جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

شعر امام علی ع


شعر امام علی ع

اگر جستجوی کاملی در منابع حدیث و تفسیر و ادب تازی دست دهد, بسیارند کسان که شعرهایی از امام ع را در کتاب های خود آورده اند

جاحظ (۲۵۵-۱۶۳) گوید: «علی جز رجز، شعری ‏نسروده است!» لیک ‏بسیاری دیگر اگرچه امام را به حق در شمار شاعران نمی‏آورند، جز رجز، شعرهای دیگری نیز از او نقل کرده‏اند. ابن عبد ربه در العقد الفرید گوید: «شاعران پیامبر(ص) سه کس بودند: حسّان ثابت، کعب مالک و عبدالله رواحه.» سپس از سعید مسیب آرد که گفته است: «ابوبکر شاعر بود، عمر شاعر بود، و علی شاعرترین سه تن بود.» آنگاه چکامه «لمن رایه سوداء...» را به عنوان نمونه شعر امام می‏آورد. بسیاری از پیشینیان؛ از جمله ابن‌قتیبه، طبری، مسکویه، سیدرضی، ابوالفرج اصفهانی، راغب اصفهانی، شیخ‌مفید، شیخ‌طوسی، زمخشری، طبرسی، ابن عبدربه، سیوطی، مجلسی و بسیاری‏دیگر، سروده‏هایی از امام نقل کرده‏اند. برخی شان از منابع دیوان «انوارالعقول» بوده‏اند؛ دیوانی که خود جامعترین دیوان کهن منسوب به امام به شمار می‏رود.

اگر جستجوی کاملی در منابع حدیث و تفسیر و ادب تازی دست دهد، بسیارند کسان که شعرهایی از امام(ع) را در کتاب‌های خود آورده‏اند. هرچند در بسیاری از این نقل‌ها و روایت‌ها، در اینکه شعر معینی به راستی «قول» و «انشای» امام است یا «انشاد» و «تمثل» اوست، خلط شده است؛ چه، «انشا»، و در بیشتر جایها، «قول» سرودن و گفتن شعر است و «انشاد» و «تمثل»، خواندن شعر و استناد به شعر دیگران؛ اما اینکه این دیوان را از همنام امام، یعنی از علی بن ابی طالب قیروانی (درگذشته ۴۲۰ هجری؟) بدانیم، اساس محکمی ندارد؛ زیرا بیشتر شعرهایی که در این دیوان است، یا به کسانی جز قیروانی منسوب است، یا در دیوان‌های معینی ثبت است، یا از نظم شاعران متأخر است. ما در یادداشت‏هایی که در تعلیقات آخر دیوان آورده‏ایم، برحسب مورد، از این منابع و از انشا و انشاد و قول و تمثل امام نام برده‏ایم. علاوه براین، استاد حسن‌زاده آملی نیز کسانی را که گوینده بسیاری از شعرهای منسوب به امام اند، در تکمله منهاج البراعه (ج۱، ص ۳۱۵-۳۰۶) با ذکر مآخذ نام برده است.

به هر روی، این درست است که حضرت شعر می‏سرود و خود سخنور و سخن سنج و نقاد شعر بود. اوج سخن در نهج‏البلاغه و نیز داوری امام درباره برتری شعر امروالقیس شاعر نامدار جاهلی۱ خود براین سخن گواه است؛ لیک شعر و شاعری با همه نقش رسانه‏ای و اهمیتی که در پیکارهای آغاز اسلام داشته، و با آنکه پیامبر گرامی اسلام(ص) شعر نیکو را می‏ستوده و برخی سرایندگان را نواخته است، باز، این گونه از سخن، به ویژه در هنگامه نزول قرآن کریم و درخشش آیه‏های‏آسمانی، رنگ جاهلی‏اش را باخته بود و درپایه‏ای از ارزش نبوده که انگیزه امام در سرودن شاعرانه باشد، به‌گونه‏ای که شعر او همانند نثرش در نهج البلاغه، چنان و چندان باشد که حضرت را در شمار سرایندگان رسمی تاریخ ادب تازی درآورد. و گرنه سیدرضی، صاحب آن دیوان و آن پایه در ادب تازی، گردآورنده نهج‏البلاغه و نویسنده خصائص امام و برافرازنده پرچم سخنوری امام در آوردگاه سخن‏سنجان قرن چهارم، چنان که نثر امام را گرد کرده، به تدوین دیوانی از او نیز همتی می‏گماشت یا از آن سخنی می‌گفت؛ با این همه وی در نهج البلاغه و نیز در اثر دیگرش «خصائص امیرالمؤمنین»، قطعه‏هایی از شعر علی(ع) را روایت کرده است. این نکته و نیز سخنانی مانند سخن سعید مسیب نشان می‏دهد که حضرت به هر حال با سرودن شعر بیگانه نبوده و گهگاه، به مناسبت‏هایی، فزون بر رجزهای میدان جنگ، چکامه‏هایی سروده که مایه اصلی تدوین دیوانی از امام شده است.

