شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

ناری ناری ناری...


ناری ناری ناری...

از خواب بلند شدم. دیدم ساعت ۵ و ۵ دقیقه س. دیرم شده بود. آخه ساعت ۵ بعدازظهر، کتابخونه با یکی از دوستام قرار گذاشته بودم.

از خواب بلند شدم. دیدم ساعت ۵ و ۵ دقیقه س. دیرم شده بود. آخه ساعت ۵ بعدازظهر، کتابخونه با یکی از دوستام قرار گذاشته بودم. سریع آماده شدم. ماشین رو روشن کردم و حرکت...احساس جالبی به آدم دست میده: وقتی عجله داشته باشی و ترافیک هم باشه! بهتره بگم: قانون مورفی!!! البته من به این قوانین اعتقادی ندارم ولی زیاد برام اتفاق می افته.

مثلا وقتی قاطعانه تصمیم می گیرم که با ماشین نرَم سرِکار و با اتوبوس های درون شهری برم، نزدیکیای ایستگاه که می رسم اتوبوس از جلوم رد میشه و من مجبورم بمونم تا اتوبوس بعدی بیاد. یا وقتی تو اتاق کارم نشستم، تا یه کم چشمام روهم میذارم، هم اتاقیم سر و کله ش پیدا میشه و اونقدر هم سریع وارد اتاق میشه که من فرصت عکس العمل پیدا نمی کنم...بگذریم...کجا بودم؟! آهان، تو ترافیک گیر کرده بودم.

ساعت رو نگاه کردم، دیدم شده ۵ و ربع. با خودم گفتم: حالا که دیر شده، بذار از وقتم استفاده بهینه بکنم تا به بدخواهانم ثابت بشه که من برای وقتم ارزش زیادی قائلم. تو این ساعت رادیو اقتصاد یه برنامه واقعا شنیدنی داره به اسم بازار خبر: "خانم شعبانی: مجری، خانم برهانی: کارشناس خبری و آقای دکتر دینی ترکمانی: کارشناس اقتصادی برنامه". من هر موقع وقت داشته باشم، این برنامه رو گوش می گیرم. رادیوی ماشینم هم روی این شبکه رادیویی تنظیمه. رادیو رو روشن کردم.

از اسپیکرم صدا اومد: ناری ناری ناری، تو گل اناری ناری!!!...یعنی چه؟ چرا این ساعت این داره پخش میشه؟! اصلا چه اتفاقی افتاده که صدا و سیما از این آهنگ ها میذاره! ولی تا اونجایی که من یادم می یاد، تو برنامه بازار خبر، آهنگ پخش نمیشه! یهو صدا قطع شد و بعد از یه مدّت کوتاه یه آهنگ با صدای یک زن پخش شد.

دوباره صدا قطع شد و بعد از یه مدّت کوتاه دیگه، صدای یه زن دیگه پخش شد. کم کم داشت فکرای بدی به ذهنم خطور می کرد که جرات گفتنش رو هم ندارم. یعنی اینجا هم بهار عربی!!! نه!!! شماره همراه آقای ضرغامی هم نداشتم که ازش بپرسم چه خبره؟! یه نیم نگاه به رادیوی ماشینم انداختم و دیدم که واقعا این رادیو هست که روشنه. یه لحظه نگاهم به طول موج رادیو افتاد و دیدم که بله...چند مگاهرتز با طول موج رادیو اقتصاد تفاوت داره. پس این آهنگ ها چی بود؟ جوابش رو فوری پیدا کردم. این آهنگ ها مربوط به FM Player ماشینایی بود که اطراف من بودن...این طول موج رو یه چند دقیقه نگه داشتم. برام باورکردنی نبود. آهنگ ها ادامه داشت و قطع نمی شد. ذهنم پر از سوال شده بود.

چرا با وجودی که الان تنوع شبکه های رادیویی وجود داره (رادیو پیام، آوا، جوان، اقتصاد، ایران، فرهنگ و ...)، بقیّه به برنامه های شبکه های رادیویی گوش نمیدن؟ یا حداقل اینایی که اطراف من بودن، اینکار رو نمی کردن؟ چرا صدا و سیما از خیلی از آلبوم هایی که مجوز داره، هیچ آهنگی پخش نمی کنه؟ خب اگه آهنگ های یه آلبوم رو نمیشه پخش کرد، چرا بهش مجوز میدن؟ این خلا رو کی پر می کنه؛ آهنگ هایی که طرفدار داره، مجوز هم داره ولی پخش نمیشه؟ کدوم طرف مقصره؟ بعضی از مردم یا صدا و سیما؟ ]توجه: من گفتم بعضی از مردم.

نَه درصد اعلام کردم و نَه این عده رو به همه تعمیم دادم.[ خیلی از برنامه هایی که از شبکه های رادیویی پخش میشه، واقعا حرف برای گفتن داره: اقتصاد امروز (رادیو اقتصاد)، فرارو (رادیو صدای آشنا)، گلبانگ (رادیو ایران)، گفتگوی روز (رادیو گفتگو)، ورزش بدون ویرایش (رادیو گفتگو)، ۴-۴-۲ (رادیو جوان)، بایگانی هفته (رادیو ایران)، بازار خبر (رادیو اقتصاد)، جمعه ایرانی (رادیو ایران)و... چه بسا اگه همین برنامه ها از رادیوهای بیگانه پخش میشد، خیلی طرفدار داشت. شاید هم توقع مردم از صدا و سیما خیلی بیشتره که اگه اینجور باشه باز دو سوال پیش میاد؟ چرا مردم خواسته هاشون رو نمیگن و پیگیر مطالباتشون نیستن؟ چرا صدا و سیما قبل از این همه هزینه، این مسائل رو بررسی نمی کنه؟...تو این فکرا بودم و داشتم سوالای فلسفی برای خودم طرح می کردم که یهو تلفن همراهم زنگ خورد. دوستم با لحنی طربناک می گفت: باز...باز...باز...باز منو کاشتی رفتی...گفتم: تو دیگه چی میگی؟؟؟

سجاد وجدانیان