یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

چرا تلخی, چرا غربت, چرا اینگونه شد جریان


چرا تلخی, چرا غربت, چرا اینگونه شد جریان

پژوهشگران علوم انسانی, تحلیلگران مسائل راهبردی, کارشناسان فرهنگی و رسانه ای, دست اندرکاران حوزه ورزش, نهادهای دینی و نیروهای اجرایی کشور اگرچه در مسیر رساندن جامعه به یک نشاط و امید تلاش خود را به کار برده اند اما متاسفانه به دلیل برخی از کوتاهی های صورت گرفته و ضعف مدیریتی در حوزه های مختلف آن چنان که باید نتوانسته اند به ایده آل اجرایی یک حکومت اسلامی در هدایت امواج فکری جامعه به سمت و سوی نیک اندیشی و خداباوری برسند

پژوهشگران علوم انسانی، تحلیلگران مسائل راهبردی، کارشناسان فرهنگی و رسانه ای، دست اندرکاران حوزه ورزش، نهادهای دینی و نیروهای اجرایی کشور اگرچه در مسیر رساندن جامعه به یک نشاط و امید تلاش خود را به کار برده اند اما متاسفانه به دلیل برخی از کوتاهی های صورت گرفته و ضعف مدیریتی در حوزه های مختلف آن چنان که باید نتوانسته اند به ایده آل اجرایی یک حکومت اسلامی در هدایت امواج فکری جامعه به سمت و سوی نیک اندیشی و خداباوری برسند.

نگارنده با سیر مطالعاتی دامنه دار در حوزه علوم سیاسی و جامعه شناسی فرهنگی به این نتیجه رسیده ام که متاسفانه دوری جامعه از نصوص دینی همچون قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، ادعیه ها و کتب معتبر حدیثی به عنوان برآیندی از ضعف عملکردی نهادهای مختلف، چنان پایه ارزش ها و اعتقادات را به لرزه درآورده که امروز نمی توان در کلام یا رفتار اقشاری از جامعه ردپایی از معرفت را جستجو کرد. قصد سیاه نمایی ندارم اما به راستی تا به حال از خود پرسیده ایم که چرا فضای جامعه چنین بی رمق، کرخت، کسالت بار، افسرده و تلخ شده است؟ آن شور و حال گذشته چه شد و تکاپوی جامعه در روزهای قبل از اعیاد ملی و مذهبی به کجا رفته است؟

مگر نه اینکه دین اسلام در هنگامه ظهورش در متن پلیدی و جهالت، پیام مودت و سرزندگی را منتقل کرد پس چرا جامعه ای که به واسطه انقلاب اسلامی روشنایی یافت و حتی در پرتو آیه های رحمت پروردگار با ارتش تا بن دندان مسلح عراق جنگید و جهان را مات و مبهوت اراده ایمانی خود کرد امروز در حصار عرفان های کاذب وارداتی و ایدئولوژی های انحرافی رسوخ کرده در بدنه فکری و اجرایی، نمی تواند راه روشنایی و هدایت را به جوانان ارائه دهد.

چه شد آن صلابت اجرایی و هدفمند در تزریق نشاط به جامعه؟ چه شد عدالت علی واری که گمشده مناسبات اجتماعی و سیاسی امروز است؟ پس چه شد نوای هل من ناصر ینصرنی انقلاب اسلامی؟ به راستی چرا بینش دینی پدرانمان به ما منتقل نشد؟ چرا نسل امروز هرلحظه بیشتر از الگوهای اصیل دینی دور می شود؟ چرا منشا رحمت و عدالت را گم کرده ایم؟ چرا پرخاشگرانه و در فضایی پر از شک و ابهام با هم رویارو می شویم؟ چرا اینقدر مرموز و پیچیده شده ایم؟ حقیقتا جایگاه راست کرداری و ایمان در زندگی امروز ما کجاست؟ چرا با انسان های صادق از در تزویر و ریا روبرو می شویم و آنها را در مناسبات خرد کننده اجتماعی به حاشیه می رانیم و نابود می کنیم؟ یعنی خدایی بودن آنقدر سخت است که نمی خواهیم ره توشه معرفت را بر کارنامه اعمالمان احاطه دهیم.

ببخشید که اینقدر تلخ سخن گفتم اما می دانید که چرا کسالت و افسردگی ما را دربرگرفته و پیرمان کرده است؟ می دانید چرا هر روز بی انگیزه تر از قبل می شویم و گزندگی کلام و رفتارمان، آزارنده تر از هرزمان دیگری شده است. می دانید اگر بخواهم مصداق های روشن آنچه تاکنون در پس سوالات و استفهامات مطرح کردم بیان کنم چه اتفاقی خواهد افتاد. یا متهم به وارونه نمایی حقایق و سیاه نمایی خواهم شد یا به عنوان یک فرد تندرو در نظرگاه عمومی جای خواهم گرفت.

در جمع های بسیاری ورود کردم و با آدم های بسیاری ارتباط گرفتم اما تقریبا همه آنها چنان ناامید بودند که حتی با کلمات روشنگرانه یا نوازش روح آنها از طریق ارائه الگوی پیامبر و اهل بیت هم نتوانستم کوچکترین تاثیری را بر آنها بگذارم. دلیلش واضح و روشن است. وقتی نهادهای دینی در انجام وظیفه خود کوتاهی می کنند و در قبال بازی با مقدسات و هتک حرمت های آشکار صورت گرفته در تمامی عرصه ها سکوت پیشه می سازند، وقتی قلدری و کوته فکری برخی چنان غره شان می سازد که نسبت به مقام عظمای ولایت بی اعتنایی می کنند و رهنمودهای ایشان را در جهت بهبود شرایط کشور به کار نمی بندند، وقتی دین بازیچه هوس ها و امیال نفسانی افراد قرار می گیرد و با ظاهر سازی های پلید، جامعه را نسبت به آنچه در متن دین است بدبین می سازیم، وقتی راهبردی دفاعی در تقابل با جنگ نرم غرب به کار نمی بندیم و در خصوص دور شدن معنی دار جوانان از دین بی تفاوت هستیم، نباید انتظار شرایطی جز آنچه در آن قرار داریم، داشت.

ما با نوعی اهمال کاری غیر قابل بخشایش یک نسل آینده ساز را قربانی بازی های ابلهانه خود کردیم و آنها را در گرداب هولناک اعتیاد، فساد اجتماعی، بی اعتقادی دینی و هویت باختگی فردی رها کردیم.

از این جنبه، متن دین و تعالیم قرآنی با اهمال کاری ها سر عناد دارد و تجربه پیامبر(ص) در مقام یک هدایتگر اجتماعی و همچنین الگوی رفتاری اهل بیت(علیهما سلام) جای هیچگونه توجیه گری را باقی نمی گذارد. برادران بهتر است به خود آییم و تا فرصت باقی است به ترمیم خرابی ها اقدام کنیم شاید اینگونه نظر رحمت پروردگار بر ما گشوده شود اما بی شک چه زود دیر می شود و لحظه بررسی اعمالمان، گریزگاهی بر ما نخواهد بود و آن روز تنها رحمت پروردگار و شفاعت نبی مکرم (ص) و خاندان پاک و مطهرش می تواند راهکاری برای بیرون آمدن از آتش باشد پس با هم به سوی یک جامعه دینی گام برداریم تا دوستی و صداقت بازهم رنگ خیره کننده اش را به مناسبات ما بتاباند.

نویسنده : نیما بهدادی مهر