احداث فضاهای بازی کودکان را بر عهده شهرداری می‌نهد.

همچنین شهرداری‌ها طبق ماده ۹۹ همین قانون، باید برای حریم شهر، نقشه (طرح) جامع شهرسازی تهیه کنند. تفرجگاه‌های پیرامون شهر، همانگونه که از نامشان پیدا است، معمولاً در حریم شهرها قرار می‌گیرند و شهرداری موظف است براساس طرح‌های مصوب بر ساخت و ساز در این محدوده نظارت کرده با تخلف‌های ساختمانی براساس مادهٔ ۱۰۰ و یا تخلف‌های بهداشتی بر اساس بند ۲۰ ماده ۵۵ برخورد کند. به این ترتیب روشن است که شهرداری‌ها متولی اصلی ایجاد و سامان‌دهی فضاهای فراغتی‌ هستند.

چنانکه پیشتر نیاز اشاره شد، عشق به طبیعت، تعامل‌های اجتماعی و سیر و سفر، از ویژگی‌های فرهنگ ملی و دیی ایرانیان است. پژوهش‌های تاریخی بیانگر آن است که بیشترین سرگرمی‌های مسلمانان در قرون وسطی، گردش در باغ و بستان - تجمع در گذرها و مسجدها، گوش دادن به نقالان، تماشای معرکه‌گیران و نمایش‌های پهلوانی، پرداختن به ورزش‌ها و بازی‌هائی چون کشتی، زورآزمائی، دو، شنا، تیراندازی، اسب‌سواری، شکار و چوگان بوده است. بنابراین در شهرسازی و شهرنشینی قدیم ایران، پیوند نزدیکی میان فضاهای شهری و فعالیت‌های تفریحی چه درون شهر و چه بیرون آن برقرار بوده که نقش چشمگیری در پر کردن اوقات فراغت مردم و پرورش آنان داشته است.

همراه با توسعهٔ اجتماعی و کالبدی شهرها به‌ویژه تهران و رشد جمعیت آن، پدیدهٔ ییلاق‌نشینی و گسترش فضاهای سبز و تفریحی نیز رو به گسترش نهاد. در تحولات دورهٔ ناصری، سیاست باغسازی و ایجاد پارک‌ها به شیوهٔ اروپائی نیز رواج یافت.

نخستین پارکی که به سبک ایرانی - اروپائی در تهران ساخته شد، باغ و قصر ”دوشان‌تپه“ بود که در شرق تهران قرار داشت. همچنین به روایت جعفر شهری در کتاب ”طهران قدیم“ تفریحگاه‌های مردم تهران قدیم عبارت بودند از: روستاها و پستی بلندی‌های شمیرانات مانند تجریش، پس‌قلعه، دربند، توچال، آبشار، امامزاده ابراهیم، دزاشیب، سلطنت‌آباد، اقدسیه، قلهک، زرگنده، جوستان، امامزاده قاسم، گلاب‌دره، ناودانک، نیاوران، فرمانیه، استخر ملک، اوین، درکه، لویزان، رستم‌آباد، اختیاریه، جماران، کن، طرشت، باغ فیض، فرحزاد، ونک، آسیاب فرمان‌فرما، فرح‌آباد، سلیمانیه، دولاب، باغ شاه، قهوه‌خانهٔ ارباب محمد صادق دولاب، عشرت‌آباد، یوسف‌آباد، بهجت‌آباد، عباس‌آباد، باغ‌ اناری و ...

با آغاز دگرگونی‌های نوین نظام شهرنشینی در تهران در دههٔ ۱۳۰۰، همراه با روند صنعتی شدن رواج وسایل حمل‌ونقل ماشینی، بسیاری از بنیادهای زندگی اجتماعی و فرهنگی از جمله نحوهٔ گذران اوقات فراغت و تفرج نیز به سرعت دگرگون شد که بازتاب آن تا به امروز ادامه دارد. عواملی نظیر تغییر روابط روستا - شهر، ورود اتومبیل به جامعه، کاهش کیفیت فضاهای پیاده، سلطهٔ حرکت سواره بر فضاهای شهری و ایجاد فعالیت‌‌ها و رفتارهای جدید تفرجی، همگی دست به دست هم داده، لزوم پیدایش و توسعهٔ فضاهای جدید، تفرجی را پررنگ‌تر ساخته‌اند. سهراب مشهودی، شهرساز و استاد دانشگاه در مورد تحولات کالبدی شهرها در ایران می‌گوید: ”شهرسازی ما پیش از انقلاب درست در سلطهٔ گرایش‌ها و ایده‌های مدرن بود و شهرهای ما از این ایده‌ها آسیب‌های زیادی دیده‌اند طوری که به‌نظر من معماری ما توسط ضوابط شهرسازی‌مان در این دوره نابود شد.

در این دوره شهرسازان زیادی مانند ”کارل فریش“ و ”ویکتور گروئن“ از غرب به کشورمان آمدند و نوعی شهرسازی بسته‌بندی شده برایمان به ارمغان آوردند. در پی این‌کار و به‌علت فقدان پیوند، میان شهرسازی بومی یا شهرسازی جدید، شهرها و معماری‌مان نابود شدند“.

