شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

اهمیت نماز


اهمیت نماز

در آخرین لحظات عمر شریف و با برکت امام صادق علیه السلام، این جمله از لبان گهربار آن حضرت صادر شد که: “ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوه”
همانا شفاعت ما نخواهد رسید به کسی که نماز …

در آخرین لحظات عمر شریف و با برکت امام صادق علیه السلام، این جمله از لبان گهربار آن حضرت صادر شد که: “ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوه”

همانا شفاعت ما نخواهد رسید به کسی که نماز را سبک شمرد و اعتنا و اهتمام به آن نداشته باشد.

گویم ز امام صادق این طرفه حدیث

تا شیعه او به لوح دل بنگارد

فرمود که بر شفاعت ما نرسد

آن کس که نماز را سبک بشمارد

“سید رضا موید”

حجت حق

در سوگ امام صادق علیه السلام

ای چشمه روشن حقایق

ای نور خدا، امام صادق

دریای کمال و فضل و بینش

تابنده چراغ آفرینش

محبوب خدای حی سرمد

نور دل و دیدگان احمد

خورشید سپهر دانش و دین

منظومه عشق و شور و آیین

کی عقل برد به دانشت راه؟

کی گشته خرد به علمت آگاه؟

علم تو جهان گرفته یکسر

دین یافته از تو زیب و زیور

بس راز نهفته درکلامت

بس در نسفته در پیامت

سراللهی و امین یزدان

اسرار خداست در تو پنهان

با این همه عز و شان شوکت

کی بود روا به کنج عزلت

در عصر سیاه زور و تزویر

خون بود ز دیدگان سرازیر

منصور دوانقی ناپاک

بنمود دلت ز غصه صد چاک

با زهر گداخت جسم و جانت

شد تیره جهان به دیدگانت

زان ز هر ستم که گشت کاری

خون بود به جای اشک جاری

شد خاک بقیع مدفن او

آسوده شد از ستم تن او

**

ای افقه و اعلم خلایق

ای حجت حق امام صادق

ماییم غلام آستانت

از جمله سر سپردگانت

ما را به حقایق آشنان کن

سرمست ز باده ولاکن

عباس براتی پور

آشتی

و ناگهان تو و برق نگاه و یک لبخند

پس ازهزار پریشب، پگاه و یک لبخند

سلام زیر لب شرم چشم شیرینت

ولکنت هیجانم، و آه و یک لبخند

خدای من! تو؟ نه! اما چرا قسم بخورم؟

دلیل: روح گس راه راه و یک لبخند

تو ایستاده ای آنجا برابر دل من

و من برابر خود چون گناه و یک لبخند

“چه سخت بود” تو می گویی و خجالت من

و چند ورطه سکوت سیاه و یک لبخند

“تمام شد، نگذاریم بار دیگر رنج”

توافق دو دل و یک نگاه و یک لبخند

و عشق بی کس ما باز می شود قانع

به لقمه نانی و یک سرپناه و یک لبخند

عبدالرضا فریدزاده

تو ای فردا ترین....

دلم می خواست توفان باشم و دریای من باشی

اهورایی ترین همصحبت یلدای من باشی

تو را در سینه ام هر لحظه با خود می برم - اما

چه می شد لحظه ای من جای تو، تو جای من باشی

هنوزم می شناسم عطر گیسوی غزل بافت

که با احساس می آیی غزل آرای من باشی

پر از دیروزم و امروز هم در سایه خواهم ماند

تو ای فردا ترین می خواستم فردای من باشی

برایت فال می گیرم بیا این حافظ و این تو

که اهل “هر چه پیش آید خوش آید” های من باشی

مهدی میرآقایی

بی حضور عشق

زندگی بلوغ فطرت است و بس

جمع بین عشق و عصمت است و بس

بی حضور عشق، زندگی خطاست

عشق، قاصد هدایت است و بس

زندگی، همیشه سایه- روشن است

جمع بین نور و ظلمت است و بس

زندگی، تبسم سخاوت است

خواب یک جهان عدالت است و بس

زندگی، عبور ناگهان ما

از حوالی حقیقت است و بس

رکعتی نیاز و رکعتی خلوص

زندگی همین دو رکعت است و بس

خنده می زنم به روی مرگ سرخ

زندگی پل شهادت است و بس

رضا اسماعیلی