سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
چرا دین داریم

چرا دین داریم؟ خیلیها دین ندارند؛ ولی زندگی خوبی دارند؛ پس چرا میگویند كه با دین، آدم كامل میشود؟
هر پدیدهای، برای كاری ساخته شده و به سوی نقطهای در حركت است كه اگر برای كار مناسبش به كار گرفته شود و یا به نقطه مطلوبش برسد، مسیر خردمندانه را طی كرده است؛ به طور مثال، قلم برای نوشتن است و استفاده پیچگوشتی از آن، نامناسب است. گوشت و میوه، برای خوردن و انرژی پیدا كردن انسان است و راكد ماندن و عدم استفاده از آنها، منجر به فساد آنها میشود. آب رودخانهها نیز باید جریان یابد و به استفاده صحیح برسد و به حركت خود ادامه دهد تا به دریا برسد و در غیر این صورت، راكد و بدبو میشود. از این رو، اگر آب ایستا و بدون حركت بود، برای هر خردمندی علامت سؤال خواهد بود؛ اما اگر آب در حركت بود تا به دریا برسد، هر خردمندی به زیبایی و هدفمندی این حركت، گواهی میدهد. داستان انسان و مسیر كمال او تا رسیدن به صفات بینهایت خداوند، از این قرار است. در این حركت، هدفمندی و پویایی، آشكار است و زیبایی و نشاط، نمایان است؛ همچنان كه رسیدن به دریا، آخر خط نیست؛ بلكه ابتدا نجات از نابودی است و پیوستن به منبعی است كه بیپایان است و دارای زیباییهای فراوان است و سؤال «خوب بعد چی؟»، بیمعنا خواهد بود؛ بلكه «همه چی» خواهد شد و احساس خستگی و نابودی، از وجود انسان رخت بر میبندد.
برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب میكنیم.
خدای متعال، انسان را برای تكامل اختیاری آفریده است و هدف این است كه انسان با افعال اختیاری خودش، مستحق رحمت گردد و به بالاترین درجه كمال ممكن برسد. كمال طلبی، فطری انسان است و در سرشت هر كسی، میل به كمال نهفته است، بنابراین، نمیتوان گفت كه من نمیخواهم به كمال برسم؛ چون مخالفت با فطرت و سرشت انسانی پیش میآید و نوعی نفی خود است و علاوه بر این، تمام آفرینش به سوی كمال در حركت است و انسان هم به عنوان جزئی از این آفرینش و همگام با آن، قادر است كه با اختیار خود، به سمت كمال حركت كند و در این مسیر، باید به این نكته توجه كند كه تخلف از این حركت، خلاف جریان فطرت و خروج از نظام آفرینش است كه امری ناپسند و غیرمعقول است.
ما خیال میكنیم كه كشورهای پیشرفته با این كه دین درستی ندارند، ولی زندگی خوبی دارند؛ در صورتی كه در یك تعریف حقیقی، زندگی خوب، زندگیای است كه حقیقت روحانی انسان به عنوان یك موجود فراطبیعی، بتواند به كمال و سعادت نهایی و معنوی خود برسد و این، تنها از طریق دینداری ممكن است و آنها از این ویژگی محروم هستند.
وقتی از سود و فایده دین سخن به میان میآید، باید معنای عام آن مورد نظر باشد؛ یعنی در ارزیابی كاركردهای دینی، باید به كاركردهای فردی و اجتماعی، فواید حسی و معنوی، فایدههای دنیوی و ثمرات اخروی آن توجه داشت تا بتوان از برآیند آن، به یك ایده مشخص و مطمئن در مورد دین و كاركردهای آن نایل آمد.
● ویژگی دین
برای فهم درست حقیقت دین باید به این نكته توجه داشت كه در میان مجموعه نظاممند هستی، انسان پدیدهای مستقل نیست و حقیقت انسانیِ او و روش زندگیاش، تنها در تناسب و تعامل او با هر آن چه كه با او مرتبط است، مفهوم پیدا میكند؛ یعنی راه و رسمی كه برای انسان برگزیده میشود، نمیتواند از هستهای پیرامونیاش فارغ باشد. نقشه زندگی و حیات واقعی، در گرو شناخت درست جغرافیای هستی و جایگاه انسان در آن جغرافیاست. بر این اساس، باید روشی كه برای انسان به عنوان دین و روش زندگی نگاشته میشود، همگنی در نظام هستی و نظام وجودی انسان را از بین نبرد و با یكسونگری، هویت انسانی را مسخ نسازد؛ یعنی در این برنامه زندگی، هم باید همه ابعاد انسان مورد توجه قرار گیرد و هم این كه دیگر حقایق هستی و شاهراههای صعود به سوی كمال، شناسایی گردند تا برنامهای جامع و بدون هیچ نقصی، در اختیار انسان گذاشته شود و فلسفه خلقت كه همان معرفت باریتعالی است، به درستی تحقق یابد و خلقت، به پوچی و عبث منتهی نشود. تدوین این برنامه زندگی، تنها شایسته خدایی است كه به نظام هستی و تمام آن چه در آن وجود دارد، احاطه علمی و تكوینی دارد و راه سعادت انسان را به خوبی میشناسد و برای هدایت انسان گمگشته در مسیر زندگی، توانمند است. فیلسوف شهیر، علامه طباطبایی در این باره مینویسد:
«خدای متعال، هر یك از آفریدههای خود و از آن جمله انسان را به سوی سعادت و هدف آفرینش ویژه خودش، از راه آفرینش خودش راهنمایی میفرماید و راه واقعی برای انسان، در مسیر زندگی، همان است كه آفرینش ویژه وی، به سوی آن دعوت میكند و مقرراتی را در زندگی فردی و اجتماعی خود باید به كار ببندد كه طبیعت یك انسان فطری، به سوی آنها هدایت میكند؛ نه انسانهایی كه به هوا و هوس آلوده و در برابر عواطف و احساسات، دست بسته میباشند. مقتضای دین فطری، این است كه تجهیزات وجودی انسان، الغا نشود و حق هر یك از آنها ادا شود و جهات مختلف و متضاد، مانند قوای گوناگون عاطفی و احساسی كه در هیكل وی به ودیعه گذارده شده، تعدیل شده، به هر كدام از آنها تا اندازهای كه مزاحم حال دیگران نشود، رخصت عمل داده شود... از بحث بالا نتیجه گرفته میشود... كه زمام حكم در تشریع، تنها به دست خداست و جز او را نشاید كه تشریع قانون و وضع مقررات و تعیین وظیفه نماید؛ لذا چنان كه روشن شد، تنها مقررات و قوانینی در صراط زندگی به درد میخورد كه از راه آفرینش برای او تعیین شده باشند؛ یعنی علل و عوامل بیرونی و درونی، انسان را به انجام دادن آن دعوت نمایند و آن را اقتضا كنند».۱
بنابراین، دین روشی برای زندگی كردن است كه تمام ابعاد روحی، جسمی، فردی و اجتماعی انسان را شامل میشود و برای كمالبخشی به انسان، در هر یك از بسترهای زندگی، او را به هر آن چه كه آفرینش انسانیاش اقتضا میكند، رهنمون میشود.
