یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تاریخچه نماز


تاریخچه نماز

ریشه واژه نماز معانی و كاربردهای آن واژه فارسی نماز از لفظ پهلوی نماك گرفته شده است و آن هم به نوبه خود از ریشه باستانی نم به معنی خم شدن و تعظیم كردن ماخوذ است كه بتدریج بر معنی صلات یا عبادت ویژه مسلمین اطلاق گریده است

ریشه واژه ( نماز ) معانی و كاربردهای آن واژه فارسی ( نماز ) از لفظ پهلوی ( نماك ) گرفته شده است و آن هم به نوبه خود از ریشه باستانی ( نم ) به معنی ( خم شدن ) و ( تعظیم كردن ) ماخوذ است كه بتدریج بر معنی ( صلات ) یا عبادت ویژه مسلمین اطلاق گریده است .

بر اساس یعضی از تواریخ برخی از ایرانیان تازه مسلمان در سالهای حكومت اعراب بر ایران به جای كلمه ( صلات ) از كلمه ( نماك ) استفاده می كرده اند و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای ( الصلوه ) كلمه ( ََُاًًٌٌٌٍٍُُِِّلَنماك ) و به جای ( حیَ عَلَیَ الصَلوه ) جمله ۰ بشتابید به سوی نماك ) را بكار می برده اند .

با توجه به موارد استعمال كلمه نماز می توانیم برای آن سه معنی كلی در نظر بگیریم :

۱) معنی اول :

خدمت و خدمتكاری اطاعت بر فرمانبرداری ، سر فرود آوری و تعظیم ، سر به زمین نهادن ، كرنش و تكریم ، اظهار طاعت و بندگی .

واژه های ( نماز بردن ) ، ( در نماز آمدن ) ،( به نماز آمدن ) و ( نماز آوردن ) به معنای پرستش كردن ، عاجزی نمودن ، خم شدن به علامت تعظیم بندگی و به خاك افتادن به قصد تعظیم در برابر پادشاهی یا بزرگی دیگر بكار رفته است .

شهید بلخی سروده است :

تو اگر ملك چینیان بدیدی روی

نماز بردی و دینار بر پراكندی

و دقیقی طوسی گفته است :

به آیین شاهان ، نمازش برید

به پیش و پس تخت او منگرید

و فردوسی طوسی سروده است :

فراوانش بستود و بردش نماز

همی بود پیشش زمانی دراز

فرستاده شد چون به تنگی فراز

زبان كردن گویا و بردش نماز

چو نزدیك رستم فراز آمدند

به پیششش همه در نماز آمدند

چو بر بام آن باره بنشست ، باز

بیام پری روی و بردش نماز

در كتاب حدود العالم آمده است و مرملوك خویش را نماز بردند یغمائیان خواص و عوامشان و طبیبان را بزرگ دارند و هر كه ایشان را ببیند نماز برند و در همان كتاب می خوانیم هز چجیزی را كه نیكو بود و عجب بود نماز برند

و در شعر سوزنی می خوانیم :

شهی كه بارگه اوست سجده گاه ملوك

همی برند برآن سجده گه ملوك نماز

و اوحدی آورد است :

چون تو محراب دیگران گشتی

ما به جای دگر بریم نماز

و خاقانی گوید :

چون چرخ در ركوع و چو مهتاب در سجود

بردم نماز آن مرا زیر بار كرد

و اسدی طوسی سروده است :

چو فغفور را دید شه پیشباز

نشاند از بر تخت و بردش نماز

بیامد بر جم شه سر فراز

زدور آفرین كرد و بردش نماز

كنیزان گلرخ فراز آمدند

همه پیش جم در نماز آمدند

و در مجمل التواریخ آمده است :

هیچ نمازی نبرد برسان دیگران بخت نصر گفت : چرا تهنیت ملوك نكنی ؟!

و فرخی سیستانی سروده است :

دوش ناگاه رسیدم به در حجره او

چون مرا دید بخمید و یباورد نماز

و در شعر سعدی :

ندانم ابروی شوخت چگونه محرابی است

كه گر ببیند زندیق در نماز آید

اگر قبول كنی سر نهیم در قدمت

چو بت پرست كه در پیش بت نماز آرد

۲) معنی دوم :

كلمه ( نماز ) ؛ به معنی ( پرستش و ادای طاعت ایزد ، تعالی ) و ( عرض نیاز بسوی خدای عالمیان است به طریقی كه در شریعت پیغمبران وارده شده است ) كه در این معنی معادل كلمه ( الصلوه ) می باشد .

فردوسی در این معنی سروده است :

چنین گفت امروز شاه از نماز

همانا نیاید به كاری فراز

در شعر فرخی آمده است :

طاعت تو چون نماز است و هرآن كس كز نماز

سر بتابد بی شك او را كرد باید سنگسار

آغاجی گفته است :

عهد و میثاق خویش تازه كنیم

از سحرگاه تا به وقت نماز

ناصر خسرو سروده است :

گفتم كه نماز از چه بر اطفال و مجانین

واجب نشود تا نشود عقل ع مخیر ؟

و از خواجه عبدالله انصاری است :

نماز را به حقیقت قضا توان كردن قضای

صحبت یاران نمی توان كردن

و در شعر خاقانی است :

قنوت من به نماز و نیاز در این است

كه عَافَََََنََا وَ قَنََا شَرما قضیت لنا

همو در جای دیگر گوید :

از پی سجده رخ تو چنان

عابدان در نماز می غلطم

مولوی گوید :

او بیان می كرد با ایشان به راز

سرانگلیون و زنار و نماز

سائلی پرسید واعظ را به راز

موی عانه هست نقصان در نماز ؟

گفت واعظ : چون شود عانه دراز

بس كراهت باشه از وی در نماز

یا به نوره یا به ستره بسترش

تا نمازت كامل آید خوب و خوش

و سعدی سروده است :

پیش نماز بگذرد سرو روان گویدم

قبله اهل دل منم سهو نماز می كنی

دیگر از آن جانبم نماز نباشد

گر تو اشارت كنی كه قبله چنین است

و در سروده حافظ :

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

حالتی رفت كه محراب به فریاد آمد

در ادب پارسی « نماز نیمروز » « نماز پیشین » و « نماز میانین ( صلوه وسطیَ ) » به معغنی نماز ظهر است :

فرخی گفته است :

به گونه شب روزی بر آمد از سر كوه

كه هیچگونه بر او كار گر نگشت بصر

نماز پیشین انگشت خویش را بر دست

همی ندیدم و این از اعجاب است و عیر

در صفحه سی و سوم از كتاب « قصص الانبیاء » آمده است : پس كیومرث برفت چون از نظر ایشان غایب شد نماز پیشین بود و در «انیس الطالبین » می خوانیم :

« و اتفاقاً هوا ابر بود خواجه از من پرسیدند كه وقت نماز پیشین شده است ؟ »

« … به ادای فرض نماز پیشین مشغول بودند . »

ودر « تاریخ بیهقی » صفحه ۱۴۳ می خوانیم :

بونصر قلم دیوان برداشت ، نخست كردن گرفت . خویشتن و مرا پیش بنشاند تا بیاض كردی و تا نماز پیشین در آن روزگار شد .

همچنین در متون پارسی ، « نماز دگر » ، « نماز دیگر » و«نماز پسین » به معنی نماز عصر وپسین گاه به معنی هنگام نماز عصر بکار رفته است بكار رفته است .

تا نباشد چو سپیده دم ، هنگام زوال

تا نباشد چو نماز دگری وقت سحر

در قابوسنامه آمده است :

روزت به نماز دگر آمد به همه حال

شب زود در آید چو نماز دگر آید

و در ترجمه بلعمی می خوانیم :

سلیمان به آفتاب نگردید : آفتاب فرو شده بود نماز دیگر از وقت گذشته بود .

و در جای دیگر : یك روز ، نماز دیگر ، الیانوس در سر اپرده ایستاده بود بر اسب با خاصگان خویش

ودر جای دیگر از همان كتاب : پس پیغمبر ، علیه السلام ، نماز دیگر ، علی و سعد و قاص را بر جمازه بفرستاد .

و در تاریخ بیهقی : وپل ارنگاهداشتند تا نزدیك نماز دیگر سخت بكوشیدند .

و در همان كتاب : در وقت ، حاجت بكتكین او را به قلعه فرستاد تا نزدیك نماز شام بماند .

ودر تاریخ سیستان آمده است : روز یكشنبه بیست و ششم شعبان به جوین نماز دیگر ناگاه خویشتن اندر انداخت و مردمان غافل بودند به خانه های خویش باز آمده .

انوری گفته است :

هر نماز دگری بر افق از قوس قزح

در گهی بینی افراشته تا اوج زحل

و سعدی سروده است :

بیچاره كسی كه در فراقت

روزی به نماز دیگر آرد

همچنین در ادبیات فارسی « نماز شام » به جای « نماز مغرب » بكار رفته است .

فرخی سیستانی سروده است :

نماز شام زبهر طلایه پیش برفت

محمد عربی با جماعت احرار

و در شعر سوزنی :

شاهی كه دمید فلك صبح و دولتش

روز مراد دشمن او شد نماز شام

سعدی سروده است :

چنان شدم كه به انگشت می نمایندم

نماز شام كه بر بام می روم چو هلال

ودر « حبیب السیر » ( جلد سوم ص ۱۵۵ ) آمده است : و قرب پانزه هزار كس از نماز شام تا صباح به نهب و غارت مشغول بودند .

در متون پارسی « نماز عشاء » یا « صلوه عَتًَََمَهَ » را « نماز خفتن » خوانند در صفحه یكصد و پنجاه و نهم از انیس الطالبین آمده است :

یعد از ادای نماز شام و نماز خفتن بوی سیب به مشام من رسید .

و در تاریخ بیهقی می خوانیم : و نماز خفتن سوی تكین آباد رفتند .

