سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

از کاراکاس واقعی تا واشنگتن قلابی


از کاراکاس واقعی تا واشنگتن قلابی

آیا اصلاح طلبان در نقد سیاست خارجی دولت نهم منصفانه عمل می کنند

هر اندازه به برگزاری انتخبات ریاست جمهوری دهم نزدیک تر می شویم،بر شدت و حدت تخریب دولت نهم توسط مخالفان اصلاح طلب آن افزوده می شود.یکی از حوزه هایی که اصلاح طلبان قصد کژتابی و سیاه نمایی در آن رادارند،دیپلماسی و سیاست خارجی تهاجمی دولت آقای احمدی نژاد می باشد.این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در سایه همین سیاست خارجی تهاجمی به اصلی ترین قدرت خاورمیانه طی چهار سال اخیر تبدیل گردیده است....

سیاست خارجی تهاجمی اصلی ترین قالب راهبردی دولت نهم در نظام بین الملل محسوب می شود.دفع تهدیدات و جذب فرصتهای پرامونی نیز بر اساس همین قالب راهبردی و رفتاری صورت می گیرد.در شرایطی که ایالات متحده آمریکا،تروییکای اروپایی و رژیم اشغالگر قدس متعاقب حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلیتاریسم را در بطن سیاست خارجی خود تزریق نموده و به عراق و افغانستان لشگر کشی نموده اند نمی توان با دستانی بسته و لبخندهایی تصنعی در برابر آنها سرتکان داد.این حقیقتی است که برخی مخالفان اصلاح طلب دولت نهم نسبت به آن بی اطلاع بوده یا سعی دارند در این خصوص خود را به بی اطلاعی زنند.

اخیرا حمیدرضا جلایی پور ، که به نمایندگی از میرحسین موسوی در اولین مناظره نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در دانشکده اقتصاد تهران سیاست خارجی دولت نهم را مورد طعنه قرار داده و در این خصوص اظهار نموده است:بر اثر سیاست خارجی دولت نهم، اروپا به آمریکا نزدیک شد و اعراب به هر دوی آنها.سیاست خارجی ما امروز در رفت و آمد با هوگو چاوز خلاصه شده است!

گویااصلاح طلبان وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و هم پیمانی انگلستان،اسپانیا،ایتالیا ،لهستان با کاخ سفید در جنگ و اشغال کشورهایی مانند عراق و افغانستان یا زهر خندهای جک استراو و یوشکا فیشر و دومینیک دوویلپن را در کاخ سعد آباد از یاد برده اند.آیا به راستی مناسبت ایالات متحده و اتحادیه اروپا پس از حضور دولت نهم در راس معادلات اجرایی کشور صمیمانه و نزدیک گردیده است؟!

به راستی اگر نزدیکی اروپا به ایالات متحده معلول سیاست خارجی دولت نهم بوده است،پس ماجراهایی مانند همراهی اروپا با آمریکا و عراق جنگ تحمیلی علیه ایران،مسئله دادگاه میکونوس و... چگونه قابل ارزیابی و توجیه است؟آیااین موارد طی چهار سال اخیر رخ داده اند؟

اصلاح طلبان ادعا می کنند که تحکیم رابطه اعراب با آمریکا و اتحادیه اروپا نیز مرهون سیاست خارجی دولت نهم بوده است.شاید آنها تصور می کنند همکاری ملک فهد با ایالات متحده آمریکا در پرورش القاعده یا تاسیس پایگاههای نظامی واشنگتن در کشورهای حاشیه خلیج فارس و فراتر از آن همکاری سازمانهای اطلاعاتی کشورهای عربی با موساد ،انعقاد پیمان اسلو،همکاریهای اقتصادی کشورهای عربی با تل آویو و صدها مورد مشابه در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد شکل گرفته است!اکثر ادعاهای صورت گرفته اصلاح طلبان در خصوص سیاست خارجی دولت نهم جنبه علمی ،سازنده و نقادانه نداشته است.البته تخریبهای صورت گرفته در خصوص سیاست خارجی دولت نهم صرفا به ایام انتخابات ختم نمی شود.چنانچه سال گذشته نیز محسن امین زاده با استناد به همین نگاه تخریبی سعی کرد سیاست خارجی دولت نهم را به چالش بکشد. امین زاده ادعا نموده بود که ایران بدترین موقعیت خود در صحنه بین المللی را سپری می‌کند!

پس از گذار بشریت به هزاره سوم شاهد پوست‌اندازی رئالیستهای افراطی در نظام بین الملل بودیم.بر این اساس صهیونیسم بین الملل و جریانهای تند سیاسی اروپا خود را از لایه های زیرین تصمیم سازی خارج ساخته و در راس معادلات اجرایی سازمانهای بین‌‌المللی از جمله سازمان ملل متحد قرار گرفتند.بر این اساس ایالات متحده آمریکا در انحصار نومحافظه کاران قرار گرفت و اندیشه های هانتینگتون و فوکویاما به عنوان مبنای تفکر جمهوریخواهان نو مورد پذیرش کاخ سفید قرار گرفت.این رویکرد با آغاز دو جنگ خانمانسوز در عراق و افغانستان شدت گرفت.پرونده هسته ای ایران در چنین فضایی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این میان دولت اصلاحات درک ناقص آکادمیک از مفهوم بازدارندگی بین المللی را فدای واقعیات دنیای رئالیستی قرن ۲۱ نمود و با توقف غنی سازی اورانیوم دست به فرصت سوزی بزرگی علیه ملت ایران زد.دولت اصلاحات مبانی ایده آلیسم و رئالیسم را با یکدیگر ترکیب نمود و بالبخندی ایده آلیستی خود را در باتلاق دنیای رئال و واقع گرا انداخت.اما دولت نهم در سایه سیاست خارجی تهاجمی و ایستادگی بر سر مواضع اصولی انقلاب اسلامی ایران توانست احیاگر پیامهای نهفته در منحصر به فرد ترین انقلاب قرن بیستم باشد.

آیا ایجاد همگراییهای منطقه ای ،سفر حساس وتاثیرگذار رئیس جمهور به امارات متحده عربی وکشورهای حاشیه خلیج فارس، قدرت نمایی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا و اجلاس ژنو،سفر رئیس جمهور روسیه به ایران برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی،پیروزیهای مکرر اسلام گرایان در عراق،بحرین،فلسطین،ترکیه و گسترش قدرت مانور تهران در معادلات منطقه ای خاورمیانه، حضور پررنگ ایران در نشست شانگهای ،موفقیت نشست سران کشورهای ساحلی خزر در تهران و...از دید اصلاح طلبان هیچ هستند؟

از سوی دیگر،چرا اصلاح طلبان از برقرای مناسبات نزدیک میان ایران و ونزوئلا به عنوان دو مخالف اصلی سیاستهای کاخ سفید در نظام بین الملل آشفته گردیده و هر از گاهی از آن به عنوان نماد ضعف سیاست خارجی دولت نهم نام می برند؟جالب توجه اینکه هیلای کلینتون صراحتا ابراز نموده است:

ایران،روسیه و چین قدرتهای نوظهور دنیای امروز هستند .ایران در سالهای گذشته نفوذ خود در آمریکای لاتین را افزایش داده است.در هر صورت آمریکا به منظور اطمینان از تسلط خود بر جهان غرب تلاش می کند تا روابط خود با کشورهای آمریکای لاتین را بهبود ببخشد.”

در شرایطی که وزیر امور خارجه ایالات متحده از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در آمریکای لاتین به عنوان کد قدرتمند شدن تهران در جهان نام می برد،مدعیان اصلاحات تعدد پروازهای تهران-کاراکاس را نشاندهنده انزوای کشورمان در عرصه بین الملل می دانند!

در نهایت اینکه “کاراکاس واقعی”بهتر از غرب تصنعی ومجازی ترسیم شده در ذهن برخی اصلاح طلبان تندرو می باشد.از این حیث بهتر است اصلاح طلبان افراطی به جای شانتاژ رسانه ای و تبلیغاتی علیه سیاست خارجی دولت نهم،نیم نگاهی به عملکرد دوران اصلاحات انداخته تا نسبت به حقایق دهه اخیر سیاست خارجی کشورمان بیشتر آگاه شوند!

سحاب فاطمی