چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

دریای خزر اهمیت گذشته را ندارد


دریای خزر اهمیت گذشته را ندارد

برخی از صاحب نظران معتقدند كه در اكثر نقاط جهان, تولید نفت خام در حداكثر خود قرار دارد و بنابراین از این پس شاهد كاهش تولید در آن نقاط مانند دریای شمال و یا آمریكای مركزی خواهیم بود استثنا در این مسئله چاه های نفت عراق, ایران و كمی سعودی است كه به حداكثر ظرفیت استخراج تاكنون نرسیده اند

برخی از صاحب نظران معتقدند كه در اكثر نقاط جهان، تولید نفت خام در حداكثر خود قرار دارد و بنابراین از این پس شاهد كاهش تولید در آن نقاط مانند دریای شمال و یا آمریكای مركزی خواهیم بود. استثنا در این مسئله چاه های نفت عراق، ایران و كمی سعودی است كه به حداكثر ظرفیت استخراج تاكنون نرسیده اند.مسئله تقاضا برای نفت در آینده نه چندان دور، یكی از مهم ترین مسائل مطرح در سیاستگزاری های انرژی در سطح جهان است. یكی از گزارش ها خاطرنشان می سازد كه در سی سال آینده، پیش بینی می شود كه سرانه مصرف انرژی در كشورهای پرجمعیتی مانند هند و چین، اگر به مقدار فعلی سرانه انرژی مردم كره جنوبی برسد، آن گاه به تنهایی این سه كشور متقاضی ۱۲۰ میلیون بشكه نفت در روز خواهند بود. این رقم را با مصرف فعلی جهان كه بین ۶۰ تا ۷۰ میلیون بشكه در روز است، مقایسه كنید.علاوه بر بالا رفتن تقاضا برای انرژی در قاره آسیا در سال های آینده، به نظر می رسد كه استفاده از نفت خام همچنان تسلط خود را بر سبد حامل انرژی ها حفظ خواهد كرد. این سهم در سال ۲۰۲۰ به ۴۰ درصد خواهد رسید و سهم گاز نیز در حالی كه سریع ترین رشد را در سال های آینده خواهد داشت از ۲۲ درصد در حال حاضر به ۲۶ درصد در ۲۰۲۰ خواهد رسید. در این صورت برای رفع كمبود نفت و گاز به مناطق تولید این دو محصول باید توجه كرد و در این میان گاز به عنوان تمیزترین سوخت فسیلی كه كمترین مقدار آلوده كننده اكسید دوكربن را در فرآیند سوختن تولید می كند، مورد تقاضای بسیار قرار گرفته است. مجموع ذخایر ثابت شده گاز جهان در انتهای ۲۰۰۲ بالغ بر ۱۵۶ تریلیون مترمكعب بوده است. تولید گاز طبیعی در ۲۰۰۲ مجموعاً ۲۵۲۸ میلیارد مترمكعب بوده كه نسبت به سال قبل ۱/۴ درصد افزایش نشان می دهد. در ابتدای قرن بیست و یكم، استفاده از گاز سریع ترین رشد را در میان حامل های انرژی داشته است. پیش بینی می شود كه سهم گاز از ۲۳ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۲۸ درصد در ۲۰۳۰ برسد.بدین ترتیب دریای خزر از لحاظ ژئوپولتیك انرژی نقش خاص پیدا می كند. دریای خزر دارای بزرگترین منابع شناخته شده ای است كه در آخرین تلاش بشر برای رسیدن به منابع بیشتر و درازمدت تر انرژی كشف شده است. بنابراین منابع انرژی خزر آخرین جبهه نبرد انسان و طبیعت برای كشف ذخایر جدید است.از لحاظ گاز مسئله آنگاه جالب تر می شود كه بدانیم روسیه و ایران ۵۲ درصد از منابع جهانی گاز را در اختیار دارند و اگر این دو كشور بتوانند در دریای خزر نیز منابع گازی جدیدی را كشف كنند، آنگاه توازن انرژی در سطح جهانی به نفع منطقه خزر تغییر خواهد كرد. این در موقعیتی است كه در اروپا نیاز به گاز به عنوان یك سوخت پاكیزه هر روز بیشتر می شود. در این میان اما مسئله مهم انتقال گاز به بازارهای مصرف است. به قول یكی از مقامات شركت اكسون موبیل، گاز خزر مثل بوسه مرگ است. شما نمی توانید آن را در محل استفاده كنید، شما نمی توانید آن را صادر كنید، شما نمی توانید آن را فراموش كنید. شركت های متخصص در امر تولید گاز معتقدند كه قراردادهای گاز با توجه به ذات این ماده كه نگهداری و انتقال آن را بسیار سخت تر از نفت كرده، نیاز به دقت بیشتر داشته و در عین حال مدت قرارداد نیز باید درازمدت تر باشد. با توجه به تمامی عوامل به نظر می رسد كه همچنان قیمت نفت دریای خزر در بازارهای مصرف گران باشد. بدان دلیل كه اولاً هزینه تمام شده نفت در دریای خزر گران است. به قولی اگر قیمت نفت در بازارهای جهانی بالاتر از ۲۵ دلار در هر بشكه باشد، آنگاه نفت دریای خزر برای تولیدكنندگان جذاب خواهد بود. دیگر آن كه هزینه های حمل و نقل نفت در خزر به بازارهای جهانی با نفت خلیج فارس قابل مقایسه نیست.

● نگاهی دوباره به نفت و گاز خزر

نگاهی دوباره به نفت و گاز خزر، نشان از برملا شدن واقعیت های جدیدی است كه جهان از آشكار شدن آنها حیرت كرده است. حیرت از آن جهت كه چگونه دستگاه روابط عمومی و رسانه ای آمریكا می تواند تا این اندازه واقعیات را قلب و آنچه كه به نفع شركت های بزرگ نفتی است به خورد مردم دنیا بدهد. بالاخره معلوم شد كه نفت منطقه خزر، نمی تواند این منطقه را یك خلیج فارس دوم بنماید و همچنین نمی تواند از لحاظ توسعه این منطقه را از عقب ماندگی نجات دهد. كل ذخایر اثبات شده نفت می تواند حداكثر ۵۰ میلیارد بشكه باشد و این یعنی ۴ درصد كل ذخایر جهانی و این نمی تواند بازار انرژی جهانی را به تسخیر خود درآورد. اما می تواند تاثیرگذار باشد. «استیومان» مدیر كل وزارت امور خارجه آمریكا در سیاستگزاری انرژی در دریای خزر معتقد است كه در سال های آینده قزاقستان خواهد توانست حداكثر سالانه ۳۰ میلیارد دلار از نفت و گاز را به دست آورد، تركمنستان ۲ میلیارد دلار كه با توجه به جمعیت ۴ میلیونی آن قابل توجه است.در مورد دریای خزر نگاه دیگری نیز وجود دارد كه حاكی از آن است كه بازی بزرگ در خزر تمام شده است. بدین معنی كه حوزه های نفتی خزر آنچنان كه آمریكا تبلیغ می كرد، جذاب نیستند و دیگر آن كه با ساخت خط لوله های تنگیز- نوروسیسك و باكو- تفلیس- جیهان رقابت استراتژیك برای خطوط لوله نیز تمام شده است. «كالین كمیبل» زمین شناس نفت می گوید كه اكتشافات اخیر در دریای خزر نومیدكننده است. مقدار نفتی كه اكنون ثابت شده در این منطقه وجود دارد و نوع آن از لحاظ كمی و كیفی، كمتر از آن است كه حدس زده می شد. نكته دیگر نگاه سیاستمداران در واشینگتن است كه پس از وقایع ۱۱ سپتامبر توجه سابق و به خصوص كابینه كلینتون را نسبت به خزر ندارند. از دلایل این تغییر دیدگاه، همكاری نزدیك و صمیمانه روسیه و آمریكا در صحنه انرژی است كه نیاز آمریكا به نفت كم و پرهزینه خزر را كمتر می سازد. در یك مقاله كه نویسنده آن دستیار سابق وزارت خارجه آمریكا در سیاست های انرژی است، اینچنین گفته می شود كه ده سال تمركز بر خزر بس است. این منطقه دیگر اهمیت درجه اول برای آمریكا ندارد. این نویسنده خاطرنشان ساخته است كه دلایل تمركز سیاست های آمریكا در منطقه اوراسیا بر روی خزر همگی تغییر كرده است. از جمله اگر آمریكا در گذشته نمی خواست نفت و گاز از طریق روسیه به بازار آزاد برسد، اكنون بیشتر مایل است كه با روسیه همكاری كند. دیگر آن كه پس از ۱۱ سپتامبر، تمركز بر مبارزه علیه تروریسم افزونی یافت. كشورهایی كه در منطقه از لحاظ این مبارزه اهمیت بیشتری دارند، عبارتند از قرقیزستان، ازبكستان و گرجستان. این كشورها از لحاظ انرژی حرفی برای گفتن ندارند. سوم آن كه هزینه ریسك سیاسی برای سرمایه گذاری در كشورهایی نظیر قزاقستان افزایش یافته است.

