دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

شناخت


شناخت

زندگی ما انسان‌ها اتفاق ساده‌ای است، «آشنایی» و «شناخت»، همان‌ که خداوند می‌گوید «تعارفوا» و اگر قالب‌های ذهنی خود را بشوییم، عینک خوش‌بینی‌ها و بدبینی‌های‌مان را به دیده اعتدال …

زندگی ما انسان‌ها اتفاق ساده‌ای است، «آشنایی» و «شناخت»، همان‌ که خداوند می‌گوید «تعارفوا» و اگر قالب‌های ذهنی خود را بشوییم، عینک خوش‌بینی‌ها و بدبینی‌های‌مان را به دیده اعتدال تبدیل کنیم و کمی ضرورت‌های دوران مدرن را نیز درک کنیم، آن‌گاه بهتر مفهوم شناخت را در عصر اطلاعات و ارتباطات درک می‌کنیم.

عصر اطلاعات و ارتباطات، یعنی مجموعه‌ای از فناوری که فرصت شناخت را برای ما بسیار بسیار بیشتر از گذشته فراهم آورده و می‌آورد و حتی مرزهای زمان و مکان و شب و روز را در هم شکسته است.

هم‌اکنون عصر اطلاعات و ارتباطات به ما از چند جهت فرصت داده است تا بتوانیم فرصت‌های شناخت‌‌مان را افزایش دهیم. نخست این‌که بخشی از فعالیت‌های روزمره ما را کاهش داده است و ما را از چمبره زمان تا حد زیادی رهایی بخشیده است، البته به شرط آن‌که ما خود دوباره به دست خود، خویشتن را در این چنبره گرفتار نکنیم و دوم این‌که فرصت ارتباطات ابتدایی و تداوم ارتباطات را با هزینه بسیار کم برایمان فراهم ساخته است؛ اما علی‌رغم تمام این مزایا، هر چند که فناوری به عنوان پایه اولیه ارتباط می‌تواند عمل کند، اما هیچ‌گاه نمی‌تواند عمق شناخت آدمی را تعمیق بخشد. تصور کنید که شما ماه‌ها می‌توانید در پس دنیای مجازی با دیگران گفت‌وگو کنید، اما هیچ‌گاه هویت خود را به‌درستی فاش نکنید و البته این حقی است که طرف مقابل شما نیز از آن برخوردار است.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت علی‌رغم همه امکانات دنیای مجازی که توانسته است محدودیت‌های زمانی و مکانی را بردارد و شرایط سفر مجازی و آشنایی را فراهم کند، اما این آشنایی کمتر منجر به «شناخت» عمیق می‌شود؛ در همین جاست که جایگاه ارتباطات از جنس سفر به معنی واقعی معلوم می‌شود، سفری همراه با همه آرام‌ها و ناآرامی‌هایش، سفری همراه با مشاهده طلوع خورشید در یک سرزمین و سرعت زمان و مشاهده غروب خورشید در سرزمینی دیگر...

هر یک از ما هنگامی که سفر می‌کنیم، به دل از ناشناخته‌ها می‌رویم، به جستجوی تجربه‌های تازه، فرهنگ‌های جدید، آداب و رسومی متفاوت و سبکی متفاوت از زندگی که همه اینها می‌تواند در نهایت جنس شناخت ما را تعمیق بخشد که شاید در بسیاری موارد با چالش همراه باشد. استاد سخن، حضرت سعدی این معنا را در قالبی زیبا و هنرمندانه بیان می‌کند:

«بسیار سفر باید تا پخته شود خامی».

سفر همیشه آسان نیست، چرا که گاهی اوقات رنگ آسانی آن با سختی‌ها آمیخته می‌شود، اما همه اینها در کنار فرصت‌هایی که برای تجربه فراهم می‌آورد، در نهایت به آبدیده شدن و چابکی روحی انسان منجر می‌شود.

شاید در ذهن ما سفر یعنی هتل‌های گران‌قیمت، یعنی هزینه‌های سرسام‌آور اسکان و اقامت و تغذیه، یعنی پول‌هایی که با اقتصاد خانوار بسیاری از ما همخوانی ندارد، اما باور داشته باشیم که اگر نگاه خود را کمی نسبت به مسافرت تغییر دهیم، آن‌گاه راحت‌تر می‌توانیم آن را وارد سبد هزینه خانوار خود کنیم، فقط کافیست که درک کنیم که چگونه می‌توانیم با سفر رفتن بر تجربیات خود بیفزاییم، شبکه‌های ارتباط اجتماعی خود را گسترش دهیم و...

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود، بنابراین باید یاد بگیریم که نگذاریم اسیر عادت‌ها و روزمرگی‌ها شویم، اسیر تکرارهای بیهوده و... و سفر تجربه‌ای است برای شکستن همه این عادت‌ها و حرکت?کردن به سمت یک گام بالاتر، به سمت «شناخت»، پس فرصت سفر را دریابیم، از همین امروز.