جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وقتی شكسپیر زنده می شود


وقتی شكسپیر زنده می شود

از شكسپیر ۳۶ نمایشنامه به جا مانده است ۹ نمایشنامه تاریخی و بیست و هفت تراژدی و كمدی شاید اگر بخواهیم از هر دسته بهترین نمایشنامه را نام ببریم باید در نمایشنامه تاریخی به هنری ششم , در كمدی به تاجر ونیزی و در تراژدی به هملت اشاره كنیم

وقتی‌ كه‌ در زندگی‌ و آثار شكسپیر شاعر بزرگ‌ انگلستان‌ تامل‌ می‌كنیم‌ بیش‌ از هر چیزی‌ به‌ كمبود اطلاعات‌ خود در این‌ زمینه‌ پی‌ می‌بریم‌. چیزی‌ وجود ندارد آن‌ چنان‌ كه‌ مطلق‌ و قابل‌ استناد باشد؛ پس‌ بهتر آن‌ است‌ اكنون‌ كه‌ قصد قلم‌گشایی‌ در حیطه‌ زندگینامه‌ نویسی‌ داریم‌ پیش‌ از استفاده‌ از هر منبعی‌ از آثار و متون‌ به‌ جا مانده‌ از نویسنده‌ بهره‌ جوییم‌. نظریه‌یی‌ در تبیین‌ آفرینش‌ هنری‌ و شناخت‌ شخصیت‌ نویسنده‌ می‌گوید: «اثر هنری‌ آینه‌ تمام‌ نمای‌ زندگی‌ نویسنده‌ است‌.» حتی‌ اگر این‌ قدر مطلق‌ نباشیم‌ از این‌ نظریه‌ فروید نمی‌توان‌ گذشت‌ كه‌ انسان‌ مانند كوه‌ یخی‌ كه‌ در آب‌ شناور است‌ در زندگی‌ و اعمال‌ و رفتارش‌ فقط‌ آنچه‌ را می‌نمایاند كه‌ از آب‌ بیرون‌ است؛ درونیات‌ و ذهنیات‌ و تمام‌ آن‌ چیزهایی‌ كه‌ او را ساخته‌اند همه‌ در آب‌ و پنهان‌ است‌ و اثر هنری‌ به‌ مثابه‌ كلیدی‌، گشاینده‌ در صندوق‌ ناخودآگاه‌ هنرمند است‌. هنرمند در اثر هنری‌ خود صادقانه‌ خودش‌ را عریان‌ می‌كند و این‌ چنین‌ است‌ كه‌ برای‌ شناخت‌ شخصیت‌ او پیش‌ از هر كاری‌ باید به‌ سراغ‌ آثار او رفت‌.

از شكسپیر ۳۶ نمایشنامه‌ به‌ جا مانده‌ است‌. ۹ نمایشنامه‌ تاریخی‌ و بیست‌ و هفت‌ تراژدی‌ و كمدی‌. شاید اگر بخواهیم‌ از هر دسته‌ بهترین‌ نمایشنامه‌ را نام‌ ببریم‌ باید در نمایشنامه‌ تاریخی‌ به‌ هنری‌ ششم‌، در كمدی‌ به‌ تاجر ونیزی‌ و در تراژدی‌ به‌ هملت‌ اشاره‌ كنیم‌. البته‌ این‌ انتخاب‌ تنها به‌ واسطه‌ شهرت‌ نمایشنامه‌های‌ او هستند وگرنه‌ آثاری‌ مثل‌ اتللو، لیر شاه‌، مكبث‌ و... آثار خردی‌ نیستند. به‌ جز نمایشنامه‌ از شكسپیر شعرهایی‌ به‌ جا مانده‌ كه‌ بیشتر به‌ غزلواره‌ معروفند و از غنا و اعتبار فوق‌العاده‌یی‌ برخوردارند.

از زندگی‌ شكسپیر پیش‌ درآمدی‌ چنانكه‌ ذهن‌ خواننده‌ را در خواندن‌ اصل‌ متن‌ یاری‌ دهد این‌ چنین‌ می‌توان‌ نگاشت‌.

شكسپیر در قرن‌ شانزدهم‌ میلادی‌ شاید به‌ سال‌ ۱۵۶۳ یا ۱۵۶۴ متولد شد. پدر او جان‌ شكسپیر اهل‌ استراتفورد بود و زندگی‌ پرفراز و نشیبی‌ داشت‌. او زمانی‌ از مكنت‌ مالی‌ برخوردار بود و زمانی‌ به‌ فقر دچار. مهمترین‌ ویژگی‌ او جنتلمن‌ بودن‌ اوست‌. او حداقل‌ زمانی‌ صاحب‌ منصب‌ بود چنانكه‌ عضویتش‌ در شورای‌ شهر استراتفورد قطعیت‌ داشته‌ است‌.

همین‌ ویژگی‌ او را یاری‌ می‌داد تا فرزند سومش‌ ویلیام‌ شكسپیر را به‌ دبیرستانی‌ در استراتفورد بفرستد. آنچنان‌ كه‌ از قراین‌ و شواهد تاریخی‌ بر می‌آید تحصیل‌ در انگلستان‌ آن‌ روزها كه‌ شكسپیر جوان‌ به‌ دبیرستان‌ استراتفورد می‌رفت‌ برای‌ هر دانش‌آموزی‌ ایجاب‌ می‌كرد تا ادبیات‌ لاتین‌ را خوب‌ فرا بگیرد. خواندن‌ سرودهایی‌ از شاعران‌ دوران‌ باستان‌ قسمت‌ اعظمی‌ از آموزش‌ دانش‌آموزان‌ انگلیسی‌ را تشكیل‌ می‌داد. این‌ چنین‌ بود كه‌ شكسپیر از ابتدای‌ زندگی‌اش‌ با ادبیات‌ كلاسیك‌ آشنا شد. اگرچه‌ این‌ آشنایی‌ هرگز نظام‌مند و سیستماتیك‌ نبود اما بعدها در آثار او تاثیر گذاشت‌. گذشته‌ از این‌ شكسپیر مردی‌ وطن‌دوست‌ بود كه‌ از مثل‌ها، متل‌ها، افسانه‌ها و اسطوره‌های‌ فرهنگش‌ اطلاعات‌ كافی‌ داشت‌. این‌ نه‌ به‌ واسطه‌ مطالعه‌ شكسپیر بوده‌ كه‌ در بررسی‌ احوال‌ او گفته‌ می‌شود شكسپیر بیش‌ از آنكه‌ بخواند در دامان‌ طبیعت‌ می‌رفت‌ و تامل‌ می‌كرد؛ كه‌ به‌ سبب‌ اصالت‌ انگلیسی‌اش‌ و همچنین‌ زندگی‌ پرفراز و نشیبش‌ كه‌ به‌ او امكان‌ نفوذ در گروه‌های‌ مختلف‌ مردم‌ را می‌داد، است‌.

باری‌ شكسپیر رشد یافت‌ و زمان‌ آن‌ رسید كه‌ در خود این‌ جرات‌ را پیدا كند كه‌ عاشق‌ شود. همسرش‌ ان‌ هیث‌لی‌ را قبل‌ از نوزده‌ سالگی‌ عقد كرد. شش‌ ماه‌ بعد نخستین‌ فرزند خانواده‌ شكسپیر سوزانا در ۲۶ مه‌ ۱۵۸۳ غسل‌ تعمید یافت‌. در سال‌ ۱۵۸۵ دو فرزند دیگر او یعنی‌ همنت‌ و جودیث‌ غسل‌ تعمید دیدند. البته‌ یازده‌ سال‌ پس‌ از این‌ تولد تنها پسر او مرد و شكسپیر در سوگ‌ او نشست‌.

شكسپیر در گیرودار تولد فرزندانش‌ دچار مشكلاتی‌ شد كه‌ برخی‌ آن‌ را دزدیدن‌ گوزن‌ از اهالی‌ استراتفورد نقل‌ كرده‌اند. این‌ اتفاق‌ او را به‌ لندن‌ فراری‌ داد و این‌ آغاز آشنایی‌ شكسپیر با محیط‌ لندن‌ بود. لندن‌ در عهد ملكه‌ الیزابت‌ آنچنان‌ كه‌ مشهور است‌ شهری‌ است‌ هنرپرور، اگر چه‌ هنر آن‌ روزها بیشتر درباری‌ است‌ اما باز جای‌ بسی‌ اعتنا و البته‌ شكر دارد. شاید اگر شكسپیر در زمانی‌ دیگر مثلا زمانه‌ جمهوری‌ خواهی‌ كرامول‌ زندگی‌ می‌كرد هرگز به‌ این‌ چنین‌ موفقیت‌هایی‌ نایل‌ نمی‌شد. شاید در گوشه‌یی‌ می‌نشست‌ و تنها غزل‌ می‌سرود اما هرگز نمایشنامه‌نویس‌ نمی‌شد.

