پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

فیلمسازی در کام جنون


فیلمسازی در کام جنون

نگاهی به سینمای جان کارپنتر به مناسبت اکران آخرین فیلمش

اگر استفن کینگ در ادبیات عنوان «استاد وحشت» را به خود اختصاص داده، در سینما هم هستند صاحب‌نظرانی که معتقدند جان کارپنتر را باید «استاد سینمای وحشت» خواند. استاد سینمای وحشت عنوان قانع‌کننده‌ای به نظر می‌رسد، چرا که جان کارپنتر در طول بیش از ۳۰ سال فیلمسازی نشان داده که فقط کارگردانی نیست که به لحاظ مضمونی و بصری در ژانر وحشت کار کرده باشد، بلکه او در واقع خود تجسمی از این ژانر است. کارپنتر علاوه بر کارگردانی، نویسندگی و آهنگ‌سازی برخی از فیلم‌هایش را نیز خود به عهده گرفته است. با وجود اینکه بیشتر فیلم‌هایش در ژانر وحشت می‌گنجند، نباید او را صرفا فیلمساز این ژانر بدانیم؛ چرا که فیلم‌های اکشن و علمی و تخیلی هم ساخته است. استادی و مهارت او در اصول سینما در بیشتر فیلم‌هایش دیده می‌شود و بسیاری از مسایل اجتماعی، نژادی و جنسی دنیای مدرن در آثارش منعکس شده‌اند. اما نکته عجیب این است که کارپنتر جزو آن دسته فیلمسازانی قرار گرفته که یا فیلم‌هایشان قدر نمی‌بینند و از سوی منتقدان هم گاه نادیده گرفته می‌شوند. اما مروری کوتاه بر فیلم‌های شاخص او به خوبی جایگاهش را در سینمای آمریکا نشان می‌دهد. برای مثال فیلم «هالووین» را که در سال ۱۹۷۸ ساخت یکی از موفق‌ترین فیلم‌های ژانر وحشت است که فروش زیادی داشت و هفت دنباله بر آن ساخته شد و بعد از آن بسیاری از فیلمسازان از کارپنتر تقلید کردند.

جان کارپنتر در ۱۹۴۸ در نیویورک به دنیا آمد. پدرش موسیقیدان بود و در سال‌های کودکی و نوجوانی به او کمک کرد که ذوق هنری و موسیقایی‌اش را بالا ببرد.

کارپنتر در جوانی بسیار به فیلم‌های وسترن علاقه‌مند بود چنانکه تاثیر وسترن را در بیشتر فیلم‌هایی که بعدها ساخت می‌شود، دنبال کرد. اینها چیزهایی بود که در جوانی روی او تاثیر گذاشت: وسترن‌های هاوارد هاکز و جان فورد به علاوه‌ فیلم‌های علمی- تخیلی ارزان‌قیمتی که در دهه ۱۹۵۰ ساخته می‌شد. کارپنتر در اوایل دهه ۱۹۶۰ وارد مدرسه فیلمسازی دانشگاه کالیفرنیا شد که یکی از مهم‌ترین مراکز آموزشی آمریکا بود. در ۱۹۷۵ وقتی که هنوز دانشجو بود، اولین فیلمش به نام «ستاره تاریک» را ساخت. فیلمی علمی- تخیلی درباره چهار فضانورد که ماموریتی فضایی دارند تا جهان‌های ناپایدار را نابود کنند و فضای کهکشانی را برای آیندگان جای امنی کنند. فیلم اول کارپنتر دیدگاهی پست‌مدرنیستی داشت و سال‌ها پیش از «بیگانه» (رایدلی اسکات، ۱۹۷۹) یا «بلید رانر» (۱۹۸۱) ساخته شده بود. ایده‌های خلاقانه‌ای در فیلم بود و به عنوان یک فیلم دانشجویی با بودجه‌ای اندک موفقیتی برای کارپنتر محسوب می‌شد. کارپنتر در ۱۹۷۶ اولین فیلم حرفه‌ای‌اش «حمله به ناحیه ۱۳» را ساخت که فیلم مهجوری است اما از این نظر که به نوعی بازسازی «ریو براوو» وسترن کلاسیک هاوارد هاکز بوده، قابل توجه است.

