یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
سینمای طنز ایران و ماهیت هنری اش
امروزه طرفداران سینما یا حتی کسانی که هنر سینما برایشان تفریح هفتگی محسوب میشود، میدانند که معنی کمدی کلاسیک چیست. از دید این افراد فیلمهای چارلز استیونسون چاپلین، باستر کیتون و برخی از آثار پیتر سلرز و... همگی در مفهوم کمدی -کلاسیک میگنجند، چراکه تاریخی از آن آثار گذشته است و این آثار نسبت به زمان ما در دوره کلاسیک یا همان گذشته قرار گرفتهاند. اما در بعدی دیگر اینطور نیست.
کمدی -کلاسیک هم به این معنا نیست. از این منظر کمدی -کلاسیک عبارت است از آثاری خندهدار و سرگرمکننده برای مخاطبان سینما که در آن آثار برای ترسیم خنده بر لبهای مخاطبان، بازیگران بتوانند با حرکتهای دست و پاها یا با چپ کردن چشمهای خود یا با افتادن در گل، کیک و... مردم را به وجد و شادی درآورند. این عمل در نهایت هم روی مخاطبان تاثیر داشت و هم در خلق فیلمنامهها به عنوان اصل اولیه مدنظر بود. اما در سینمای مدرن وضعیت به طور کلی فرق کرد. فیلمهای طنز به سمتی رفتند که بتوانند با اصل تفهیم و فهم مخاطب خنده را بر لبهای آنها نقش بزنند.
مخاطب باید برای دیدن فیلمهای طنز و کمدی هم فکر خود را به کار بیندازد تا بفهمد و هم خنده را از دست ندهد. چه بسیار در بعضی از فیلمها از فرط قدرت تفهیم فیلم ناگهان گریه و خنده بیننده همزمان در صورت وی شکل بگیرد. نمونه بارز این مفهوم را در آثار وودی آلن به خوبی میبینید. ناگفته نماند که عمر سینمای کمدی - کلاسیک به مثابه یک اثر خندهدار هنوز کاملا به پایان نرسیده و هماکنون هم مردم برای دیدن فیلمهای جدیدی از این دست لحظه شماری میکنند. اما چیزی که دستکم میتوان ادعا کرد که به پایان خود نزدیک شده قالب عدم معنا در سینمای کمدی است. دیگر نه کسی برای کارگردانی فیلمهای بیمعنا حاضر به کار است و نه بازیگران سینمای امروز علاقهای به این نوع بازیها دارند.
در سینمای ما نیز وضعیت به همین منوال شکل گرفته است. زمانی در تاریخ سینمای ما مردم برای دیدن میری، ظهوری و وحدت به سینماها میرفتند تا بخندند، لذت ببرند و لحظاتی خوش را سپری کنند. اما انقلاب این ذایقه را تغییر داد. با ساخت فیلم«اجارهنشینها» به عنوان یکی از اولین فیلمهای طنز معناگرا و نیز استقبال بیسابقه مردم در آن روزها از این فیلم نشان داد که هم ذایقه مردم تغییر یافته و هم مسایل و معضلات اجتماعی در مقام سوژه یک فیلم کمدی میتوانند هم مخاطب را به خندیدن ترغیب کنند و هم فکر او را به تامل وادارند. در سینمای ایران اگر اجارهنشینها را مبدا قرار دهیم، میتوانیم به این نتیجه برسیم که بسیاری از فیلمهای کمدی که بعد از ساخت این فیلم بر پرده عریض سینماها هویدا شدند، سعی داشتند به گونهای مخاطبان را به تامل وادارند. یعنی سینمای طنز به معنای خنده به انضمام به فکر واداشتن بینندهها، کمکم ماهیت مستقلی پیدا میکرد. در سالهای بعدی حتی این طنز معنادار پایش به سینمای دفاع مقدس هم کشیده شد. بسیاری قبل از ساخت فیلم «لیلی با من است» ترس بسیاری داشتند که مبادا این فیلم چنان که باید مطلوب از آب در نیاید و سینمای جنگ و مفاهیم آن به سخره گرفته شود. موفقیت این فیلم عرصه را اگرچه برای ورود طنز به سینمای دفاع مقدس باز کرد ولی در سالهای بعد میبینیم که این طنز به هجو و بیهویتی نزدیک میشود. در دو قسمت از سهگانههای اخراجی، این اتفاق کاملا دیده میشود.
از سوی دیگر بسیاری از کارگردانها نتوانستند مفهوم طنز و سینمای کودک و نوجوان را درک کنند یا از هم تمیز دهند. در نتیجه فیلمهایی هم که تولید شد، بیمحتوا بود. بزرگان، پدران و مادران برای لحظهای لبخند مجبور بودند با کودکانشان بروند و فیلمهای «پاتال و آرزوهای کوچک»، «الو الو من جوجوام» و«دزد عروسکها» را نگاه کنند. نوعی بلاتکلیفی در دهههای ۶۰ و ۷۰ در سینمای طنز ایران به وضوح دیده میشود. فیلم«کلاه قرمزی و پسرخاله» ناگهان آمار و حجم ورود مردم به سینماها را با یک انفجار جدی روبهرو کرد. دیگر افراد با سن و سال بالا هم هیچ ناراحتی یا خجالتی از رفتن به سینما نداشتند. آری سینمای طنز ما اینگونه شکل گرفته و به جلو آمده است. سینمایی که روزگاری با این شرایط پایهگذاری شد و به پیش آمد و سپس اینچنین با بلاتکلیفی مواجه شد. در چند سال اخیر احساس میشود که این شرایط هم باز به طور کلی دگرگون شده است. با حضور فیلمهای کمدی بر پرده سینماها و سپس در سوپرمارکتها به منظور فروش فراگیر در شبکههای خانوادگی که نوعی فرهنگسازی را نیز دنبال میکند، سینمای کمدی با چنان ابتذالی روبهرو شده است که نمیتوان برای آن تعریفی قایل شد. سینمای کمدی ایران دارای چند وجه بارز است که عبارتند از
۱) حضور ۱۰ الی ۱۵ نفر بازیگر ثابت طنز در کلیه فیلمهای طنز ساختهشده در چهار سال گذشته
۲) ورود نشانههای سینمای کمدی -کلاسیک در سینمای امروز ایران با کمترین کیفیت
۳) فیلمنامههای بیمعنا و بیسروته که هیچکدام ساختار هنری یا سینمایی ندارند
۴) استفاده از الفاظ رکیک و ناسزا در فیلمها به منظور خنداندن مخاطبان
۵) عدم ماهیت فیلمها به لحاظ تعیین جایگاه و گروه سنی مخاطبان.
آیا با این معضلات میتوان ادعا کرد که سینمای طنز ما به سوی پیشرفت میرود. شما قضاوت کنید.
محمد میلانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان حسین امیرعبداللهیان اوکراین دولت سیستان و بلوچستان انتخابات جنگ مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم افغانستان مجلس
سیل هواشناسی تهران شهرداری تهران بارندگی سازمان هواشناسی باران فضای مجازی یسنا آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
هوش مصنوعی خودرو دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان ارز
مسعود اسکویی تلویزیون ایتالیا صدا و سیما دفاع مقدس حج مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل جنگ غزه حماس روسیه آمریکا انگلیس یمن نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر باشگاه استقلال بازی باشگاه پرسپولیس علی خطیر جواد نکونام بایرن مونیخ
خواب آیفون اینستاگرام دیابت اپل ناسا صاعقه تبلیغات موبایل گوگل
سلامت کبد چرب فشار خون گرما