آشنایی‌ شكسپیر با نمایش‌ و تماشاخانه‌ با مهتری‌ شروع‌ شد. او از آنجا كه‌ به‌ فقر مالی‌ دچار بود مجبور بود برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ نان‌ و زنده‌ ماندن‌ به‌ در تماشاخانه‌ معروف‌ لندن‌ برود و اسب‌های‌ نجیب‌ زادگانی‌ را كه‌ برای‌ دیدن‌ نمایش‌ می‌آمدند تا پایان‌ نمایش‌ مهتری‌ كند. شكسپیر در این‌ كار بسیار موفق‌ بود چنانكه‌ پس‌ از مدتی‌ شهرت‌ و اعتباری‌ به‌ دست‌ آورد و همگان‌ دوست‌ داشتند اسبشان‌ را برای‌ مهتری‌ به‌ او بسپارند. او شاگردانی‌ استخدام‌ كرد و آن‌ گونه‌ كه‌ كسان‌ می‌رفتند و اسب‌ نجیب‌زادگان‌ را به‌ اعتبار اینكه‌ شاگرد شكسپیر هستند مهتری‌ می‌كردند. اما ویلیام‌ تحصیلكرده‌ كه‌ خود زمانی‌ از نجیب‌زادگان‌ استراتفورد به‌ شمار می‌رفت‌ كار مهتری‌ را بر نمی‌تابید. آن‌ روزها كه‌ او در پشت‌ دیوارهای‌ تماشاخانه‌ از اسب‌ها نگهداری‌ می‌كرد آرزویش‌ راه‌ یافتن‌ به‌ داخل‌ تماشاخانه‌ بود. دیری‌ نپایید كه‌ رویایش‌ به‌ واقعیت‌ مبدل‌ شد. شكسپیر با كارهای‌ خردی‌ نظیر كشیدن‌ پرده‌های‌ صحنه‌ به‌ داخل‌ تماشاخانه‌ راه‌ پیدا كرد. استعداد او آنقدر بود كه‌ او را از شغل‌ مهتری‌ به‌ كشیدن‌ پرده‌ صحنه‌ ارتقا دهد پس‌ بی‌ شك‌ می‌توانست‌ باز هم‌ بالا برود. بازیگری‌، نمایشنامه‌نویسی‌ و كارگردانی‌ مراتب‌ بعدی‌ بودند كه‌ آن‌ چنان‌ اعتباری‌ برای‌ شكسپیر به‌ بار آورد كه‌ او با گروهش‌ در نزد ملكه‌ الیزابت‌ بارها به‌ اجرای‌ نمایش‌ پرداخت‌. سال‌های‌ بعد از مرگ‌ ملكه‌ سال‌های‌ دیگری‌ بودند. شكسپیر هم‌ در فرم‌ و هم‌ در محتوای‌ نوشته‌هایش‌ تغییر داد. او كه‌ نمایشنامه‌های‌ تاریخی‌ و كمدی‌ بسیاری‌ نوشته‌ بود بیش‌ از هر كاری‌ به‌ نوشتن‌ تراژدی‌ پرداخت‌. تا سال‌ ۱۶۱۶ كه‌ زمان‌ مرگ‌ شكسپیر بود او همچنان‌ می‌نوشت‌. تاریخ‌ مرگش‌ دقیقا مشخص نیست‌ اما برخی‌ روز تولد و وفات‌ شكسپیر هر دو را یك‌ روز یعنی‌ ۲۳ آوریل‌ عید جورج‌ مقدس‌ می‌دانند. زمان‌ خاكسپاری‌ او ۲۵ آوریل‌ ۱۶۱۶ بوده‌ است‌.

