یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تیراژهای افسانه ای


تیراژهای افسانه ای

سرانه مطالعه در ایران چیزی در حدود ۲ دقیقه است کسی کتاب نمی خواند روزنامه ها و نشریات ادواری هم وضع چندان بهتری ندارند جای مطالعه در زندگی ایرانی به طرز معناداری خالی است

تاملی بر دلایل موفقیت نشریات عامه پسند خانوادگی و زرد در ایران

سرانه مطالعه در ایران چیزی در حدود ۲ دقیقه است. کسی کتاب نمی‌خواند. روزنامه ها و نشریات ادواری هم وضع چندان بهتری ندارند. جای مطالعه در زندگی ایرانی به طرز معناداری خالی است. زن و مرد ایرانی، دانشجوی ایرانی، دختر و پسر جوان ایرانی همه چیز می خرند مگر کتاب یا حتی روزنامه. روزانه هزاران نفر پنیرپیتزا، چیپس، سوسیس و کالباس، انواع نوشابه ها، گران ترین میوه ها، انواع آجیل و تنقلات و پفک‌های نمکی و بی نمک می خرند اما در سبد خرید خانواده ایرانی جایی برای خرید منظم و مستمر مطبوعات، کتاب و کالاهای فرهنگی دیده نمی‌شود. خوردن قهوه یا ساندویچ کلاب در رستوران یا خرید جین ترک و لوازم آرایش فرانسه برای بیشتر جوانان ایرانی نسبت به خرید کتاب یا روزنامه یا اشتراک در یک ماهنامه علمی، اجتماعی، فرهنگی، هنری یا حتی تخصصی اولویت دارد. اما درست در اوج این استقبال بد، هستند نشریاتی که ظاهراً برای عده زیادی از افراد جامعه از نان شب هم واجب ترند. کافی است چند روزی وقت بگذارید و کمی به آنچه در کیوسک های مطبوعاتی می گذرد توجه کنید.تعداد نشریاتی که در ردیف اول این کیوسک ها و در بهترین زاویه دید ممکن جای گرفته اند کم نیستند. نشریات خانوادگی، نشریات ساده، نشریات به اصطلاح جوان پسند، نشریات پرتیراژ، نشریات بی برگشت، نشریات زرد و شما هر آن، دستی می بینید که با اشتیاق یکی از این میان و گاه حتی چند نشریه مختلف در همین طیف را بر می‌دارد و در سبد خرید کالاهای مورد نیاز خانواده‌اش جای می دهد. دست ها را به خاطر می‌سپارید و کم کم به این نتیجه می رسید که ۸۰ تا ۹۰ درصد این دست‌ها، دست‌های زنان و دختران‌اند. زنان خانه دار، مجرد، متاهل، کارمند، منشی و حتی دختران دانشجو! اینجاست که از خود می پرسید نشریات عامه پسند به کدام معجزه دست یافته اند که در این آشفته بازار فرهنگ پیدا نیست که نشریات خانوادگی در خدمت خانواده ایرانی‌ا‌ند یا خانواده ایرانی در خدمت نشریات عامه پسند.

گل، شیرینی، امضا

دوازدهمین نمایشگاه مطبوعات فرصت خوبی بود تا به روزنامه ها و ماهنامه های مختلف سری بزنید. در سالن ۳۵ در تک تک غرفه های نشریات خانوادگی و عامه پسند می توان گذشت. ازدحام جمعیت توجهتان را به خود جلب می کند. عده زیادی زن و مرد و کودک و بزرگسال در یک جا جمع شده اند. بعضی گل و بعضی شکلات یا شیرین و همه بدون استثنا کتابی در دست دارند که می خواهند صفحه اولش به یادگار امضا شود.در پیشانی غرفه نوشته: روزهای زندگی و مجله به سرعت در دست انبوه مشتاقانش ورق می خورد. «لذت زندگی با روزهای زندگی». این جمله یازده سال است که روی جلد این مجله چاپ می شود. بیشتر مجلات خانوادگی در دو نوبت اول و پانزدهم هر ماه منتشر می شوند و در واقع دو هفته نامه هایی به شکل مجله هستند. آخرین شماره مجله روزهای زندگی پانزدهم اردیبهشت ۸۴ منتشر شده است و حالا مخاطبان پر و پا قرص نشریه سراغ شماره اول ماه را می گیرند.قسمت مهمی از سالن ۳۵ نمایشگاه مطبوعات به نشریاتی از این دست اختصاص داده شده است. صبح زندگی، خانواده، کانون خانواده، موفقیت، شادکامی و موفقیت، اتفاق نو و... و از همه مهم تر خانواده سبز با ۴۵۰۰۰۰ تیراژ در هر شماره! نظم در انتشار و در نتیجه شانس برخورداری از تیراژ بالا و همچنین رویکرد ساده و حادثه مدار، از ویژگی های اصلی این دسته از نشریات است که همواره سبب ساز بحث و مناقشه بسیار درباره کار کرد مثبت یا منفی رسانه بوده اند.سردبیر مجله، ورزشی، سیاسی، اجتماعی روزهای زندگی می گوید: ما چیزهایی را چاپ می کنیم که به درد مردم بخورد. مشخصه و محور اصلی کار ما چاپ سرگذشت های واقعی است. به نظر من خیلی هم لازم نیست از رمز و رموز بگوییم.چاپ آنچه عامه مردم می پسندند مشخصه اصلی نشریات عامه پسند است.با وجود این به طور کلی معنای روشنی از نشریات عامه پسند وجود ندارد. اما آموزشهای دانشگاهی اغلب، نشریات موسوم به زرد یا عامه پسند (popularpress) را به عنوان نشریات پرتیراژ و پرخواننده ای معرفی می کنند که تیترهای درشت و اغراق آمیز ، عکسهای فراوان و رنگارنگ و ادبیات و گفتار ساده و نزدیک به فرهنگ عامه و در اغلب موارد مهیج، تعداد زیادی از مخاطبان معمولی رسانه ها را به خود جلب می کنند.پیشینه روزنامه نگاری زرد (Yellowdornalism) به دهه ۱۸۹۰ میلادی بازمی گردد؛ یعنی تقریباً همزمان با آغاز روزنامه نگاری در جهان در پاسخ به شرایط فرهنگی و اجتماعی مختلف روزنامه نگاری عامه پسندیا اصطلاحاً سوپرمارکتی نیز رواج پیدا کرد.پرداختن به مسائل حاشیه ای زندگی هنرمندان و ورزشکاران معروف، بزرگ نمایی حوادث اجتماعی با رنگ و لعاب خاص بهره گیری از حس کنجکاوی مخاطب و استفاده اندک از مطالب تولیدی از دیگر شاخص های اصلی نشریات عامه پسند است.تیترهای اینگونه نشریات اغلب مسائل روز و آنی جامعه و افراد را هدف می گیرند: من همسر دوم بودم، خواستگاران خودرا اینگونه امتحان کنید، مشاوره خانوادگی، عشق های رنگین، نکات ریز خانه داری، همه چیز درباره هنرمندان، گزارش پشت صحنه سریال های تلویزیونی، زندگی DJ مریم، گفت وگو با ستاره های سینما یا هنرپیشه های تلویزیونی، تعبیر خواب، تست خودشناسی، چگونه پولدار شویم، راههای کاهش وزن، روشهای جوان ماندن، راههای خواستگاری، چگونه شوهر خود را حفظ کنید؟! و... تیترها و مطالبی است که به طور مستمر در انواع نشریات خانوادگی تکرار می شود. اما آیا واقعاً همه آنچه که مردم از نشریات می خواهند همین است؟

چرا زرد؟

امروزه اطلاق نام نشریات زرد به دسته ای خاص از رسانه های مکتوب ممکن است برخورنده به نظر برسد ولی واقعیت این است که واژه الحاقی زرد ریشه ای تقریباً تاریخی دارد. دکتر یونس شکرخواه، استاد روزنامه نگاری و ارتباطات می گوید: «اصلی ترین نشریه ای که بنیان روزنامه نگاری زرد را البته از نظر جذب مخاطب پایه گذاری کرد، نشریه نیویورک سان (Newyorksun) بود که ۱۸۸۳ کار خود را شروع کرد. این نشریه فقط یک پنی قیمت داشت و در واقع ارزان بودنش سبب فروش زیاد آن شد. این نشریه آن قدر موثر بود که دوره ای به نام «نشریات یک پنی» را در دنیای روزنامه نگاری غرب به وجود آورد. اینها روزنامه های کاملاً مردمی ای بودند که قصدشان تولید خبر به ارزان ترین صورت ممکن برای مخاطب بود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ژوزف پولیتزر معروف، بنیان گذار یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان یکی از بنیانگذاران روزنامه نگاری موسوم به زرد است. او در ۱۸۹۶ نشریه ای به نام نیویورک ورد Newyork word را منتشر کرد که در آن از هر شیوه ای برای جذب مخاطب و بالا بردن تیراژ استفاده می کرد. انعکاس مسائل مربوط به خشونت و سکس نیز از جمله این راهکارها بود.»دکتر شکرخواه در پاسخ به این پرسش که چرا چنین نشریاتی از آغاز به نشریات زرد معروف شدند، توضیح می دهد: «پولیتزر در نشریه خودش یک شخصیت کارتونی خلق کرد به نام yellwkid یا «پسربچه زرد» که بسیار معروف شد، از طرفی پس از نشریه پولیتزر، نشریه دیگری هم با مضامین و روشهای مشابه آن منتشر شد که «نیویورک ژورنال» نام داشت. نیویورک ژورنال هم شخصیتی مشابه شخصیت پسربچه زرد به کاریکاتوریست خود سفارش داد و کم کم این پسر زرد به نوعی سمبل سبک روزنامه نگاری این دسته از نشریات شد و آرام آرام اصطلاح «روزنامه نگاری زرد» شهرت پیدا کرد.»

اما سردبیر مجله روزهای زندگی معتقد است که ما باید بتوانیم میان مخاطب خاص و عام تفاوت قائل شویم! او می گوید: «کسانی که چنین نظریاتی دارند بهتراست اول گفت وگوها و سریالها و مسابقه های تلویزیونی را نقد کنند. اما می بینیم که درتلویزیون درکنار چنین برنامه هایی کارهای سنگین هم پخش می شود و هرکدام بیننده خاص خودشان را دارند.»مهدی زاده تاکید می کند: «نشریاتی که درباره شان صحبت می کنید روی هم رفته بالای یک میلیون و شاید خیلی بیشتر از این تیراژ دارند.» و با یک محاسبه سرانگشتی نتیجه می گیرد که: «اگر هر نشریه را حتی فقط ۴ نفر هم بخوانند، شما ۴ میلیون خواننده نشریات خانوادگی خواهید داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.