جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
شعر امام علی ع

جاحظ (۲۵۵-۱۶۳) گوید: «علی جز رجز، شعری نسروده است!» لیک بسیاری دیگر اگرچه امام را به حق در شمار شاعران نمیآورند، جز رجز، شعرهای دیگری نیز از او نقل کردهاند. ابن عبد ربه در العقد الفرید گوید: «شاعران پیامبر(ص) سه کس بودند: حسّان ثابت، کعب مالک و عبدالله رواحه.» سپس از سعید مسیب آرد که گفته است: «ابوبکر شاعر بود، عمر شاعر بود، و علی شاعرترین سه تن بود.» آنگاه چکامه «لمن رایه سوداء...» را به عنوان نمونه شعر امام میآورد. بسیاری از پیشینیان؛ از جمله ابنقتیبه، طبری، مسکویه، سیدرضی، ابوالفرج اصفهانی، راغب اصفهانی، شیخمفید، شیخطوسی، زمخشری، طبرسی، ابن عبدربه، سیوطی، مجلسی و بسیاریدیگر، سرودههایی از امام نقل کردهاند. برخی شان از منابع دیوان «انوارالعقول» بودهاند؛ دیوانی که خود جامعترین دیوان کهن منسوب به امام به شمار میرود.
اگر جستجوی کاملی در منابع حدیث و تفسیر و ادب تازی دست دهد، بسیارند کسان که شعرهایی از امام(ع) را در کتابهای خود آوردهاند. هرچند در بسیاری از این نقلها و روایتها، در اینکه شعر معینی به راستی «قول» و «انشای» امام است یا «انشاد» و «تمثل» اوست، خلط شده است؛ چه، «انشا»، و در بیشتر جایها، «قول» سرودن و گفتن شعر است و «انشاد» و «تمثل»، خواندن شعر و استناد به شعر دیگران؛ اما اینکه این دیوان را از همنام امام، یعنی از علی بن ابی طالب قیروانی (درگذشته ۴۲۰ هجری؟) بدانیم، اساس محکمی ندارد؛ زیرا بیشتر شعرهایی که در این دیوان است، یا به کسانی جز قیروانی منسوب است، یا در دیوانهای معینی ثبت است، یا از نظم شاعران متأخر است. ما در یادداشتهایی که در تعلیقات آخر دیوان آوردهایم، برحسب مورد، از این منابع و از انشا و انشاد و قول و تمثل امام نام بردهایم. علاوه براین، استاد حسنزاده آملی نیز کسانی را که گوینده بسیاری از شعرهای منسوب به امام اند، در تکمله منهاج البراعه (ج۱، ص ۳۱۵-۳۰۶) با ذکر مآخذ نام برده است.
به هر روی، این درست است که حضرت شعر میسرود و خود سخنور و سخن سنج و نقاد شعر بود. اوج سخن در نهجالبلاغه و نیز داوری امام درباره برتری شعر امروالقیس شاعر نامدار جاهلی۱ خود براین سخن گواه است؛ لیک شعر و شاعری با همه نقش رسانهای و اهمیتی که در پیکارهای آغاز اسلام داشته، و با آنکه پیامبر گرامی اسلام(ص) شعر نیکو را میستوده و برخی سرایندگان را نواخته است، باز، این گونه از سخن، به ویژه در هنگامه نزول قرآن کریم و درخشش آیههایآسمانی، رنگ جاهلیاش را باخته بود و درپایهای از ارزش نبوده که انگیزه امام در سرودن شاعرانه باشد، بهگونهای که شعر او همانند نثرش در نهج البلاغه، چنان و چندان باشد که حضرت را در شمار سرایندگان رسمی تاریخ ادب تازی درآورد. و گرنه سیدرضی، صاحب آن دیوان و آن پایه در ادب تازی، گردآورنده نهجالبلاغه و نویسنده خصائص امام و برافرازنده پرچم سخنوری امام در آوردگاه سخنسنجان قرن چهارم، چنان که نثر امام را گرد کرده، به تدوین دیوانی از او نیز همتی میگماشت یا از آن سخنی میگفت؛ با این همه وی در نهج البلاغه و نیز در اثر دیگرش «خصائص امیرالمؤمنین»، قطعههایی از شعر علی(ع) را روایت کرده است. این نکته و نیز سخنانی مانند سخن سعید مسیب نشان میدهد که حضرت به هر حال با سرودن شعر بیگانه نبوده و گهگاه، به مناسبتهایی، فزون بر رجزهای میدان جنگ، چکامههایی سروده که مایه اصلی تدوین دیوانی از امام شده است.
