دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

خصوصیت فقهی محدوده كعبه


خصوصیت فقهی محدوده كعبه

محدوده كعبه خصوصیات فراوان فقهی دارد در تمام روی زمین تنها این سرزمین است كه هركس از بیرون بخواهد وارد آن شود ولو در غیر موسم حج ابتدا باید در یكی از مواقیت احرام بسته سپس وارد گردد

عبداللَّه جوادی آملی‏ چون كعبه معظّمه، اولین خانه‏ای است كه به عنوان معبد بنا شده، جهات فراوانی در شرافت آن نقش دارد:

۱) محدوده كعبه خصوصیات فراوان فقهی دارد؛ در تمام روی زمین تنها این سرزمین است كه هركس از بیرون بخواهد وارد آن شود (ولو در غیر موسم حج) ابتدا باید در یكی از مواقیت احرام بسته سپس وارد گردد؛ از ااین رو ورود غیر مسلمان به حرم ممنوع است چون باید احرام ببندد و احرام از كافر متمشی نمی‏شود. تنها كسانی كه مكرراً تردّد دارند؛ مانند راننده‏ها و نظائر آن مستثنی هستند. حتی كسی كه قصد تجارت یا غیر تجارت دارد؛ مثلاً می‏خواهد برای درمان به بیمارستان مكه مراجعه كند یا برای دیدار دوستش وارد مكه شود، گرچه در موسم حج نباشد نیز باید احرام ببندد.

۲) امن بودن این محدوده؛ گذشته از برقرار ساختن امنیت تكوینی، قبل از اسلام (آمنهم من خوف)، بعد از اسلام نیز ضمن حفظ همان امنیت تكوینی، یك سلسله دستورات امنیت تشریعی نیز داده شد كه: «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً». این جمله به صورت ماضی استمراری (كان آمناً) بیان شد و نفرمود: «من دخله أمن»؛ زیرا همواره در آن جا امنیت تشریعی حكفرماست و اختصاصی به مسأله تهاجم ابتدایی ندارد كه هركس وارد شد نباید او را اذیت كرد بلكه اگر كسی مستحق عقوبت بوده به آن جا پناه آورد، تا در آن جا جرمی را مرتكب نشود در امان است و نمی‏توان حدّی را بر او جاری ساخت، تا خارج گردد. پس آزار و ایذای كسی كه به حرم وارد شده، حرام است مگر آنكه در خارج، جنایتی كرده و به حرم پناهنده شده باشد كه در این صورت بخشی از ایذا جایز است گرچه بخش دیگر حرام می‏باشد و اگر در خود حرم مرتكب جرمی شد هیچگونه ایذایی نسبت به او حرام نیست، البته در حد اجرای حدود. اما ایذائی كه نسبت به او جایز است، عبارت از این است كه: خرید و فروش، پناه دادن، اجاره یا عاریه دادن خانه، غذا دادن یا فروش غذا به او ممنوع است. جواز اینگونه اذیّت‏ها، به خاطر وادار كردن او به خروج از حرم است تا حدود الهی در موردش اجرا گردد. و در مورد دوم (چنانچه گذشت) چون حرمت حرم را رعایت نكرده همان‏طور كه اگر خونی را بریزد باید قصاص شود، درباره عدم رعایت حرمت حرم نیز باید قصاص شود «والحرمات قصاص».۱ حكم فقهی خاص كعبه:

۳) این خانه به جهت شرافت خاصّش؛ حكم فقهی خاصّی نیز دارد! و آن اینكه اگر كسی متعمداً و معانداً (معاذاللّه) كعبه معظّمه را آلوده و نجس كند حكمش اعدام، و اگر مسجدالحرام را عمداً نجس كند حكمش ضرب شدید است. روایات معتبری، این چند بخش را بیان می‏كند كه اینك قسمتی از آنها را برای پی‏بردن به كیفیّت جرم و میزان اجرای حدود می‏آوریم: مرحوم صاحب وسائل در وسائل‏الشیعه روایاتی را نقل می‏كند:

۱) صحیحه ابی الصلاح كنانی: «قال: قلت لأبی عبداللّه - علیه‏السلام - أیّما أفضل، الإیمان أو الإسلام؟ فقال - ع - : الإیمان، قال قلت: فأوجدنی ذلك...». حضرت صادق - ع - ، از باب تشبیه معقول به محسوس، می‏فرماید: ایمان به منزله كعبه و اسلام به منزله حرم است. اگر كسی وارد حرم شد ممكن است وارد كعبه نشده باشد ولی اگر وارد كعبه شد حتماً حرم را نیز درك كرده است. باز عرض كردم مسأله را برایم وجدانی كن (اوجدنی ذلك؛ یعنی اجعلنی و اجداً له) تا آن را خوب بیابم. امام صادق - ع - سؤال فرمود: «ما تقول فیمن أحدث فی المسجد الحرام متعمداً»؟ اگر كسی عمداً و از روی عناد مسجدالحرام را آلوده كند حكمش چیست؟ أبی الصلاح می‏گوید: عرض كردم: قبلاً از شما آموخته‏ایم كه حكم او تنبیه شدید است. حضرت فرمود: درست جواب دادی، حال اگر كسی (معاذاللّه) درون كعبه را آلوده سازد حكم فقهی وی چیست؟ عرض كردم: حكمش اعدام است. فرمود: درست گفتی. آنگاه فرمود: آیا معلوم نمی‏شودكه كعبه ازمسجدالحرام‏افضل است؟۲

۲) روایت دوم نیز از ابی‏الصلاح است قریب به همین مضمون.

۳) از عبدالرحیم القصیر است كه از امام صادق - ع - سؤال شد فرق اسلام و ایمان چیست؟ حضرت فرمود: اگر كسی وارد حرم و سپس وارد كعبه گردد؛ مانند كسی است كه اول اسلام آورده سپس ایمان بیاورد امّا اگر كسی كعبه را آلوده سازد او را بیرون برده گردنش را می‏زنند.۳ ۳ - از «سماعه» است كه: اگر كسی داخل كعبه شود و از روی عناد آنجا را آلوده كند، از كعبه و حرم بیرون برده و گردنش را می‏زنند.۴ وجه جمع بین روایات‏ در روایت اول (صحیحه ابی الصلاح كنانی) فرمود: «حكمش اعدام است»؛ اما نگفت كجا اعدام كنند؛ آیا این دو روایت می‏تواند مقیّد روایت اول باشد؟ (كه او را به بیرون از حرم برده و اعدام می‏كنند) یا غیر از حمل مطلق بر مقید، یك نوع «جمع دلالی» دیگر دارد؟ ؛ یعنی كسی را كه در حرم اعدام می‏كنند، عنادش بیشتر و آن را كه در خارج حرم اعدام می‏كنند عنادش كمتر است؟ به هر حال بین این دو دسته از روایات، جمعی فقهی لازم است و جامع آنها این است كه: «اگر كسی عمداً حرمت كعبه را نقض كرد، حكمش اعدام است» كه بیانگر عظمت كعبه است. روایات مذكور حكم شدید فقهی را در مورد نقض حرمت كعبه بیان می‏كرد. اما روایاتی كه حكم تخفیفی را می‏رساند مرحوم صاحب وسائل آنها را در كتاب الحج باب ۱۴ از ابواب «مقدمات الطواف و مایتبعها» آورده است.