باری، شعر این دیوان، با توجه به پایگاه راویانش، و با توجه به ساختارها و معانی و انگیزه‏های شعری، برچند گونه است:

گونه‏ای که به قطع از سروده‏های امام است؛ مانند رجزها و سروده‏هایی که در منابع معتبر به تواتر و تکرار از حضرت دانسته می‏شود.

گونه‏ای که از شاعران دیگر است و حضرت در ضمن سخن بدانها تمثل جسته است.

گونه‏ای که در آن، لفظ از دیگران و معنی از امام است؛ بدین معنی که سرایندگان، سخنان نغز امام را به رشته نظم کشیده‏اند، که در این صورت برابری‏و هم عیاری نظم شاعران را با کلام امام چشم نمی‏توان داشت.گونه‏ای که شرح منظوم واقعه یا گزارشی است که در احوال حضرت آورده‏اند. گونه‏ای‏که دوستداران امام به زبان حالی از حالات او سروده‏اند.

رجزی که از هماوردان امام در جنگهاست که امام رجزی‏در پاسخشان سروده، و رجز حریف و پاسخ امام هر دو در دیوان آمده است.

حال، شعر این دیوان در آنجا که از امام است، چه ارجی برتر از این؟ اگر امام از سراینده‏ای دیگر خوانده، این خود صحه‏ای است که حضرت بر درستی و استواری آن سخن نهاده است. اگر سخن منثور امام را دیگران به نظم آورده‏اند، باز ارج سخن به معنی و ارزش قالب به محتواست که از امام است. اگر رخدادی تاریخی است یا زبان حال امام که از مهر دوستداران امام جوشیده است، باز خالی از ارج نیست. در یک سخن، این دیوان یا خود ادب امام است یا بر گرفته و برخاسته از ادب‏امام(ع).

میبدی شافعی (متوفی۹۱۱) را شرحی است معتبر بر دیوان امام. وی در اخلاصی که به حضرت و دیوان او می‏ورزد، یادآور ابن ابی‏الحدید و شرح او بر نهج‏البلاغه است. در آغاز شرح خود سخنی دارد که درباره دیوان امام سخنی دلپذیر و استوار است؛ بدین معنی: «اگرچه دانسته نیست که همه این شعرها از آن علی‏باشد، ولی اگر بیتی از آن نیز از او باشد، برای من بسنده است!» از آن سو هستند کسانی که این دیوان را سراسر از امام می‏دانند؛ مثلاً به مناسبت همین سخن میبدی، قطب‏الدین محمد شریف حاشیه‏ای دارد که فرض سخن میبدی را که گفته است: «اگر بیتی از آن نیز از او باشد...» رد کرده و درستی نسبت همه شعرها به امام را تاکید می‏کند. نصرآبادی از مؤلفی معاصر میبدی‏آرد که گفته است: «کاش همهِ نوشته‏های من از قاضی میرحسین [میبدی] بود و شرح دیوان او از من!» این همه نشان می‏دهد که دیوان منسوب به علی(ع)، به هرحال، با همین ویژگیها و همین ناسرگی که گفته‏ایم، از دیرباز چشم و دل همگان از خاص و عام را به سوی خود می‏داشته است.