وی در مورد جایگاه و وضعیت فضاهای شهری، به‌ویژه فضاهای فراغت می‌گوید: ”من معتقدم که شهرسازان ما کمتر از سیاستمداران دیکتاتور نبودند. شما اگر به‌عنوان یک ناظر و منتفذ از بیرون به این طرح‌ها نگاه کنید، متوجه می‌شوید که این قلم چقدر دیکتاتورمآبانه برخورد کرده، نقش و حضور مردم را نادیده گرفته و برای همه چیز تکلیف تعیین کرده است. این در حالی است که بررسی‌های اجتماعی و فرهنگی بیانگر آن است که بسیاری از خانواده‌ها بخش زیادی از وقت خود را در خارج از خانه‌های خود می‌گذراندند.

طوری‌که افرادی که تاکسی یا وانت داشتند. صبح، خانواده‌هایشان را به پارک شهر برده پیاده می‌کردند و ظهر هم برای ناهار به‌ همانجا برمی‌گشتند، ناهاری را که همانجا پخته بودند می‌خوردند، استراحتی می‌کردند، دوباره به‌کار برمی‌گشتند و شب خانواده را سوار کرده به خانه می‌رفتند. به‌نظر من ما باید بستر و زمینه را طوری فراهم کنیم که خود مردم با آگاهی کامل برای گذران اوقات فراغتشان تصمیم بگیرند، چرا که شاید آن فراغت و نحوهٔ گذرانی که موردنظر شهرسازان است، دلخواه مردم نباشد!“ همانگونه که پیشتر اشاره شد موضوع فراغت و فضاهای وابستهٔ آن دارای رویکردهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی و امنیتی است.

در واقع شهرسازی همانطور که می‌تواند به مردگی محیط بینجامد یا شبکهٔ اجتماعی را ویران کند این توان را دارد تا امکانات لازم را بری پیدایش یک زندگی سرشار اجتماعی گسترش دهد. به سخن دیگر کارهای گروهی، محل دیدار، رستوران‌ها و فضاهای شاد می‌توانند بنیان‌های اجتماعی را استوار کرده، اشتغال‌زائی کنند و با پر کردن سالم اوقات فراغت، زمینه‌های پیدایش ناهنجاری‌ها را کاهش دهند.

امروزه در سراسر دنیا به این نتیجه رسیده‌اند که فراغت یکی از نیازهای اساسی و اولیهٔ زیستی است و پدید آوردن تسهیلات فراغتی را نباید صرفاً یک سرمایه‌گذاری عمومی بدون برگشت دانست، چرا که در این مورد برگشت سرمایه، نوعی بهرهٔ اجتماعی است که به رشد روحی و افزایش توان و انرژی ملی کمک می‌کند. از سوی دیگر تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد که برنامه‌ریزی گذران فراغت لزوماً نیازمند سرمایه‌گذاری‌های جیب و غریب نیست و چه بسا می‌توان با کارهای بسیار ساده و با بهره‌گیری از فضاهای مردم و تأسیسات و تجهیزات فرسوده فضاهای فراغتی مطلوبی ایجاد کرد.

بخش عمومی یا شهرداری‌ها و سازمان‌های مشابه مانند بیمارستان‌ها، مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و اداره‌هائی چون دادگستری که هر روز پذیرای جمعیت زیادی هستند می‌توانند فضاهای پیرامونی خود را به‌گونه‌ای محوطه‌سازی و تجهیز کنند تا مراجعان توانند اوقات خود را با آرامش سپری کنند. اما به‌نظر می‌رسد در کشور ما نه تنها گسترش فضاهای اینچنینی معقول مانده بلکه به چنین فضاهائی با عینک ”تخلف و شکل‌دهندهٔ آسیب‌های اجتماعی“ نگریسته می‌شود.

این در حالی است که در ایران با هرم سنی جوان (۱۸ میلیون جوان)، زمینهٔ بروز و گسترش بزه‌کاری بسیار زیاد است.

به گفتهٔ فرماندهٔ نیروی انتظامی استان تهران، تنها طی ۳ ماه، ۸۲۹۶ نزاع فردی و ۹۸ فقره نزاع دسته‌جمعی (گزارش شده) در استان تهران اتفاق افتاده، ۱۴۵۰ کیلوگرم موادمخدر کشف شده و ۵۴ فقره قتل روی داده است.

اما به‌نظر می‌رسد پلیس بدون آگاهی از پیامدهای مثبت اجتماعی فضاهای فراغتی نظیر کافی‌شاپ‌ها، سفره‌خانه‌ها و... در پی محدود کردن آنها است؛ به‌طوری که سردار طلائی، فرماندهٔ نیروی انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به انتقادهای اعضاء شورای شهر به وضعیت حجاب تهرانی‌ها می‌گوید: ”توسعه و راه‌اندازی سفره‌خانه‌ها و کافی‌شاپ‌ها در تهران به‌عنوان یکی از محورهای فعالیت ناجا در تهران باید کنترل و سقف فعالیت این مراکز مشخص شود.

تعیین سقف برای فعالیت سفره‌خانه‌ها، قهوه‌خانه‌ها، کافی‌شاپ‌ها و کافی‌نت‌ها از برنامه‌های جدی ناجا برای کاهش آسیب‌های اجتماعی و افزایش امنیت اخلاقی جامعه است و بررسی‌ها نشان می‌دهد اماکنی از این دست در تهران، شرایط مناسبی برای رشد و شکل‌گیری آسیب‌های اجتماعی را فراهم می‌کنند که بدین‌لحاظ طی دو ماه ۲۵۰ واحد صنفی متخلف اعم از کافی‌شاپ، کافی‌نت، ویدئوکلوپ و سفره‌خانه‌های سنتی متخلف، پلمپ شده‌اند“.

دکتر سعیدی

علی کلانتری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.