یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

تجربیات تدوین درسینمای مستند



      تجربیات تدوین درسینمای مستند
شهروز توکل

هیچ باشم اگر نکته سنج نباشم
شکسپیر(اتلو)

همه می گویند تدوین در سینما نقش مهمی دارد، فیلم روی میز تدوین ساخته می شود وجادوگری آن جاست که نماها را دست به دست می دهد وبه دست می دهد تا دیده شوند. این ها گاه در حد تعارف است از سوی کسانی که نمی دانند چرا تدوین مهم است ویا نمی دانندکه اصلا مهم است یا نه. انقلاب دیجیتال که شد، ابزار تدوین بسیار راحت تر و ارزان تر و به وفور و با قابلیت های حیرت انگیزروز به روز گسترده ترش، به دست همه افتاد واتفاقی که برای همه چیز این عصرافتاد برای تصویر و سینما نیز بدیهی ست که افتاد.
وامروز آن کس تدوین گرشد که با این ابزار کار کند وچه بسا تدوین دانستن به ورطه فراموشی رفت یا اگر نرفت کم قدر شد .
در این نظر گاه سعی می شود اهمیت تدوین و نظریه هایش  و نظریه ها و مخالفانش، و نظر تدوین گرانش  وتحولات و  سرگذشتش آورده شود. ولی نه نظریه پردازی صرف شود و نه بی نظریه دل بستن به کشف و شهود وتاثیرات لحظه ای افراد .
نمی توانیم به نقد موثری درباره یک فیلم برسیم تا زیبایی شناسی ندانیم و نمی توانیم زیبایی شناس شویم تا نشانه شناس نباشیم.
و این همه درمورد سینما رابطه موثر و غیر قابل انکاری با هنر تدوین یا تدوین هنری دارد .
با اینکه سینما هنر جدیدی است به قول پیتر والن "سینما توانست در یک هم اوردجویی بی سابقه و یک فرصت شگفت انگیز به چیزی دست یابد که بنیانگذاران افسانه ای هنرهای کهن به خاطر آن صد ها سال مورد احترام بودند."
از دیگر سوی سینما توانست به خاطر ارتباطش با حس های انسانی از تمام خواص هنرهایی که در خود ترکیب کرده بود سود جسته زیبایی شناسی آنها را به کار برده و زیبایی شناسی ویژه خود را به آن افزوده و عمر کوتاهش گیرد.
اما سینمای آغازین لومیرها سینمای بدون تدوین بود. سینمایی که می توان گفت مستند به دنیا آمد وتا مدتی مستند ماند.
در سینمای ژرژملی یس نیز با اینکه مستند نبود هنوز تدوین نقش مهمی نداشت.با ورود روایت به سینما، روایت سینمایی کم کم شکل می گرفت. آنچه که قدمهای ابتدایی تدوین امروزی است .
ادوین- اس- پورتر اگر نگوییم اولین می توان گفت از اولین کسانی بود که در دو فیلم زندگی یک آتشنشان آمریکایی(1903)و سرقت بزرگ قطار (1903) بنیان برش زدن نماهای گوناگون و ساختار بخشیدن به یک داستان را گذاشت و اولین نظریه هاو قوانین تدوین شکل گرفت. پس از آن در فیلمهای دیوید- وارگ-گریفیث برگهای جدیدی به کتاب تدوین اضافه شد و قوانین و ترفند های ساده و کلاسیک تدوین، تجربه و مدون شد .
تدوین حالا امکاناتی چون تداوم خط فرضی، سرعت، ریتم، زمان روانی، امکان خلاصه کردن یک موقعیت و انتخاب روند ترتیب وقایع (ساختار داستان )را در اختیار سینما گذاشت،  با زیبایی شناسی خاص و علمی خودش و این زمانی ست که سینما 17-18 سال بیش نداشت.
حدود 1919 باز نگری روسها  به اصول وقواعد سینما و خصوصا تدوین و البته موقعیت خاص اجتماعی آن هاکه همراه با انقلاب بولشویکی نظام کهنه آموزشی را کنار می زند و زیبایی شناسان هنر نیز با نگاه تازه ای به هنرپیشتاز(آوانگارد) هنر روسی را دستخوش شکوفایی چشم گیری کردند فرمالیسم روسی به دنیا آمد. افرادی چون سرگئی آیزنشتاین،  الکساندرپودفکین، لف کولیشف نگاه جدیدی تحت عنوان نظریه دیالکتیک تصویر ارائه کردند که این نظریه پیش از آن که به مارکسیسم ربطی داشته باشد(علی رغم شباهت ظاهری ) دغدغه آیزنشتاین و دیگر هنرمندان بود. آنها با قصه گویی صرف و ساده راضی نمی شدند. در واقعه آیزنشتاین می خواست با تدوین معنای بیشتری پشت رویدادها بیابد و به نمایش گذارد .نمونه گویا و معروف این تدوین, تدوین سکانس پلکان ادسا در فیلم رزمناوپوتمکین (1925)است با استفاده دیالکتیک از بیش از 150 پلان در کمتر از 7 دقیقه که بی تردید یکی از معروفترین سکانس های تاریخ  سینما لااقل نزد تدوین گران است .
