یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

خصوصیات یک رییس علی هاشمی


خصوصیات یک رییس علی هاشمی

رییس شخص بسیار مهمی است البته تا وقتی که بر مسند ریاست تکیه دارد والّا شاید در غیر اینصورت یک گله شتر مرغ را هم نتواند هدایت کند اما وقتی رییس است, رییس است دیگر

هرکس تعریفی از مدیریت بیان نموده است و این مبحث در زیرگروه های مختلف در سطوح مختلف تحصیلی تدریس می گردد. اما آنچه به نظر می رسد و در حقیقت با آن روبرو هستیم و کسانی که داعیه دار مدیریت قوی هستند به آن عمل می کنند با آنچه در کتب نوشته و تدریس می گردد تفاوت ماهوی دارد. در این مقال تا حد ممکن و آنجایی که ذهن یاری می کند به مدیریت نوین !!!! که در حال حاضر با آن روبرو هستیم پرداخته می شود.

● معنای مدیریت:

مدیریت در اصل نوعی ریاست است !! که آلت آن نه به قول حدیث و فرمایش معصوم “ صبر” است بلکه “پست“ است. یعنی یک نفر براساس پسرخالگی و یا هر دلیل دیگر مانند راه انداختن کار « من» در حال حاضر‏, در پستی قرار می گیرد که دنبالهٔ « مدیر » به آن چسبیده است؛ چنین شخصی حتماَ مدیر لایق و توانمندی است. در اینجا اتفاق خاصی نمی افتد. فقط کمی کلمه تغییر می کند و از مدیر به رییس تبدیل می شود. رییس هم که تعریفش پرواضح است و آن هم « من » است. روی کلمهٔ ”من“ تعمداَ اصرار دارم. چون ریشهٔ تمام بدبختی های همهٔ موجودات عالم از شیطان رجیم تا قابیل و تا کنون به نص آیات و روایات همان ”من“ بوده و از این به بعد هم همان خواهد بود. شاید به همین دلیل امام رحمت الله علیه فرموده بودند: اینقدر نگویید من. بگویید مکتب من. پس هر کسی پستی قبول می کند و به عبارتی رییس می شود به هر کاری دست می یازد تا « من » ثابت شود. یعنی حق با من است و من با حقم و هر جا من باشم, حق همانجا دور می زند. انشاءالله حضرت امیر علیه السلام از این گنده گویی ما بگذرد و همچنان ما را در نوشتن یاری فرماید.

پس معلوم شد که مدیریت همان ریاست است و فقط کلمه اش به اشتباه ! ! جابجا گردیده است. حال که این نکته روشن شد به تعریف ریاست و خصوصیات رییس نمونه می پردازیم. چراکه هر کلمه بار معنایی خاص خودش را به دوش می کشد و ریاست هم از این قاعده مستثنا نیست.

● خصوصیات رییس:

رییس شخص بسیار مهمی است. البته تا وقتی که بر مسند ریاست تکیه دارد والّا شاید در غیر اینصورت یک گله شتر مرغ را هم نتواند هدایت کند. اما وقتی رییس است, رییس است دیگر!!!

از اولین خصوصیات رییس این است که هر چه کمبود در زندگی از قبل از تولد !!! تا به امروز داشته است را جبران نماید و اینکار هم باید با سرعت انجام شود چون ممکن است فردا دیگر ریاستی باقی نمانده باشد. مثلاَ اگر در کودکی با گاو و گوسفند زندگی می کرده و بعضاَ‌ از ضربات ویا بوی آنها آزرده شده, با ضربات خود به انحای مختلف مثل زبان و غیره و بوی بد گناه و بی تربیتی خود, بقیه را بیازارد تا عقده های فرویدی اش برطرف گردد. البته از آنجایی که به یکباره و ناخود آگاه رییس شده است, شاید در ابتدا این امر برایش مشکل باشد ولی آرام آرام می آموزد که به نحواحسن این کار را انجام دهد.

از خصوصیات مهم رییس ”سرکارگذاشتن“ مردم و بی احترامی به آنهاست. می دانید چرا؟ چون رییس است دیگر! همیشه در جلسه است یا فرصت پاسخگویی ندارد. می دانید چرا؟ چون رییس است دیگر! البته اصل مطلب را هر بچه ای هم می داند و آن این است که چون رییس مورد تعریف ما توان پاسخگویی به مردم را ندارد و یا حتی شاید نتواند فارسی را درست تلفظ نماید و علی الخصوص ممکن است غلط های املایی در نوشته هایش به حد وفور وجود داشته باشد, بهترین راه کار را انتخاب می کند و آن هم اجتناب ا‌ز پاسخگویی است.

از خصوصیات دیگر رییس این است که همه چیز را از همه بهتر می داند. می دانید چرا؟ چون رییس است دیگر!!! یک وقت این به ذهن نرسد که تحصیلات یا تجربیات رییس است که او را به اینجا رسانده است, بلکه مسلماَ ثمرهٔ دانش فروتنی و تواضع است. پس معلوم می شود که خانه از جای دیگری ویران است . (نظریات فروید هم گویا در بعضی جاها کاربرد دارد!!!).

از دیگر خصوصیات رییس آلزایمر مضمن است. یعنی امروز یک حرف و فردا حرف دیگری و هر دو هم حتماَ‌ در زمان خودش درست است. چون اصلاَ‌ حرف دیروز به یاد رییس نمی آید و اگر خدای ناکرده کسی پیدا شود و به ساحت مقدس رییس این بی احترامی را بنماید که ممکن است دیروز حرف دیگری زده شده باشد حتماَ محکوم است و در اشتباهی کم نظیر به سر می برد. بالاخره باید فرقی بین رییس وبقیه وجود داشته باشد. چون خونی که در رگ های رییس جریان دارد از نوع دیگری است. البته این آلزایمر گاهی اوقات از بین می رود و آن هم در جایی است که مسئله به نفع رییس است. در اینگونه موارد رییس به ” ذهن برتر“ تبدیل می شود.

از دیگر خصوصیات رییس ور رفتن با همه و نبریدن کار در مواقعی است که خطری رییس را تهدید نمی کند. بقیه هم که اصلاَ مهم نیست چه به سرشان می آید. چون اصل رییس است ولاغیر. به خصوص اگر کار شخصی رییس در گروی حضوریک فردخاص باشدکه هنوز تاریخ مصرف دارد. با اتمام تاریخ مصرف شما باشید چه کار می کنید؟رییس هم مثل شما!!!

از دیگر خصوصیات رییس, تنوع سلیقه است که با هر بادی ممکن است تغییر کند و یا گاهی نیاز به وزش باد هم ندارد و فقط برای نشان دادن « من» این اتفاق می افتد. شما باشید این کار را نمی کنید؟! بالاخره باید معلوم شود چه کسی رییس است.

از دیگر خصوصیات مهم رییس ”مظلوم نمایی“ است. من که همیشه در دسترسم, من خوبم و بقیه اند که بدند, به هیچکس بیشتر از من فشار نمی آید, مجموعهٔ همکاران و نیروهای من بدترین نیروهای روی زمین اند, من هستم که باید همه را تحمل کنم, همه با من پدر کشتگی دارند و توی کار من می گذارند والّا گل بی خار منم, اگر بگذارند من شق القمر می کنم و . . . . اینگونه مظلوم نمایی ها امروزه جزو لاینفک ریاست است.

از دیگر خصوصیات رییس این است که برای آنکه بتواند از زیردستانش به نحو احسن بیگاری بکشد و همه را سرکار بگذارد‏ شل کن سفت کن های فصلی دارد. در همین راستا کسانی که با رییس کار می کنند نمی فهمند که بالاخره زین به پشت یا پشت به زین. گاهی ترفیعات و تشویقات و امتیازات خاص و . . . و گاهی هم برای دقایقی دیرکرد یا یک کار به تعویق افتاده آن هم با دلیل موجه, توبیخات آنچنانی تا جایی که مرئوس از زندگی سیر می شود. تازه آن هم به وسیلهٔ پیغام به دیگران که ممکن است در مسیر هزار جور کم و زیاد شود. وقتی هم اگر دست مرئوس با لطایف الحیلی به رییس برسد و سؤال شود که مگر چه اتفاقی افتاده, هرگز رودررو آنچه حقیقت است به شخص گفته نمی شود بلکه با بافتن آسمان و ریسمان به هم, طرف آنقدر گیج می شود که یادش می رود اصلاَ‌ برای چه زنده است!!!

پایبند بودن به اصول متناقض از خصوصیات اصلی رییس است. چرا که هر لحظه ممکن است اتفاقی بیفتد و بادی از سوی دیگر وزیدن گیرد. پس رییس موظف است برای حفظ موقعیت خود در مواقع مختلف پایبندی خود به اصول متناقض را نشان دهد.

از دیگر خصوصیات رییس بخل و حسد است. یعنی یا من داشته باشم و هیچکس دیگر نداشته باشد و یا بدترازاین بلا نسبت شما گور پدر خودم, من هم نداشته باشم اما غیر از من هم هیچکس نداشته باشد. رییس یعنی همین. چون بالاخره یک طوری باید بقیه از او پایین تر باشند تا معلوم شود رییس کیست.

همواره مخالفت با نظر زیردستان از خصوصیات مبرز رییس است. چرا که یک وقت دیدی زیردست جای بالادست را گرفت و یا حتی به خاطر فکر نو یا طرح زیبا یا هر چیز که رییس معمولاَ‌ از آن بی بهره است, مورد تشویق قرار بگیرد که این امر خون کثیف رییس را آلوده می کند.

رییس موجودی است بی بدیل. هیچکس نمی تواند جای او را بگیرد. فلذا اگر خطایی که چه عرض کنم خطایایی از او سربزند باز هم باید در جای خود محفوظ بماند. چون اگر اینطور نباشد به ارکان نظام عالم لطمه وارد می شود!!!

خصوصیت مهم رییس که نزدیک بود از قلم بیفتد, دروغگویی است. مگر می شود کسی رییس باشد و بخواهد رییس بماند و دروغ نگوید؟!!! این از محالات است. گاهی گناه را گردن دیگران انداختن , گاهی به کار نکرده اعتراف کردن, گاهی کارهای انجام شده را انکار کردن, گاهی به دروغ از کسی تعریف کردن, گاهی به دروغ از کسی بدگفتن و … اینها همه از آلات ریاست است.

گوش کرن فصلی به حرف بالا دست و اعتراض به زیر دست برای گوش دادن به حرف رییس در هر شرایطی از دیگر خصوصیات رییس است. چون « من » رییسم و هرچه تشخیص بدهم درست است. چه از بالا دست دستور بیاید و چه دستور به پایین دست بخواهد برسد.

با این اوصافی که از رییس بیان شد که به بیانی از آفات آخر الزمان محسوب می شود, دعا می کنم که انشاءالله خداوند متعال هیچگاه هیچکدام از بندگان مؤمن خود را رییس قرار ندهد و هر کس هم که تصدی پست های مدیریتی را برعهده گرفت, بتواند به معنای واقعی کلمه و آنچه در قرآن و حدیث آمده, هوا و هوس را کنار گذاشته و مدیر باشد نه رییس.

به امید ظهور دولت کریمه و حل همهٔ مشکلات

سید علی هاشمی