کارپنتر داستان «ریو براوو» را به لس‌آنجلس دوران مدرن می‌آورد و به لحاظ سبکی به فیلم «شب مردگان زنده» جورج رومرو نزدیک می‌شود. اولین نشانه‌ها از مشخصه‌های بصری و تماتیک خاص کارپنتر در این فیلم دیده شد. فیلم بعدی او «هالووین» که تا امروز موفق‌ترین فیلم او بوده است، پای کارپنتر را در ژانر وحشت محکم کرد و یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینمای آمریکا به نام او ثبت شد. «هالووین» داستان ساده‌ای داشت، یک پرستار بچه توسط یک قاتل زنجیره‌ای کشته می‌شود. کارپنتر موفق می‌شود از همین داستان ساده فیلمی خوش‌ساخت و هوشمندانه بسازد که به شدت تاثیرگذار است و تماشاگر را می‌ترساند. بسیاری از عناصر فیلم او جزو موتیف‌های ژانر شد و در بسیاری از فیلم‌ها تکرار شد. نحوه روایت فیلم و نمایش خشونت و جلوه‌های بصری همه استاندارد تازه‌ای برای ژانر وحشت ایجاد کردند. هالووین باعث شد که ژانر فرعی به نام «اسلشر» در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ شکوفا شود. موفقیت فیلم مستقل و کم‌بودجه «هالووین» شهرتی برای کارپنتر رقم زد و باعث شد استودیوهای هالیوود بودجه‌های کلانی برای فیلم‌های بعدی‌اش در اختیارش بگذارند.

کارپنتر در برخی از فیلم‌های استودیویی‌اش هم خلاقیت خود را نشان داد. در ۱۹۸۰ فیلم «مه» را ساخت که فیلمی علمی- تخیلی بود با داستانی که ارواح در آن حضور داشتند. «مه» که به زیبایی فیلمبرداری شده بود به شهر کوچکی می‌پرداخت که جرایم فرهنگی مردمش باعث به وجود آمدن موجودات فراطبیعی می‌شد. در ۱۹۸۱ کارپنتر بالاخره فرصت یافت یکی از رویاهایش را تحقق بخشد و فیلم «فرار از نیویورک» را بسازد. فیلم اکشنی که بسیار متاثر از وسترن‌های سرجیو لئونه و هاوارد هاکز بود. جرم، جنایت، فساد و افزایش جمعیت و غروری که در آمریکای آن سال‌ها بود، در این فیلم نمود یافتند. کارپنتر در ۱۹۸۲ فیلم «چیز» را ساخت که بازسازی فیلمی کلاسیک به نام «چیزی از دنیای دیگر» بود که هاوارد هاکز آن را تهیه کرده بود. «چیز» فیلمی علمی- تخیلی بود که به مبارزه اعضای یک ایستگاه فضایی با موجودات فضایی بیگانه می‌پرداخت. موجودات فضایی حیات موجودات زمینی را تهدید می‌کردند و از گوشت انسان موجود عجیبی می‌ساختند. «چیز» یکی از پیچیده‌ترین فیلم‌های کارپنتر تا به امروز است.

در دهه ۸۰ بیشتر فیلمسازان ژانر وحشت به سراغ اقتباس از رمان‌های استفن کینگ رفتند. جان کارپنتر در این سال‌ها فیلم‌های «کریستین»، «مرد ستاره‌ای» و «مشکل بزرگ در چین کوچک» (۱۹۸۶) را ساخت. مرد ستاره‌ای فیلم علمی- تخیلی و رمانتیکی بود درباره یک بیگانه فضایی که به زمین می‌آید و گرفتار می‌شود. دو فیلم کریستین و مرد ستاره‌ای اکران موفقی داشتند و با نظر مثبت منتقدان نیز روبه‌رو شدند. «مشکل بزرگ در چین کوچک» را نیز می‌توانیم یکی از فیلم‌های خوب کارپنتر محسوب کنیم.

این فیلم ترکیبی بود از ژانرهای وسترن، وحشت، فانتزی و البته فیلم‌های رزمی هنگ‌کنگی! استفاده از هنرهای رزمی آسیای شرقی در این فیلم درست مثل «ماتریکس» برادران واچوفسکی یا «ببر خیزان، اژدهای پنهان» بود. علاوه بر اینها در این فیلم کارپنتر شخصیت قهرمان اکشن آمریکایی را که در دهه ۸۰ به اوج رسیده بود نیز به چالش کشید. جک برتون (کرت راسل) قهرمان این فیلم، احمق ساده‌لوحی است که فکر می‌کند «جان وین» است و اعمال قهرمانانه او مثل دن کیشوت بی‌فایده و گاه خطرناک است. فیلم «مشکل بزرگ در چین کوچک» به دلیل مسخره کردن قهرمان اکشن آمریکایی جای چندانی در اکران عمومی نیافت. کارپنتر بعد از ساخت چهار فیلم استودیویی به خاطر دخالت‌های مدیران استودیوها مایوس شد و باز به فیلمسازی مستقل روی آورد؛ چراکه به این ترتیب می‌توانست حتی با بودجه کم فیلم خودش را بسازد. بازگشت او باعث شد دو فیلم خلاقانه «شاهزاده تاریکی» (۱۹۸۷) و «آنها زندگی می‌کنند» (۱۹۸۸) را بسازد.

کارپنتر دهه ۱۹۹۰ را با فیلم «خاطرات مرد نامریی» آغاز کرد. این فیلم کمدی ناموفقی بود که احتمالا باید بدترین فیلم او در نظر گرفته شود. اما کارپنتر در ۱۹۹۵ به سراغ جهان ترسناک خلق شده توسط «اچ پی.لاوکرفت» رفت و کاری کرد کارستان. «در کام جنون» فیلمی آخرالزمانی بود که بر پایه این ایده استوار شده بود که داستان‌های ترسناک می‌توانند ازخودبیگانگی و شیزوفرنی وحشتناکی در خوانندگان به وجود بیاورند. «در کام جنون» فیلم خوش‌ساختی بود که جهان کابوس‌گونه‌ای خلق کرد که به نوعی نمایانگر جهان خود سینمای وحشت هم بود. «دهکده نفرین‌شدگان»، «فرار از لس‌آنجلس» و «خون‌آشامان» فیلم‌های دیگر کارپنتر در دهه ۱۹۹۰ بودند. این فیلم‌ها نیز متاثر از وسترن‌های سرجیو لئونه و جان فورد بودند اما کارپنتر با تغییر در نوع روایت ساختارهای تازه‌ای خلق کرد و به علاوه با مضامین اسطوره‌ای وسترن‌ها نیز بازی کرد. کارپنتر در سال ۲۰۰۱ فیلم «اشباحی از مریخ» را ساخت و پس از آن مدتی فیلمسازی را کنار گذاشت. بعد در سال ۲۰۱۰ فیلم «نگهبان» را ساخت که همین روزها در آمریکا روی پرده رفته است. «بخش» تریلری ۸۸ دقیقه‌ای است که مثل بیشتر فیلم‌های کارپنتر ارواح و اشباح در آن حضور دارند. در این فیلم آمبر هرد نقش زنی به نام کریستین را بازی می‌کند که توسط یک روح به قتل می‌رسد. به نظر می‌رسد کارپنتر کهنه‌کار در ۶۲ سالگی هم هنوز همان مایه‌هایی دوران اوج فیلمسازی‌اش را دنبال می‌کند و دنیای ارواحی که تبدیل به قاتلان سریالی می‌شوند هنوز دست از سرش برنداشته است.

جان کارپنتر پس از ۳۰ سال فیلمسازی در جایگاهی ایستاده است که می‌توان گفت برخی از بهترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما را ساخته است. بسیاری از فیلم‌های مهجور او در این سال‌ها روی DVD دوباره کشف شده‌اند و جایگاه تازه‌ای یافته‌اند. فیلم‌هایی مثل «چیز» یا «آنها زندگی می‌کنند» کارپنتر را به عنوان یکی از چهره‌های سینمای فانتزی مطرح می‌کنند. علاوه بر این، او کسی است که وسترن را در فرم‌های اکشن و ترسناک و علمی- تخیلی بازسازی کرد و به نوعی افتخار ساختارشکنی وسترن به او هم می‌رسد. اما از آنجایی که او را تنها به عنوان کارگردان ژانر وحشت شناختند، بسیاری از فیلم‌های خوب او نقد نشده باقی مانده‌اند. به نظر می‌رسد منتقدان تحلیلی سینما تا قبل از مرگ کارپنتر باید نگاه دوباره‌ای به سینمایش بیندازند و جایگاه او را بهتر تعریف کنند.

سیدحسام فروزان