در مقابل آن تدوین به قول امروزی ها مبهم و سخت فهم که به قول پودفکین برانگیختن از طریق ترکیب پلاستیک تدوین و نه بازی روانشناختی بازیگران بود. ژیگاورتف و الکساندرداوژنکو در گروه (سینما چشم) علاقه ای به داستان گویی دراماتیک و ایجاد روایت از طریق مونتاژ نداشته با نگاهی دیگربه ثبت هر چه به واقعیت نزدیک تر وقایع پرداختند. مانند فیلم مردی با دوربین فیلمبرداری ژیگاورتف (1929).
سینما هر چه پیش رفت زبان تدوین شکل و تنوع بیشتری یافت نظریه آندره بازن در باره مونتاژ و متهم کردن تدوین آیزنشتاین به ساختن توهمی از وقایع به جای نشان دادن آنها باز هم صفحه ای به صفحات تاریخ  تدوین اضافه کرد.
تقریبا همزبان با تحولات هنرهای دیگر و یا شاید کمی دیرتر سینما برای اغلب جهان بینی ها و اشکال هنری هنرهای دیگرما به ازاهای  تصویری آفرید.
تدوین اکسپرسیونیستی فیلمی چون مطب دکتر کالیگاری(1920) یا سورئالیسم در فیلم سگ آندلسی (1928)( لوئیس بونوئل ) با همکاری سالوادور دالی که بی شک از بزرگان سورئالیسم بود مبنی بر پیوندهای نمادین به ظاهر نا معقول برای تخریب فرمهای جا افتاده و رسیدن به یک تدوین سورئالیستی (واقعیت برتر)نمونه بارز تحول این بخش مهم از زبان شناسی سینما بود.
دراین تحولات زیبا شناسی تدوین تا آن جا پیش رفت که نظریه های تدوین بیشتر به سمت حذف برش(کات) و دیده شدن وقایع در قاب های(کادر) عمیق و ارتباط وقایع درون قاب رفت .ژان رنوار، ویلیام وایلرو اورسن ولز از پیروان این نظریه شدند .
با ظهور نو واقع گرایی در سینمای ایتالیا سادگی مبنای کار فیلم سازی و در نتیجه تدوین شد و دیگر استفاده از میزانسن های پیچیده و قاب های عمیق جایگاهی نداشت و این رویداد ساده بود که فرم ساده را به وجود آورد.
روبرتو روسیلینی، ویتوریو دسیکا و لوکینو ویسکونتی در آن سال ها این زبان را می پسندیدند .
دراین عصرحتی فیلم ساز مردم شناسی چون ژان روش در نخستین تجربیات مستند سازی قوم پژوهی خوددست به آزمونی ویژه و متفاوت تحت عنوان تدوین در دوربین زد, که تجربه ای بود برای حذف پروسه تدوین پس از تولید. او می خواست به لحاظ اعتبار اسنادی قوم پژوهی , حذفی درمرحله تدوین صورت نگیرد و کارش به حقیقت آنچه که می بیند نزدیک تر باشد, که البته این تکنیک همیشه قابل استفاده نبود ولی تاثیر فراوانی بر سینمای مستند مردم شناسی پس از خود گذاشت.
با پیدایش موج نوی سینمای فرانسه که دستخوش سرخورده گی های بعد از جنگ های دهه 40 در اروپا بود با زبان تازه ای از ایجاد مفاهیم سینمایی ارائه شد افرادی چون فرانسوا تروفو، کلودشابرول، آلن رنه و بالاخره ژان لوک  گدار داشتند زبانی جدید به سینما پیشنهاد می کردند که می توان گفت بازخوانی بسیاری از تجربیات گذشته بود با مفاهیمی نو. آنچه که می توان مایه ظهور پست مدرنیزم در تدوین سینمایی دانست و این بازخوانی تا آنجا پیشرفت که دیگر مشکل می توان نامی بر تدوین های دو دهه اخیر نهاد
از آن حیث که تمام زیبایی شناسی گذشته جا به جا و در مواقع لزوم دستمایه تدوین گران بزرگ عصر ماست. اگر والتر مرچ امروزبا جادوی تدوینش به گفته فرانسیس فورد کاپولا یک فیلسوف و نظریه پردازوپیشگام محسوب می شود به آن دلیل است که میراث دار زیبایی شناسی تاریخ تدوین درسینماست.
اما ازهمان ابتدای این نظرگاه قصدی بر تاریخ گویی نبود و تاریخ گفته نشد اشاره ای شد تا آشکار شود آنچه بر این قلب تپنده سینما رفت. آنچه در ادامه این نگاه پی خواهیم گرفت نظریه ها و کشف و شهود تدوین گران , کارگردانان , کارگردان تدوین گران , (چه در عرصه سینمای داستانی و یا مستند) خواهد بود که در سینمای ایران بار سنگین تدوین درست , هنری , متفاوت ,  خلاق و به جا را بر عهده داشتند تا اثری مکتوب به دست دهیم از تجربیاتی گران بها و کمتر گفته شده در سینمایی که در آن بالیده می شویم و ملموس ماست .
در طول سالهای تحقیق و مطالعه، بسیار می خواستم بیاموزم از بزرگانی که یا نبودند , یا بودند و نمی دیدم شان. و در کار با برخی از این اساتید در یافتم که چگونه برخوردشان با نکته ای، نگاهشان به نمایی و گپ و گفت شان از تجربه ای چراغی می شود که در هیچ کتابی نبوده .
و حیف است که نمانند و ندانیم و بروند و بمانیم. پس بر آن شدم که هر بار با گفتگویی تخصصی و راهبردی با تجربه گران برجسته سینمای ایران وسیله ای باشم برای ثبت مثبت این تجارب .