چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا

کلید همسایه در خانه ما را باز می کند


کلید همسایه در خانه ما را باز می کند

بررسی نقش مثبت و منفی ترجمه در تولید علم

هدف از این گفتار، ارائه یک مقاله کلاسیک و آکادمیک نیست، هدف بیان دغدغه‌ها، چالش‌ها، واقعیت‌ها و پیامد آنهاست. در جهان معاصر برخی از مفاهیم مثل ترجمه، تألیف و تولید علم آنچنان دستخوش بگیر و ببندهای مدرک ستایی، فخرفروشی علمی، قشری نگری در حوزه‌های علم و پژوهش از یکسو و وسیله قرار دادن آن مفاهیم برای هژمونی سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی از سوی دیگر قرار گرفته که دستیابی به اساس و بنیان کارکرد علمی، فرهنگی، اجتماعی و ارزشی این مفاهیم را چالش زا نموده است.

هر یک از این مفاهیم رسالتی را دنبال می‌کنند، رسالتی که برای بشر افق روشنی را بنمایاند، افقی که در آن نجات انسان‌ها، نه قشر خاص، ملت خاص، نژاد خاص، قوم خاص، جغرافیای انسانی خاص، رنگ خاص، زبان خاص و... بلکه همه انسان‌ها و تأکید می‌کنم که نجات همه انسان‌ها را دنبال کند و این معنا در این جهان معاصر به کیمیا تبدیل شده است، کیمیایی که دست‌یافتنی است ولی ساده به دست نمی‌آید.

برای دستیابی به این کیمیای انسانی باید سختی‌ها و مرارت‌ها را به جان خرید. باید ساختارهای مانع تراش و سد راه را اولاً شناخت، ثانیاً آن را در ابعاد فرهنگی، علمی و اجتماعی به چالش کشاند و ثالثاً ساختارشکنی کرد. باید ساختارهای مزاحم ذهنی و عینی خود ساخته و یا دیگران ساخته را از جلوی راه برداشت و به واقعیات پرداخت.

در حوزه‌های ترجمه و تولید علم، انگاره‌ها و به تبع این انگاره‌ها، ساختارهایی ایجاد شده اند که هم آن انگاره‌ها از اساس غیرعلمی و غیرواقع‌بینانه است وهم آن ساختارهای ذهنی و عینی، غیرپویا و بلکه پس رونده به گونه ای که به چالش اصلی حوزه‌های علم و فرهنگ تبدیل شده است. واکاوی انگیزه ها و اهداف در ایجاد این انگاره‌ها و ساختارها نیاز به زمان موسع و فضای فکری و ذهنی خاص خودش را دارد که در اینجا نمی‌خواهیم به آن بپردازیم، بلکه بیان برخی از این انگاره‌ها و ساختارها و چگونگی برون‌رفت از آن، مراد است.

نگاهی هر چند گذرا و مختصر به چیستی برخی از مفاهیم می‌تواند مسیر بحث را روان‌تر نموده و چارچوبی نظری به بحث دهد.

۱) چیستی علم؟

درباره علم و چیستی آن، مباحث و مناقشات دامنه‌داری طی قرن‌ها میان اندیشمندان و فلاسفه و مورخان تاریخ علم و آنانی که دستی در این زمینه دارند، جریان داشته است. اگرچه این بحث به سرانجام و نتیجه قطعی نینجامیده، ولی در نهایت پیکره دانش به دو مفهوم نظری و تجربی تقسیم شده است.

به قول اینشتین: «علم در تعریفی مستقل نمی‌گنجد» و به گفته جان برنال: «دیر زمانی نیست که علم وجودی مستقل و جداگانه پیدا کرده است.» اکنون ابعاد عمده علم در جهان معاصر عبارتند از: علم نهاد اجتماعی است، علم روش‌مند است، علم سنت انباشت دانش است، علم عامل حفظ و توسعه تولید است، علم یکی از عواملی است که عقیده و بینش ما را نسبت به عالم و آدم شکل می‌دهد و... بله، همه اینها علم است، ولی واقعیت علم بسیار فراتر از اینهاست، واقعیت علم آن است که انسان را نسبت به زمانه خویش آنگونه که هست آشنا نموده و بصارت دهد.

برای زمانه کنونی ویژگی‌هایی می‌شمرند که آن را از اعصار گذشته متمایز می‌نماید. این ویژگی‌ها در قالب اصطلاحاتی نظیر جهان شمولی، مبادلات اقتصادی و فرهنگی، انقلاب اطلاع رسانی، دهکده‌های الکترونی، کثرت گرایی، جامعه مدنی، خردگرایی انتقادی، عصر پسامدرن و... بیان می‌شود و علم آن است که انسان را نسبت به واقعیات این ویژگی‌ها آشنایی و بصیرت دهد، همانی که امیرالمؤمنین امام علی(ع) می‌فرمایند: «فرزند زمان خویشتن باش.» فرزند این زمان بودن یعنی آشنایی با این ممیزه‌ها و توانا بودن در بهره‌گیری بهینه از آنها و این یعنی واقع‌بینی جهان پیرامون خود، همان علمی که حضرت امام علی (ع) در چهارده قرن قبل به آن اشاره داشته و آن را عامل سعادت و تعالی انسان می‌دانند و به آموختن و فراگیری آن مؤکداً سفارش فرمودند.

۲) چیستی ترجمه؟

ترجمه، انتقال مفاهیم از زبان مبدأ به زبان مقصد در قالب‌های نو و تازه است. بهترین مترجم آن است که زبان‌های مبدأ و مقصد را کاملاً بداند، با موضوع اثر از نزدیک آشنا و با نویسنده اصلی و محتوای اثر دمساز و در زبان مقصد، روان‌ساز باشد.

ترجمه، نقطه تلاقی دو فرهنگ متفاوت است که در آن چگونگی و نوع تصمیم مترجم در برخورد با فرهنگ مبدأ در مسیر و چگونگی ورود آن فرهنگ به فرهنگ مقصد و چالش برخاسته از این مقابله و رویارویی تأثیر می‌گذارد.

در تعریفی جامع‌تر و در عین حال صریح‌تر، ترجمه عبارت است از برگرداندن نوشته یا گفته‌ای از زبانی (زبان مبدأ) به زبان دیگر (زبان مقصد) به گونه‌ای که در این انتقال، هیچ بخشی از صورت و معنی ازبین نرود.

۳) چیستی تولید علم؟

علم ذاتاً مولد است و تولید علم، در ذات علم نهفته می‌باشد به گونه‌ای که اگر مولد بودن از علم گرفته شود، آن، دیگر علم نیست بلکه مجموعه اطلاعاتی است که بدون علم هم می‌توان به آن اطلاعات دست یافت. از این رو علم و اطلاعات در عین نزدیکی به هم، متفاوت از هم می‌باشند. سنت علمی که از پدر به پسر و از استاد به شاگرد رسیده است، ریشه اصلی علم است و چنان سابقه طولانی دارد که نمی‌توان آن را به عنوان یک نهاد یا روشی مجزا از عرف و فرهنگ سنتی قلمداد کرد. بررسی سنت علمی و تولید علم در کشور ما ایران، از پیش از اسلام در نهادهای علمی و آموزشی جریان داشته است، ازجمله جندی شاپور که مرکز برجسته طبی در آن زمان بوده و سپس در نیمه اول قرن دوم هجری با تأسیس مرکز علمی با نام «بیت‌الحکمه» در بغداد با تجمع علما و دانشمندان ملل گوناگون به اوج خود رسیده و می‌رفت که به قله تولید علم در جهان بنشیند.

حال، با توجه به چیستی و چارچوب نظری کلید واژه‌های اشاره شده، باید به رصد تاریخی و کنونی، تجزیه و تحلیل و واقع‌نگری و واقع‌بینی این مفاهیم در جهان معاصر و هم‌اکنون که من دارم با شما ناشران برجسته بین‌المللی سخن می‌گویم پرداخت.

پرسش محوری و کلیدی من از شما ناشران تألیف و ترجمه از یک سو، مؤلفان و مترجمان و گردآوران از سوی دیگر، محققان وپژوهشگران و واکاوان عرصه علم و فرهنگ از یکسو، حکومتگران و نخبگان و کانون‌های علمی و آکادمیک از دیگر سو آن است که فضای علمی و فرهنگی جوامع چقدر با روح و معنا و بایدها و نبایدهای آن کلید واژه‌ها فاصله گرفته است؟ و فاصله «هست‌ها و نیست‌ها» با «بایدها و نبایدها» چقدر زیاد شده است. آیا تراژدی غم‌افزاتری از بازترشدن روز افزون این زاویه می‌توان تصور کرد؟

همکاران عزیز و فرهیخته باید به خود بیاییم همین امروز، که فردا دیر است و در این به خود آمدن، چهار حلقه اصلی باید به هم متصل شوند:

۱) اندیشمندان و فرهیختگان صاحب قلم

۲) حکومتگران و نخبگان

۳) مراکز علمی و آکادمیک

۴) ناشران علم و فرهنگ

می‌دانید و می‌دانیم که چگونه به نام ترجمه، جلوی تولید علم در جوامع مختلف را گرفتند و چگونه ترجمه را پارادایم قرار دادند تا به تولید علم فکر نشود. بگذارید از خودمان مثال بزنم.

به خوبی می‌دانید که ایران، مهد علم و تمدن و فرهنگ و آزادگی بوده و این ویژگی پس از ورود مکتب حیاتبخش اسلام به ایران، مراتب اوج و کمال خود را طی نموده است. پویایی علمی و فرهنگی از شاخصه‌های ممتاز ایران اسلامی بوده و هست.

از زمانی که نهضت ترجمه در ایران شکل گرفت و علوم مختلف غرب که غالباً به عاریت گرفته از دیگران بود در قالب ترجمه در دو سه قرن قبل، ورود به ایران را آغاز کرد، به موازات آن، پویایی علمی رنگ باخت تا آنجا که ترجمه نه یکی از عوامل رشد علمی، بلکه تنها عامل و راه رشد علمی عنوان شد و راه ورود به علم و مجامع علمی را ترجمه آثار هر چند دست چندم اندیشمندان غربی می‌دانستند و این روند نامبارک تا آنجا پیش رفت که نه تنها تألیف و تولید علم را برای بومی‌اندیشان غیرممکن قلمداد می‌نمودند، بلکه اساساً حرکت به این سمت را حرکتی انحرافی و بی‌سرانجام عنوان و تبلیغ می‌کردند و اسفناک‌تر اینکه این تبلیغ را نیز حرکتی علمی نام می‌نهادند.

به یمن و برکت انقلاب اسلامی که اولویت اول آن تحول بنیادین فکری و فرهنگی بود، این حصار وهم‌آلود فروریخت و ظهور و بروز استعدادهای نهفته در متن مردم جامعه سبب شد، ترجمه آثاری که ارزش علمی و نظریه‌پردازی نداشتند به افول گراییده و از آن شد که ایران امروز با رهبری‌های عالمانه و خردمندانه، در حال نوردیدن قله‌های علم و معرفت است.

صد البته همه اینها نباید به نفی و حتی تضعیف ترجمه بینجامد. چرا که ترجمه، خود تولید علم است. ترجمه مهمترین عامل و سریع‌ترین راه در آشنایی، تعاطی و تعامل علمی و فرهنگی بین ملت‌ها و اندیشمندان و فرهیختگان ملل مختلف و تسهیل‌کننده و راهی میانبر در حرکت به سوی قله علم و معرفت می‌باشد. از این راه میانبر باید استفاده کرد ولی همواره باید با دقت و ظرافت و تیزهوشی مواظب و مراقب بود که این راه میانبر مسیر اصلی رسیدن به هدف را منحرف نکند. در جهت رسیدن به علم، ترجمه یک فرصت است. فرصتی مغتنم. از این فرصت مغتنم باید به موقع و در جای خودش به خوبی استفاده کرد. در غیر این صورت این فرصت مغتنم به چالش و تهدیدی جدی در مسیر تولید علم مبدل خواهد شد. توجه به این فرصت‌ها و چالش‌ها، رسالتی سنگین بر دوش اهالی و اربابان نشر می‌گذارد. درست است که حرکت از مؤلف و مترجم ایجاد می‌شود ولی این حرکت و اقدام اگر نشر نیابد، ایستا می‌شود و پویایی خود را از دست می‌دهد و این نشر و ناشر است که هر حرکت و اقدام علمی را می‌تواند در مسیر پویایی قرار داده یا آن را ایستا نماید. اگرچه این نقش ناشر مطلق نمی‌تواند باشد ولی تأثیرگذار و تعیین‌کننده است.

از این رو، برای حرکت در مسیر تولید علم و بهره‌مندی از ترجمه، همچنین استفاده بهینه از فرصت‌ها و عدم تبدیل نمودن این فرصت‌ها به چالش و سپس تهدید، چند راهکار پیشنهادی ارائه می‌شود:

۱) چاپ و نشر آثار تولیدی و تألیفی که نظریاتی نو برای ارائه داشته باشند.

۲) ترجمه و چاپ و نشر آثاری که نظریه‌ای نو ارائه نموده و یا اینکه درصدد تکمیل نظریات علمی گذشتگان برآیند.

۳) معکوس نمودن معادله ترجمه و تألیف در چاپ و انتشار آثار در سنگین‌تر نمودن کفه تألیف نسبت به ترجمه.

۴) معکوس نمودن معادله تجدید چاپ و چاپ اول در چاپ و نشر آثار در سنگین‌تر نمودن کفه چاپ اول نسبت به تجدید چاپ.

۵) باز نمودن حلقه بسته فرهیختگان و نخبگان و استقبال و ارزش نهادن بر استعدادهای نو و جوانی که نظریاتی برای ارائه و حرفی برای گفتن در عرصه علم و فرهنگ داشته باشند.

۶) ارتباط وثیق و استحکام انس و ارتباط با خالقان و صاحبان آثار فاخر و نظریه‌پرداز علمی.

ناشران محترم و بزرگ، می‌دانم که یک‌یک شما سینه پر از سخن دارید، سخن از فرصت‌ها و چالش‌ها در حوزه نشر، در حوزه تألیف و ترجمه، در حوزه مدیریت بر فرهنگ و علم و در حوزه فرهنگ و علم مدیریتی، امیدوارم که توانسته باشم قطره‌ای از دریای دغدغه‌های متعهدانه در فرصت‌ها و چالش‌های حوزه ترجمه و تألیف و چاپ و نشر را بیان کرده باشم.

٭ مشاور رئیس‌جمهور و مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی

٭ ٭ این متن پیش از این به صورت سخنرانی در شصت و یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت آلمان (۱۶ اکتبر ۲۰۰۹ برابر با ۲۴مهر ۱۳۸۸) ارائه شده است.