دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ارتباط و تأثیر آن بر سلامت خانواده


ارتباط و تأثیر آن بر سلامت خانواده

آماده ساختن افراد برای ایفای نقش ها و مسئولیت های خانوادگی امر تازه ای نیست از آن رو كه انسان ها درباره رشد بشر و زندگی خانوادگی دانش درونی ندارند, باید آن را از جایی بیاموزند

● مقدّمه

آماده ساختن افراد برای ایفای نقش ها و مسئولیت های خانوادگی امر تازه ای نیست. از آن رو كه انسان ها درباره رشد بشر و زندگی خانوادگی دانش درونی ندارند، باید آن را از جایی بیاموزند. این یادگیری ها نه تنها می توانند از بروز آسیب های درون خانواده پیش گیری كنند، بلكه ممكن است سبب ارتقای كیفیت زندگی خانوادگی شوند.

بعضی از این انتقالات دانش تجربی طی رویدادهای طبیعی مانند بلوغ یا طی مراسم و آیین ها رخ می دهند، اما اغلب آن ها به شكل غیررسمی در سطح خانواده آموزش داده می شوند. برای مثال، اعضای خانواده مشاركت و نظارت در فعالیت ها و تعاملات خانواده را به گونه ای غیرمستقیم آموزش می دهند. در جوامع نسبتاً ساده و ابتدایی، خانواده قادر به آموزش اعضا در جهت انطباق آن ها با تغییرات جدید بود، ولی در جوامع پیشرفته و صنعتی، به دلیل تغییرات سریع، پیشرفت فنّاوری و تغییر نقش ها، آموزش های نسل گذشته ضمن اینكه به آسانی امكانپذیر نیستند، كافی و مناسب نیز نمی باشند. این تغییرات اجتماعی سریع و عدم انطباق دانش و مهارت های لازم می توانند سبب فشار بر افراد خانواده گردیده، در نتیجه، موجب گسستگی و یا مشكلات دیگر شوند.

به عقیده كركندال (Kirkendull (به موازات صنعتی شدن و ستری شدن جوامع، مشكلات شخصی خانواده ها مانند طلاق، مشاجره و اختلاف نظر بین والدین و فرزندان و یا تغییر در نقش های زناشویی و خانوادگی افزایش می یابند و درست به همین دلیل، تلاش در جهت تقویت هرچه بیشتر نهاد خانواده از سوی مؤسسات كاملا مشهود است. با گذشت زمان، این تلاش ها منسجم تر شده و به پی ریزی حركت هایی انجامیده اند كه از جمله آن ها می توان به آموزش زندگی خانواده۱و برنامه غنی سازی ازدواج۲

● بیان مسئله

«ازدواج» یكی از مهم ترین حوادثی است كه در زندگی هر آدمی رخ می دهد و به قدمت تاریخ و حتی ماقبل آن است. ازدواج در كنار تولّد و مرگ، یكی از سه حادثه مهم زندگی است كه در میان این سه، تنها وقوع ازدواج است كه در آن امكان انتخاب وجود دارد. انسان ها می توانند تصمیم بگیرند با چه كسی و چه موقع ازدواج كنند و بنابراین، پدیده ازدواج در زندگی انسان نقش اصلی ایفا می كند.۴

این رویداد معمولا در زمان ها و مكان های گوناگون با دوران جوانی مصادف بوده و عنصر اساسی آن احساس صمیمیت و نیاز به ایجاد یك رابطه صمیمی با جنس مخالف است. شاید به همین دلیل است كه اریكسون Erick-Erickson دوره جوانی را با ویژگی «صمیمیت» در برابر انزوا مشخص كرده است. اگر شخصی به دلایلی چنین نیازی احساس نكند و یا در ایجاد رابطه صمیمانه توانایی لازم را نداشته باشد، به سختی می تواند سازگاری زناشویی و در نهایت، سلامت خانواده را به دست آورد.

خانواده با ازدواج دو نفر شروع می شود و به تدریج، با تولّد فرزندان گسترش می یابد. بنابراین، اساس كاركردهای خانواده با نحوه سازگاری زوج ها شكل می گیرد. سازگاری زوج ها نه تنها بر میزان رضایتمندی و احساس خوش بختی آن ها اثر می گذارد و پریشانی های زناشویی را كاهش می دهد، بلكه جوّ مناسبی برای رشد فرزندان به وجود می آورد. با توجه به اهمیت سازگاری زناشویی در سلامت افراد خانواده و در نهایت، تعادل خانواده و جامعه، بشر از دیرباز با این سؤال مواجه بوده است كه «چرا زوجین دچار ناسازگاری می شوند؟»

در پاسخ به سؤال مزبور، رویكردهای متفاوتی مطرح شده اند كه در این میان، رویكرد «شناختی ـ رفتاری» در قالب الگوی «رفتاری ـ ارتباطی» از اهمیت خاصی برخوردار است. این الگو رفتار همسر را همیشه در زمینه رابطه ای آن مورد ارزیابی قرار می دهد، و این به معنای انكار فرایند فردی نیست، بلكه تأكید بر فرایند تعاملی است. رفتار یك همسر در خلأ رخ نمی دهد، بلكه در رابطه با موضوعات، افراد و رویدادهای دیگر اتفاق می افتد. الگوی «رفتاری ـ ارتباطی» اساساً براصول تغییر رابطه به طور كلی و آموزش مهارت های ارتباطی به طور ویژه تمركز دارد.۵

● اهمیت و ضرورت مسئله

زندگی انسان از مراحل و چرخه های متفاوتی تشكیل شده است كه یكی از پیچیده ترین و دشوارترین مراحل آن «ازدواج» و تشكیل خانواده است. ازدواج رابطه ای انسانی، پیچیده، ظریف و پویاست كه از ویژگی های خاصی برخوردار می باشد. توجه به كانون خانواده، محیط سالم و سازنده، روابط گرم و تعاملات میان فردی صمیمی كه می توانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند، از جمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب می شوند.

شواهد فراوانی گویای آن هستند كه زوج ها در جامعه امروزی، برای برقراری ارتباط و حفظ روابط صمیمانه و دوستانه، با مشكلات فراوانی مواجهند. در حقیقت، معضل «پریشانی زناشویی» بیش از هر طبقه تشخیصی روان پزشكی دیگر، دلیل مراجعه به مراكز بهداشت روانی است.۶

ناسازگاری پس از ازدواج نه تنها بر كنش های روانی ـ اجتماعی زن و شوهر، بلكه بر رشد و تحوّل كودكان و نوجوانان آن خانواده نیز آثار سوئی بر جای می گذارد، به گونه ای كه ۳۹ درصد نوجوانان بزه كار «كانون اصلاح و تربیت ایران» متعلّق به خانواده های از هم گسیخته بوده اند.۷

برخی از پژوهشگران سابقه از هم پاشیدگی و ناسازگاری زناشویی والدین را در سازگاری زناشویی فرزندان آن ها مؤثر دانسته اند.۸

با وجود این مشكلات، جامعه ما از بی اطلاعی از یك برنامه منظم و نداشتن الگوی آموزشی مناسب برای زوج ها رنج می برد. هرچند آموزش خانواده طی سال های متمادی از سوی سازمان های گوناگونی همچون آموزش و پرورش شروع شده، اما با وجود تأثیر نسبی این آموزش ها چند محدودیت عمده در این زمینه وجود دارند: اولا، آموزش ها بیشتر بر نقش های والدین، بخصوص درباره نحوه ارتباط با فرزندان و همچنین هماهنگی با مدرسه تمركز دارد و آموزش زوج ها از نظر سازگاری با یكدیگر مورد غفلت قرار گرفته است، در حالی كه مقدّمه هر نوع تربیت درست در خانواده، هماهنگی سازگاری زوجین است. ثانیاً، این آموزش ها از نظام هماهنگی پی روی نمی كنند و چه بسا تحت تأثیر افكار طرّاحان و آموزش دهندگان بوده اند. ثالثاً، این آموزش ها بیشتر به انتقال اطلاعات و دانش پرداخته و در سطح تغییر نگرش و رفتار، كمتر كارساز بوده اند.