همچنین در ادبیات ما « نماز بام » « نماز بامدادین » و « دوگانه » به جای « نماز صبح » و « دو گانه گزاردن » به معنی « خواندن نماز صبح » استعمال شده است :

در تاریخ بیهقی آمده است : امیر نماز بامداد بكرد و روی به شهر آورد .

و در تاریخ سسیستان آمده است : « علی الصباح دیگر روز ، دوشنبه ، نماز بام ، حصار بستند »

و در گلستان سعدی می خوانیم :

« پدر را گفتم از اینان یكی سر بر نمی دارد كه دو گانه به درگاه یگانه یگزارد »

و در شعر امیر خسور دهلوی :

بخ بخ این زاهد دو گانه گزار

كه دوگان سجده می كند یك بار

لازم به یادْآوری است كه مردم پارسی زبان واژه « نماز بستن » را به جای « تكبیره الاحرام گفتن » بكار مبرده اند و می برند .

۳) معنی سوم :

از آنجا كه شرط نماز طهارت است و كلمه نماز مفهوم طهارت و پاكیزگی را تداعی می كند كلمه نمازی كه منسوب به نماز و به معنای دوستدار نماز است به معنی پاك و طاهر نیز بكار رفته است و نمازی شدن كه مصدر مركب است به معنی پاك و طاهر شدن شسته شدن و غسل داده و پاكیزه شدن بكار رفته است .

همچنین نمازی كردن به معنی پاك كردن ، شستن ، آب كشیدن و غسل دادن و نماز كن به معنی شستشو كننده استعمال می شده است :

اخسیكتی گفته است :

تا نمازی نشود دیده من بنده به اشك

عشق دستوری ندهد كه كنم در تو نگاه

و نظامی سروده است :

گوزنی كه با شیر بازی كند

زمین جالی قربان نمازی كند

شستند بسی ز چاه سازی

پیراهن ما نشد نمازی

و عسجدی گفته است :

تا به كف تو تواند مالید

دل را همه شب دیده نمازی می كرد

● تاریخچه نماز

تاریخ نماز و پرستش به قدمت ادیان و سابقه ادیان و به موزات پیشینه پیدایش حیات انسان است و اینك بررسی پیشینه تاریخی نماز با توجه به آیات قرآنی .

نماز نخستین عبادتی كه بر بندگان واجب شد .

خدای تعالی در آغاز سوره بقره در توصیف اهل تقوی فرمود :

الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و …

همانان كه به غیب یعنی به وجود خدا معاد و فرشتگان ایمان دارند و نماز را بپا می دارند و …

و این می رساند كه پس از وجوب اعتقاد به مبدا و معاد وحی و نبوت نخستین چیزی كه طرح است و مهم است نماز است و بنابراین هیچ عبادتی را پیش از آن واجب نكرده اند زیرا اگر عبادتی قبل از حكم نماز مقرر می شد مطمئنا آن را در كریمه مذكور مقدم بر نماز ذكر می فرمود افزون بر این از رسول گرامی اسلام (ص) روایت شده است كه فرمودند :

اول ما فرض علی العباد الصلوه و اخر ما یبق عند الموت الصلوه و اول ما یحاسب به العبد یوم القیامه الصلوه فمن اجاب فقد سهل ما بعده و من لم یجب فقد اشتد ما بعده .

نخستین پرستشی كه بر بندگان واجب شد نماز است آخرین عملی كه به هنگام مردن بماند نماز است و اولین چیزی كه روز قیامت از آن بپرسند نماز است پس هر كس بخوبی جواب گوید و پاسخش را بپذیرند در حسابرسی های پس از نمازش آسان گیرند و ان كه پاسخ نیکو ندهد در اعمال دیگرش به سختی حساب کشند.

اول متا افترض الله علی امتی الصوات الخمس و اول ما یرفع من اعمالهم الصوات الخمس و اول ما یسالون عنه الصوات الخمس .

نخستین چیزی كه خدا بر امتم واجب كرد پنج نماز است و نخستین چیزی كه از اعمالشان بالابرده شود پنج نماز است و نخستین چیزی كه از آن سوال شوند پنج نماز است .

جمله های ( اول ما فرض علی العباده الصلوه ) و ( اول ما افترض الله … ) حاكی از آن است كه پیش از نماز هیچ عملی پا به عرصه تشریع و وجوب ننهاده است .

● نماز در ادیان پیش از اسلام

۱) در سوره ابراهیم آیه چهلم حضرت ابراهیم (ع) برای خود و ذریه اش از خدا توفیق اقامه نماز می خواهد و می گوید :

رب جعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی .

ای پرودگار من من و فرزندانم را اقامه كننده نماز قرار ده .

۲) در سوره مریم آیه های پنجاه و چهارم و پنجم قرآن ضمن ستایش از اسماعیل می گوید :

و كان یا مر اهله یالصلوه و كان عند ربه مرضیا .

افراد خانواده اش را به نماز فرمان می داد و نزد پروردگار خود مورد خشنودی بود .

۳) در سوره هود آیه هشتاد و هفتم خداوند خطاب به شعیب پدر زن حضرت موسی می فرماید :

قالوا یا شعیب اصواتك تامرك ان نترك ما یعبد اباونا...