سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا

میراث ژنرال برای ژنرال


میراث ژنرال برای ژنرال

مساله مهم در جنجال های مطبوعاتی غالبا گم شدن مهم ترین نکته در هیاهوها و غوغاهاست

مساله مهم در جنجال‌های مطبوعاتی غالبا گم شدن مهم‌ترین نکته در هیاهوها و غوغاهاست. مطلب اخیر مجله رولینگ استون نیز با وجود آن که طوفانی به پا کرد که برای ژنرال مک کریستال فاجعه بار بود، اما نکته اصلی آن مقاله کاملا پنهان ماند. زیرا در آن مطلب بیش از آن که شخص مک کریستال و گروهش مورد پرسش قرار گیرند این کلیت استراتژی آمریکا بود که مورد تردید قرار گرفت.

«مایکل هاستینگز» نویسنده آن مقاله به صورت مفصل نشان داد که تا چه اندازه کشتی آمریکا در افغانستان به گل نشسته و این شکست بیش از همه نتیجه آن دکترین موسوم به «ضدشورش» است. این دکترین در واقع بر مبنای کاهش خشونت به وسیله تلفیقی از ابزار نظامی، تکنولوژی و دیپلماسی بود و هدف اولیه آن طبق ادعای آمریکا تامین امنیت مردم غیرنظامی بود. این روش پیش از آن در عراق نتایج مثبتی داشت و به همین خاطر در افغانستان نیز مورد استفاده قرار گرفت. هاستینگز در مقاله‌اش می‌نویسد: «این دکترین بشارت جدید سران پنتاگون به شمار می‌آید، دکترینی که اولویت نظامی آن خشونت از طریق فناوری پیشرفته است.»، اما افغانستان عراق نیست و این دو کشور تفاوت‌های بنیادین با یکدیگر دارند و این مساله در مورد مشکلات آنها نیز صدق می‌کند.

در آن مقاله سربازان آشکارا در مورد موقعیت خود و بخصوص در مورد این مساله که حتی در موارد جدی نیز به خاطر حفظ جان غیرنظامیان حق تیراندازی و پرتاب نارنجک را ندارند لب به شکایت می‌گشایند. یکی از آنان می‌گوید: «آیا همه این کارها بی‌معنی نیست؟ از من سوال می‌شود که اصلا ما در اینجا چه کار می‌کنیم؟»

بی‌تردید این پرسشی است که حال جانشین مک کریستال باید به آن پاسخ دهد یعنی «ژنرال دیوید پترائوس». این نظامی ۵۷ ساله به خاطر این جایگزینی سمت خود به عنوان رئیس ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه را ترک کرد و حال وارث بزرگ‌ترین چالش نظامی است که این روزها گریبانگیر آمریکاست چگونه می‌توان در افغانستان صلح برقرار کرد؟

● استراتژی مک‌کریستال

هنگامی که در روزهای گذشته اوباما این ژنرال را به جای مک کریستال نشاند روشن کرد که این جابه‌جایی به معنی تغییر خط‌مشی نظامی نیست: «این تنها جابه‌جایی یک فرد به شمار می‌آید، اما به هیچ عنوان یک تغییر استراتژی نیست. پترائوس نه‌تنها از استراتژی فعلی حمایت می‌کند بلکه در تدوین و تکمیل آن نقش داشته است.» به عبارت بهتر پترائوس مبتکر این استراتژی به شمار می‌آید و او بود که دکترین ضدشورش را در عراق آزمود و خط‌مشی اصلی آن یعنی افزایش نیروها در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در عراق با کامیابی روبه‌رو شد. او مولف کتاب و به عبارتی بسته‌ای ۲۴۱صفحه‌ای است که قواعد معمول جنگ را با روش‌های مدنی پیوند می‌دهد و شامل ۳ بخش است: «تکنیک‌های زبانی»، «مسائل حقوقی» و «تحلیل شبکه‌های اجتماعی».

این کتاب بلافاصله پس از انتشار تبدیل به کتاب مقدس ارتش آمریکا شد و مک کریستال نیز دستور داد که در میان سربازانش توزیع شود، اما خود وی با روش‌های خاص خود ضمن وفاداری به این دکترین آن را مورد استفاده قرار داد.

دقیقا مشکل در همین نکته نهفته است. اگرچه که اوباما با انتخاب پترائوس به نوعی در فکر راهی کم‌هزینه بوده است، اما نکته مهم این که ناظران امور روز به روز بیشتر در مورد کارایی استراتژی ضدشورش پترائوس در افغانستان، حداقل در موقعیت فعلی، دچار تردید می‌شوند. منتقدان کارکرد این استراتژی در افغانستان به نکته‌ای اساسی اشاره دارند: «دکترین ضدشورش» در عراق بستگی تام و تمامی به حملات گسترده نیروهای آمریکایی داشت و این در حالی است که اوباما در مورد افغانستان دقیقا برعکس وعده داده است یعنی خروج نیروهایی که در پایان ۲۰۰۹ به تعداد آنها افزوده شد، در جولای ۲۰۱۱ و این طرحی است که ژنرال پترائوس هم نظر خوشی به آن ندارد.