آن چه از ماهیت انسان برای فهم نیاز انسانِ مدرن به دین گفتنی است، این نكته است كه انسان به عنوان پدیدهای كه همواره هویت انسانیاش ثابت بوده است، عناصری ثابت و اصیل در وجود خود دارد كه هرگز و در هیچ زمانی نمیتواند خود را فارغ از آن سازد؛ مگر آن كه هویت انسانیاش را از دست دهد. این ذاتیات انسانی كه همواره بوده است و هویت انسانی با آنها عینیت مییابد، همان امور فطریای هستند كه در وجود همه انسانها، در طول تاریخ، وجود داشته است. اگر نتوان اصالتی مشترك میان همه انسانها در یك زمان و در طول تاریخ پیدا كرد، هرگز نمیتوان از پیشرفت و تكامل انسان در طول تاریخ و یا حتی در یك عصر تاریخی، سخن به میان آورد.۲
آیا مقوله دین از عناصری است كه از امور اصیل انسانی و یا امری مربوط به دوران جهل بشری و زاییده نادانیهای روزگاران گذشته بشریت است؟
برای پاسخ به این پرسش، دو روش میتوان پیش گرفت؛ روشهایی كه هر كدام از آنها برای دریافت یك پاسخ مطمئن، كافی مینماید. نخست میتوان با رویكردی تاریخی، دین را در بستر تاریخ جستوجو كرد و به دقت دریافت كه آیا دین همواره در گذشته حضور داشته و همواره میان انسانهای نادان بوده است یا آن كه دین در بستر علم نیز رخ نموده، بسیاری از دانشمندان، در شمار مؤمنان جای داشتهاند؟ آن چه از مطالعات تاریخ برمیآید، روشنگر این معناست كه هیچ زمانی از دین تهی نبوده و آدمی همواره با دین زندگی كرده است. گاهی دین در مسائل اجتماعی نیز حضور داشته و گاهی در حوزه زندگی فردی محدود و محصور گشته است. در این میان، سخن ویل دورانت «دین صد جان دارد؛ هر چه آن را بكشی، دو مرتبه زنده میشود»۳، میتواند از بُعد تاریخی اطمینانبخش باشد.
رویكرد دیگری كه در پاسخ به این سؤال میتوان در نظر داشت، روش فلسفی و عقلی است كه باید آن را در فلسفه یا كلام به نتیجه رساند. در این رویكرد، اثبات میشود كه دین با هویت همگامی كه با نظام آفرینش انسانی دارد، برای انسانی كه هدف از خلقتش معرفت حق و نیل به كمالات حقانی است، امری عقلانی و ضروری است و بدون آن، نه نظام آفرینش معنا پیدا میكند و نه نیل انسان به كمال انسانی و غایت وجودیاش، امكان مییابد و با حكمت الهی، هیچ تناسبی نخواهد داشت كه انسان برای معرفت حق و حقانی شدن خلق گردد؛ بدون آن كه زمینه چنین امكانی فراهم آمده باشد.
۱. سید محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، ص ۸و۹.
۲. ر.ك: مرتضی مطهری، فطرت، ج اول، ص ۱۵۴.
۳. همان، ص۲۱۲.
۴. محمدحسین طباطبایی، فرازهایی از اسلام، تنظیم سیدمهدی آیتاللهی، ص ۸.
۵. بابك احمدی، معمای مدرنیته، ص ۳۹-۴۱.
۶. همان، ص۲۳۷.
۷. مارشال برمن، تجربه مدرنیته، ترجمه مراد فرهادپور، ج دوم، ص ۱۳۶.
۸. ر.ك: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص ۱۲۲ (ذیل آیه ۲۱۳ سوره بقره).
۹. در این میان میتوان به بحث «شریعت، طریقت و حقیقت» در كتابهای اهل معرفت مراجعه كرد؛ ر.ك: امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحكم و مصباح الانس، ص ۲۰۱؛ شیخ محمد لاهیجی، شرح گلشن راز، ص ۲۹۰ ابن عربی، فتوحات، مكیه، ج ۱، ص ۳۵۴.

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست