دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

فطرت خداجویی و نقش آن در تربیت انسان


نویسنده در این مقاله به بررسی بینش و گرایش فطری انسان به خدا می پردازد و در پایان نوشتار, به نقش تربیتی فطرت توجه می دهد

یكی از مهم‏ترین مسائل انسان شناسی این است كه آیا گرایش‏ها و بینش‏های انسان محصول تعاملات او با خارج است‏یا ریشه آن گرایش‏ها و بینش‏ها در خمیر مایه آدمی نهاده شده است؟ به عبارتی دیگر آیا در انسان چیزی به نام فطرت وجود دارد یا خیر؟ اگر انسان فطرت دارد، چه چیزهائی فطری انسان هستند؟

چیستی فطرت

فطرت واژه‏ای عربی از ماده (ف، ط، ر) است . «فطر» در عربی به معنی شكافتن و آفریدن ابتدائی و بدون سابقه، آمده است . (۱) و در قرآن به هر دو معنی به كار رفته است . (۲) فطرت بر وزن فعلة برای بیان حالت فعل و به معنی سرشت، طبیعت و خلقت‏خاص است . (۳) فطرت و فطریات اصطلاح‏های متعددی دارد اما آنچه منظور این مقاله است، نحوه خاص آفرینش انسان است; «انسان فطرت دارد» به این معنی است كه انسان مانند لوح سفید یا خمیر شكل یافته‏ای به دنیا نمی‏آید بلكه از آغاز بینش‏ها و گرایش‏های خدادادی خاصی را به همراه دارد كه انتخاب‏ها و افعال او را در طول زندگی جهت می‏دهد . و منظور از «فطری بودن توحید» این است كه انسان نسبت‏به تعالیم انبیا، لااقتضا و خنثی نیست . در سرشت انسان، فطرت و تقاضایی است كه بعثت انبیا پاسخگوی آن است . پیامبران الهی چیزی را عرضه داشته‏اند كه بشر طبق سرشت‏خود در جست و جوی آن است . (۴) بنابراین فطریات انسان خدادادی، فراحیوانی، قابل تجربه درونی، همگانی و از بدیهی‏ترین بدیهیات است . البته فطریات انسان به فطرت خداجوئی و خداشناسی منحصر نمی‏شود ولی مقاله حاضر تنها به خداشناسی و خداجوئی فطری پرداخته است .

فطرت در قرآن و روایات

الف - آیه فطرت (روم/۳۰) «فاقم وجهك للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم و لكن اكثر الناس لا یعلمون‏» (پس روی خویش را بسوی دین یكتاپرستی فرا دار، در حالی كه از همه كیش‏ها روی برتافته و حق‏گرای باشی، به همان فطرتی كه خدا مردم را بر آن آفریده است . آفرینش خدای - فطرت توحید - را دگرگونی نیست . این است دین راست و استوار، ولی بیشتر مردم نمی‏دانند) . در این آیه فطرت خداجوی بشر و بعضی از ویژگی‏های آن بیان شده است . طبق این آیه، یكتاپرستی و خداجوئی جزء آفرینش انسان‏ها است . و طبیعت انسان اقتضا می‏كند تا در برابر مبداء غیبی كه ایجاد، بقا و سعادت او را به دست دارد، خضوع كند و شؤون زندگیش را با قوانین واقعی جاری در عالم هستی، هماهنگ نماید . دین فطری كه مورد تاكید قرآن و سایر كتب آسمانی است، همان خضوع و همین هماهنگی است . (۵) همچنین طبق این آیه، همراهی و ملازمت انسان با آفرینش و خلقت‏خود، - همان آفرینشی كه خداوند همه انسان‏ها را بر آن نوع آفریده است - با توجه كامل به دین مساوی و برابر است . (۶) دینی كه خداوند توجه به آن را از ما می‏خواهد، تشریع مبتنی بر تكوین است .

ب - آیه میثاق (اعراف/۱۷۲- ۱۷۳): «و اذ اخذ ربك من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم ا لست‏بربكم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انا كنا عن هذا غافلین او تقولوا انما اشرك آباؤنا من قبل و كنا ذریة من بعدهم افتهلكنا بما فعل المبطلون‏»

(و [یاد كن] آنگاه كه پروردگار تو از فرزندان آدم، از پشت‏های ایشان، فرزندانشان را گرفت و آنان را بر خودشان گواه كرد; [گفت:] آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواه شدیم; [و این گواهی را گرفتیم] تا روز رستاخیز نگویید كه ما از آن بی‏خبر بودیم . یا نگویید كه پدران ما از پیش شرك آوردند و ما فرزندانی از پس آنان بودیم، آیا ما را به سزای آنچه كجروان و تبه‏كاران - كافران - كردند، هلاك می‏كنی؟ !)

درباره این آیه، ابهامات و اظهار نظرهای بسیاری وجود دارد و بحث‏های مفصلی مطرح شده است . ظاهر كلی آیه این است كه خداوند برای اتمام حجت‏بر انسان‏ها، از آن‏ها بر ربوبیت‏خویش عهد و میثاقی گرفته است، تا كافران در قیامت، هیچ عذر و بهانه‏ای نداشته باشند . آنچه در این آیه مبهم است، زمان، مكان و كیفیت این گواهی است و اینكه بنی آدمی كه از آن‏ها میثاق گرفته شده در چه مرحله‏ای از خلقت‏بوده‏اند . برخی از مفسران آیه را از متشابهات دانسته‏اند و تفسیر آن را به اهلش واگذاشته‏اند . بعضی دیگر وجوه متعددی را مطرح كرده‏اند (چون تفصیل مطلب با هدف این مقاله متناسب نیست، از نقل آن می‏پرهیزیم) . با مراجعه به روایات رسیده از امامان معصوم ذیل این آیه می‏توانیم آن را همسو با آیه فطرت و دلیل بر سرشت‏خداجوئی انسان قرار دهیم . زراره، راوی معروف، روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل كرده است كه این آیه را به قرار دادن معرفت در قلب‏های بنی آدم تفسیر كرده است: «. . . قال ثبت المعرفة فی قلوبهم . . .» (۷)

از سوی دیگر، از امام محمد باقر علیه السلام نیز در تفسیر آیه فطرت چنین نقل شده است: «فطرهم علی معرفته انه ربهم . . .» (۸) از این دو روایت استفاده می‏شود كه مفاد آیه میثاق همان مفاد آیه فطرت است و منظور آیه میثاق از این تعبیرات، معرفت فطری انسان به خالق خویش است . روایت‏های دیگری نیز این نظریه را تایید می‏كند . (۹) به جز آیه فطرت و آیه میثاق از آیات متعدد دیگری نیز می‏توان بحث فطرت را استفاده كرد، مانند ۱۰/ابراهیم - ۲۵/لقمان - ۱۳۸/بقره آیات تذكر مانند ۵۴/مدثر - ۲۱/غاشیه - ۵۵/ذاریات و . . . آیات نسیان مانند ۱۹/حشر و همچنین ۶۵/عنكبوت - ۳۳/لقمان - ۵۳/نحل - ۱۷۷/آل عمران و . . .

ج - در نهج البلاغه آمده است: «لما بدل اكثر خلقه عهد الله الیهم فجهلوا حقه و اتخذوا الانداد معه و . . . فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته و یذكروهم منسی نعمته . . .» (۱۰)

(و این هنگامی بود كه بیشتر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد در نوردیدند، و حق او را نشناختند و برابر او خدایانی ساختند و . . . پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق الست را بگذارند و نعمت فراموش كرده را بیاد آرند) . از عبارت «لیستادوهم میثاق فطرته‏» استفاده می‏شود كه كار پیامبران ایجاد خداشناسی، و خداجوئی در انسان نیست . آن‏ها نمی‏خواهند انسان را خداشناس كنند بلكه میثاق فطری انسان را كه از آن غافل شده است‏به او یادآوری می‏كنند و او را به آنچه در درون دارد، رهنمون می‏شوند .

د - روایات متعددی نیز از امامان معصوم ( علیهم السلام) درباره مصادیق فطرت الهی بشر نقل شده است . بعضی روایات فطرت را به معرفت تفسیر كرده‏اند . (۱۱) در بعضی دیگر، توحید مصداق فطرت شمرده شده است . (۱۲)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.