سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
تجدید حیات شیعه و توسعهٔ سیاسی
مفهوم توسعه ، ویژگیها و شاخصها، عوامل کاتالیزور، نتایج و تأثیر آن بر ساختار سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و اعتقادی جامعه بخش مهمی از مباحثات و مطالعات متفکرین سیاسی- اجتماعی و متخصصین توسعه را به خود اختصاص داده است و برای کشورهایی که به تازگی گام در وادی توسعه نهادهاند، بررسی مباحث بالا واجد اهمیت بیشتری است زیرا توسعه برای برخی از آنها به منزلهٔ انتخاب بین کهنه و نو، عدم پایبندی و نفی گذشته و تعلق به روندهای نوین، و برای برخی دیگر مستلزم ایجاد سازگاری و انطباق بین گذشته و حال است. در چنین حالتی در صورت فقدان آمادگی ذهنیت توده (حوزهٔ عمومی جامعه) و رهبران فکری جامعه برای انطباق با وضعیت نوین بروز ، ناآرامیهای سیاسی- اجتماعی و واکنش منفی در قبال عوامل نوظهور از پیامدهای اجتناب ناپذیر آن است. این جریان در کشورهایی که نظام مدیریت و سیاست آن تابع قواعد ایدئولوژیک خاصی باشد نمود بیشتری دارد.
برخی از اندیشهوران خودی و بیگانه با تلقی راه توسعهٔ سیاسی غربی، به عنوان تنها راه مطلوب در جستجو برای درک علت بیا علل توسعه نیافتگی سیاسی کشورهای اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که نظام اعتقادی اسلام هرگز به ایجاد دگرگونی و تحول در جامعه و فرهنگ و سیاست آن در جهت نیل به توسعهٔ سیاسی کمکی نخواهد کرد. بنابراین تنها راه نیل به ترقی، تعالی و توسعهٔ سیاسی کشورهای اسلامی در فاصله گرفتن آنها از آرمانها و اعتقادات خود و اقتباس الگوهای سیاسی-فرهنگی دموکراسی های غربی نهفته است. عده ای دیگر بر این باورند که توسعه نیافتگی سیاسی کشورهای اسلامی نه در نقصان ذاتی عقاید اسلامی و فقدان قابلیت لازم برای توسعه، بلکه در انحراف و گرفتن ملل اسلامی از اعتقادات اصیل خود ریشه دارد. از نظر این دیدگاه ترقی، پیشرفت و فاصله توسعهٔ سیاسی جز ازراه تمسک به اعتقادات اصیل اسلامی میّسر نخواهد شد. امروزه از این دیدگاه با عنوان »بنیادگرایی اسلامی« یا »تجدید حیات دینی« یاد می شود.
با این توضیح هدف پژوهش حاضر بررسی شاخصهای تجدید حیات دینی و تطبیق آن با شرایط توسعهٔ سیاسی است و سؤال اساسی اینست که کیفیت انطباق احیاگری اسلامی با توسعه سیاسی چیست؟ به عبارت دیگر آیا بنیادگرایی اسلامی از ویژگیها و عناصری برخوردار است که امکان توسعهٔ سیاسی را فراهم آورد؟ آن عناصر کدامند؟
فریضهٔ تحقیق موجود اینست که اگر عقلانیت مهم ترین ویژگی توسعه سیاسی باشد، تجدید حیات تفکر شیعی با کاربرد عقل در فهم متون دینی و مصلحت سنجی در اجرای قوانین شریعت، با تسهیل ورود عنصر عقلانیت ممانعتی برای توسعهٔ سیاسی ایجاد نمی کند.
برای پاسخگویی به سؤال اصلی، پژوهش حاضر در دو فصل سازماندهی شده است. فصل اول پس از اشاره به تعریف »بنیادگرایی اسلامی« منطق اصلی احیاگری شیعی را توضیح داده و عوامل مؤثر بر احیای سنت دینی را بر می شمارد. گفتار دوم به تبیین توسعهٔ سیاسی از نگرش فرهنگی و عقلانیت فرهنگی به عنوان مهمترین شاخصهٔ توسعه سیاسی و ارتباط دینی و توسعه میپردازد.
فصل دوم به ویژگیهایی که راه نیل به توسعهٔ سیاسی را هموار میکند (از قبیل اجتهاد، جایگاه تعقل در معارف و احکام اسلامی، عقل در احکام ثانویه، نقش عقل در تشخیص موضوعات و فهم معانی الفاظ، کیفیت پاسخ اسلام به مقتضیات زمان و مکان،مصلحت اندیشی، احکام حکومتیاش و جز آن) اشاره میکند و در پایان به طور مختصر به تحول فکر سیاسی شیعه به عنوان یکی از نمودهای انطباق با تحولات نوین و مقتضیات عصر اشاره شده است و اینکه چگونه فکر سیاسی شیعه در مسیر زمان و با طرح عقاید جدید در اندیشهٔ سیاسی، مدون شده و با نهادینه کردن عناصر جدید به توسعهٔ سیاسی(ویا حتی) مدل غربی نزدیک شده است.