انسان‌، آن‌ زمان‌ كه‌ از شكم‌ مادر زاده‌ می‌شود یا ارسطویی‌ است‌ یا افلاطونی‌. بشر هنوز با علم‌ خویش‌ موفق‌ به‌ یافتن‌ یك‌ چیز سومی‌ نشده‌ است‌. هر چه‌ هست‌ یكی‌ از این‌ دو است‌ یا رابطه‌یی‌ بین‌ این‌ دو كه‌ البته‌ سبك‌ و سنگین‌ فرد را به‌ یك‌ سو سوق‌ می‌دهد.

شاید اكنون‌ برای‌ انسانی‌ كه‌ در قرن‌ بیست‌ و یكم‌ زندگی‌ می‌كند سنجش‌ انسانیت‌ درجه‌ تعادل‌ فرد بین‌ این‌ دو قرار بگیرد. آن‌ كسی‌ كه‌ هم‌ افلاطونی‌ است‌ هم‌ ارسطویی‌ به‌ انسان‌ كامل‌ نزدیك‌ می‌شود.

زندگی‌ پرفراز و نشیب‌ شكسپیر ما را به‌ صرافت‌ این‌ موضوع‌ می‌اندازد كه‌ شكسپیر انسانی‌ است‌ كه‌ اگر چه‌ نه‌ تمام‌ و كمال‌، كامل‌ كه‌ تقریبا كامل‌ است‌. او هیچ‌ گاه‌ وسیله‌ درآمدی‌ خود یعنی‌ نویسندگی‌ را اسیر پول‌ و شهرت‌ نمی‌كند. كسان‌ نامه‌ می‌نویسند تا همدیگر را از شكفتن‌ استعدادی‌ نو رسیده‌ آگاه‌ كنند. آغاز كار نمایشنامه‌ نویسی‌ او مقارن‌ با شكست‌ نمایشنامه‌های‌ فرودست‌ است‌. چنانكه‌ كسی‌ از نمایشنامه‌نویسان‌ شكسپیر را به‌ خروسی‌ نورسیده‌ تشبیه‌ می‌كند كه‌ از فن‌ نمایش‌ هیچ‌ نمی‌داند و تنها به‌ واسطه‌ زرق‌ و برق‌ها اثرش‌ را پیش‌ می‌برد. شكسپیر اما فروتنانه‌ به‌ كار خود ادامه‌ می‌دهد چرا كه‌ خوب‌ می‌داند واژه‌ها همه‌ چیز را مشخص می‌كنند. این‌ واژه‌ها هستند كه‌ مخاطب‌ را آگاه‌ می‌سازند كه‌ نویسنده‌ فرودست‌ است‌ یا توانا و واژه‌ها دیری‌ نگذشت‌ كه‌ به‌ هنر شكسپیر شهادت‌ دادند.

از طرف‌ دیگر شكسپیر هیچ‌ گاه‌ از پول‌ و زندگی‌ خوب‌ باز نماند. زندگی‌ خوب‌ حق‌ هر انسانی‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ نفس‌ انسان‌ بودن‌ اصیل‌ و شرافتمند است‌. پس‌ این‌ چیست‌ كه‌ گوشه‌نشینان‌ را به‌ گوشه‌نشینی‌ و زندگی‌ سخت‌ وا می‌دارد؛ آیا چیزی‌ به‌ جز توهم‌ انسان‌ بودن‌ است‌. شكسپیر هم‌ مرد این‌ دنیا است‌ و هم‌ مرد دنیای‌ كمال‌طلبی‌ و صیقل‌ دادن‌ روح‌. این‌ چنین‌ است‌ كه‌ او به‌ شهرت‌ می‌رسد و تا سال‌ها پس‌ از مرگش‌ مردمان‌ او را پیامبر می‌خوانند. اگرچه‌ اكنون‌ با بالا رفتن‌ آگاهی‌ انسان‌ها دیگر كسی‌ شكسپیر را پیامبر نمی‌خواند اما همگان‌ به‌ بلندی‌ منش‌ و كمال‌ روح‌ او اعتقاد دارند.

زندگینامه‌یی‌ به‌ قلم‌ شكسپیر، جالب‌ به‌ نظر می‌رسد وقتی‌ قرار باشد با جمله‌یی‌ از خود او شروع‌ شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.