باری، شعر این دیوان، با توجه به پایگاه راویانش، و با توجه به ساختارها و معانی و انگیزههای شعری، برچند گونه است:
گونهای که به قطع از سرودههای امام است؛ مانند رجزها و سرودههایی که در منابع معتبر به تواتر و تکرار از حضرت دانسته میشود.
گونهای که از شاعران دیگر است و حضرت در ضمن سخن بدانها تمثل جسته است.
گونهای که در آن، لفظ از دیگران و معنی از امام است؛ بدین معنی که سرایندگان، سخنان نغز امام را به رشته نظم کشیدهاند، که در این صورت برابریو هم عیاری نظم شاعران را با کلام امام چشم نمیتوان داشت.گونهای که شرح منظوم واقعه یا گزارشی است که در احوال حضرت آوردهاند. گونهایکه دوستداران امام به زبان حالی از حالات او سرودهاند.
رجزی که از هماوردان امام در جنگهاست که امام رجزیدر پاسخشان سروده، و رجز حریف و پاسخ امام هر دو در دیوان آمده است.
حال، شعر این دیوان در آنجا که از امام است، چه ارجی برتر از این؟ اگر امام از سرایندهای دیگر خوانده، این خود صحهای است که حضرت بر درستی و استواری آن سخن نهاده است. اگر سخن منثور امام را دیگران به نظم آوردهاند، باز ارج سخن به معنی و ارزش قالب به محتواست که از امام است. اگر رخدادی تاریخی است یا زبان حال امام که از مهر دوستداران امام جوشیده است، باز خالی از ارج نیست. در یک سخن، این دیوان یا خود ادب امام است یا بر گرفته و برخاسته از ادبامام(ع).
میبدی شافعی (متوفی۹۱۱) را شرحی است معتبر بر دیوان امام. وی در اخلاصی که به حضرت و دیوان او میورزد، یادآور ابن ابیالحدید و شرح او بر نهجالبلاغه است. در آغاز شرح خود سخنی دارد که درباره دیوان امام سخنی دلپذیر و استوار است؛ بدین معنی: «اگرچه دانسته نیست که همه این شعرها از آن علیباشد، ولی اگر بیتی از آن نیز از او باشد، برای من بسنده است!» از آن سو هستند کسانی که این دیوان را سراسر از امام میدانند؛ مثلاً به مناسبت همین سخن میبدی، قطبالدین محمد شریف حاشیهای دارد که فرض سخن میبدی را که گفته است: «اگر بیتی از آن نیز از او باشد...» رد کرده و درستی نسبت همه شعرها به امام را تاکید میکند. نصرآبادی از مؤلفی معاصر میبدیآرد که گفته است: «کاش همهِ نوشتههای من از قاضی میرحسین [میبدی] بود و شرح دیوان او از من!» این همه نشان میدهد که دیوان منسوب به علی(ع)، به هرحال، با همین ویژگیها و همین ناسرگی که گفتهایم، از دیرباز چشم و دل همگان از خاص و عام را به سوی خود میداشته است.