در ارتباط با الگوی بحث باید متذکر شد که تحقیق حاضر بر روی عقلانیت فرهنگی (در مقابل عقلانیت ابزاری)تأکید میکند و از آنجا که نهضت تجدید حیات دینی خواستار بازگشت به اصول اولیهٔ اسلام است، بدین جهت جستجوی عناصری در اسلام اصیل که به نقش مثبت عقل صحه میگذارند و تجدید حیات تفکر شیعی ار آن اصول اولیه الهام میگیرد، راهگشای بحث جهتا ثبات فرضیه خواهد بود.
●تعریف تجدید حیات سنت دینی
در مکتوبات دینی، سیاسی و اجتماعی واژههایی چون بنیادگرایی اسلامی،۱ خیزش و بیداری اسلامی۲، احیاگری اسلامی۳، و نهضت اسلامی۴، مترادف تجدید حیات سنت دینی بکار میروند. در حالی که نویسندگان مسلمان به کاربرد واژههای اصلاحطلبی و بیدارگری اسلامی علاقمندترند، متفکرین غیر مسلمان به کاربرد سایر واژهها رغبت بیشتری نشان میدهند. نویسنده کتاب » نهضتهای اسلامی در صد سالهٔ اخیر« در تعریف اصلاح مینویسد: » اصلاح یعنی سامان بخشیدن، نقطهٔ مقابل افساد است که به معنی نابسامانی ایجاد کردن است... اصلاحطلبی یک روحیه اسلامی است هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمانان است خواهناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاحطلبی است۵«
منظور از اصلاح در قرآن گاهی رابطهٔ میان دو فرد است» اصلاح ذاتالبینی« و گاهی محیط خانوادگی است و گاهی محیط بزرگ اجتماعی است که از آن به اصلاح اجتماعی تعبیر میشود.
مونتگمری وات در تعریف بنیادگرایی چنین مینویسد:
واژه بنیادگرایی واژهای انگلوساکسون بوده و به روش کسانی اطلاق میشود که معتقدند باید ظاهر انجیل را پذیرفت و مورد تفسیر قرار داد و در اسلام بنیادگرایان مسلمان سنی به ظاهر قرآن اکتفا میکنند اما شیعیان ایران اگر چه در مفهوم کلی بنیادگرا هستند اما به تفسیر و درک از ظاهر قرآن اکتفا نمیکنند.۶
به نظر میرسد که اصلاحطلبی بیشتر به این حقیقت اشعار دارد که اعوجاج و انحرافی در دین صورت پذیرفته و مصلحان دینی درصدد زدودن بدعتها و پیرایش و اصلاح دین از کژیها ناراستیها هستند.
با نگاهی عمیقتر میتوان گفت اصلاح و احیای اسلامی به دو شکل احیای علمی در حوزهٔ جامعه دینداران و احیای نظری در قلمرو اندیشهٔ دینی ظاهر شده است. درحالی که نوع اول اغلب درصدد تغییر و دگرگونی روابط اجتماعی و سیاسی موجود در جامعهٔ دینداران است و به میزان تأثیر و نقش عملی دین در حیات فردی و اجتماعی و میزان پایبندی و عدم التزام دینداران به تعالیم دینی توجه دارد، شق دوم به تجدید نظر در مبانی تئوریک و احیاء وبازسازی۷ اندیشهٔ دینی می پردازد۸.
بنابراین بطور خلاصه به تلاش عملی دینداران برای کشاندن دیانت در عرصهٔ سیاست و بازگرداندن وحدت حوزه های دینی و سیاسی با یکدیگر و بازسازی اندیشهٔ دینی بگونه ای که بتواند از نظر تئوریک پاسخگوی نیازهای عصر، مقتضیات زمان و مسائل مستحدثه باشد، <تجدید حیات دینی> می گویند.
● پیام و منطق اصلی تجدید حیات دینی
احیاگری عملی منادی حضور مجدد و همه جانبهٔ دین در عرصهٔ زندگی، و احیاگری نظری در پی تجدید روابط بین عقل و دین یا علم و ایمان است. چون هم احیاگران نظری و هم احیاگران عملی با این مسئله مواجه هستند که دین در جامعهٔ دینداران منزلت راستین و بایستهٔ خود را از دست داده است و تحقق عملی تعالیم و آرمانهای دینی در حیات فردی و جمعی ملتزمان به دین به موانعی برخورده است، لذا چاره اندیشی ضروری است. بنابراین احیاگران عملی (عمل گرایان) با الهام از بازسازی اندیشهٔ دینی سعی نمودند دین را در زندگی جمعی وارد نمایند و احیاگران نظری درصدد برآمدند تا برای تضمین حیات جاودانی آن، دین را با تحولات نوین سازگار کرده، بدنبال شواهدی از رضایت،تشویق و اصرار آن نسبت به تحولات جدید باشند۹.
احیاگری به این نکته اشعار دارد که بهتر شدن شرایط اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مسلمانان و کسب سیادت و برتری بر دیگر ملل، به تجدید حیات اسلام بستگی دارد و این امر جز با بازگشت به اصول اولیه بمنظور کشف مجدد تعالیم و ارزشهای اسلامی امکان پذیر نمی شود به نوشتهٔ یکی از محققین <ارجاع مداوم به روزگار نخستین اسلام یکی از برجسته ترین خصوصیات اصلاح طلبی به شمار می رود... از دیدگاه اصلاح طلبان تمامیت اسلام در قرآن و سنت وجود دار دکه از دیدگاه شیعه سیره ائمه دوازده گانه (ع) نیز بدان اضافه می شود۱۰.
سامی زبیدا پیام اصلی جنبشهای بنیادگرا را چنین توصیف می کند: <کلیهٔ جنبشهایی که بنیادگرا نامیده می شوند بر رجوع به تارریخ اولیه اسلام (دورهٔ پیامبر و جانشینان بلافصل او) تأکید می کنند و بخش مهمی از هر گزارش بنیادگرایانه پافشاری بر مرکزیت قرآن و سنت پیامبر (ص) است۱۱.
دکمجیان نیز معتقد است نظریه پردازان اسلام گرای معاصر، بر قرآن و تفاسیر و مجموعه احادیث گردآوری شده توسط نمایندگان برجسته و گمنامی که به سده های دوم و سوم اسلامی میرسند، تکیه دارند.
علاوه۱۲ بر تأکید احیاگران بر بازگشت به اصول اولیهٔ اسلام، <بنیادگرایی اسلامی> به ضرورت درک همه جانبهٔ اسلام و حضور عینی مذهب در صحنهٔ سیاست نیز توجه دارد و گروههای بنیادگرا از اسلام سیاسی شده به عنوان ایدئولوژی اعتراض علیه نخبگان حاکم که به انحراف از ایمان واقعی متهم شده اند، استفاده می کنند۱۳.
بنابراین بطور خلاصه ارکان تفکر بنیادگرایانه ومنطق اصلی تجدید حیات دینی عبارتند از: بازگشت به اصول اولیه اسلام، تأکید بر حضور فراگیر دیانت در عرصهٔ سیاست و اجتماع و تکیه بر یگانگی مذهب و دولت و تجدید مناسبات میان عقل و دین.
● عوامل مؤثر بر احیای سنت دینی
نهضت تجدید حیات دینی به مفهوم ایجاد تحول و حرکت در میان ملل منفعل و به خواب رفتهٔ مسلمان، از نیمه دوم سدهٔ سیزدهم هجری قمری در اغلب نقاط جهان اسلام، هندوستان، ایران، بین النهرین، مصر، سودان، لیبی و ترکیه تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی چندی شکل گرفت که بدلیل تمرکز مکانی تحقیق عمدتاً به ایران اشاره می شود. عوامل مؤثر در حرکت احیاء و اصلاح عصر جدید به ترتیب تاریخ عبارتند از:
۱- آشنایی با فرهنگ و تمدن غرب
رسوخ و ورود گستردهٔ اروپائیان به آسیا و آفریقا در سده های هفدهم و هجدهم میلادی که به هدف کسب ثروت این مناطق صورت گرفت، به انتقال ارزشها و نگرشهای فرهنگی مغرب زمین به کشورهای اسلامی انجامید و عده ای از مسلمین از امواج تازه وارد غربی متأثر شده و درصدد فهم علل پیشرفت غرب و بازماندن مسلمانان از قافلهٔ ترقی و پیشرفت برآمدند. اینان چارهٔ جبران عقب ماندگی خویش را در احیای تعالیم اصیل دینی یافتند.
۲- شکست ایران عهد قاجاری از روسیهٔ تزاری
دو شکست متوالی و سهمگین ایران از روسیه که متعاقب آن عهدنامه های گلستان و ترکمانچای بر ایران تحمیل شد، مردم و برخی نخبگان فکری ایران را تا اندازه ای بیدار ساخت و آنان را به علت یابی شکستهای خود (با وجود قدمت تاریخی چندین هزار ساله) واداشت. طبیعتاً عده ای علت ضعف و شکست را ناشی از شکاف و فاصله میان تعالیم اصیل اسلام و اعتقادات و اعمال فعلی مسلمانان یافتند.
۳-توسعهٔ صنعت چاپ و انتشارات
متعاقب فتح مصر توسط ناپلئون بناپارت و انتقال چاپخانه از واتیکان به مصر از سوی او، صنعت چاپ و انتشارات به صورت یکی از عوامل مهم نوزایی فرهنگی مسلمانان درآمد، چه صنعت مزبور با انتشار کتب گوناگون و قرار دادن آنها در دسترس مردم در هندوستان، ایران، عثمانی و شمال آفریقا باعث ترویج فرهنگ اسلامی و غربی شده و نیز تأثیر مهمی بر بیداری افکار مسلمین گذاشت و تعداد بیشتری از مردم را در جریان علل عقب ماندگی ملل اسلامی و راه غلبه بر آن(همانا بازگشت به تعالیم اسلام نخستین)قرار داد۱۴.

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست