ابزاری قوی برای الهام بخشیدن به همکاران

تاکنون چندبار مسحور یک داستان خوب شده اید یک دقیقه به آن فکر کنید, احتمالا اغلب آن داستان در ذهن شما بوده است تا به حال چندبار رمان جذاب را شروع کرده و تا زمانی که آن را تمام نکرده اید, زمین نگذاشته اید چند بار از شنیدن داستان زندگی یک شخص موفق تحت تاثیر قرار گرفته اید یا پس از خواندن یک مقاله در مورد موضوعی تغییر نظر داده اید

تاکنون چندبار مسحور یک داستان خوب شده‌اید؟ یک دقیقه به آن فکر کنید، احتمالا اغلب آن داستان در ذهن شما بوده است. تا به حال چندبار رمان جذاب را شروع کرده و تا زمانی که آن را تمام نکرده‌اید، زمین نگذاشته‌اید؟ چند بار از شنیدن داستان زندگی یک شخص موفق تحت تاثیر قرار گرفته‌اید؟ یا پس از خواندن یک مقاله در مورد موضوعی تغییر نظر داده‌اید؟

شکی وجود ندارد داستان‌ها می‌توانند فکر، احساس و عمل را تغییر دهند.به ویژه رهبران تیم‌ها می‌توانند از طریق قدرت یک داستان خوب برای نفوذ و ایجاد انگیزه در تیمشان برای رسیدن به اهداف جدید استفاده کنند.

یک داستان می‌تواند از مرحله فکر تا عمل برای افراد الهام‌بخشی کند. داستان می‌تواند افسانه‌ای در ذهن یک فرهنگ بسازد وآن را به قدرتی برای شکستن موانع تبدیل کند. داستان می‌تواند تصاویری در ذهن ما ایجاد کند که حقایق سرد و سخت قادر به چنین کاری نیستند.

داستان‌ها می‌توانند ابزار بسیار قدرتمندی برای رهبری سازمان باشند. رهبران بزرگ به این امر واقف هستند. امروز بسیاری از مدیران ارشد اجرایی از داستان برای نشان دادن اهداف و فروش نظراتشان استفاده می‌کنند. آیا شما نیز می‌خواهید فردی انگیزاننده باشید؟ اگراین‌چنین است، باید یاد بگیرید چگونه یک داستان خوب تعریف کنید. اما چگونه؟

● انواع داستان

یاد بگیرید چه داستانی را در چه موقعیتی تعریف کنید؟ شش نوع داستان اصلی وجود دارد که شما می‌توانید در محل کارتان از آنها استفاده کنید:

۱.داستان «من چه کسی هستم؟»: زمانی که شما رهبری یک گروه را آغاز می‌کنید، اعضای گروه قضاوت‌های مختلفی نسبت به شما دارند. آنها ممکن است بدون شناخت کافی، در مورد شما اظهار نظر کنند. در آغاز رهبری یک گروه با گفتن این داستان، می‌توانید هرآنچه به شما انگیزه می‌دهد برای اعضای گروه تعریف کنید. این کار می‌تواند دیوارهای بین شما و اعضای گروه را بشکند و به افراد گروه بگویید شما عضوی از آن هستید.

در داستانی که می‌گویید بعضی از اشتباهاتی که شخصا مرتکب شده‌اید برای اعضای گروه بیان کنید؛ چرا که با این کار اعتماد اعضای تیم نسبت به شما بیشتر می‌شود و این کار شما را به آنها نزدیک‌تر می‌کند؛ زیرا آنها متوجه می‌شوند که شما نیز یک انسان معمولی هستید (فقط مطمئن شوید که خطاهای کوچک رامطرح می‌کنید!)

۲. داستان «چرا من اینجا هستم؟» این داستان خیلی شبیه داستان «من چه کسی هستم» است. هدف این داستان جایگزینی اعتماد به جای شک داشتن به دیگران است و به گروه کمک می‌کند تا بدانند شما برنامه مخفی ندارید و نشانه صادق بودن شما در گروه و دادن این اطمینان به اعضا است که تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهداف گروه، صرف می‌کنید.

۳. داستان «آموزنده»: آموزش با شرح و تصویر با استفاده از داستان، یکی از بهترین روش‌های آموزشی است. نمونه‌ای بهتر از افسانه «چوپان دروغگو» وجود ندارد. در این داستان به خوبی تاثیر دروغ برای شنونده مشخص می‌شود.

۴. داستان «چشم انداز»: این داستان‌ها باعث الهام بخشی و افزایش امید در گروه شما می‌شود. به ویژه زمانی که هر از گاهی، اعضای گروه نیاز به یادآوری دلیل انجام کارهایشان و وظایشان در گروه دارند.

این داستان‌ها، به طور خاص برای افزایش انگیزه و بالا بردن روحیه گروه کاربرد دارد. داستانی پیدا کنید که هدف نهایی گروه و اینکه چرا هر فرد برای رسیدن به این هدف مهم است یادآوری کند. گفتن این داستان تنها از عمق قلب و احساس شما تاثیرگذار خواهد بود.

۵. داستان «نشان دادن ارزش‌ها با عمل»: وقتی کلمه «یکپارچگی» را می‌شنوید به چه فکر می‌کنید؟ صداقت؟ انجام کار درست برای دلیلی درست؟

ارزش‌های فردی در افراد متفاوت است. اگر شما می‌خواهید ارزشی مشترک را برای گروه خود تعریف کنید، سعی کنید با تعریف یک داستان نشان دهید که این ارزش چه معنایی دارد. برای مثال اگر«احترام به مشتری» برای شما یک ارزش است، سعی کنید در غالب یک داستان دقیقا مفهوم آن را بیان کنید.

۶.داستان«من می‌دانم شما به چه فکر می‌کنید»: دنیای کسب‌وکار، دنیای چانه زنی‌های مکرر است. در نتیجه نقل این نوع داستان‌ها، شما می‌توانید اعتراض اشخاص را تشخیص دهید و دلیل اینکه چرا در شرایط فعلی قابل انجام نیست، ارائه کنید.

در هنگام گفتن این داستان‌ها این پیشنهادها را به خاطر بسپارید:

- صادق باشید: بهترین داستان گویان از ته قلبشان صحبت می‌کنند. بنابراین سعی نکنید به شکل جعلی خود را احساساتی نشان دهید؛ چون شنونده شما باهوش است و تعریف داستان شما نتیجه‌ای معکوس به شما خواهد داد.

- به مخاطبان توجه داشته باشید: بعضی از داستان‌ها بیش از حد طولانی و خسته کننده هستند. سعی کنید خلاصه و مفید داستان گویی کنید.

-تمرین کنید: قبل از داستان‌گویی حتما تمرین کنید. این تمرین می‌تواند جلوی آینه یا دوربین ویدئویی باشد، این روش کمک می‌کند تا آماده‌تر در مقابل شنوندگان قرار بگیرید.

- تجربه ایجاد کنید: برای ارائه داستان فقط گوینده کلامی نباشید، از دیگر حواس هم استفاده کنید. نمایش یک تصویر، پخش یک موسیقی در حین داستان گویی تجربه جدیدی برای شنونده ایجاد می‌کند و می‌تواند تاثیرگذاری داستان‌گویی را چند برابر کند.

داستان‌گویی در کسب‌وکار را از همین حالا تجربه کنید!

سیدمحمداعظمی نژاد