● حكم مجرم در حرم و غیر حرم

۱) محمد بن اسماعیل از فضل بن شاذان و آن‏دو از ابن ابی عمیر و او از معاویهٔ بن عمار۵ نقل كرده است كه: «قال سألت ابا عبداللّه - علیه‏السلام - عن رجل قتل رجلاً فی الحل ثم دخل الحرم قال لایقتل ولایطعم ولایُسقی ولایباع ولایُؤدی‏ حتی یخرج من الحرم فیقام علیه الحدّ».۶ كسی را كه انسانی را كشته و وارد حرم شده باشد در حرم اعدام نمی‏كنند، بلكه آب و غذا و... - چه به‏صورت رایگان و غیر رایگان - در اختیارش قرار نمی‏دهند تا از حرم خارج شود و حد را بر او جاری سازند. معاویهٔ بن عمار از امام ششم - سلام الله علیه - سؤال دیگری كرد كه: «فما تقول فی رجل قتل فی الحرم أوسرق»؟ اگر كسی در حرم، شخصی را كشت یا مالی را سرقت كرد، حكمش چیست؟ «قال - علیه‏السلام - یقام علیه الحد فی الحرم صاغراً» حكم قاتل اعدام است ولی كسی كه در حرم مرتكب قتل شد گذشته از اعدام در حرم، تحقیر هم می‏شود (نظیر «حتی یُعطعوا الجزیهٔ عن یدٍ وهم صاغرون»).۷ «لأنه لم یر للحرم حرمهٔ»؛ چون برای حرم حرمتی ندید؛ یعنی رأیش این بوده كه حرم حرمتی ندارد. گرچه به مقتضای «من اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم»،۸ اعدام قاتل واجب و اهانتش حرام است اما در اینجا اهانت او راجح است چون او حرمت حرم را رعایت نكرده است. خدا هم فرمود: «من اعتدی علیكم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیكم»، او حرمتها و مقدسات شما را نادیده گرفت و گرامی نشمرد، شما هم او را محترم نشمارید. معلوم می‏شود كعبه به منزله حیثیت مسلمانان به حساب می‏آید و همه موظفند حرمتش را حفظ كنند. «فقال هذا فی الحرم و قال لاعدوان الاّ علی الظالمین»۹ او در حرم ظلم كرده، و نمی‏شود در حرم به كسی تعدّی كرد جز بر ظالم؛ او هم ظالم است.۱۰

۲) روایت دوم نیز صحیحه و از «حلبی» است كه از امام صادق - سلام اللّه علیه - در مورد آیه شریفه «و من دخله كان آمناً» سؤال می‏كند. امام می‏فرماید: «اذا احدث العبد فی غیر الحرم جنایهٔ ثم فرّ الی الحرم لم یسع لأحدٍ أن یأخذه فی الحرم و لكن یمنع من السوق ولایبایع ولایطعم و لایسقی و لایكلّم فانّه اذا فعل ذلك یوشك ان یخرج فیؤخذ و اذا جنی فی الحرم جنایهٔ اقیم علیه الحدّ فی الحرم لأنّه لم یرع للحرم حرمهٔ». اگر كسی در غیر حرم جنایتی كرده، به حرم فرار نمود، كسی نمی‏تواند او را دستگیر كند، لیكن او را از رفتن به بازار جلوگیری می‏كنند، كسی به او آب و غذا نمی‏دهد و با او سخن نمی‏گوید تا مجبور شود از حرم خارج گردد. وقتی این سختگیریها نسبت به او انجام گرفت از حرم بیرون می‏آید، او را دستگیر می‏كنند و حدّ الهی را درباره‏اش جاری می‏سازند. اگر كسی در خود حرم جنایتی مرتكب شود حدود الهی در همان حرم اجرا می‏شود، زیرا او حرمت حرم را رعایت نكرده است.۱۱

۳) روایتی است از «علی بن حمزه»۱۲ كه به صحت و وثاقتِ دو روایت قبلی نمی‏رسد، اما مضمونش با آن دو یكی است: «عن ابی عبداللّه - علیه‏السلام - سألت عن قول اللّه - عزّ وجلّ: «و من دخله كان آمنّاً» قال: «إن سرق سارق بغیر مكهٔ أو جَنی جنایهٔ علی نفس ففرّ إلی مكهٔ لم یؤخذ مادام فی الحرم حتی یخرج منه ولكن یمنع من السوق فلایبایع ولایجالس حتی یخرج منه فیؤخذ و ان أحدث فی الحرم ذلك الحدث أخذ فیه» این مضمون نیز همانند دو روایت قبلی است.۱۳

۴) روایت چهارم: از صدوق - رضوان الله علیه - است كه: «رویأنّ من جنی جنایهٔ ثم لجأ إلی الحرم لم یقم علیه الحد ولایطعم ولایشرب ولایؤذی (لایؤوی‏ ظ) حتی یخرج من الحرم فیقام علیه الحدّ فان أتی الحدّ فی الحرم أخذ به فی الحرم لانه لم یر للحرم حرمهٔ».۱۴ ظاهر این است كه روایت جدیدی نباشد بلكه مضمون روایات دیگر را مرحوم صدوق در «فقیه» نقل كرده است.

۵) روایتی است از علل، حفص بن بختری می‏گوید: از امام صادق - علیه‏السلام - سؤال كردم «عن الرجل یجنی الجنایهٔ فی غیر الحرم ثم یلجأ إلی الحرم أیقام علیه الحد؟ قال لا ولایطعم ولایسقی و لایكلّم و لایبایع فانه اذا فعل ذلك به یوشك ان یخرج فیقام علیه الحدّ و اذا جنی فی الحرم جنایهٔ اقیم علیه الحد فی الحرم لانه لم یر للحرم حرمهٔ».۱۵ حدّ كسی كه در خارج حرم جنایتی كرده سپس وارد حرم شده، در داخل حرم اجرا نمی‏شود، ولی به او غذا نمی‏دهند و...»

۶) روایتی است «مرسله» و «مرفوعه» كه مرحوم «شیخ طوسی» - رضوان الله علیه - نقل می‏كند عن بعض أصحابنا یرفع الحدیث عن بعض الصادقین - علیهماالسلام - قال: «التحصین بالحرم إلحاد»؛۱۶ كسی كه در حرم متحص شود نحوه‏ای از الحاد است. ظاهراً ناظر به تحصّن جانی در حرم می‏باشد لذا در همین باب نقل شده است.

۷) أیوب بن اعین عن ابی عبدالله - علیه‏السلام - قال: إن امرأهٔ كانت تطوف وَ خلفها رجل فأخرجت ذراعها فقال بیده حتی وضعها علی ذراعها فأثبت الله تعالی یده فی ذراعها حتی قطع الطواف و أرسل الی الأمیر و اجتمع الناس و أرسل الی الفقهاء فجعلوا یقولون اقطع یده فهو الذی جنی الجنایهٔ فقال: هیهنا أحد من ولد محمّد رسول‏الله - صلی الله علیه و آله و سلم - ؟ فقالوا: نعم‏الحسین بن علی - علیهماالسلام - قدم اللیلهٔ فأرسل الیه فدعاه و قال أنظر مالقیاذان فاستقبل القبلهٔ و رفع یده و مكث طویلاً یدعوا ثم جاء الیهما حتّی خلّص یده من یدها فقال الأمیر: ألانعاقبه بما صنع؟ فقال: لا».۱۷ زنی در حال طواف بود و مردی پشت سر او قرار داشت. زن دستش را بیرون آورد و مرد دست خود را دراز كرده روی ذراع زن گذاشت! ذات اقدس اِله آن دو دست را به یكدیگر چسبانید. طواف تمام شد، آن دو را نزد امیر بردند. مردم برای دیدن صحنه اجتماع كرده بودند؛ هم برای مسأله شرعی و هم به جهت قفل شدن دو دست كه چگونه باز می‏شود. امیر مكه افرادی فرستاد تا فقهای مكه را آورده، مسأله را حل كنند. فقهای مكه نظر دادند كه: سرانجام باید دو دست قفل شده و به هم چسبیده باز شود و چاره‏اش قطع دست مرد است؛ زیرا او جنایت كرده است. امیر مكّه دید كه این جریان عادی نبوده و كار آسانی نیست، پرسید: «آیا از اهل بیت پیامبر - ص - كسی اینجاهست؟» گفتند: حسین بن علی - ع - شب گذشته وارد مكه شده است. كسی را خدمت حضرت سیدالشهدا - ع - فرستاد، به حضرت عرض كرد: این مشكل به دست شما حل می‏شود، ببینید این دو به چه وضعی مبتلا شده‏اند؟! حضرت رو به قبله ایستاده دعای طولانی كرد، سپس نزد آن دو آمد و این دستها را باز كرد. امیر خدمت حضرت حسین بن علی - ع - عرض كرد: آیا این مرد را به كیفر برسانیم؟ فرمود: نه. این شخص آزاد شده خود حضرت بود. مرحوم صاحب وسائل این روایت را حمل بر توبه جانی كرده، و فرموده‏اند: قبل از این كه جرم ثابت شود، آن حالت را هركس ببیند توبه می‏كند. (اِلاّ الدین تابوا من قبل اَن تقدروا علیهم).۱۸

پاورقی‏ها:

۱ - مائده: ۴۵.

۲ - وسائل الشیعه، كتاب حدود، ابواب بقیهٔ الحدود، باب ۶، ص ۵۷۹.

۳ و ۴ - وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۷۹.

۵ - البته وجود پدر علی بن ابراهیم در سلسله سند، روایت را از صحیحه بودن خارج نمی‏كند.

۶ - نسخه وسائل «ولایؤذی» است ولی ظاهراً لایؤوی صحیح است، یعنی او را مأوا نمی‏دهند.

۷ - توبه: ۲۹.

۸ - بقره: ۱۹۴.

۹ - بقره: ۱۹۳.

۱۰ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۷.

۱۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۷.

۱۲ - «علی بن حمزه بطائنی» آنچه را قبل از واقفی شدن از ابی بصیر نقل كرده معتبر است و بعد از واقفی شدن بحث این است كه آیا وقف او وی را از وثاقت انداخته یا نه؟

۱۳ و ۱۴ - وسائل، ج ۹، ص ۳۳۷.

۱۵ و ۱۶ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸، علل الشرایع، ص ۴۴۴.

۱۷ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸، علل الشرایع، ص ۴۴۱.

۱۸ - مائده: ۳۴.

۱۹ - توحید صدوق، ص ۸۰.

۲۰ و ۲۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۸.

۲۲ و ۲۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۹.

۲۴ - نور: ۴۵.

۲۵ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۹.

۲۶ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۰.

۲۷ - روضهٔ المتقین.

۲۸ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۵.

۲۹ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۷۰.

۳۰ - ابراهیم: ۳۷.

۳۱ - در دو عصر از دو خلیفه استفتائاتی حضور حضرتین آمده. ۳۲ - تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۱۸۶ - ۱۸۵ و وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۳۱.

۳۳ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶۶.

۳۴ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۷ - ۳۶۶.

۳۵ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶۵.

۳۶ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۷ - ۳۶۶.

۳۷ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۷.

۳۸ - كافی، ج ۴، ص ۲۲۳.

۳۹ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۷.

۴۰ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۶.

۴۱ - مراد «علم الوراثهٔ» است كه مخصوص اهل بیت - علیهم‏السلام - می‏باشد اما «علم الدّراسهٔ» را در حوزه و غیر حوزه می‏توان فراگرفت.

۴۲ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۸.

۴۳ - تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۹۰ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۹.

۴۴ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۶۹.

۴۵ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۷۴.

۴۶ - اصول كافی، ج ۲، ص ۱۸.

۴۷ - مراد وفد حق است؛ یعنی مهمانان الهی.

۴۸ - ذاریات: ۵۰.

۴۹ - نهج‏البلاغه، خطبه ۱.

۵۰ - تفسیر نورالثقلین، ج‏۱، ص ۳۷۴.

۵۱ و ۵۲ و ۵۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۱.

۵۴ - حج: ۲۵.

۵۵ و ۵۶ و ۵۷ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۷.

۵۸ و ۵۹ و ۶۰ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۸ و ۳۶۹.

۶۱ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۳. ۶۲ - توبه: ۲۸. ۶۳ - وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۳.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.