● گردآوری شعر امام(ع)
دیوانی که در فهرستها به نام دیوان امیرالمؤمنین علی(ع) شهرت یافته، عبارت است از مجموعهای از شعر منسوب به امام که از به هم پیوستن مجموعههاییکوچکتر فراهم آمده است. اینک با تکیه بر «الذریعه» و «معجمالمطبوعات العربیه و المعرّبه» و «فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران» و با افزودن یافتههای خود، از آن مجموعهها و کارهایی که سپس در شرح و ترجمه و چاپ و نشر آنها به انجام رسیده است، در زیر نام میبریم:
۱. کتاب شعر علی(ع): گردآورده ابواحمد عبدالعزیز جلودی (متوفی۳۳۲). نجاشی در رجال خود، ضمن سخن از ابواحمد عبدالعزیز جلودی، کتابی را با نام شعر علی(ع) به وی نسبت داده است. جلودی بر حسب منابعی که در دست است، کهنترین مؤلفی است که دیوانی از سرودههای امام را گرد کرده است (الذریعه ۹/۱: ۱۰۱) و این پیش از گردآوری نهجالبلاغه است که سیدرضی به سال ۴۰۰ هجری آن را به پایان برده است.
۲. تاجالاشعار یا سلوه الشیعه: گردآوری ابوالحسن علیبن احمدبن محمد فنجگردی نیشابوری (متوفی۵۱۲ یا ۵۱۳) فنجگرد «[پنج گرد؟] بنابر یاقوت و دیگران از دیههای نیشابور است. وی معاصر زمخشری است. میدانی فرهنگ خود «السامی فی الاسامی» را به نام او نوشته است. بیهقیدر «وشاح» و عبدالغفار در «تاریخ» خود و یاقوت در «معجمالادباء» و سیوطی در «بغیةالوعاه» و دیگران از او سخن گفتهاند. دیوان او از منابع «انوارالعقول» گرد آورده قطبالدین کیدری است. کیدری خود در آن گویدکه دویست بیت از شعر امام را گرد آورده است. صاحب ریاض از او سخن گفته و مطلع دو چکامه او درباره عید غدیر را نقل کردهاست. در مطلع چکامه نخست گوید: «یومالغدیر سوی العیدین لی عید...» و در مطلع چکامه دوم:
لاتنکرن غدیر خم انه
کالشمس فی اشراقها بل اظهر
این دیوان نخستین مأخذ انوار العقول بوده است.
۳. دیوان امیرالمؤمنین(ع): گردآورده یکی از اعلام. این دیوان بنابر سخن صاحب انوارالعقول از مجموعه فنجگردی بزرگتر بوده است. برخی از شعرهای آن به نقل محمدبن اسحاق (متوفی۱۵۱) صاحب «سیرةالنبی» و برخی از متون کتابهاست که به امام(ع) نسبت داده شده است. این دیوان دومین مأخذ انوارالعقول بوده است.
۴. دیوان امیرالمؤمنین: گردآورده ابنالشجری سیدابوالسعادات و ابوالبرکات هبةالله بن علی بن محمد،
(۵۴۳ -۴۵۰) مؤلف امالی در فنون ادب، سیدعلی مدنی در الدرجات الرفیعه و ابن خلکان از او یاد کردهاند. وی منسوب به دیهی است با نام شجره در نزدیک مدینه که مسجد شجره بدان منسوب است. دیوان ابنالشجری سومین مأخذ انوارالعقول است.
