یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

برنامه ریزی و نظم در زندگی


برنامه ریزی و نظم در زندگی

آیین اسلام كه بهتر از هر آیین دیگری سعادت زندگی بشر را تامین و تضمین می كند از راه قرآن مجید به دست مسلمانان رسیده است و مواد دینی اسلام كه یك سلسله معارف اعتقادی و قوانین اخلاقی و عملی است ریشه اصلی آنها در قرآن مجید می باشد

آیین اسلام كه بهتر از هر آیین دیگری سعادت زندگی بشر را تامین و تضمین می كند از راه قرآن مجید به دست مسلمانان رسیده است و مواد دینی اسلام كه یك سلسله معارف اعتقادی و قوانین اخلاقی و عملی است ریشه اصلی آنها در قرآن مجید می باشد، خدای متعال می فرماید: <ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم> (ترجمه: بدرستی این قرآن بسوی آیینی كه بهتر از هر آیین دیگر جهانی بشریت را اداره می نماید راه نمایی می كند)( و باز می فرماید : < و نزلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شی> (ترجمه: و فرو فرستادیم بر تو این كتاب را كه همه چیز را بیان می نماید و روشن می سازد.)

با تامل در چند مقدمه زیرین می توان معنی واقعی اشتمال قرآن مجید به برنامه زندگی بشر را دریافت.

۱) انسان در زندگی خود هرگز هدفی جز سعادت و خوشبختی و كام روایی خود ندارد پس فعالیت زندگی انسان پیوسته برای دست یافتن بسعادت و پیروزی در آن راه می باشد خواه در تشخیص سعادت واقعی خود مصیب باشد یا مخطی.

۲) فعالیت زندگی انسان هرگز بدون برناه صورت نمی گیرد مسئله ایست بدیهی و اگر احیانا خفا پیدا می كند از كثرت وضوح است زیرا یك طرف انسان با خواست و اراده خود كار می كند یعنی كار را بدنبال دستور علمی درونی انجام می دهد و از طرف دیگر كراهایی را كه انجام می دهد برای خود یعنی برای رفع حوائجی كه درك می كند بوجود می آورد و در نتیجه میان اعمال و افعال وی ارتباط است مستقیم.

خوردن و نوشیدن و خواب و بیداری و نشستن و برخاستن و رفتن و آمدن و غیر آنها هركدام جایی و اندازه ای دارد در حالی لازم و در حالی غیر لازم در شرائطی نافع و در شرائطی مضر می باشد و در نتیجه انجام دادن هر كاری طبق دستوری است درونی كه در درك انسان كلیات آن ذخیره شده و بحسب انطباق بمورد جزئیات آنها تحقق می پذیرد.

فعالیت های اجتماعی یك جامعه نیز حال فعالیتهای فردی را دارد و پیوسته یك نوع مقررات و آداب و رسومی كه مورد تسلیم اكثریت افراد می باشد باید در آنها حكومت كند و گرنه اجزاء جامعه بواسطه هرج و مرج در كمترین وقت و كوتاه ترین فرصتی درهم و متلاشی خواهد شد.

پس در هر حال انسان در فعالیتهای فردی و اجتماعی خود از داشتن هدفی گزیر ندارد و از تعقیب هدف خود از راهی كه مناسب آن است و بكار بستن مقرراتی كه برنامه كار است هرگز مستغنی نیست.

قرآن مجید نیز نظر نامبرده را تاییدنموده می فرماید: <ولكل وجهه هو مولیها فستبقوا الخیرات> (برای هر كدام تان وجهه و هدفی است كه آن را پیش می گیرد پس در كارهای نیك بهمدیگر پیشی و سبقت بیگرید ـ تا بهدفی عالی برسید.)

اساساً در عرف قرآن دین به راه و رسم زندگی اطلاق می شود و مؤمن و كافر حتی كسانیكه اصلاً صانع را منكرند بدون دین نیستند زیرا زندگی انسان بدون داشتن راه و رسمی خواه از ناحیه نبوت و وحی باشد یا از راه وضع و قرار داد بشری اصلاً صورت نمی یرد، خدای متعال در وصف ستمگران كه با دین خدایی دشمنی دارند از هر طبقه و صنف بوده باشند می فرمایند: <الذین یصدوق عن سبیل الله و یبغونها عوجا> (كسانیكه ـ مردم را ـ از راه خدا بر می گردانند و راه خدا ـ راه و رسم زندگی فطری ـ را در حالیكه كج كرده اندقصد می كنند و پیش می گیرند)