● گردآوری شعر امام(ع)

دیوانی که در فهرستها به نام دیوان امیرالمؤمنین علی(ع) شهرت یافته، عبارت است از مجموعه‏ای از شعر منسوب به امام که از به هم پیوستن مجموعه‏هایی‏کوچکتر فراهم آمده است. اینک با تکیه بر «الذریعه» و «معجم‏المطبوعات العربیه و المعرّبه» و «فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران» و با افزودن یافته‏های خود، از آن مجموعه‏ها و کارهایی که سپس در شرح و ترجمه و چاپ و نشر آنها به انجام رسیده است، در زیر نام می‏بریم:

۱. کتاب شعر علی(ع): گردآورده ابواحمد عبدالعزیز جلودی (متوفی۳۳۲). نجاشی در رجال خود، ضمن سخن از ابواحمد عبدالعزیز جلودی، کتابی را با نام شعر علی(ع) به وی نسبت داده است. جلودی بر حسب منابعی که در دست است، کهن‏ترین مؤلفی است که دیوانی از سروده‏های امام را گرد کرده است (الذریعه ۹/۱: ۱۰۱) و این پیش از گردآوری نهج‏البلاغه است که سیدرضی به سال ۴۰۰ هجری آن را به پایان برده است.

۲. تاج‏الاشعار یا سلوه الشیعه: گردآوری ابوالحسن علی‏بن احمدبن محمد فنجگردی نیشابوری (متوفی۵۱۲ یا ۵۱۳) فنجگرد «[پنج گرد؟] بنابر یاقوت و دیگران از دیه‏های نیشابور است. وی معاصر زمخشری است. میدانی فرهنگ خود «السامی فی الاسامی» را به نام او نوشته است. بیهقی‏در «وشاح» و عبدالغفار در «تاریخ» خود و یاقوت در «معجم‌الادباء» و سیوطی در «بغیةالوعاه» و دیگران از او سخن گفته‏اند. دیوان او از منابع «انوارالعقول» گرد آورده قطب‏الدین کیدری است. کیدری خود در آن گویدکه دویست بیت از شعر امام را گرد آورده است. صاحب ریاض از او سخن گفته و مطلع دو چکامه او درباره عید غدیر را نقل کرده‏است. در مطلع چکامه نخست گوید: «یوم‏الغدیر سوی العیدین لی عید...» و در مطلع چکامه دوم:

لاتنکرن غدیر خم انه‏

کالشمس فی اشراقها بل اظهر

این دیوان نخستین مأخذ انوار العقول بوده است.

۳. دیوان امیرالمؤمنین(ع): گردآورده یکی از اعلام. این دیوان بنابر سخن صاحب انوارالعقول از مجموعه فنجگردی بزرگتر بوده است. برخی از شعرهای آن به نقل محمدبن اسحاق (متوفی۱۵۱) صاحب «سیرةالنبی» و برخی از متون کتابهاست که به امام(ع) نسبت داده شده است. این دیوان دومین مأخذ انوارالعقول بوده است.

۴. دیوان امیرالمؤمنین: گردآورده ابن‏الشجری سیدابوالسعادات و ابوالبرکات هبةالله بن علی بن محمد،

(۵۴۳ -۴۵۰) مؤلف امالی در فنون ادب، سیدعلی مدنی در الدرجات الرفیعه و ابن خلکان از او یاد کرده‏اند. وی منسوب به دیهی است با نام شجره در نزدیک مدینه که مسجد شجره بدان منسوب است. دیوان ابن‏الشجری سومین مأخذ انوارالعقول است.