۵. الحدیقه الانیقه: گردآوری قطبالدین محمدبن حسینبنحسن بیهقی کیدری نیشابوری. او را شرحیاست بر نهجالبلاغه که آن را به سال ۵۶۷ هجریبه پایان برد. این نخستین گردآوری اوست. ویدر دومین گردآوری شعر امام با نام «انوار العقول» گوید: «من به دیوان امیرالمؤمنین(ع) نخست با گردآوری ابوالحسن فنجگردی برخوردم که در دویست بیت بود و سپس به دیوان دیگری از امیر(ع) رسیدم که از آن بزرگتر بود. گردآورنده آن شعرهایی از کتاب محمدبن اسحاق و شعرهایی دیگر منسوب به امام را از متون کتب گردآورده است. من (کیدری) این دو کتاب را با جداکردن سرودههایی که در ادب و اندرز بود، گردآوردم و الحدیقةالانیقه نام نهادم.» صاحب الذریعه در اینجا میافزاید: گمان میرود که الحدیقةالانیقه همان دیوانی است که من نسخه مورخ ۸۰۷ آن را در کتابخانه خوانساری دیده و در الذریعه، ج۲ ضمن سخن از انوارالعقول، از کاست و فزودشان یاد کردهام؛ لیکن توافقی که این دو اثر در ترتیب و پس و پیشی و در ذکر سند شعرها دارند، و مطابقتی که میان سخن پایانیمؤلف انوار العقول با آخر دیوان (الحدیقه) هست، تأیید میکند که مؤلف این دو دیوان یک تن است. در این دیوان شعر حضرت در سوگ خدیجه به روایت ابوالفتح خزاعی رازی و مناجات مشهور امام (یا سامع الدعاء) به روایت ابوعلی فضل بن حسن طبرسیصاحب تفسیر (مجمعالبیان) و شعر «یا حار همدان...» او به روایت اصبغبن نباته و جز آن نیز آمده است.» (الذریعه ۹/۱: ۱۰۱؛ ۶: ۳۸۱)
۶. انوارالعقول فیاشعار وصی الرسول(ص): دیوانی است از شعرهای منسوب به امام که در آن، شعرها به ترتیب الفبایی قافیهها گرد شده است. این دومین گردآوری قطبالدین کیدری، شارح نهجالبلاغه است که شرح او «حدائقالحائق» نام دارد و در سال ۵۷۶ هجری آن را به پایان برده است. این نام چنان که نگارنده فهرست مرکزی نیز اشاره میکند در همه جایالذریعه «کیدری» است (کیدر: از قرای بیهق دهخدا) جز در (ج۲، ص۸۱۱) که «کندری» است؛ یعنیاز کندر، دیهی در نیشابور. عاملی (سیدمحسن) نیز «کیدری» نوشته است (ملحقات آغازین مجمعالبیان طبرسی چاپ اسلامیه). امروزه معروف به «کیذور» و از آبادیهای سبزوار است (فرهنگ آبادیها). نام کامل او شیخابوالحسن محمدبن الحسین بن الحسن بیهقینیشابوری کیدری است. وی از امام مفسر ابوعلیفضل بن حسن طبرسی (متوفی ۵۴۸) صاحب مجمعالبیان کسب دانش کرده است.
این نکته در همین کتاب انوارالعقول او آنجا که از حرز معروف امام: «ثلاث عصی صففت...» سخن میگوید، آشکار است. وی این دیوان خود را چنین آغاز میکند: «الحمدلله الذی دانت لعزته الجباره، و تضعضعت دون عظمته الاکاسره...» در سرآغاز دیوان گوید که نخست آن دسته از سرودههای امام را که در ادب و پند و اندرز بود، گرد کرده و آن را «الحدیقه الانیقه» نام داده است. سپس همه اشعار امام را در این کتاب گردآورده و بر آن نام «انوارالعقول» نهاده است که این کار پس از کوشش در جستجو و پیگیری در کتابهایی صورت گرفته است که دیوانهای سهگانه مشتمل بر شعرهای امام از آنهاست. این سه دیوان عبارتند از:
الف. دیوان امام، گردآورده فنجگردی.
ب. دیوان امام، گردآورده یکی از اعلام.
ج. دیوان امام، گردآورده ابوالبرکات و ابوالسعادات.
