پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

دانشگاه جندی شاپور


دانشگاه جندی شاپور

دانشگاه فراموش شده جندی شاپور, نقش بسیار مهم و ارزنده ای در ایران پیش از اسلام, به ویژه در دوران ساسانیان, ایفا كرده است مدارك فراوانی درخشش بزرگ آن مركز پیشرفته عصر ساسانی در زمینه های علمی, فلسفی, نجوم و طب را گواهی می دهد آن گاه كه مسلمانان به ایران آمدند برای دوره ای نسبتاً طولانی, فعالیت آن مركز علمی دچار ركود شد

دانشگاه فراموش شده جندی شاپور، نقش بسیار مهم و ارزنده‏ای در ایران پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، ایفا كرده است. مدارك فراوانی درخشش بزرگ آن مركز پیشرفته عصر ساسانی در زمینه‏های علمی، فلسفی، نجوم و طب را گواهی می‏دهد. آن‏گاه كه مسلمانان به ایران آمدند برای دوره‏ای نسبتاً طولانی، فعالیت آن مركز علمی دچار ركود شد. پس از به قدرت رسیدن عباسیان، رونق گرفتن دوباره تیسفون (مداین) و انتخاب بغداد به پایتختی اسلام، جندی شاپور در سایه توجه وزیران ایرانی عصر اول عباسی، اهمیت پیدا كرد. از آن دوران تا ن یمه قرن سوم هجری، خاندان‏های بزرگ در كنار دانشمندان ایرانی، آن مركز علمی را اداره نمودند و علم طب به ویژه، پس از توجه مسلمانان به آن، در دانشگاه جندی شاپور رونقی جدید یافت. از این رو، در دوره‏های طولانی آن مركز، به عنوان یكی از مراكز مهم علمی به یاد ماند ه از عصر ساسانی، به شمار می‏آمد و جز مركز علمی اسكندریه، رقیبی برای خود نمی‏شناخت.

●مقدمه‏

حمله اسكندر مقدونی به ایران و تلاقی دو تمدن بزرگ آن روز، یعنی؛ ایران و یونان، به مبادلات فرهنگی نیز انجامید. در جنگ‏های ایران و روم در دوره‏های متفاوت تاریخی نیز، همین اثر قاعدتاً بر جای مانده است. روابط ایران با هند هم به اقتباس معارف از یك دیگر منج ر شد. اردشیر بابكان دستور داده بود تا كتاب‏های یونانی و هندی را به پارسی ترجمه كنند، چنین اقداماتی در انگیزه و راه‏اندازی بعدی یك مؤسسه بزرگ علمی، نظیر دانشگاه گندی شاپور، اثری بسزا داشت. به طوری كه نوعی علاقه در شاهان، وزیران و بزرگان بعدی ایجاد كرد كه از اقدامات گذشته پیروی نمایند. شهرت پادشاهان ساسانی به حمایت از دانشمندان باعث شد كه دانشمندان رانده شده از قسطنطنیه و مسیحیان نسطوری،۳ به ایران روی آورند.

البته قبل از تأسیس گندی شاپور، در دوره هخامنشی مدارس عالی مهمی در شهرهای بورسیپا - میلت و ارخویی، به خصوص در علم طب، وجود داشته است. به طریق اولی، وقتی به همت هخامنشیان در شهرهای ملل تابعه چنین مراكزی وجود داشته است، شهرهای مهمی، چون بلخ، آذربایگان و ری نیز می‏بایست از چنین مراكز علمی بهره‏مند باشند؛ مثلاً حوزه علمی ریواردشیر به ریاست معانابیت اردشیری، معروف به معانا ایرانی، در فلسفه طب و نجوم، یكی از این مراكز عالی آموزش بوده است. هم چنین باید به كلیساهای نسطوری، واقع در حوالی مداین و جنوب ایران كه مح ل تدریس منطق، فلسفه و نجوم بوده است، اشاره كرد. گندی شاپور در اصل «وه اندوشاه پوهر»؛ به معنای «بهتر از انطاكیه شاپور» بوده است و به همین نام، در حوالی شوش و دزفول و شوشتر كنونی قرار داشته است كه بعد از اشاعه مذهب نسطوری، محل تجمع علمای مسیحی نیز گردید. ب ه احتمال قوی، اردشیر بابكان آن را به نام پسرش بنا نهاد و فرزندش آن را تكمیل نمود و در روزگار انوشیروان، شهرت جهانی یافت.

●وضعیت علمی و آموزشی در دوره ساسانیان‏

ساسانیان با عمل به آداب و سنن هخامنشی كه در واقع بازگشت به سوی شرق و آسیا بود، واكنشی در جهت عكس اشكانیان از خود نشان دادند و بدین ترتیب، بار دیگر آداب و رسوم كهن ایرانی احیا گردید؛ از جمله، دین قدیم زرتشتی رواج یافت و سیاست تعرض و كشور گشایی در پیش گرف ته شد. به طور كلی، شاهنشاهی ساسانی برای مشرق زمین، نمونه یك دولت بسیار منظم به شمار می‏رفت. ادبیات ملی و عمومی كه از نسلی به نسل دیگر با روایات شفاهی منتقل می‏شد و از معتقدات مردم و حیات ملت متمتع می‏گردید، در عهد ساسانیان، جای خود را به ادبیات مكتوبی دا د كه به منظور قرائت درباریان و اشراف تحریر می‏شد. ترجمه آثار خارجی از زبان‏های یونانی، لاتین و هندی، در عهد شاپور اول شروع شد و مخصوصاً در عهد خسرو اول، رونق گرفت. اندیشه‏های غربی كه در این عهد در ایران نفوذ كرد، با افكاری كه از هند منتقل می‏گردید، در هم آمیخت و تنویر افكار روشن‏فكران ایرانی را در پی‏داشت. مقام پزشك در دوره ساسانی، ارجمند بود و گاه تا درجه مشاوری پادشاه ارتقاء می‏یافت. رئیس پزشكان جسمانی، «اران در ستبد»۴ و رئیس همه طبیبان، اعم از روحانی و جسمانی، «زروتشتروم» نامیده می‏شدند كه شاید لقب ه مان موبدان موبد بوده است.۵ با وجودی كه بسیاری از كتاب‏ها و آثار علمی ایران ساسانی به دست حوادث روزگار معدوم گردید، با این همه، مدارك موجود درباره جنبش‏های علمی و تأسیس مكاتب و دانشگاه‏ها و كتاب‏خانه‏ها در دوره درخشان ساسانی، به مراتب بیش از دوره‏های پیش بوده و شهریاران ساسانی در خصوص نشر علوم و ارتقاء دانشمندان علاقه و توجه شدیدی مبذول داشته و روی هم رفته، پیشرفت‏های علمی و فرهنگی در این دوره دارای اهمیت فراوانی می‏باشد. این جنبش علمی و هنری از زمان اردشیر بنیان‏گذار شاهنشاهی ساسانی و شاهپور اول، جانشین او، آغاز و در زمان خسرو اول به منتها درجه ترقی و عظمت خود رسید.

ساسانیان، در ایران چندین مدرسه تأسیس كردند، از جمله در ریوارد شیر (در ناحیه ارجان) كه متخصصان رسم الخط مخصوص، در آن حضور داشتند و كتاب‏های پزشكی و ستاره‏شناسی و جادوگری می‏نوشتند.۶ همچنین از دانشگاه‏های مهم زمان ساسانیان كه تا چند قرن بعد از آنها نیز از مراكز مهم علمی و طبی و فلسفی شرق میانه محسوب می‏شد دانشگاه جندی شاپور یا گندی شاپور است كه در شمال شرقی شوشتر از استان خوزستان كنونی واقع شده و شاپور اول آن را بنا نهاد و دیگر شاهان ساسانی آن را گسترش داده و بر شمار كتاب‏های آن افزودند. در این دانشگاه، فلسفه، طب، حكمت و نجوم تدریس می‏شد و ایرانیان دانش آموخته پزشكی، به سایر مناطق اعزام می‏گردیدند. در این مدرسه طب یونانی، ایرانی و هندی نیز تدریس می‏شده است.۷

با افزایش مدارس و مراكز آموزشی در عهد ساسانیان، دانشكده‏ها و دیگر مراكز دینی به آموزش‏های دینی پرداختند. تكامل آموزش عالی با برنامه‏های منظم و وجود مدارس و استادان مجرب را باید در دوران ساسانیان جستجو كرد. فرزندان خانواده‏های شاهی و بزرگان، در آموزشگاه‏ های درباری برای وظایفی كه خاص آنها بود، تربیت می‏شدند. طبقه بزرگان و روحانیون خواندن و نوشتن را از كودكی می‏آموختند، زیرا كارهای مربوط به آنها به سواد كافی نیاز داشت.

با این همه به نظر می‏رسد كه نظام آموزشی ساسانی چند عیب عمده داشته است: نخست این كه دستگاه آموزش و پرورش در انحصار طبقات برجسته و شاهزادگان و اعیان و اشراف بود. دیگر آن كه به دنبال آموزش و پرورش در عصر ساسانیان متوجه القاء عقایدی می‏شویم كه فرمانبرداری م طلق و كوركورانه در مقابل قدرت و قوه قهریه را به قشرهای جامعه تعلیم می‏دهد و پیوند نهادهای دینی و آموزشی با سازمان‏های سیاسی چنان بود كه با برافتادن سازمان سیاسی، جامعه به سرعت تسلیم مسلمانان شد. دیگر این كه تشكیلات اجتماعی مردم به كلی دولتی بود و اختیار مردم در دست زمام‏داران و كاركنان دولت قرار داشت، به طوری كه در مدت ۴۲۵ سال (۶۵۱ - ۲۲۴م) كه از حكومت ساسانیان گذشت، توده‏های مردم ایران نتوانستند یك جنبش اجتماعی را تشكیل داده و رهبری كنند.

«مانویت» در آغاز قدرت ساسانی، بیشتر حركتی ارتجاعی بود و جامعه را به سوی رخوت و ناامیدی از زندگی سوق می‏داد. نهضت مزدك نیز به دلیل نداشتن رهبری صحیح و عدم آگاهی جامعه ایرانی، به سرعت راه سقوط را طی نمود و چند حركت سیاسی - نظامی عصر خسرو پرویز، مانند حركت سیاسی بهرام چوبین و كودتای بندوی و بسطام نیز دارای پشتوانه مردمی نبود و بیشتر جنبه اشرافی و اریستوكراسی داشت.۸

●نقش مغان و موبدان در آموزش‏

در عهد ساسانیان نیز مغان و موبدان به طور گسترده، وظیفه آموزش و پرورش را به عهده داشتند و بر علوم گوناگون مسلط بودند و «همگ دین»؛ یعنی كسی كه دین و سایر علوم را می‏داند، نامیده می‏شدند. با توسعه مراكز علمی و پیشرفت آموزش و پرورش و توجه به نقش علم در ع هد ساسانیان، آموزش علوم دینی و اخلاق به عنوان تعلیمات اساسی و مقدماتی، اهمیت بیشتری یافت؛ بدین ترتیب، روحانیون تحت لوای آموزش‏های دینی، پایه‏های علوم و تمدن ایرانی را استوار كردند. مغان، اوستا را به مردم تعلیم می‏دادند و پیشگامان هنر و ادب و از معلمان و مربیان گزیده جامعه بودند كه شور و اشتیاق دانستن را همواره زنده نگه می‏داشتند. در این زمان، مداین و مراكز آموزشی تأسیس شدند و علوم مختلف آموزش داده می‏شد و زبان پهلوی زبان علم و ادب بود.۹

ابن ندیم در عهد ساسانی از دو كتاب‏خانه مهم نام می‏برد؛ یكی كتاب‏خانه‏ای كه اردشیر و پسرش شاپور اول تأسیس كردند و كتاب‏خانه بزرگ دیگر را انوشیروان برای دانشگاه گندی شاپور بنیان نهاد. از مطالعه آثار مربوط به آن دوران چنین بر می‏آید كه در بخش تربیت كودكان و نونهالان، پسران و دختران تا پایان ۵ سالگی تحت تربیت مادران بسر می‏بردند و سپس به مكتب می‏رفتند. بر این اساس، جوانان می‏بایست پیش از ۱۵ سالگی تعلیمات بدنی و عقلانی و نیز اصول مذهب و تكالیف دینی را بر طبق آموزش‏های اوستا فراگیرند. در آن دوران، قاطبه مردم ؛ یعنی طبقه عظیم كشاورزان، بی‏سواد بودند، ولی به احتمال قوی، دهقانان كه طبقه‏ای میان حال و صاحب زمین بودند و سرپرست كشاورزان محسوب می‏شدند؛ به اقتضای شغل خویش، سواد اندكی داشتند.

●موقعیت و نحوه تأسیس جندی شاپور

شكست یوویانوس و معاهده رسوا كننده او با شاپور دوم موجب شد كه شهر نصیبین (در نزدیكی شهر الرها)، تحت تسلط ایران در آید، ولی الرها هم‏چنان در قلمرو حاكمیت روم باقی ماند؛ نتیجه معاهده این شد كه بسیاری از مردم تحصیل كرده ثروتمند نصیبین، بی‏درنگ به الرها هجوم بردند و در پی آن، مدرسه ایرانی الرها ساخته شد. دانشكده الهیات مهم‏ترین قسمت این دانشگاه و پس از آن، دانشكده پزشكی در درجه دوم بود. چند سال قبل از تأسیس این مدرسه، شورای عمومی نیقیه به امید پایان دادن به نظریه‏های بدعت‏آمیز آریوس و پیروانش، نظریه فرق ه كاتولیك را درباره تثلیث بیان كرده بود. چند سال پس از تأسیس این مدرسه، نسطوریوس، اسقف بزرگ قسطنطنیه، به علت بدعت‏گذاری درباره تثلیت از مقام خود بركنار شد و خود و پیروانش مورد طرد و تكفیر قرار گرفتند و امپراطور زنو هم به منظور خاموش كردن آنها، در سال ۴۸۹ م دستور بستن درهای دانشگاه و تعطیل كلیه دروس آن را داد. در این موقع، اغلب پزشكان به جندی شاپور روی آوردند كه شهری در مرز ایران بود و برای چندین سال به قرارگاه كشیش‏های نسطوری تبدیل شده بود و از چندی پیش مركز علمی در آن قرار داشت.

هنگامی كه شاپور دوم بر تخت نشست، شهر را وسعت داد. تأسیس این مركز علمی (جندی شاپور) در آن نیز به او منسوب است. تصور می‏شود این مركز تحت نظر اولیای كلیسای نسطوری اداره می‏شده است، زیرا پزشكان و روحانیون موظف بودند هر روز پیش از آغاز خدمت روزانه در مراسم ص بحگاهی شركت كنند. هم چنین به نظر می‏رسد دروس دانشگاه به زبان یونانی نبوده و نقش عوامل نیرومند مذهبی، زبان سریانی را در درجه اول اهمیت قرار می‏داده است. ضمناً فارسی، عربی و لهجه‏های خصوصی و محلی نیز معمول و متداول بود. اصول پزشكی هم كه تدریس می‏شده كاملاً جنبه یونانی نداشته است. مدرسه طب، مقارن ورود اعراب مسلمان به ایران، در درجه اول اعتلا و افتخار خود بود، شهر جندی شاپور در سال ۶۳۶م به سردار سپاهیان اسلام تسلیم شد و از گزند و آسیب در امان ماند.۱۰

نویسنده: اصغر محمودآبادی

پی‏نوشت‏ها

۱. مقاله حاضر بخشی از طرح پژوهشی اینجانب با عنوان «دیدگاه علمی و فرهنگی ساسانیان به جندی‏شاپور» است كه در دانشگاه آزاد اسلامی واحد محلات انجام شده است.

۲. استادیار گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی - واحد محلات.

۳. نسطوریوس، روحانی عیسوی، كه معتقد بود حضرت عیسی انسان آفریده شده است، در ایران، چین، هند و مغولستان پیروان فراوان داشت.

۴. رومان گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، (تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۸) ص ۴۰۵ - ۴۰۶.

۵. گیرشمن، پیشین، ص ۴۰۵ - ۴۰۶.

۶. علی سامی، تمدن ساسانی، (شیراز، چاپ خانه موسوی، ۱۳۴۵) ج ۱، ص ۱۰۸.

۷. همان.

۸. سیداصغر محمودآبادی، «بررسی مبانی آموزش و پرورش در عصر ساسانیان»، نشریه دانشكده ادبیات و علوم انسانی، دوره دوم، شماره ۴ و ۵، اصفهان، فروردین و اسفند ۱۳۷۱، ص ۲۰۶ - ۲۰۷.

۹. علی سامی، پیشین، ص ۹۸.

۱۰. سیریل الگود، تاریخ پزشكی ایران و سرزمین‏های خلافت شرقی، ترجمه دكتر باهر فرقانی (تهران، انتشارات امیر كبیر، ۱۳۷۱) ص ۶۵ - ۶۶.

۱۱. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ چهارم (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰) ج ۲، ص ۲۶۱؛ عبدالملك ثعالبی، تاریخ ثعالبی، ترجمه محمد فضائلی (تهران، نشر نقره، ۵۰-۱۳۴۹) ج ۱، ص ۴۰۶ آورده است، «عامه مردم را از آموختن دبیری باز می‏داشت و می‏گفت مردم پست چون بیاموزند درخواست بزرگ كنند».

۱۲. سید حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، چاپ دوم (تهران، نشر خوارزمی، ۱۳۵۹ش) ص ۱۷۸.

۱۳. محمد باقر آیت اللهی، «جندی شاپور از طلوع تا افول»، ماهنامه كیهان فرهنگی، شماره ۸، آبان، پاییز ۱۳۷۱، ص ۱۱.

۱۴. ثعالبی، پیشین، ج ۱، ص ۴۰۷.

۱۵. بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه محمد توكل (تهران، نشر نقره، ۱۳۷۷) ص ۵۳۳.

۱۶. محمد بن جریر طبری، تاریخنامه طبری، تصحیح محمد روشن، چاپ اول (تهران، نشر نو، ۱۳۶۸) ج ۵، ص ۱۹۰۹؛ عزالدین ابن اثیر، الكامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران) ترجمه محمد حسین روحانی، چاپ اول (تهران، نشر اساطیر، ۱۳۷۱) ج ۴، ص ۱۴۷۸؛ ابوعلی مسكویه، تجارب الامم، ترج مه مرحوم محمد فضائلی (تهران، نشر زرین، ۱۳۶۶) ج ۱، ص ۳۴۲.

۱۷. محمد باقر آیت‏اللهی، پیشین، ص ۱۲.

۱۸. طبری، پیشین، ج ۵، ص ۱۶۷۸؛ ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، چاپ ششم، (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱) ج ۲، ص ۱۶۰.

۱۹. سیریل الگود، تاریخ پزشكی ایران، ترجمه محسن جاویدان، چاپ اول (تهران، امیر كبیر، اقبال، ۱۳۵۲) ص ۳۴۲ - ۳۴۳.

۲۰. محمد باقر آیت‏اللهی، پیشین، ص ۱۲.

۲۱. یعقوبی، پیشین، ج ۲، ص ۲۴۷.

۲۲. طبری، پیشین، ج ۹، ص ۳۸۱۸؛ ابن واضع یعقوبی، پیشین، ج ۲، ص ۲۴۷.

۲۳. محمد باقر آیت اللهی، پیشین، ص ۱۲.

۲۴. طبری، پیشین، ج ۷، ص ۲۹۱۷.

۲۵. ابن لعت به معنای نجات یافته توسط حضرت مسیح است.

۲۶. طبری، پیشین، ج ۱۱، ص ۴۹۸۴.

۲۷. سید حسین نصر، پیشین، ج ۳، ص ۶۰۸؛ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر كلام، (تهران، امیر كبیر، ۱۳۶۹) ج ۳، ص ۶۰۸.

۲۸. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه مسعود رجب‏نیا، چاپ چهارم (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴) ص ۵۷.

۲۹. سیریل الگود، پیشین، ص ۱۲۴.

۳۰. مسعودی، پیشین، ج ۲، ص ۳۶۷.

۳۱. همان، ص ۳۶۷.

۳۲. جرجی زیدان، پیشین، ج ۳، ص ۴۷۷.

۳۳. ابن طقطقی، تاریخ فخری، ترجمه وحید گلپایگانی، چاپ دوم (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱) ص ۲۹۲.

۳۴. جرجی زیدان، پیشین، ج ۳، ص ۴۷۷.

۳۵. عبدالحسین زرین‏كوب، پیشین، ص ۱۸.

۳۶. محمد باقر آیت‏اللهی، پییشین، ص ۱۳.

منابع‏

- آیت اللهی، محمد باقر «جندی شاپور از طلوع تا افول»، كیهان فرهنگی، شماره ۸، ۱۳۷۱.

- ابن اثیر، عزالدین علی، الكامل (تاریخ بزرگ اسلام و ایران) ترجمه محمد حسین روحانی، چاپ اول، (تهران، اساطیر، ۱۳۷۱).

- ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخری، ترجمه وحید گلپایگانی، چاپ دوم، (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴).

- الگود سیریل، تاریخ پزشكی ایران در سرزمین‏های خلافت شرق، ترجمه دكتر باهر فرقانی، چاپ دوم (تهران، امیر كبیر، ۱۳۷۱).

- براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، چاپ چهارم، (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴).

- بلاذری، احمد بن محمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه محمد توكل، چاپ اول، (تهران، نقره، ۱۳۷۷).

- ثعالبی، عبدالملك، تاریخ ثعالبی، ترجمه فضایلی، چاپ اول، (تهران، نشر نقره، ۱۳۵۴).

- جعفریان، رسول، از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، چاپ دوم، (تهران، كانون اندیشه جوان، ۱۳۷۲).

- دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، اخبار الطّوال، ترجمه صادق نشأت، (تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶).

- زرین كوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام، چاپ چهارم، (تهران، امیركبیر، ۱۳۷۲).

- زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر كلام، چاپ ششم (تهران، امیركبیر، ۱۳۶۹).

- سامی، علی، تمدن ساسانی، (شیراز، چاپخانه موسوی، بی‏تا).

- طبری، محمد بن جریر، تاریخنامه طبری، به تصحیح محمد روشن، چاپ دوم، (تهران، نشر نو، ۱۳۶۸).

- محمود آبادی، سید اصغر، «بررسی مبانی آموزش و پرورش درعصر ساسانیان»، نشریه دانشكده ادبیات و علوم انسانی، دوره دوم، شماره ۴ و ۵، اصفهان، فروردین و اسفند ۱۳۷۱.

- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ چهارم، (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۰).

- مسكویه، ابوعلی، تجارب الامم، ترجمه محمد فضائلی، (تهران، نشر زرین، ۱۳۶۶).

- نصر، سید حسین، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، چاپ دوم، (تهران، خوارزمی، ۱۳۵۹).

- یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، چاپ ششم (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱).

منبع:مجله تاریخ اسلام ، شماره ۲۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.