۵. الحدیقه الانیقه: گردآوری قطب‏الدین محمدبن حسین‏بن‏حسن بیهقی کیدری نیشابوری. او را شرحی‏است بر نهج‏البلاغه که آن را به سال ۵۶۷ هجری‏به پایان برد. این نخستین گردآوری اوست. وی‏در دومین گردآوری شعر امام با نام «انوار العقول» گوید: «من به دیوان امیرالمؤمنین(ع) نخست با گردآوری ابوالحسن فنجگردی برخوردم که در دویست بیت بود و سپس به دیوان دیگری از امیر(ع) رسیدم که از آن بزرگتر بود. گردآورنده آن شعرهایی از کتاب محمدبن اسحاق و شعرهایی دیگر منسوب به امام را از متون کتب گردآورده است. من (کیدری) این دو کتاب را با جداکردن سروده‏هایی که در ادب و اندرز بود، گردآوردم و الحدیقةالانیقه نام نهادم.» صاحب الذریعه در اینجا می‏افزاید: گمان می‏رود که الحدیقةالانیقه همان دیوانی است که من نسخه مورخ ۸۰۷ آن را در کتابخانه خوانساری دیده و در الذریعه، ج۲ ضمن سخن از انوارالعقول، از کاست و فزودشان یاد کرده‏ام؛ لیکن توافقی که این دو اثر در ترتیب و پس و پیشی و در ذکر سند شعرها دارند، و مطابقتی که میان سخن پایانی‏مؤلف انوار العقول با آخر دیوان (الحدیقه) هست، تأیید می‏کند که مؤلف این دو دیوان یک تن است. در این دیوان شعر حضرت در سوگ خدیجه به روایت ابوالفتح خزاعی رازی و مناجات مشهور امام (یا سامع الدعاء) به روایت ابوعلی فضل بن حسن طبرسی‏صاحب تفسیر (مجمع‏البیان) و شعر «یا حار همدان...» او به روایت اصبغ‏بن نباته و جز آن نیز آمده است.» (الذریعه ۹/۱: ۱۰۱؛ ۶: ۳۸۱)

۶. انوارالعقول فی‏اشعار وصی الرسول(ص): دیوانی است از شعرهای منسوب به امام که در آن، شعرها به ترتیب الفبایی قافیه‏ها گرد شده است. این دومین گردآوری قطب‏الدین کیدری، شارح نهج‏البلاغه است که شرح او «حدائق‏الحائق» نام دارد و در سال ۵۷۶ هجری آن را به پایان برده است. این نام چنان که نگارنده فهرست مرکزی نیز اشاره می‏کند در همه جای‏الذریعه «کیدری» است (کیدر: از قرای بیهق دهخدا) جز در (ج۲، ص۸۱۱) که «کندری» است؛ یعنی‏از کندر، دیهی در نیشابور. عاملی (سیدمحسن) نیز «کیدری» نوشته است (ملحقات آغازین مجمع‏البیان طبرسی چاپ اسلامیه). امروزه معروف به «کیذور» و از آبادیهای سبزوار است (فرهنگ آبادیها). نام کامل او شیخ‏ابوالحسن محمدبن الحسین بن الحسن بیهقی‏نیشابوری کیدری است. وی از امام مفسر ابوعلی‏فضل بن حسن طبرسی (متوفی ۵۴۸) صاحب مجمع‏البیان کسب دانش کرده است.

این نکته در همین کتاب انوارالعقول او آنجا که از حرز معروف امام: «ثلاث عصی صففت...» سخن می‏گوید، آشکار است. وی این دیوان خود را چنین آغاز می‏کند: «الحمدلله الذی دانت لعزته الجباره، و تضعضعت دون عظمته الاکاسره...» در سرآغاز دیوان گوید که نخست آن دسته از سروده‏های امام را که در ادب و پند و اندرز بود، گرد کرده و آن را «الحدیقه الانیقه» نام داده است. سپس همه اشعار امام را در این کتاب گردآورده و بر آن نام «انوارالعقول» نهاده است که این کار پس از کوشش در جستجو و پیگیری در کتابهایی صورت گرفته است که دیوانهای سه‏گانه مشتمل بر شعرهای امام از آنهاست. این سه دیوان عبارتند از:

الف. دیوان امام، گردآورده فنجگردی.

ب. دیوان امام، گردآورده یکی از اعلام.

ج. دیوان امام، گردآورده ابوالبرکات و ابوالسعادات.