و جز آنها سیرهها و تاریخهای معتبر. وی همچنین تصریح میکند که در شعرهایی که در این دیوان میآورد، مدعی نیست که به قطع و یقین از نظم و انشای امام است؛ زیرا داوری قاطع در مانند آن ناممکن است، بلکه در آن به گمان حاصل از نقل راویان بسنده کرده است. نیز مدعی نیست که همه شعرهای امام را گردآورده؛ چه، ممکن است آنچه بدان دست یافته است، از آنچه بدان نرسیده کمتر باشد. مأخذ اغلب شعرها را که نوشتههای بزرگان و مشاهیر است، از دیوانهای سهگانه گرفته تا تفسیر امام حسن عسکری(ع) و کتابهای شیخ مفید و شیخ طوسی و دیگران با ذکر اسانید همچون روایت محمدبن اسحاق، و روایت امام علیبن احمد واحدی امام بلامنازع شافعیان خراسان، و روایت ادیب ابوعلی احمدبن محمد مرزوقی، و روایت ابوالجیش المظفر و روایتهایدیگر ذکر میکند. و در پایان گوید: «هذا ما أکدی الیه کدی...». الذریعه در اینجا، این متن را به تلخیص نقل کرده که ما ترجمه آن را به طور کامل در زیر میآوریم: «این است آنچه کوششم بدان رسیده و تلاشم بدان کشیده است، که این دژهای یگانه را برچیدم و این سرودههای بیهمتا و پراکنده را از گمانگاههای دور از یکدیگر به هم پیوستم و از جایهای بیشمار درپی هم نهادم. آنها را برای تو نوشتهام و به سوی تو آوردهام. پس بر توست که آستین کوشش بالا زنی و دامن تلاش برچینی، تا نگاهش بداری و در ضبطش بکوشی و پاس الفاظ و معانیاش بداری، و به درون نکتههای باریکش راه یابی، و از سخنی که دربارهاش سرودهام، غافل نمانی: بهترین دیوانی که نگاهش بداری و از بر کنی، دیوان شعر امیر مؤمنان علی است. معانی بلند و برتری، در آن با هم گرد است، چنان که سرایندهاش علی والا و در میان کسان برتر است.»
الذریعه در ادامه سخن گوید: از کیفیت تألیف این دیوان امانت و احتیاط در نقل و نسبت شعرهای آن آشکار است و آنجا که از کد و جهد و مأخذ معتمد سخن میگوید، راست گفته است. دیوان چاپی معروف به دیوان امیرالمؤمنین(ع) در ترتیب به انوارالعقول نزدیک است. فقط اسانید و بسیاری از شعرها را در آن از قلم انداختهاند. من (صاحبالذریعه) نسخههایی از آن را دیدهام:
الف. نسخهای در کتابخانه میرزا محمد طهرانی که به خط محمد نصیربن نظامالدین... کرمانی است. تاریخ فراغ ۱۰۳۵ هجری. آن را از روی نسخه مورخ ۸۳۵ به خط نصیر حافظ مکی نوشته است.
ب. نسخهای دیگر در میان کتابهای آل سیدعیسی از نوادگان سیداحمد عطار دیدهام. این نسخه به خط مسعودبن مقصود سلطانی است. سلطانی از آنرو که پسر سلطان حسن رستم از نوادگان رستمدار مازندران بود. قاضی نورالله در کتاب مجالس خود، آنان را از قارنبن سرخاب تا فخرالدوله حسن بنکیخسرو ذکر کرده است. تاریخ فراغ از کتابت ۸۸۲هجری.
ج. نسخهای که در میان کتابهای ملامحمدعلیخوانساری است. تاریخ کتابت آن ۸۰۷ هجری است. قدیمیترین نسخه است و نسبت به نسخههای دیگر در آن اضافاتی هست؛ ازجمله همراه با ذکر قطعه «یاحار همدان...» قصیده سیدحمیری را نیز میآورد که ابیات فوق را در آن تضمین کرده است.
۷. گردآوری ملاقاسم علی پسر محمدتقی خوانساری که د رآن از کتاب تحفةالزائر مجلسی نقل کرده است.
۸ . دیوان امیرالمؤمنین: بینام کاتب و ناشر، بیتاریخ (۱۱۸ ص ۲۱س) آغاز: «الناس من جهه التمثال...» پایان: «هذا ما أکدی...» به ترتیب انوارالعقول، و افزودهای از کاتب، بیترجمه تحتاللفظ. با شروح و توضیحات پراکنده درهامش.