۳ ) بهترین و پابرجاترین راه و رسم زندگی آن است كه افرینش انسان به سوی آن هدایت كند نه آنچه از عواطف و احساسات فرد یا جامعه سرچشمه گیرد، هر یك از اجزا افرینش را مورد دقت و كنجاوی قرار دهیم خواهیم دید كه در هستی خود هدف و غایی دارد كه از نخستین روز افرینش خود بسوی آن متوجه است و از مناسبترین و نزدیكترین راهی كه بان هدف منتهی می شود بسوی هدف خود سیر می كند و در اندرون و بیرون ساختمان خود با تجهیزاتی مجهز می باشد كه مناسب با هدف خودش و منشا فعالیتهای گوناگونش می باشد، رویه افرینش در هر افریده جاندار و غیر جاندار همین گونه است.

همه انواع افریده ها كه جهان مشهود را تشكیل می دهند محكوم همین قاعده كلیه می باشند و هیچ دلیلی نیست كه نوع انسان از این قاعده (هر نوعی هدفی دارد كه سعادتش در رسیدن بان است و راهی مناسب تجهیزات وجودی ود بهدف خود دارد) مستثنی باشد بلكه تجهیزات وجودی انسان بهترین دلیل است بر اینكه انسان نیز مانند سایر انواع افرینش هدفی دارد كه متضمن سعادت اوست و مناسب تجهیزات وجودی خود راهی بهدف و سعادت خود دارد.

خدای متعال در تایی بحث گذشته می فرماید: <ربنا الذی اعطی كل شی خلقه ثم هدی> (خدای ما كسی است كه بهر چیز ـ بهر افریده ای ـ افرینش ویژه آن چیز را اعطا فرمود انگاه ـ بسوی سعادت و هدف ویژه اش ـ هدایت و راهنمای كرد

و باز می فرماید: <و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زكاها و قد خاب من دسها> (سوگند به نفس و انكه او را درست نمود سپس بدكاری و پرهیزكاری را باو الهام فرمود رستگار شد كسی كه نفس خود را رشد و نمو خوب داد و نومید شد كسی كه نفس خود را الوده و تباه كرد)

و باز می فرماید: <ان الدین عند الله الاسلام> (دین و روش زندگی پیش خدا تسلیم شدن است ـدر برابر اراده وی ـ یعنی در برابر افرینش وی كه انسان را بمقررات خاصی دعوت می كند)

و می فرماید: <و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه> (و هر كه جز اسلام ـ تسلیم اراده خدا ـ دینی را طلب كند و پیش گیرد از وی پذیرفته نخواهد شد)

محصل آیات فوق ـ و آیات دیگری كه در همین مضمون است ـ این است كه خدای متعال هر یك از افریده های خود و از آن جمله انسان را بسوی سعادت و هدف افرینش ویژه خودش از راه افرینش خودش راهنمایی می فرماید و راه واقعی برای انسان در مسیر زندگی همان است كه افرینش ویژه وی بسوی آن دعوت می كند و مقرراتی را در زندگی فردی و اجتماعی خود باید بكار بندد كه طبیعت یك انسان فطری (طبیعی) بسوی آنها هدایت می كند نه انسان هایی كه به هوی و هوس الوده در برابر عواطف و احساسات اسیر دست بسته می باشد.

از بحث بالا نتیجه دیگری نیز گرفته می شود و آن این است كه زمام حكم در تشریع تنها بدست خداست و جز او را نشاید كه تشریع قانون و وضع مقررات تعین وظیفه نماید زیرا چنانكه روشن شد تنها مقررات و قوانینی در صراط زندگی بدرد انسان می خورد كه از راه افرینش برای او تعیین شده باشد یعنی علل و عوامل بیرونی و درونی انسان را بانجام دادن آن دعوت نماید و آن را اقتضا كند یعنی خدا آن را خواسته باشد زیرا مراد از اینكه خدا چیزی را می خواهد این است كه علل و شرایط انجام یافتن آن را بوجود آورده است

پس از روشن شدن این مقدمات باید داننست كه قرآن مجید با رعایت این مقدمات سه گانه یعنی با عطف نظر باینكه انسان در زندگی خود هدفی دارد (سعادت زندگی) كه باید در راه بدست اوردن آن در طول زندگی تلاش و كوشش نماید و این فعالیت بدون برنامه نتیجه بخش نخواهد بود این برنامه را نیز باید از كتاب فطرت و افرینش خواند و به عبارت دیگر از تعلی الهی فرا گرفت.

قرآن مجید با عطف نظر باین مقدمات، شالوده برنامه زندگی انسان راباین نحو ریخت:

اساس برنامه خود را خداشناسی قرار داد و اعتقاد بیگانگی خدا را اولین اساس دین شناخت و پس از شناسانیدن خدا معاد شناسی (اعتقاد بروز رستاخیز كه در آن پاداش و كیفر كردار نیك و بد انسان داده خواهد شد) را از آن نتیجه گرفت و اصل دیگر قرار داد و پس از آن پیغمبر شناسی را از معاد شناسی نتیجه گرفت یرا پاداش اعمال نیك و بد بدون ابلاغ قبل طاعت و معصیت و نیك و بد از راه وحی و نبوت چنانكه بیان خواهیم كرد صورت نمی بندد.

و آن را نیز اصل دیگر قرار داده سه اصل نامبرده:

۱) اعتقاد بیگانگی خدا

۲) اعتقاد به نبوت

۳) اعتقاد بمعاد را اصول دین اسلام شمرد.

پس از آن در مرتبه تالی اصول اخلاق پسندیده و صفات حسنه مناسب اصول سه گانه را كه یك انسان واقع بین با ایمان باید واجد آنها و متصف بانها باشد بیان نمود. و پس از آن قوانین عملی كه در حقیقت حافظ سعادت حقیقی و زاینده و پرورش دهنده اخلاق پسندیده و بالاتر از آن عامل شد و ترقی اعتقادات حق و اصول اولیه می باشند تاسیس و بیان داشت.

زیرا هرگز قابل قبول نیست كسی كه در مسائل جنسی یا در دزدی و خیانت و اختلاس مال و برداشتن كلاه مردم هیچگونه بند و باری ندارد صفت عفت نفس داشته باشد یا كسی كه شیفته جمع اوری مال است و مطالبات مردم و حقوق واجبه مالی را نمی دهد با صفت سخاوت متصف شود یا كسی كه بعبادت خدا نمی پردازد و هفته و ماهی بیاد خدا نمی افتد واجد ایمان بخدا و روز رستاخیز و دارای سمت بندگی باشد.

پس اخلاق پسندیده همیشه با یك سرشته اعمال و افعال مناسب زنده می ماندچنانكه اخلاق پسندیده نسبت باعتقادات اصلیه همین حال را دارند مثلاً كسی كه جز كبر و غرور و خود بینی و خود پسندی سرش نمی شوداعتقاد بخدا و خضوع در برابر مقام ربوبی را نباید از وی توقع داشت و كسی كه یك عمر معنی انصاف و مروت و رحم و عطوفت را نفهمیده است نمی شود ایمانی به روز رستاخیز و بازخواست داشته باشد.

خدای متعال در خصوص ارتباط اعتقادات حقه و اخلاق پسندیده ـ كه خود نوعی از اعتقاد هستند ـ بعمل، می فرماید: <الیه یصعد الكلم الطیب و العمل الصالح یرفعه> (سخن (اعتقاد) پاك بسوی خدا صعود می كند و عمل صاحل بلندش می كند ـ یعنی در صعود اعتقاد كمك می كند)

و در خصوص ارتباط اعتقاد بعمل می فرماید: <ثم كان عاقبه الذین اساوا السوای آن كذبوا بآیات الله و كانوا بها یستهزئون> (پس از آن سرانجام كار كسانیكه كار بد می كردند باینجا كشید كه آیات خداوند را تكذیب كردند و بانها استهزا می نمودند)

خلاصه قرآن مجید به ریشه های اصلی اسلام كه سه بخش كلی را تشكل می دهد مشتمل است، بدین ترتیب:

۱) اصول عقائد اسلامی كه نوعی از آن اصول سه گانه دین است: توحید و نبوت و معاد، و نوعی عقائد متفرع برانها مانند لوح و قلم و قضا و قدر و ملائكه و عرش و كرسی و خقلقت اسمان و زمین و نظائر آنها.

۲) اخلاق پسندیده.

۳) احكام شرعیه و قوانین عملی كه قرآن كریم كلیات آنها را بیان فرموده و تفاصیل و جزییات آنها را ببیان پیغمبر اكرم (ص) واگذار نموده است و پیغمبر اكرم (ص) نیز بموجب حدیث ثقلین كه همه فرق اسلامی بنحو تواتر نقل نمودهاند بیان اهل بیت خود را قائم مقام و جایگزین بیان خود قرار داده است.

علی‏اكبر علیخانی