جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فرستادن غذا از طرف خداوند برای حضرت زهرا


فرستادن غذا از طرف خداوند برای حضرت زهرا

حضرت فاطمه علیه االسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانی قرار گرفته و موائد گوناگون از سـوی پـروردگار عالم نازل می شد

حضرت فاطمه علیه االسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانی قرار گرفته و موائد گوناگون از سـوی پـروردگار عالم نازل می ‏شد که اینک به برخی از آنها اشاره می ‏کنیم :

پیامبر عالی قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانی وی را از پای درآورده بود ، او بــرای پاره نانی به اتاق های هریک از زنانش مراجعه کرد ، ولی آنان نیز طعامی نداشتند. سرانجام به خانه ‏ی دخترش فاطمه علیه االسلام سرکشید ، تا در آن خانه ‏ی امید به مقصود رسد ، ولـی فاطمه علیه االسلام و بچه‏ هایش گرسنه بودند و تکه ‏نانی در آنجا نیز به دست نیامد.

هنوز چند دقیقه بیش نبود که رسول گرامی اسلام منزل دخترش را ترک کرده بود که مختصر طعامی از سوی یکی از همسایه ‏ها بـــه آن بــانــو رسید. فاطمه علیه االسلام با خود گفت : سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه می ‏مانم ، ولی این تکه نان و گوشت را به پدرم می ‏خورانم، و لذا یکی از حسنین را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه ‏اش دعوت کرد.

فـاطمه اهدایی همسایه را که دو تکه نان و مختصر گوشتی بود ، در یک ظرف سرپوشیده قرار داده بود ، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت ، سـراغ طـعـام رفـت و آن را در برابر دیــدگان رسول خدا گذاشت ، ولی ظرف پر از گوشت و نان بود و فاطمه علیهاالسلام خـود نیز از این مائده ‏ی آسمانی تعجب می‏ کرد و خیره خیره به آن تماشا می ‏نمود.

رسول خدا خطاب به دخترش گفت : ای دختر گرامی! این طعام چگونه و از کجا رسید ؟

فاطمه علیه السلام جواب داد :

هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشا بغیر حساب ، فقال : الحمدللَّه الذی جعلک شبیهه بسیدة نسا بنی ‏اسرائیل فانها کانت اذا رزقها اللَّه شیئا فسئلت عنه قالت : «هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشاء بغیر حساب» (۱)

آن از برکات و الطاف الهی است ، خداوند به هرکسی بخواهد بدون محدودیت عطا می ‏کند.

رسول خدا چون سخن دخترش را شنید فرمود : سپاس خدایی را که تو را همانند مریم سرور زنان بنی ‏اسرائیل قرار داده ، زیــرا او نیز هــر گـاه مورد عنایت الهی قرار می‏ گرفت و خداوند برایش مائده می ‏فرستاد ، که جواب سؤال می ‏گفت : این طعام از جانب خدا است، او به هر کسی بخواهد روزی بی‏ حساب می‏ دهد.

آنگاه رسول خدا علی علیه‏السلام را نیز به حضورش فراخواند و همگی از آن غذا خوردند و سیر شدند و زنــان و اهل‏بیت پیامبر نیز دعوت شدند و خوردند ، ولی غذا و مائده آسمانی به همان صورت باقی بود. حتی فاطمه علیهاالسلام برای همسایگان نیز از طـعـام آسمانی کـــه از الطاف خفیه الهی سرچشمه گرفته بود ارسال داشت. ... (۲)

موائد آسمانی برای فاطمه علیهاالسلام در یکی دوبار محدود نمی ‏گردد ، او بارها از خداوند خویش درخواست طعام کرد و پروردگار عــالــم نـیــز بی‏ درنگ طعام بهشتی برای آن حضرت ارسال داشت از آن جمله :

روزی امیرالمؤمنین علی علیه‏ السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه علیه السلام طعام خواست ، ولی در خانه چیزی نبود.