۹. دیوان امیرالمؤمنین: کاتب: علی بن محمدحسن، (۱۳۸ص، ۱۷س)، ناشر: مشهدی محمد، چاپخانه: کارخانه حاج عباسعلی. ترتیب آن با ترتیب گروه چهارگانه چاپ سنگی ایران و در نتیجه با انوارالعقول یکی است، با این تفاوت که در پایان، «هذا ما أکدی» را انداخته است. ضمیمههایی دارد به شعر پارسی و تازی در رثای شیخ مرتضی انصاری، شیخ جعفر شوشتری و فاضل ایروانی و نیز شعری از سیدمرتضی.
۱۰. دیوان امیرالمؤمنین: بینام کاتب، تاریخ چاپ ۱۲۷۷، بانی چاپ: حاج محمدرضا حسینی، (۱۴۰ص ۱۷س)، آغاز و انجام و ترتیب مانند سه نسخه دیگر این گروه، بیترجمه، با شروح و ضمائم.
۱۱. دیوان امیرالمؤمنین: کاتب: ابوالقاسم گلپایگانی، بانی چاپ: ملارضا و محمدعلی پسران علیاکبر خوانساری. (۱۳۹ص ۱۷س). در آغاز و انجام ترتیب مانند سه نسخه دیگر این گروه، با شروح و بدون زیرنویس، تاریخ کتابت: ۱۲۸۰ و ۱۲۷۱. علت تکرار تاریخ شاید چاپهای مکرر آن است. در صفحه پایانیگوید: «بارها و بارها چاپ شده است.» ضمائم: سورهای از زبور به نقل ابنعباس و کتاب نثراللئالییا کلمات قصار امام با ترجمه به شعر پارسی و نیز دعای «یا من تُحلّ به عُقدالمکاره».
۱۲. شرح دیوان امیرالمؤمنین علی(ع): از قاضیمیرحسین پسر معینالدین میبدی. وی شافعی، عارف و از دوستداران امام(ع) بود. صاحب الذریعه به استناد کشف الظنون که میبدی را حسینی دانسته، وی را سید شمرده است. شرح او در دوره صفوی اعتبار ویژهای داشت. این شرح را دیباجهای است در حد یک کتاب، با نام «فواتح» که دارای هفت فاتحه است در پایههای والا و پست جان آدمی. آمیزهای است از عرفان و فلسفه و منطق و نجوم که میبدی سرانجام در آن بهلزوم پیروی از اولیا به ویژه خاندان پیغمبر(ص) رسیده است. او در این دیباچه، از فواتح سورههای قرآن، عبارت «صراط علی حق نمسکه» را درآورده است. در پایان دیباجه گوید: «اکنون که فاتحهها پایان یافت، به گزارش شعرها پردازم. نخست واژهها را گزارش دهم و پس از آن شعر را بی کم و کاست به نثر فارسی گردانم و سپس آن را به یک دوبیتی فارسی درآورم و در پایان داستانها و جز آن را آرم.»در سرآغاز نام خود را یاد کرده گوید: «هرچند معلوم نیست که این بحر از خاشاک شعر غیر، صافی است، اگر یک بیت شعر اوست، مرا در دنیا و عقبی کافی است.» آغاز دیباجه (فواتح): سپاس سعادت اساس و شکر عبادت لباس معبودی را که اعلام نبوت و ولایت در میدان فتوت...»
۱۳. شرح دیوان امیرالمؤمنین علی(ع): از حسین بن اسماعیل متخلص به حسینی. نسخه آن در مجلس هست، مورخ ۱۰۰۴، بسا که متأثر از شرح میبدی است.
۱۴. ترجمه دیوان علی(ع) به شعر فارسی: از میرصدرالدین سلطان ابراهیم امینی سراینده فتوحات شاهی به نام شاه اسماعیل (۹۰۵م. ۹۳۰).
۱۵. شرح دیوان به عربی: از سید نورالله شوشتری.
۱۶. دیوان امیرالمؤمنین(ع): کاتب علی بن محمد شوشتری، تاریخ کتاب ۱۰۳۰ با ترجمه (۲۳۸ص ۹ س).
۱۷. گردآوری شیخ محمدعلی مدرس خیابانی (نگارنده ریحانة الادب): ضمن کتابی با نام دیوانالمعصومین که جلد دوم آن از حضرت سجاد(ع) تا حضرت صاحب(ع) چاپ شده و جلد نخست (اشعار پیامبر(ص)، حضرت علی و امام حسن و امام حسین(ع)) چاپ نشده است.