و جز آنها سیره‏ها و تاریخهای معتبر. وی همچنین تصریح می‏کند که در شعرهایی که در این دیوان می‏آورد، مدعی نیست که به قطع و یقین از نظم و انشای امام است؛ زیرا داوری قاطع در مانند آن ناممکن است، بلکه در آن به گمان حاصل از نقل راویان بسنده کرده است. نیز مدعی نیست که همه شعرهای امام را گردآورده؛ چه، ممکن است آنچه بدان دست یافته است، از آنچه بدان نرسیده کمتر باشد. مأخذ اغلب شعرها را که نوشته‏های بزرگان و مشاهیر است، از دیوانهای سه‏گانه گرفته تا تفسیر امام حسن عسکری(ع) و کتابهای شیخ مفید و شیخ طوسی و دیگران با ذکر اسانید همچون روایت محمدبن اسحاق، و روایت امام علی‏بن احمد واحدی امام بلامنازع شافعیان خراسان، و روایت ادیب ابوعلی احمدبن محمد مرزوقی، و روایت ابوالجیش المظفر و روایتهای‏دیگر ذکر می‏کند. و در پایان گوید: «هذا ما أکدی الیه کدی...». الذریعه در اینجا، این متن را به تلخیص نقل کرده که ما ترجمه آن را به طور کامل در زیر می‏آوریم: «این است آنچه کوششم بدان رسیده و تلاشم بدان کشیده است، که این دژهای یگانه را برچیدم و این سروده‏های بی‏همتا و پراکنده را از گمان‏گاههای دور از یکدیگر به هم پیوستم و از جایهای بی‏شمار درپی هم نهادم. آنها را برای تو نوشته‏ام و به سوی تو آورده‏ام. پس بر توست که آستین کوشش بالا زنی و دامن تلاش برچینی، تا نگاهش بداری و در ضبطش بکوشی و پاس الفاظ و معانی‏اش بداری، و به درون نکته‏های باریکش راه یابی، و از سخنی که درباره‏اش سروده‏ام، غافل نمانی: بهترین دیوانی که نگاهش بداری و از بر کنی، دیوان شعر امیر مؤمنان علی است. معانی بلند و برتری، در آن با هم گرد است، چنان که سراینده‏اش علی والا و در میان کسان برتر است.»

الذریعه در ادامه سخن گوید: از کیفیت تألیف این دیوان امانت و احتیاط در نقل و نسبت شعرهای آن آشکار است و آنجا که از کد و جهد و مأخذ معتمد سخن می‏گوید، راست گفته است. دیوان چاپی معروف به دیوان امیرالمؤمنین(ع) در ترتیب به انوارالعقول نزدیک است. فقط اسانید و بسیاری از شعرها را در آن از قلم انداخته‏اند. من (صاحب‏الذریعه) نسخه‏هایی از آن را دیده‏ام:

الف. نسخه‏ای در کتابخانه میرزا محمد طهرانی که به خط محمد نصیربن نظام‏الدین... کرمانی است. تاریخ فراغ ۱۰۳۵ هجری. آن را از روی نسخه مورخ ۸۳۵ به خط نصیر حافظ مکی نوشته است.

ب. نسخه‏ای دیگر در میان کتابهای آل سیدعیسی از نوادگان سیداحمد عطار دیده‏ام. این نسخه به خط مسعودبن مقصود سلطانی است. سلطانی از آن‏رو که پسر سلطان حسن رستم از نوادگان رستم‏دار مازندران بود. قاضی نورالله در کتاب مجالس خود، آنان را از قارن‏بن سرخاب تا فخرالدوله حسن بن‏کیخسرو ذکر کرده است. تاریخ فراغ از کتابت ۸۸۲هجری.

ج. نسخه‏ای که در میان کتابهای ملامحمدعلی‏خوانساری است. تاریخ کتابت آن ۸۰۷ هجری است. قدیمی‏ترین نسخه است و نسبت به نسخه‏های دیگر در آن اضافاتی هست؛ ازجمله همراه با ذکر قطعه «یاحار همدان...» قصیده سیدحمیری را نیز می‏آورد که ابیات فوق را در آن تضمین کرده است.

۷. گردآوری ملاقاسم علی پسر محمدتقی خوانساری که د رآن از کتاب تحفةالزائر مجلسی نقل کرده است.

۸ . دیوان امیرالمؤمنین: بی‏نام کاتب و ناشر، بی‏تاریخ (۱۱۸ ص ۲۱س) آغاز: «الناس من جهه التمثال...» پایان: «هذا ما أکدی...» به ترتیب انوارالعقول، و افزوده‏ای از کاتب، بی‏ترجمه تحت‏اللفظ. با شروح و توضیحات پراکنده درهامش.

