سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل مفهومی فلسفه رسانه


تحلیل مفهومی فلسفه رسانه

برخی بر این باورند كه رسانه در دنیای مدرن ساحتی از اندیشه است اما این ساحت الزامات و مبانی خود را دارد كه می توان بزرگ ترین ویژگی آن را در تاثیرگذاری و جهت دهی دانست

برخی بر این باورند كه رسانه در دنیای مدرن ساحتی از اندیشه است اما این ساحت الزامات و مبانی خود را دارد كه می‌توان بزرگ‌ترین ویژگی آن را در تاثیرگذاری و جهت‌دهی دانست.

گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و به طور كلی جایگاه رسانه‌ها در تنویر افكار و ایجاد فضایی برای تضارب آرا و همچنین اهمیتی كه رسانه‌های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی‌گمان یكی از مهم‌ترین عوامل فرهنگی در دنیای مدرن است. برخی از نشانه‌های پویایی و تحرك توسعه و بسط فرهنگی هر جامعه‌ای را در گسترش رسانه‌های آن می‌دانند. چرا كه معتقدند توسعه فرهنگی، به معنای گسترده آن، كه در برگیرنده گشایش و گسترش گفت‌وگوهای فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است. اینها عواملی‌ هستند كه رشد خود آگاهی جمعی را دامن می‌زنند و زمینه ساز توسعه سیاسی و اقتصادی و پیشرفت علوم و در واقع نخستین پیش‌شرط حل بنیادی مسائل و رفع مشكلات فراگیر جامعه هستند.

اما پرسش این است كه رسانه‌ها در بسط و توسعه فرهنگی تا چه اندازه می‌توانند به فلسفه تمایل پیدا كنند و تعاملی جدی با فلسفه داشته باشند. هنگامی كه یك فیلسوف خود را در معرض مبانی نظری رسانه‌ها قرار می‌دهد، معمولا با سوال‌های مفهومی بسیاری روبه‌رو می‌شود كه باعث می‌شود از خود بپرسد چه فلسفه‌ای برای توجیه و حلاجی رسانه‌ها وجود دارد و كدامیك از منظرهای منطقی، معرفت شناسی و هستی شناسی می‌توانند به جد با بحث رسانه كلنجار روند؟ واژه فلسفه رسانه به هر حال مفهومی غامض و پیچیده و به عبارتی صدایی ناآشناست كه پرسش‌های مفهومی و معنایی بسیاری را به وجود می‌آورد. این واژه حتی در برخی موارد ممكن است خود را به صورت یك تناقض مفهومی آشكار كند. می‌توان اثبات كرد فلسفه قادر است چشم‌اندازهای جدیدی در بحث رسانه فراروی پژوهشگران قرار دهد. فلسفه رسانه در یك ساختار جدید علمی خود را نمایان كرده كه آن نیز بر پایه فلسفه آكادمیك قرار دارد كه اطلاعات مفهومی - فلسفی آن از اساس در قرن‌های نوزدهم و بیستم پایه‌ریزی شده است. یعنی زمانی كه فلسفه علم و فلسفه تحلیلی پایه‌ریزی می‌شدند. فلسفه رسانه به شاخه‌هایی مرتبط است كه باعث می‌شود فلسفه جدیدی از خود آگاهی حاصل شود كه رورتی آن را بازگشت به عملگرایی نامیده است.

با این همه این فلسفه بسی به معارفی تخصصی چون زبان شناسی، معرفت شناسی، معناشناسی و ذهن‌شناسی نیازمند است. بدین ترتیب می‌توان گفت كه فلسفه رسانه‌ها، نگاهی بیرونی به سیر تحول رسانه‌های ارتباط جمعی، نحوه مفهوم‌سازی، قوانین حاكم بر رسانه‌های ارتباط جمعی، زبان‌شناسی و روش‌شناسی رسانه‌ها دارد و نحوه شكل‌گیری معنا در رسانه‌های ارتباط جمعی و نظریه‌های متفاوت علمی - فلسفی به رسانه‌ها را در محور بحث‌های خود قرار می‌دهد. فلسفه رسانه‌ها دانشی است كه «شناخت و علم رسانه‌ای» را مورد بحث و تحلیل قرار می‌دهد. شناخت علم رسانه‌ای بر اساس مبانی فلسفی، نگاهی مقایسه‌ای به رسانه‌های ارتباط جمعی و روش‌های متمایزكننده ساخت رسانه‌ای رادیو، تلویزیون، سینما و مطبوعات در نظام معنا‌سازی و ساخت پیام برای مخاطب از محورهای فلسفه رسانه هستند. مفهوم فلسفه رسانه را بیشتر می‌توان در میان فیلسوفان متاخر مانند دریدا، رورتی، گاردنر، هاوارد و پركینز سراغ گرفت. اینان اغلب به موضوعاتی نظیر مفاهیم كلی فلسفه علم، فلسفه تكنولوژی و فلسفه تكنولوژی، معناشناسی، نشانه‌شناسی، دیدگاه نظریه‌گراها و عملگراها، معرفت‌شناسی، فلسفه زبان، فلسفه ذهن و فلسفه تحلیلی می‌پردازند.