فاطمه علیه السلام گفت : یا علی ! در خانه طعامی نیست ، من و بچه ‏هایت دو روز است که گرسنه ‏ایم و مختصر طعامی هم کــه بود ، آن را به تو خوراندیم و خود در گرسنگی صبر کردیم.

علی علیه‏السلام از شنیدن این سخن فوق ‏العاده ناراحت گشته و اشک در چشمانش حلقه زد و برای تهیه طعام زن و فرزندانش بــه بازار رفت و یک دینار قرض گرفت تا مشکل گرسنگی خانواده ‏اش را برطرف سازد ، ولی نشد. چرا ؟! چون یکی از دوستانش گرفتار بود و گرسنگی و گـریه زن و بچه ‏ها او را در بیرون از خانه آواره کرده بود ، او دنبال نان و پول بود ، ولی چاره ‏اش بدون چاره ....

عـلـی از درد او آگــاه شد و مانند همیشه ایثار کرد و دیگران را بر خود و خانواده ‏اش مقدم داشت و بدین وسیله یکی از دوستانش را کــه مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت.

عـلــی علیه ‏السلام دست خالی شد و نتوانست به خانه رود ، رو به سوی مسجد کرد و مشغول عبادت شد از آن سو پیامبر خــدا صـلـی اللَّه علیه و آله مأمور گشت شب را در خانه ‏ی علی بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست علی را گرفت و فرمود : علی جـان! امشب مرا به مهمانی خود می ‏پذیری ؟ مولای متقیان سکوت کرد ، چرا که زمینه پذیرایی نداشت و فاطمه علیه السلام و حسنین گرسنه مانده بودند و پول تهیه نان و گوشت فراهم نبود ، ولی پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله دوباره اظهار داشت : چرا جواب نمی ‏دهی ؟ یا بگو : بلی ، تــا بـا تو آیم و یا بگو : نه ، تا راه دیگر پیش گیرم. علی علیه‏السلام عرض کرد : یا رسول ‏اللَّه ! بفرمایید.

رسول خدا دست علی را گرفت ، دست در دست او به خانه ‏ی فاطمه علیه السلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا دیدار کردند، فـاطمه علیه السلام در حال نماز و نیایش بود و خدا را می ‏خواند ، او صدای پدر را شنید و به سوی او آمد و خوش ‏آمد گفت و سفره را باز کرده و غذای مطبوع آورد ، تا گرسنگان را سیر کند و چاره نیافته ‏ها را چاره‏ ساز باشد.

علی علیه ‏السلام به فاطمه علیه السلام خیره ‏خیره نگاه می ‏کرد و با زبان بی ‏زبانی سؤال می‏ نمود : یا فاطمه ! این طعام از کجا ؟

پیش از آنکه فاطمه علیه السلام جواب گوید رسول خدا دست بر دوش علی گذاشت و جواب داد :

یا علی! هذا جزا دینارک من عنداللَّه

این غذا پاداش آن دیناری است که به مقداد دادی.

خداوند به شما جریان زکریا و مریم را تکرار کرد. (۳) و از طعام‏ های بهشتی مرحمت نمود ... (۴)

● اقرار به رسالت پدر در شکم مادر :

وقتی که کفار از پیامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند ، زمانی بود که خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خدیجه از این سؤال کفار ناراحت شده و گفت : زهی تأسف برای کسانی که محمد را تکذیب می ‏کنند ! در حالی که او فرستاده‏ی پروردگار من است.

پس فاطمه (س) از شکم مادرش صدا کرد : ای مادر ! نترس و محزون نباش، زیرا خدا با پدر من می ‏باشد.

پس وقتی که مدت حمل خدیجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسید ، خدیجه فاطمه (س) را به دنیا آورد و او بــه نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت. (۱)

● چرخیدن آسیای دستی به خودی خود در خانه حضرت زهرا :

جناب ابوذر می‏ گوید : رسول خدا (ص) مرا به دنبال علی (ع) فرستاد. به خانه ‏اش رفتم و او را خواندم، ولی پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستی را دیــدم کـــه بدون اینکه کسی باشد به خودی خود ، می ‏گردد. دوباره او را خواندم ، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتیم و پیامبر متوجه علی (ع) شد و چیزی به او گفت که من نفهمیدم.

گفتم : شگفتا ! از دستاسی که بدون گرداننده می ‏گردد.

آنـگـاه پیامبر (ص) فـرمـود : خــداونـد قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ایمان و یقین کرده و چون خداوند ضعف او را دانست ، پس در روزگار سختی به او کمک کرد و کفایتش نمود. مگر نمی ‏دانی که خداوند ، فرشتگانی را قرار داده تا خاندان محمد را یاری دهند ؟! (۱)

● حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا :

روزی عـایشه بــر فاطمه (س) وارد شد ، در حالی که آن حضرت برای حسن و حسین (ع) با آرد و شیر و روغـن در دیـگـی غــذای حریره درسـت می ‏کرد. دیگ بر روی اجاق و آتش می ‏جوشید و بالا می ‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم می ‏زد.

عایشه با اضطراب و نگرانی از نزد او بیرون آمده ، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت : ای پدر ! من از فاطمه چیز شگفت ‏آوری دیدم، و آن اینکه دست به درون دیگی که بر روی آتش می ‏جوشید برده ، آن را به هم می‏ زد.

گفت : دخترکم ! این را پنهان کن که کار مهمی است.

این خبر که به گوش پیامبر اکرم (ص) رسید ، بر بالای منبر رفت و حمد و سپس الهی را به جای آورد ، سپس فرمود :

همانا مـردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب می ‏کنند. سوگند به آن کسی که مرا به پیامبری برگزید ، و به رسالت انتخاب فــرمــود ، همانا خدای عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موی و رگ و پیوند فاطمه حرام کرده است ، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نـمـود ، بـرخی از فرزندان فاطمه دارای رتبه و مقامی هستند که آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبرداری کرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده ، پیامبران بـــه پیمان و عهد خود درباره ‏ی او وفا می ‏کنند ، زمین گنجینه‏ های خودش را تسلیم او نموده، آسمان برکاتش را بر او نازل می ‏کند.

وای، وای ، وای به حال کسی که در فضیلت و برتری فاطمه شک و تردید به خود راه دهد ، و لعنت و نفرین خدا بر کسی که شوهر او ، علی بـن ابی ‏طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضی نباشد. همانا فاطمه ، خود دارای جایگاهی است و شیعیانش نیز بهترین جایگاه ‏هـــا را خواهند داشت. همانا فــاطـمــه پیش از من دعا می ‏کند و شفاعت می‏ نماید و شفاعتش علی‏ رغم میل کسانی که با او مخالفت می ‏کنند ، پذیرفته می ‏شود. (۱)

۱ ـ فاطمه زهرا (س) شادمانی دل پیامبر، ص ۱۵۲

۱ ـ آل‏ عمران/ ۳۷

۲ ـ فرائدالسمطین ، ج ۲، ص ۵۱ و ۵۲، ش ۳۸۲- تجلیات ولایت ، ج ۲، ص ۳۱۹- فضائل خمسه ، ج ۳ ص ۱۷۸- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۳۹- جلاءالعیون شبر ، ج ۱، ص ۱۳۶.

۳ ـ اشاره است به آیه‏ ی ۳۷ سوره ‏ی آل‏ عمران که زکریا موائد آسمانی را در محراب مریم دید.

۴ ـ محجة البیضاء، ج ۴، ص ۲۱۳- بحار، ج ۴۳، ص ۵۹، و ج ۴۱، ص ۳۰ با اختصار

۱ ـ روض الفائق، ص ۲۱۴

۱ ـ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۹



همچنین مشاهده کنید