۹. دیوان امیرالمؤمنین: کاتب: علی بن محمدحسن، (۱۳۸ص، ۱۷س)، ناشر: مشهدی محمد، چاپخانه: کارخانه حاج عباسعلی. ترتیب آن با ترتیب گروه چهارگانه چاپ سنگی ایران و در نتیجه با انوارالعقول یکی است، با این تفاوت که در پایان، «هذا ما أکدی» را انداخته است. ضمیمه‏هایی دارد به شعر پارسی و تازی در رثای شیخ مرتضی انصاری، شیخ جعفر شوشتری و فاضل ایروانی و نیز شعری از سیدمرتضی.

۱۰. دیوان امیرالمؤمنین: بی‏نام کاتب، تاریخ چاپ ۱۲۷۷، بانی چاپ: حاج محمدرضا حسینی، (۱۴۰ص ۱۷س)، آغاز و انجام و ترتیب مانند سه نسخه دیگر این گروه، بی‏ترجمه، با شروح و ضمائم.

۱۱. دیوان امیرالمؤمنین: کاتب: ابوالقاسم گلپایگانی، بانی چاپ: ملارضا و محمدعلی پسران علی‏اکبر خوانساری. (۱۳۹ص ۱۷س). در آغاز و انجام ترتیب مانند سه نسخه دیگر این گروه، با شروح و بدون زیرنویس، تاریخ کتابت: ۱۲۸۰ و ۱۲۷۱. علت تکرار تاریخ شاید چاپهای مکرر آن است. در صفحه پایانی‏گوید: «بارها و بارها چاپ شده است.» ضمائم: سوره‏ای از زبور به نقل ابن‏عباس و کتاب نثراللئالی‏یا کلمات قصار امام با ترجمه به شعر پارسی و نیز دعای «یا من تُحلّ به عُقدالمکاره».

۱۲. شرح دیوان امیرالمؤمنین علی(ع): از قاضی‏میرحسین پسر معین‌الدین میبدی. وی شافعی، عارف و از دوستداران امام(ع) بود. صاحب الذریعه به استناد کشف الظنون که میبدی را حسینی دانسته، وی را سید شمرده است. شرح او در دوره صفوی اعتبار ویژه‏ای داشت. این شرح را دیباجه‏ای است در حد یک کتاب، با نام «فواتح» که دارای هفت فاتحه است در پایه‏های والا و پست جان آدمی. آمیزه‏ای است از عرفان و فلسفه و منطق و نجوم که میبدی سرانجام در آن به‏لزوم پیروی از اولیا به ویژه خاندان پیغمبر(ص) رسیده است. او در این دیباچه، از فواتح سوره‏های قرآن، عبارت «صراط علی حق نمسکه» را درآورده است. در پایان دیباجه گوید: «اکنون که فاتحه‏ها پایان یافت، به گزارش شعرها پردازم. نخست واژه‏ها را گزارش دهم و پس از آن شعر را بی کم و کاست به نثر فارسی گردانم و سپس آن را به یک دوبیتی فارسی درآورم و در پایان داستانها و جز آن را آرم.»در سرآغاز نام خود را یاد کرده گوید: «هرچند معلوم نیست که این بحر از خاشاک شعر غیر، صافی است، اگر یک بیت شعر اوست، مرا در دنیا و عقبی کافی است.» آغاز دیباجه (فواتح): سپاس سعادت اساس و شکر عبادت لباس معبودی را که اعلام نبوت و ولایت در میدان فتوت...»

۱۳. شرح دیوان امیرالمؤمنین علی(ع): از حسین بن اسماعیل متخلص به حسینی. نسخه آن در مجلس هست، مورخ ۱۰۰۴، بسا که متأثر از شرح میبدی است.

۱۴. ترجمه دیوان علی(ع) به شعر فارسی: از میرصدرالدین سلطان ابراهیم امینی سراینده فتوحات شاهی به نام شاه اسماعیل (۹۰۵م. ۹۳۰).

۱۵. شرح دیوان به عربی: از سید نورالله شوشتری.

۱۶. دیوان امیرالمؤمنین(ع): کاتب علی بن محمد شوشتری، تاریخ کتاب ۱۰۳۰ با ترجمه (۲۳۸ص ۹ س).

۱۷. گردآوری شیخ محمدعلی مدرس خیابانی (نگارنده ریحانة الادب): ضمن کتابی با نام دیوان‏المعصومین که جلد دوم آن از حضرت سجاد(ع) تا حضرت صاحب(ع) چاپ شده و جلد نخست (اشعار پیامبر(ص)، حضرت علی و امام حسن و امام حسین(ع)) چاپ نشده است.

۱۸. دیوان الامام علی: گردآوری سیدمحسن امین عاملی نگارنده اعیان الشیعه (م.۱۳۳۰ش): گلچین از شعر امام که به ذوق و حدس او از امام(ع) شناخته شده است، چاپ دمشق ۱۳۶۶ق، ۱۴۹ ص.

۱۹. دیوان الامام علی‌بن ابی‌طالب: امیرالمؤمنین و سیدالبلغاء والمتکلمین علیه‌السلام و کرّم الله وجهه (کذا)، جمع و ترتیب عبدالعزیز الکرم. مصحح و منقح علی الروایه الصحیحه، اصدار دارکرم بدمشق للطباعةوالنشر (بی تاریخ).

۲۰. دیوان الامام علی امیرالمؤمنین و سیدالبلغاء والمتکلمین(ع). منشورات موسسه الاعلمی‏للمطبوعات، بیروت. (بی تاریخ) ۱۱۲ ص ۲۴ س. مقدمه: ۲صفحه. (با استدلال عام در ماهیت این دیوان). این چاپ قصیده کوثریه سیدرضا هندی و قصیده سید محسن امین عاملی را در مدح امام و مزار او در نجف، ضمیمه دارد. اشعار این چاپ (بیروت) و چاپ دمشق (« ب. د) جز در ضمیمه‏ها و مقدمه برابر و بسا که هر دو از همان گردآوری عاملی سرچشمه گرفته‏اند.

۲۱. دیوان امیرالمؤمنین(ع) معروف به دیوان سیدنا علی(ع) با شرح ترکی واژه‏ها. بولاق ۱۲۵۱ ق، ۷۲ ص. در پایان ارجوزه «جنة‌الاسماء» را ضمیمه دارد، تا ۲۵۲ بیت.

۲۲. دیوان امیرالمؤمنین(ع) چاپ المطبعه العلمیه، قاهره ۱۳۱۱، ۱۳۱۲. در پایان، قصیده عبدالباقی افندی‏موصلی عمری را در مدح امام دارد، با این مطلع:

انت العلی الذی فوق العلی رفعا

ببطن مکه عندالبیت اذا رفعا

۲۳. دیوان امیرالمؤمنین(ع): چاپ سنگ. مصر. ۷۶ ص.

۲۴. دیوان امیرالمؤمنین(ع): چاپ سنگ با شرح فارسی، ۱۲۸۴.

۲۵. دیوان امیرالمؤمنین(ع): چاپ سنگ. بمبئی ۱۳۰۰. (۱۴۴ص)

۲۶. دیوان اشعار مولانا علی‏بن ابی‏طالب(ع). بمبئی،۱۳۱۰ به خط فخرالدین موسوی گلپایگانی، اساس ترجمهِ مصطفی زمانی، قم ۱۳۶۲ش.

۲۷. دیوان امیرالمؤمنین(ع): با ترجمه‏ای به زبان لاتین از خاورشناس کویپرس (G.Kuypers) لیدن ۱۷۴۵م، ۱۹۵ص.

۲۸. القصیده‏الزینبیه: با ترجمه ترکی. به کوشش احمد عزت با نام «عقیده ادبیه، ترجمه زینبیه» آستانه ۱۳۱۵ در ۳۶ ص.

۲۹. البهجه السنیّه بشرح القصیده الزینبیه: از عبدالمعطی سملاوی با ترجمه ترکی. مصر ۱۲۸۸ ق، ۱۳۰۶ ق (معجم المطبوعات، مرکزی).

۳۰. روائع الحکم فی‏اشعار الامام علی‏بن ابی‏طالب(ع). تقدیم وشرح عبود احمد الخزرجی.

و کارهای دیگری که نگارنده از آن اطلاع نیافته است.

پی نوشت:

۱ـ رک:نهج،شهیدی،کلمات قصار،

ص۴۵۵؛فیض الاسلام،حکمت،ص۴۴۷.