● استراتژی آمریكا در منطقه دریای خزر

در روزهای آخر سال ،۲۰۰۰ وزارت انرژی آمریكا در ارزیابی خود از بازار جهانی نفت تجدیدنظر كرده و نتیجه گیری كرد كه موقعیت ذخایر نفت سازمان همكاری های اقتصادی و توسعه كمتر از مقداری است كه قبلاً برآورد كرده است. همچنین در سه دهه گذشته هیچ گاه مقدار ظرفیت اضافی بدون بهره برداری در بخش تولید نفت به این مقدار كم نبوده است.

اصولاً در سطح كلان، استراتژی آمریكا برای تامین انرژی در دوره ریاست بوش و با توجه به دخالت دیك چنی در امور نفتی، بر سه پایه استوار است: اول، اجازه دادن به شركت های آمریكایی برای افزایش تولید داخلی آمریكا از طریق كم كردن مالیات و مجوز حفاری در نقاطی مانند ساحل غربی آلاسكا كه قبلاً به خاطر حفظ حیات وحش و مسائل زیست محیطی از این كار جلوگیری شده بود و همچنین خلیج مكزیك. دوم، از بین بردن محدودیت هایی كه باعث محرومیت بازار آمریكا از دستیابی به منابع نفتی كشورهایی مانند ایران، عراق و لیبی می شود. این كار به وسیله عادی ساز روابط با لیبی و اشغال نظامی عراق امكانپذیر شد. در مورد ایران به نظر می رسد كه مقامات آمریكایی به دنبال كمتر كردن نقش منابع نفت و گاز ایران در بازار جهانی از طریق محدود كردن سرمایه گذاری های كلان در این كشور هستند. ایران از نگاه آمریكا در دریای خزر نباید فعال بوده و نباید خطوط لوله از مسیر این كشور بگذرند، زیرا حضور ایران در صحنه انرژی و عبور آن در خلیج فارس كاملاً همراه با تسلط است و آمریكایی ها مایل به حضور ایران در بازار انرژی خزر نیستند. استراتژی آمریكا در منطقه دریای خزر براساس دو دسته اهداف بلندمدت و كوتاه مدت طراحی شده است.از اهداف بلندمدت آمریكا در اوراسیا، مهار ایران است. ایران فارغ از نوع حكومت آن، یك كشور عمیقاً ژئواستراتژیك است و در تعریف آن گفته اند كه به لحاظ آن كه كشوری با امكان دسترسی به آب های آزاد است، به سادگی قابل محاصره شدن نیست و چون موانع طبیعی كوهستانی در اكثر مرزهای خود دارد بدون كمك همسایگان قابل حمله نیست و با پیروزی انقلاب اسلامی عنصر اراده نیز به امتیازات ژئوپولتیكی ایران افزوده است. نكته دیگر نفوذ نظامی آمریكا در منطقه خزر است كه به تدریج و با بهانه هایی مانند آموزش نیروهای نظامی و یا برگزاری مانورها پیگیری می شود. تاكنون همه كشورهای آسیای مركزی و قفقاز به جز تاجیكستان عضو پروژه مشاركت برای صلح وابسته به ناتو گردیده اند. مانورهای مشترك آمریكا، ازبكستان و قزاقستان همه ساله انجام شده و گارد ساحلی قزاقستان در آمریكا آموزش دیده و ارتش جمهوری آذربایجان و مغولستان در برنامه های آموزشی در آمریكا شركت كرده اند. علاوه بر آن آمریكا قایق های گشتی ساحلی به قزاقستان اهدا كرده و تركیه نیز یك كشتی جنگی به آذربایجان فرستاده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.