دیگر منتقدان از اساس با این استراژی مشکل دارند. «جیان جنتیله» سرهنگ ارتش و استاد تاریخ در آکادمی نظامی وست پوینت آمریکا می‌نویسد: «تصور تسخیر قلب و روح یک ملت بیش از هر چیز یک کلیشه، یک تحریف و یک توهم من درآوردی است که در ویتنام با ناکامی روبه‌رو شد. این روش روشی اشتباه است که حتی در جنگ‌های آینده نیز کارایی ندارد».

اشکالات استراتژی افغانستان بی‌تردید در مباحثات مجلس سنای آمریکا نیز تبدیل به بزرگ‌ترین بحث و جدل‌ها خواهد شد. «جان مک‌کین» سناتور جمهوریخواه اعلام کرده است که طرح خروج نیروها باید دوباره بررسی شود. او در گفتگویی تلویزیونی گفت: «نمی‌توانیم در جنگ زمان خروج را به دشمن اعلام کنیم و سپس انتظار اجرای آن استراتژی را داشته باشیم».

● مشکلات افغانستان

اینجاست که آن وضعیت پیچیده آشکار می‌شود: پترائوس در عراق استراتژی شکست خورده دیگران را کنار گذاشت، اما در افغانستان این استراتژی خود اوست که در مورد آن تردید وجود دارد. حیثیت پترائوس در میان آمریکاییان به عنوان قهرمان جنگ در خطر جدی قرار دارد و او خود نیز در پایان سال ۲۰۰۸ این را می‌دانست: «همیشه گفته‌ام که جنگ افغانستان دشوارتر خواهد شد».

و حق با او بود زیرا در افغانستان همه چیز به شکست انجامیده است. حمله به ولایت هلمند در بهار امسال با مقاومتی سخت روبه‌رو شد و حملات بعدی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. کرزای غیرقابل پیش‌بینی و دولت او متهم به فساد است و طالبان با موفقیت مشغول تحکیم موقعیت خود هستند.

اوباما هفته پیش گفت: «ما یک هدف روشن داریم که در حال حاضر همان شکست طالبان است.» او در دسامبر گذشته در آکادمی نظامی وست‌پوینت نیز با همین صراحت از خط‌مشی جدیدی در افغانستان گفت و می‌توان استدلال کرد که آمریکایی‌ها دچار جمود و سکون شده‌اند. با این حال اکثر ناظران در این مورد هم‌عقیده هستند که اگر یک نفر بتواند این وضعیت را تغییر دهد همان پترائوس است. او از سال‌ها پیش در جریان وضعیت منطقه است و با کرزای و بسیاری از همکاران رده‌بالایش آشنایی دارد. او با پاکستان و دولت‌های کلیدی آسیای مرکزی روابط نزدیکی دارد و به گفته یکی از مشاورانش: «پترائوس را می‌توان یودا نامید یعنی همان رئیس جنگ در فیلم جنگ ستارگان».

پترائوس بدون فریب دادن رئیسش اوباما یا به صف منتقدان استراتژی افغانستان می‌پیوندد یا خود را با آن وفق می‌دهد. او روابطی عالی با واشنگتن دارد درست برعکس مک‌کریستال که تحقیرهای گزنده‌اش علیه رهبری سیاسی آمریکا در مجله رولینگ استون به قیمت اخراج وی تمام شد. با این حال گفته‌های مک کریستال بازتاب افکار بسیاری از سربازان آمریکایی به شمار می‌آید و آنها در عمل می‌بینند و می‌گویند که واشنگتن به دلایل سیاسی آنها را در افغانستان فراموش کرده است. احتمالا پترائوس در مقایسه با سلفش بهتر می‌تواند این شکایت‌ها را به واشنگتن انتقال دهد. او در عراق نشان داد که به صورت حرفه‌ای توانایی تحمیل خواسته‌های خود به سیاستمداران و دیپلمات‌ها را دارد.

همکاری پترائوس با «رایان کراکر» سفیر سابق آمریکا در عراق و حضور و مشاجره آنها در کنگره در زمان خود امری مطلوب برای واشنگتن به حساب می‌آمد. رابطه خوب ژنرال با هیلاری کلینتون هم می‌تواند در ادامه کار مزیت مثبتی برای پترائوس در جهت ایجاد همگرایی میان سیاستمداران بشدت متفرق شده آمریکایی در مورد عراق به شمار آید.

سناتور دمکرات «جک رید» که در کمیسیون نیروهای مسلح عضویت دارد به نیویورک‌تایمز گفته است: «پترائوس می‌تواند آرامش برقرار کرده و فرضیه‌های موجود را بررسی کند. نقطه ‌ثقل و برخی روش‌ها دگرگون خواهد شد زیرا روش فرماندهی پترائوس ایجاد رابطه خوب با یگان‌ها، متحدین و رهبری غیرنظامی است».

پترائوس در تاریخ جولای ۲۰۱۱ به دیده «زمانی آغاز پیشرفت» و نه زمانی که آمریکا از افغانستان خارج می‌شود می‌نگرد. به هر حال تشتت آرا در مورد این ژنرال آمریکایی در داخل و خارج آمریکا بسیار گسترده است و چه‌بسا با همه خوش‌بینی‌های سیاستمداران آمریکایی، ژنرال پترائوس ماموریتی غیرممکن را پذیرفته باشد.

اشپیگل آنلاین

مترجم :‌محمدعلی فیروزآبادی