● تعاریف «ارتباط»

«ارتباط» معانی متفاوتی نزد اشخاص گوناگون دارد. محققان غربی، كه پایه گذاران دیدگاه های جدید و روش ها و فنون ارتباطی موجود هستند، در این باره بر این عقیده اند كه كلمه ارتباطات([ix])در زبان لاتین، به معنای « To makecommon» یا عمومی كردن و به عبارت دیگر، در معرض عموم قرار دادن است. این بدین معناست كه مفهومی كه از درون فردی برخاسته، به میان دیگران راه یافته و به دیگران انتقال یافته است. پس در اصل، اعتقاد بر این است كه ارتباطات، برخی از مفاهیم و تفكرات و معانی و یا به عبارت دیگر، پیام ها را به دیگران و یا میان عموم گسترش می دهند. تعاریف جدیدتر، آن را «انتقال مفاهیم» و یا «انتقال معانی» و نیز «انتقال و یا تبادل پیام ها» می دانند. ارتباطات به گونه ای وسیع و گسترده، به «تجارب» نیز تعریف شده اند.۱۰

وود (Wood) در تعریف «ارتباط» می نویسد: «ارتباطات میان فردی یك تعامل گزینشی نظام مند منحصر به فرد و رو به پیشرفت است كه سازنده شناخت طرفین از یكدیگر است و موجب خلق معانی مشترك در بین آن ها می شود.»۱۱

جاسبی در تعریف «ارتباط» می گوید: «ارتباط عبارت است از: انتقال اطلاعات از یك منبع به منبع دیگر و درك آن توسط آن منبع، و چهار عامل در این عمل نقش فعال دارند كه عبارتند از: فرستنده، دریافت كننده، مجاری ارتباط، و نمادها.»۱۲

میركمالی در تعریف «ارتباط» می نویسد: «ارتباط فرایندی است اجتماعی كه به وسیله آن، اطلاعات، افكار، عقاید و احساسات یك فرد یاگروه یا زبان یا رفتار مشترك به طرف دیگر انتقال داده می شود تا سبب تفاهم، هماهنگی و ادراك یا رفتار واحد بین گیرنده و فرستنده شوند.»۱۳

شاید بتوان «ارتباط» را در كلی ترین معنای خود، فرایندی كه مستلزم انتقال اطلاعات از یك فرستنده به گیرنده است، تعریف كرد. بنابراین، هر ارتباطی مستلزم عناصر ذیل است:

▪ فرستنده یا منبعی كه عمل رمزگردانی را موجب می شود;

▪ پیام مورد انتقال;

▪ مجرای خاص;

▪ دریافت كننده یا رمزگشا.۱۴

● الگوهای ارتباطی

طی سال ها تحقیق در زمینه ارتباط میان فردی، الگوهای متعددی ارائه شده اند كه نشانگر ماهیت و نحوه عمل ارتباطات می باشند. الگوهای اولیه بسیار ساده بودند، اما به تدریج، الگوهای پیچیده تر و كامل تری جایگزین آن ها شده اند:

▪ الگوهای خطی

هارولد لسول (Harold Laswell) در سال ۱۹۴۸ اولین الگوی ارتباطات را ارائه داد. بر اساس الگوی لسول، ارتباط یك الگوی خطی و یك طرفه است كه در آن، یك نفر بر دیگری تأثیر می گذارد. لسول برای ترسیم دیدگاهش، از نمودار استفاده نمی كرد. الگوی شفاهی او شامل پنج پرسش بود كه مجموعه كنش هایی را توصیف می كردند كه ارتباط را تشكیل می دهند: (۱) چه كسی؟ (۲) چه می گوید؟ (۳) در چه مجرایی؟ (۴) به چه كسی؟ (۵) با چه تأثیری؟۱۵

یك سال بعد، كلود شنون (Claude shanon) و وارن ویور (Warren weaver) الگوی لسول را اصلاح كردند و الگویی ارائه كردند كه در آن، ارتباط عبارت بود از: انتقال جریان اطلاعات از منبع به مقصد. آن ها در الگوی خود، «پارازیت» را به الگوی لسول افزودند. «پارازیت» به چیزی اطلاق می شود كه مانع از انتقال و جریان یافتن اطلاعات از منبع به مقصد می گردد.

اگرچه الگوهای لسول و شنون و ویور برای شروع معرفی ماهیت ارتباطات میان فردی خوب و مفید بودند، اما این الگوهای خطی ضعف های جدّی داشتند: اولا، آن ها ارتباط را یك جریان یك طرفه از سوی فرستنده به گیرنده نشان می دادند; به این صورت كه شنوندگان فقط گوش می دهند و هرگز پیامی نمی فرستند; سخنگوها نیز فقط سخن می گویند و هرگز شنونده نیستند و پیامی از شنونده دریافت نمی كنند.

دومین ضعف الگوهای خطی در این بود كه شنوندگان منفعلانه پیام های فرستنده را جذب می كردند و پاسخی نمی دادند. در این الگو، شنوندگان شركت كنندگان فعّال ارتباط میان فردی نبودند. اما روشن است كه جریان و فرایند ارتباط چنین نیست; زیرا شنوندگان بر سخن گویان تأثیر می گذارند; همان گونه كه رفتار و گفتار ما بر نحوه ارتباط مؤثرند.

سومین ضعف الگوی خطی این بود كه ارتباط را یك رشته از كنش ها جلوه می داد كه در آن، یك مرحله «گوش دادن» به دنبال مرحله قبلی «صحبت كردن» می آمد. اما در واقع، ارتباط یك فرایند پویاست كه در آن، مجموعه ای از تعاملات به صورت همزمان اتفاق می افتند. در ارتباطات میان فردی، تمام شركت كنندگان هر لحظه در حال ارسال و دریافت پیام و منطبق شدن با یكدیگرند.۱۶

▪ الگوهای تعاملی

این الگوها ارتباط را فرایندی می دانند كه در آن شنوندگان نیز متقابلا برای سخن گویان پیام می فرستند. «بازخورد» یا پاسخ دهی به پیام ویژگی اصلی الگوهای تعاملی است. بازخورد می تواند كلامی، غیركلامی، عمدی یا غیرعمدی باشد.

مشهورترین الگوی تعاملی توسط ویلبر شرام (Wilburschramm) مطرح شد كه می گفت: پیام دهندگان پیام را در درون میدان شخصی تجربه خود، خلق و تفسیر می كنند. هرقدر میدان تجربه پیام دهندگان همپوشی بیشتری داشته باشد، طرفین منظور یكدیگر را بهتر می فهمند. با در نظر گرفتن عامل میدان های تجربه در الگوی تعاملی، می توانیم بفهمیم كه چرا سوء تعبیرها پیش می آیند. شرام با مبحث میدان های تجربی و بازخورد، الگویی ارائه داد كه در آن ارتباط یك فرایند تعاملی محسوب می شود; فرایندی تعاملی كه فرستنده و گیرنده مشاركتی فعّال داشتند.۱۷

اگرچه الگوهای تعاملی از الگوهای خطی پیشرفته تر بودند، اما پویایی ارتباطات انسانی را به خوبی و به طور كامل پوشش نمی دادند. این الگو دارای ضعف هایی بود; زیرا یك نفر با دیگری ارتباط برقرار می كند، پس او به نفر اول بازخورد می دهد. در این دیدگاه، توجهی به این نكته نشده است كه انسان ها به طور همزمان با یكدیگر ارتباط برقرار می كنند، نه به طور نوبتی. همچنین در این الگو یك نفر فرستنده است و یك نفر گیرنده، اما در واقع، هر كسی كه درگیر ارتباط است، هم فرستنده پیام است و هم گیرنده پیام.۱۸

دكتر مهرانگیز شعاع كاظمی

پی‌نوشت‌ها

۱. Family life education.

۲. Marriage enrichment.

۳و۴ باقر ثنایی، مقیاس های سنجش خانواده و ازدواج، بعثت، ۱۳۷۸.

۵و۶. H. Philip Bornstein, Maritalrapy, a Behavioral Communication Approach (university of montana pergamon press, ۱۹۸۶.)

۷ـ ر.ك: شكوه نوّابی نژاد، «نگاهی دیگر به اصول نظری و عملی مشاوره و خانواده» فصلنامه تازه ها و پژوهش های مشاوره، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۴).

۸ـ فرشته میرخشتی، بررسی رابطه میان رضایت از زندگی زناشوییوسلامت روان، رودهن،دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۷۵.

۹. Communication.۱۰ـ ر.ك: محمد میركمالی، رفتار و روابط در سازمان مدیریت، نشر سیطرون، ۱۳۸۰.

۱۱ـ ر.ك: جولیاتی وود، ارتباطات میان فردی; روان شناسی تعامل اجتماعی، ترجمه مهرداد یروزبخت، نشر مهتاب، ۱۳۷۹.

۱۲ـ ر.ك: عبدالله جاسبی، اصول و مبانی مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۶۸.

۱۳ـ محمد میركمالی، پیشین.

۱۴ـ ر.ك: جوزف پی. فرگاس، روان شناسی تعامل اجتماعی (میان فردی)، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، امجد، ۱۳۷۳.

۱۵. Harold Laswell, "Prevention of marical Distress", Journal of Family Psychology haude Hannon marital and Family Problems. Inw. Dryden and R. Rentoulceds (۱۹۹۸).

۱۶ـ ر.ك: جولیاتی وود، پیشین.

۱۷. Willbur Schramm, "Anout Come Study of short - Term Communication Training with marrid Couple", Jornal of counsulting and clinical Psychology (۱۹۷۸), ag, ۲۰۵.

۱۸ـ جولیاتی وود، پیشین

۱۹ـ ر.ك: جولیاتی وود، پیشین.

۲۰ـ ر.ك: كریس كول، فهمیدن، فهماندن و ارتباط مؤثر، ترجمه پروانه كاركیا، تهران، دانشگاه الزهراء، ۱۳۷۹.

۲۱ـ ر.ك: اختر ابراهیمی، ارتباط، ارتباط درمانی و الگوهای ارتباطی در خانواده، چ اتحاد، ۱۳۷۱.

۲۲و۲۳ـ ادی استریت، مشاوره خانواده، ترجمه مصطفی تبریزی و علی علوی نیا، فراروان، ۱۳۷۶.

۲۴. Virginia satir, Communication for the Satisfaction marital (Losangeles, western Psychological Services, ۱۹۹۸).

۲۵. Kristona Coop Gordon, Donald h. Baucom, "Noraman Epstein, the Interaction between marital standards and Communication Patterns", Jornal of marriage and family Counseling (۱۹۹۹), v.۲۵.

۲۶. Durana, "Enhancing marital Intimacy through Psycho- Education." The Paris Program, The family Jornal, v.۱۵.

۲۷. H.B. Markman, Floyed J.J. Stanly, S.M. Storali, R.D. "Prevention of Marital Distress", Jornal of Counsulting and Clinica Psychology (۱۹۹۸), v.۵۶.

۲۸ـ فرشته میرخشتی، پیشین، به نقل از: هندریك، ۱۹۹۹.

۲۹ـ همان.

۳۰ـ ر.ك: آرون تی. بك، عشق هرگز كافی نیست; شیوه های نو برای مشكلات زناشویی و خانوادگی بر اساس شناخت درمانی، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران، نشر پیكان، ۱۳۸۰.

۳۱. Tannin and Patrik fitz, Explanning Family Interactions (Sage Publication, International Educational and Profetional Publisher, ۱۹۹۰).

۳۲ـ ر.ك: جان گری، راهنمای روابط زناشویی (مردان مریخی و زنان ونوسی)، ترجمه حسن رفیعی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.

۳۳. Hurol Fisloglu, The Relation of Family Cohesion to Marital Adjustment Family (Human Sciense Press, ۱۹۹۴).

۳۴. Ibid.

۳۵ـ فرشته میرخشتی پیشین، به نقل از: هندریك، ۱۹۹۹.

۳۶ـ ر.ك: علی اكبر شعاری نژاد، روان شناسی تربیتی و روان شناسی نوجوان، تهران، شركت سهامی كتاب های جیبی.

۳۷. Attribution.

۳۸. Assumptions.

۳۹. Expectancies.

۴۰. Epstein and Baucornd, The Role of Cognitions in Material Relationships (۱۹۹۹).

۴۱. Ibid.

۴۲. J.V. Cardova and N.S. Jacobson, Couple Distress. Ind. h. Barlow (ed), Clinical Handbook of Psychological Disorders. a step- by - step Treatment manual. New York, ۱۹۹۳).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.