۱۸. دیوان الامام علی: گردآوری سیدمحسن امین عاملی نگارنده اعیان الشیعه (م.۱۳۳۰ش): گلچین از شعر امام که به ذوق و حدس او از امام(ع) شناخته شده است، چاپ دمشق ۱۳۶۶ق، ۱۴۹ ص.
۱۹. دیوان الامام علیبن ابیطالب: امیرالمؤمنین و سیدالبلغاء والمتکلمین علیهالسلام و کرّم الله وجهه (کذا)، جمع و ترتیب عبدالعزیز الکرم. مصحح و منقح علی الروایه الصحیحه، اصدار دارکرم بدمشق للطباعةوالنشر (بی تاریخ).
۲۰. دیوان الامام علی امیرالمؤمنین و سیدالبلغاء والمتکلمین(ع). منشورات موسسه الاعلمیللمطبوعات، بیروت. (بی تاریخ) ۱۱۲ ص ۲۴ س. مقدمه: ۲صفحه. (با استدلال عام در ماهیت این دیوان). این چاپ قصیده کوثریه سیدرضا هندی و قصیده سید محسن امین عاملی را در مدح امام و مزار او در نجف، ضمیمه دارد. اشعار این چاپ (بیروت) و چاپ دمشق (« ب. د) جز در ضمیمهها و مقدمه برابر و بسا که هر دو از همان گردآوری عاملی سرچشمه گرفتهاند.
۲۱. دیوان امیرالمؤمنین(ع) معروف به دیوان سیدنا علی(ع) با شرح ترکی واژهها. بولاق ۱۲۵۱ ق، ۷۲ ص. در پایان ارجوزه «جنةالاسماء» را ضمیمه دارد، تا ۲۵۲ بیت.
۲۲. دیوان امیرالمؤمنین(ع) چاپ المطبعه العلمیه، قاهره ۱۳۱۱، ۱۳۱۲. در پایان، قصیده عبدالباقی افندیموصلی عمری را در مدح امام دارد، با این مطلع:
انت العلی الذی فوق العلی رفعا
ببطن مکه عندالبیت اذا رفعا
۲۳. دیوان امیرالمؤمنین(ع): چاپ سنگ. مصر. ۷۶ ص.
۲۴. دیوان امیرالمؤمنین(ع): چاپ سنگ با شرح فارسی، ۱۲۸۴.
۲۵. دیوان امیرالمؤمنین(ع): چاپ سنگ. بمبئی ۱۳۰۰. (۱۴۴ص)
۲۶. دیوان اشعار مولانا علیبن ابیطالب(ع). بمبئی،۱۳۱۰ به خط فخرالدین موسوی گلپایگانی، اساس ترجمهِ مصطفی زمانی، قم ۱۳۶۲ش.
۲۷. دیوان امیرالمؤمنین(ع): با ترجمهای به زبان لاتین از خاورشناس کویپرس (G.Kuypers) لیدن ۱۷۴۵م، ۱۹۵ص.
۲۸. القصیدهالزینبیه: با ترجمه ترکی. به کوشش احمد عزت با نام «عقیده ادبیه، ترجمه زینبیه» آستانه ۱۳۱۵ در ۳۶ ص.
۲۹. البهجه السنیّه بشرح القصیده الزینبیه: از عبدالمعطی سملاوی با ترجمه ترکی. مصر ۱۲۸۸ ق، ۱۳۰۶ ق (معجم المطبوعات، مرکزی).
۳۰. روائع الحکم فیاشعار الامام علیبن ابیطالب(ع). تقدیم وشرح عبود احمد الخزرجی.
و کارهای دیگری که نگارنده از آن اطلاع نیافته است.
پی نوشت:
۱ـ رک:نهج،شهیدی،کلمات قصار،
ص۴۵۵؛فیض الاسلام،حکمت،ص۴۴۷.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست