دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مقاله محمد رضا جوزی مترجم درباره هایدیگر
هایدگر در آغاز کتاب بزرگ خود با نام نیچه که باید آن را (شاهکار) magnum opous هایدگر به شمار آورد مینویسد:
"مواجهه با نیچه هنوز آغاز نشده و حتی مقدمات آن نیز فراهم نگردیده. مدتهای مدید است که نیچه را یا مورد تجلیل و تقلید قرار دادهاند، و یا به او ناسزا گفته و از وی سو استفاده کردهاند. فکر و سخن نیچه برای ما هنوز بسیار معاصر است. از لحاظ تاریخی ما از او هنوز به اندازه کافی فاصله نگرفتهایم. ما فاقد آن فاصله لازم برای تحسین قوت تفکر یک متفکر هستیم. مواجهه (confrontation) یعنی همان نقد اصیل و حقیقی. مواجهه عالیترین روش و در واقع تنها روش شناختن یک متفکر است. در مواجهه است که مسئولیت تدقیق و تامل در تفکر او را به عهده میگیریم و نیروی موثر و نه ضعفهای او را پیجویی میکنیم. برای چه؟ برای اینکه از طریق "مواجهه" است که خواهیم توانست آزادی لازم برای فکر کردن را به دست آوریم.
این سخنان که روزی هایدگر درباره نیچه گفته بود اکنون به نحو شگفتآوری در مورد خود او صادق است. یکی از اموری که مانع مواجهه ما با هایدگر و یا هر فیلسوف دیگری میشود این است که پیش از سیر در طریقت فکری او، با وی از در چون و چرای سیاسی برآییم.
لازم میدانم که به طور مختصر و فشرده چند نکته در مورد رابطه هایدگر با ناسیونال سوسیالیسمِ آلمان که به گفتههای مقلدانه برخی، افراد را از مطالعه آثار هایدگر باز داشته، توضیح دهم:
- هایدگر در زمان حکومت نازیها (۱۹۳۳) فقط مدت ده ماه ریاست دانشگاه فرایبورگ را به عهده گرفت. ضمنا او را از جانب مقامات بالای حزب بدین سمت منسوب نکردند، بلکه طبق سنت دانشگاهای آلمان با رای و تاکید «کلیه اعضا» سنای دانشگاه بدین سمت برگزیده شد.
- او در طی مدت ریاست خود بر دانشگاه «هیچ یک» از اساتید، کارمندان و دانشجویان را نه معزول کرد و نه اخراج نمود و نه مورد توبیخ قرار داد.
- در نوشتهها و سخنان هایدگر، چه تلویحا و چه تصریحا هیچ نشانی از "ضدیت با یهود" یا "تعصبات نژادی" وجود ندارد.
- در طرز تفکر هایدگر به طور کل، و در برخی از آثارش نظیر "در آمدی به مابعد الطبیه"، تفکر ما را به چه میخواند و نیچه به طور اخص، شواهد کافی و کامل در نفی نازیسم، کمونیسم و آمریکانیسم وجود دارد.
- مقامات آلمان هیتلری به دلیل تعارض فکر هایدگر با ایدئولوژی نازیسم و عدم تمکین او به خواستههای حزب، وی را از ریاست دانشگاه «معزول» کردند.
- هایدگر مانند هر انسان شریف و با شخصیتی به ملت و کشور خود احترام میگذاشت و از آن دفاع میکرد، چنان که هر ایرانی شریف و با شخصیتی از کشور و ملت خود دفاع میکند و اگر نکند از شرف و شخصیت بویی نبرده است.
- از هایدگر ایراد گرفتهاند که چرا پس از جنگ جهانی دوم در مقابل ناسیونال سوسیالیسمِ و بالاخص کشتار یهودیان سکوت کرده است. کسانی که از این جهت بابت از هایدگر انتقاد میکنند باید بدانند نحوه تفکر او و کتابها و رسالات و دروس و سخنرانیهایش بلندترین و دامنهدار ترین "فریاد" علیه تفکری است که کشتار یهودیان تنها یکی از ثمرات نا مبارک آن است و اگر کسی «گوش شنیدن» چنین بانگ رسایی را نداشته باشد و انذار و اخطار صریح آن جدی نگیرد، در آن صورت گفتن و نوشتن چند جمله در مذمت یکی از صدها هزار مظاهر زشت آن چه فایدهای در بر خواهد داشت؟
هایدگر دو هزار سال تاریخ غرب را از افلاطون تا زمان حاضر با نام «متافیزیک» مینامند که فهم آن محتاج مطالعه آثار هایدگر است، اما اجمالا باید گفت "نیست انگاری" و "خود بینایی" از لوازم ذاتی تفکر متافیزیکی است و آنچه هیتلر در آلمان مرتکب شد تنها از مظاهر بیشماری خود بنیادی و نیست انگاری بود و چنین نبود و نیست که مخالفان نازیسم تا آنجا که در ذیل حوالت تاریخی متافیزیک قرار دارند از خود بنیادی و نیست انگاری منزه باشند.
هایدگر صریحاً گفت و نوشت که دو هزار سال متافیزیک نیست انگار، انسان را از خانه ذات خود خارج کرده و مادام که آدمی به حقیقت ذاتی خود که "قرب به وجود" است بازنگردد بیاید منتظر مصائب و سیه روزیهایی بیش از این باشید. پس از جنگ جهانی دوم تفکر نیست انگارانه مصائبی به بار آورده که به مراتب زشت تر و ننگینتر از نازیسم بوده و اغلب کسانی که از هایدگر به خاطر سکوت او انتقاد کردند در برابر نتایج صریح و روشن آن، یا سکوت پیشه کردند و یا به تایید آن پرداختند.
طی پنجاه سال، از جنگ جهانی دوم تاکنون ، صدها جنگ نکبت بار منطقهای در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین، اروپا و اخیرا در خاورمیانه بر پا شده که میزان تلفات آن روی هم رفته چندین برابر تلفات یهودیانی بود که قربانی نازیسم شدند، اما نوحهگران داخائو و آشوتیش اگر نگوییم که عامل و مشوق آن بودهاند لااقل بیاعتنا از کنار همه آنها گذشتند و میگذرند، آنچنان که گویی غیر یهودی در خور رحم و شفقت نیست.
ـ تفکر هایدگر نه تنها با "حفظ وضع موجود" سازگاری ندارد، بلکه "اساس" آن را نفی میکند. در تفکر هایدگر زمینههای فلسفی برای "نسخ" حوالات تاریخی متافیزیک فراهم آمده و بیجهت نیست که نویسندهای مانند پوپر منتقدان تمدن غرب را دشمن عقل و جامعه باز میماند. او تمام کسانی را که درباره تاریخ و سنتها حاکم بر تاریخ سخن گفتهاند به نام "تاریخ انگار" (HISTORIICIST ) می کوبد و کنار میگذارد.
هایدگر میگوید: "تفکر، تازه وقتی شروع میشود که به تحقیق آزموده باشیم عقلی که در طی قرنها ستوه آمده، خود سرسختترین دشمن (ANTAGONIST ) تفکر است؟
یکی از خصوصیات تفکر هایدگر این است که هیچ کس را بندگی غرب و عقل منسوخ غربی دعوت نمیکند و به همین جهت در میان کشورهای شرقی، از هند و ژاپن و چین گرفته تا کره و تایلند، علاقهمندان فراوانی دارد. "جاروا لعل مهتا" که یکی از هایدگر شناسان بزرگ جهان و اهل هند است مینویسد:
"با مطالعه در آثار هایدگر بود که آموختم برای ما اثر و ودایع تاریخی خود، که همچون دینی برگردن من است. احترام تازهای قائل شوم.....
تاکنون دهها کتاب و رساله درباره هم سخنی و همدلی میان هایدگر و تفکرات شرقی نوشته شده، در حالی که هیچ کس به قرابت و هم سخنی پوپر با معرف شرقی اشارهای نکرده است. در آثار هایدگر کینه توزی متفرعنانه نسبت به ملل و اقوام دیگر آنچنان که در آثار هوسرل (فلسفه و بحران غرب، صص ۹۶ـ۵۷) و پوپر و اذناب آنها به چشم میخورد وجود ندارد.
تفکری که هایدگر ما را به آن میخواند «تفکر قلبی» است نه تفکر قالبی علم فیزیک. هر قلبی مستعد تفکر نیست مگر آنکه اول از سرسختترین مانع تفکر یعنی خودبینی و خودرایی (سوبژکتیویته) پیراسته شده باشد. با خرد نقاد خود بیناد همسخنی و مدارا ممتنع است و انسانها چون دیوار و بلکه چون سد سکندر و در مقابل یکدیگر خواهند ایستاد و خون یکدیگر را بیرحمانه خواهند ریخت، چنانکه ریختهاند.
اگر قرار است میان ملل و اقوام روی زمین گفتوگویی برقرار شود، تفکر هایدگر واسطه خوبی برای این گفتو گو است. شاگرد چینی هایدگر میگوید:
وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم:
"منکیوس میگوید: وقتی آسمانیان اراده میکنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارد، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده میکنند، رگ و پی و استخوانیهای او را میپوسانند و کالبدش را به مشقت دچار میکنند و اعمال و آثارش را با بیحرمتی میکنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، میآموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات میگیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بیدردی و لذت و تن آسایی است."
"محمد رضا جوزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست